< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی سبزواری

98/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حج/استطاعت /بررسی صحیحه محمد بن مسلم

 

اما صحیحه محمد بن مسلم؛ این روایت که از نظر سند صحیحه است از نظر دلالت ظهور دارد در وجوب استنابه مطلقا (من یستقر علیه الحج و من لم یستقر علیه الحج) بر فرد عاجز که از نظر مالی متمکّن است.

اشکال: در دلالت این روایت بر وجوب استنابه به دو وجه اشکال شده است.

وجه اول: در این روایت امام می‌فرماید «لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَرَادَ الْحَجَّ» که ظاهرش آن است مراد ایشان از حج، حج استحبابی است چون لفظ «اراد» که به معنای خواستن است در جائی استعمال می‌شود که فرد بتواند عمل را انجام ندهد و به تعبیری، لفظ «اراد» یا «اردتَ» یا «اردتُ» و امثال آن تناسب با جائی دارد که مراد، قابل ترک و مرید، مرخص در ترک باشد لذا این روایت ظهور در حج مندوب دارد و شامل حج واجب که شخص ملزم به انجام آن است نمی‌شود.

پاسخ: تعبیر به لفظ «اراد» یا «اردتَ» یا «اردتُ» و امثال آن همانطوری که در انجام اعمال مستحبی متداول است در انجام اعمال واجب هم متداول می‌باشد چون اساساً انجام هر یک از عمل واجب و مستحب متوقف بر اراده مکلف بر انجام آن است و در حقیقت این امر معلومی است که در روایت به صورت ظاهر مطرح شده است و دلیل بر اینکه این لفظ در اعمال واجب هم متداول می‌باشد روایات متعدده‌ است مثل؛

«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ يُونُسَ عَنْهُمْ قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ غُسْلَ الْمَيِّتِ فَضَعْهُ عَلَى الْمُغْتَسَلِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ ... .»[1]

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَرْكَعَ فَقُلْ ... .»[2]

کلمه «اردت» در تمام این موارد در اراده عمل واجب استعمال شده است.

وجه دوم: در این روایت امام می‌فرماید «فَعَرَضَ لَهُ مَرَضٌ أَوْ خَالَطَهُ سَقَمٌ» و ذکر مرض یا سقم موجب می‌شود که روایت ظهور پیدا کند در خصوص جائی که مانع از رفتن شخص به حج یک امر عارضی به نحو موقت است که بالفعل مانع از خروج او به حج می‌شود و اما اگر مانع از رفتن یک امر مستمر تا آخر عمر باشد که مانع از ادای حج می‌گردد از این روایت استفاده نمی‌شود و شکی نیست در جائی که مانع موقت است و علم به نفع آن مانع در همان سال و یا سال‌های بعدی وجود دارد امر به تجهیز شخصی جهت رفتن به حج به نحو وجوبی محتمل نخواهد بود چون بلااشکال در صورتی که عذری موقت به سراغ شخص بیاید که علم به ارتفاع آن چه در همین سال و چه در سنوات بعد داریم استنابه واجب نیست لذا جمله «فَلْيُجَهِّزْ رَجُلًا» باید حمل بر استحباب شود.

پاسخ: نمی‌پذیریم که لفظ مرض و یا سقم دلیلی بر اراده اعذار موقته معلوم الارتفاع باشد به دلیل اینکه سقم در کلمات لغویین به مرض طویل تفسیر شده است[3] [4] و قطع نظر از تفسیر آن به مرض طویل حداقل اعم از مرض کوتاه و طویل را دلالت دارد لذا این مطلب نمی‌تواند قرینه‌ای شود بر حمل امر به تجهیز بر استحباب و بلکه باید به ظاهر این امر که وجوب است اخذ شود.

نتیجه: دلالت صحیحه محمد بن مسلم بر وجوب استنابه مطلقا دلالتی تام و عاری از اشکال است.


[4] . .«سَقِمَ: (سَقَماً) مِنْ بَابِ تَعِبَ طَالَ مَرَضُهُ.»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo