< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد یزدی

97/06/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمات ولایت فقیه

بحث در ولایت فقیه است. این بحث را از طرق مختلف بحث کرده اند و ما مسیر جدیدی را طی می کنیم.

گفتیم انسان در نظام هستی مختار است و عاقل می باشد و همچنین جاذب منافع و دافع مضرات است و احتیاج به زندگی اجتماعی دارد و در نتیجه کار او به زد و خورد و کشمکش و نزاع منجر می شود و از این رو به قانون احتیاج دارد.

انسان اگر همین جسم باشد و بس تا حدودی با همان عقل و خرد می تواند کار کند و مسیر خود را پیدا نماید ولی از آنجا که انسان جسم تنها نیست و روح هم دارد و روح بر خلاف جسم، زندگی دائم دارد و هرگز از بین نمی رود (البته روح جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است.) عقل و خرد می گوید راهنمایی های عقل برای انسان که دارای روح است کافی نیست زیرا سرنوشت و ماهیّت روح نامشخص است و عقل نمی تواند مصالح آن را درک کند و نمی داند روح بعد از مرگ به کجا می رود. از این رو مسأله ی وحی در نظام خلقت ضرورت می یابد و اگر عقل به تنهایی باشد و وحی نباشد این نظام نمی تواند نظام کاملی باشد. از این رو وحی از ابتدای خلقت انسان که آدم ع متولد شد وجود داشت و تا خاتم رسل ادامه داشت.

بنا بر این وحی حدود الهی را مشخص می کند و در قرآن آمده است تعدی از حدود الهی موجب این می شود که انسان ظالم باشد: ﴿وَ مَنْ‌ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ‌ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون‌[1] یعنی انسان اگر حد و مرز الهی را نشناسد به دیگران تعرض می کند و همه ی چیز را برای خود می خواهد.

حال وقتی وحی را پذیرفتیم و رسالت و نبوت را قبول کردیم باید به سراغ روایات رویم که عقل را به عنوان نبی داخلی معرفی می کنند و وحی و انبیاء را به عنوان نبی خارجی. یعنی درست همان مقدار که عقل در آفرینش نظام و خلقت انسان ضرورت دارد تا تعادل برقرار شود به همان اندازه وحی هم ضرورت دارد. بنا بر این عقل به ضرورت وحی و نبوت حکم می کند.

اینکه ماهیّت وحی چیست کسی نتوانست ماهیّت صحیح آن را درک کند و حتی بعضی در این مورد به خلاف رفته اند و به کفر رسیده اند و از جمله آنها جناب آقای سروش است که در مورد وحی به گونه ای عمل کرده است که منکر قرآن شده است زیرا وحی را نتوانست درست معنا کند و در نتیجه منشأ قرآن را درون خود پیامبر ص می داند.

آنچه علامه در المیزان در مورد وحی گفته است را باید خواند. این همان انزال و تنزیل قرآن است که تصریح می کند که نفس پیامبر و روح او دریافت کننده ی وحی است و قرآن از ناحیه ی خداوند نازل شده است. انسان باید به روح خود سختی دهد و در زندگی خود به سختی مبتلا شود تا روحش بزرگ شود و به جایی برسد تا بتواند وحی را دریافت کند. خداوند به رسول خدا (ص) می فرماید که شب کمتر بخوابد و نماز شب بخواند زیرا: ﴿إِنَّا سَنُلْقي‌ عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً[2]

موسی ع نیز وقتی از نزد فرعون در مصر فرار کرده بود به گرسنگی زیادی افتاد و از علف صحرا می خورد و بعد که به ماء مدین رسید و آن دو دختر را دید به خداوند عرضه داشت: ﴿رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ[3]

بنا بر این انسان با خواب خوش و خورد و خوراک و راحت طلبی نمی تواند دارای روح بزرگ و با عظمت شود.

وحی مشتمل بر حدود است که باید در ماهیّت این حدود و اجرای آن حدود بحث کرد. مثلا وحی می گوید که زانی و زانیه را باید حد زد، باید دید که چه کسی مجری آن است. این بحث در قانون عقل هم وجود دارد مثلا عقل می گوید حال که زندگی ماشینی شده همه باید از سمت راست حرکت کنند در اینجا هم این بحث هست که چه کسی مجری آن است. در طول تاریخ فقط در دوران حکومت ظاهری امیر مؤمنان علی علیه السلام عدالت به شکل کامل جاری می شد ولی باز با جنگ جلوی ایشان را می گرفتند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo