درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی سبزواری
98/10/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حج/استطاعت /وجه دوم از وجوه مطرح شده در دو روایت
استاد معظّم در ابتدای درس به مناسبت شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی و مجاهد بزرگ ابومهدی المهندس و همراهانشان توسط آمریکای جنایتکار ضمن عرض تبریک و تسلیت، مطالبی را در تجلیل از مقام شامخ شهید و شهادت و پیروی از این مسلک و طریق ادامه دادن راه این بزرگان در سیره علمی و عملی مطرح کردند.
وجه دوم: این دو روایت فقط دلالت بر وجوب استنابه بر خصوص فردی دارند که قبل از عروض عذر و عجز، حج بر او مستقر شده باشد و لذا شامل فردی که در سال عجز از انجام حج، مستطیع شده نمیشود. این وجه را سید محقق خوئی از این دو روایت استظهار کرده ولی توضیحی در جهت منشأ استظهار ارائه نمیدهد. [1] [2]
شاید وجه استظهار این باشد که مورد دو روایت این است که امیرالمؤمنین علی شخصی را که مُسن شده و مبتلا به کِبَر سن گشته و در عراق یا حجاز میبیند تاکنون حجی انجام نداده است و غالباً مردم در عصر ایشان در این بلاد استطاعت مالی، طریقی و بدنی پیدا میکردند لکن طول عمر و اشتغالات معیشتی موجب میشد که حج را از سالی که مستطیع هستند به سال بعد و از سال بعد به سال دیگر موکول کنند تا بر اثر استمرار و امتداد عمر به مرحله پیری میرسیدند و آنجا بود که عزم انجام حج میکردند در حالی که بر اثر پیری عاجز از ادای حج بالمباشره بودند آنجا بود که امیرالمؤمنین علی امر میکرد که چون نمیتوانید بالمباشره حج انجام دهید افرادی را جهت انجام حج از طرف خود تجهیز کنید. شاید جمله «لَمْ يَحُجَّ قَطُّ» مشعر به همین مطلب باشد چون کلمه «قَطُّ» اشاره به این دارد که علی رغم اینکه عمری از او گذشته و میتوانست حج انجام دهد ولی انجام نداد و این غلبه وجودی قرینه میشود بر اینکه مورد این دو روایت جائی است که حج بر عهده شخص مستقر است لذا شایسته است که این دو روایت را حمل بر جائی کنیم که شخص تمام شرائط حج را داشته و از انجام آن اجتناب کرده است.