< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی سبزواری

98/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حج/استطاعت /حج فردی که در زمان انجام صغیر بوده

 

مسألة44: لو اعتقد كونه بالغا فحج ثم بان خلافه لم يجز عن حجة الإسلام، و كذا لو اعتقد كونه مستطيعا مالا فبان الخلاف، و لو اعتقد عدم الضرر أو الحرج فبان الخلاف فان كان الضرر نفسيا أو ماليا بلغ حد الحرج أو كان الحج حرجيا ففي كفايته إشكال، بل عدمها لا يخلو من وجه، و أما الضرر المالي غير البالغ حد الحرج فغير مانع عن وجوب الحج، نعم لو تحمل الضرر و الحرج حتى بلغ الميقات فارتفع الضرر و الحرج و صار مستطيعا فالأقوى كفايته، و لو اعتقد عدم المزاحم الشرعي الأهم فحج فبان الخلاف صح، و لو اعتقد كونه غير بالغ فحج ندبا فبان خلافه ففيه تفصيل مرّ نظيره، و لو تركه مع بقاء الشرائط إلى تمام الأعمال استقر عليه، و يحتمل اشتراط بقائها إلى زمان إمكان العود إلى محله على إشكال، و إن اعتقد عدم كفاية ماله عن حجة الإسلام فتركها فبان الخلاف استقر عليه مع وجود سائر الشرائط، و إن اعتقد المانع من العدوّ أو الحرج أو الضرر المستلزم له فترك فبان الخلاف فالظاهر استقراره عليه سيما في الحرج، و إن اعتقد وجود مزاحم شرعي أهم فترك فبان الخلاف استقر عليه.[1]

فرع اول: صحت و عدم صحت حج فردی که گمان بلوغ را در زمان انجام حج می‌نمود در حالی که در آن هنگام صغیر بوده

حضرت امام در ابتدای این مسأله در متن تحریر می‌فرماید: «لو اعتقد كونه بالغا فحج ثم بان خلافه لم يجز عن حجة الإسلام.»

سید محقق یزدی در متن عروه لفظ «حر» را اضافه کرده و می‌فرماید: «إذا اعتقد كونه بالغا أو حرا مع تحقق سائر الشرائط فحج ثمَّ بان أنه كان صغيرا أو عبدا فالظاهر بل المقطوع عدم إجزائه عن حجة الإسلام.»[2]

شاید عدم ذکر لفظ «حر» در بیان حضرت امام به دلیل عدم وجود موضوع آن در خارج است.

بحث در این فرع این است که؛ اگر شخصی با اعتقاد به اینکه بالغ شده است با حفظ تمام شرائط دیگری که برای وجوب حج معتبر است اقدام به انجام حج نموده و نیت حجه الاسلام نماید و بعد از اتمام مناسک حج روشن شود که در هنگام انجام مناسک صغیر بوده، آیا این حج صحیح می‌باشد؟ در فرضی که این حج صحیح باشد آیا کفایت از حجهالاسلام می‌نماید؟

در فرمایش حضرت امام سخنی از صحت یا عدم صحت به میان نیامده است و تنها راجع به اجزا یا عدم اجزا سخن گفته شده است.

علی التحقیق این حج صحیح است ولی همانطوری که در متن تحریر وجود دارد و سید محقق یزدی هم تصریح می‌کند مجزی و مکفی از حجهالاسلام نبوده و این شخص در صورتی که سایر شرائط وجوب حجهالاسلام در سنوات آتیه فراهم گردد واجب است حج را انجام دهد.

اما دلیل صحت این حج، قاعده فقهیّه مشروعیّت عبادات صبی است و از طرفی هم فرض آن است که سایر شرائط برای انجام حج فراهم است. اگر کسی مشروعیّت عبادات صبی را نپذیرد تبعاً این حج منعقد نشده و صحیح هم نمی‌باشد و از آثار صحت این حج برای این شخص آن است که چنانچه مرتکب محرماتی شده باشد که مؤثر در کفاره هستند کفارات بر او واجب می‌شود و اما اگر صحیح نباشد اساساً احرام او منعقد نشده و محرمات برای او ثابت نشده و باعث کفاره نخواهد شد.

ادله عدم اجزای این حج از حجه الاسلام

دلیل اول: قاعده فقهیه واقعیّه الشرائط

این قاعده را برای اولین بار مرحوم صاحب جواهر مطرح می‌کند[3] ولی در خصوص مفاد و یا دلیل و مدرک آن بحث خاصی در کتب فقهی صورت نگرفته است و ما در جلد 13 کتاب القواعد الفقهیه راجع به آن مفصل بحث کرده‌ایم. بر اساس این قاعده، مستفاد از اطلاق نصوصی که درباره اشتراط بلوغ در وجوب حج وارد شده این است که بلوغ، شرطی واقعی می‌باشد یعنی اگر حقیقتاً وجود داشت و لو ما علم به وجودش نداشته باشیم مکفی است و اگر فی الواقع نبود و ما معتقد به وجودش باشیم مکفی نیست و به تعبیری، شرط علمی نیست که ملاک در آن شرط، علم به وجود ثبوتاً و جهل به وجود سلباً باشد بلکه شرطی واقعی است و فرض آن است که در مانحن فیه بلوغ فی الواقع وجود دارد.

دلیل دوم: قاعده فقهیه عدم إجزاء المستحب عن الواجب

مرحوم صاحب جواهر این قاعده را با عنوان قاعده در ذیل بیاناتش مطرح می‌کند[4] و ما در جلد 14 کتاب القواعد الفقهیه راجع به آن بحث کرده‌ایم. بر اساس این قاعده، هیچ عمل مستحب مجزی از واجب آن عمل نمی‌باشد و در ما نحن فیه بلاشک انجام حج برای صبی واجب نیست و بلکه مستحب است و بر اساس این قاعده فقهی نمی‌تواند مکفی از حجهالاسلام که واجب است باشد.

0.0.1دلیل سوم: اخبار و روایات

روایت اول: روایت شهاب. «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ شِهَابٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ ابْنِ عَشْرِ سِنِينَ يَحُجُّ؟ قَالَ: عَلَيْهِ حَجَّةُ الْإِسْلَامِ إِذَا احْتَلَمَ.»[5]

روایت دوم: روایت مسمع بن عبدالملک. «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَوْ أَنَّ غُلَاماً حَجَّ عَشْرَ حِجَجٍ ثُمَّ احْتَلَمَ كَانَتْ عَلَيْهِ فَرِيضَةُ الْإِسْلَامِ.»[6]

روایت سوم: صحیحه اسحاق بن عمار. «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَنِ ابْنِ عَشْرِ سِنِينَ يَحجُّ؟ قَالَ: عَلَيْهِ حَجَّةُ الْإِسْلَامِ إِذَا احْتَلَمَ.»[7]

مستفاد از متن این روایات آن است که حج صبی مجزی از حجهالاسلام نیست بلکه این فریضه بر عهده صبی باقی می‌ماند که چنانچه بالغ شد و تمام شرائط وجوب حجهالاسلام برای این شخص فراهم گردید انجام حجهالاسلام بر او واجب است.

این روایات از نظر متن و دلالت یکسان هستند لکن از نظر سند چون در سند روایت شهاب و مسمع بن عبدالملک، سهل بن زیاد وجود دارد این دو روایت ضعیف است ولی روایت اسحاق بن عمار از نظر سندی، صحیحه می‌باشد.

مؤید این سه دلیل می‌تواند عدم وجود اختلاف و تسالم علما بر عدم الاجزا باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo