< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد یزدی

97/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: توالد و تناسل

در مورد توالد و تناسل آیات متعددی در قرآن آمده است که طبق یادداشت ما به پانزده آیه بالغ می شود: ﴿وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي‌ جاعِلٌ‌ فِي‌ الْأَرْضِ خَليفَةً[1]

خداوند به فرشتگان فرمود که من می خواهم کسی را در زمین به عنوان خلیفه قرار دهم. این خلیفه باید بهره ای از صفات ذات باریء داشته باشد. ما در بحث صفات ذاتی به مناسبتی این بحث را مطرح کردیم که چهار صفت که عبارتند از: حیات، علم، قدرت و اراده. البته این چهار تا خود در واقع یکی بیشتر نیستند و تعدد آن به سبب جهت متعلق است نه به جهت موصوف یعنی در واقع، معلول و مقدور و مراد و محیَی متعدد است و الا آن چهار صفت یک حقیقت بیشتر نیستند.

به هر حال در آیه ی بالا مطرح نشده است که این خلیفه از چه جنسی است. به فرموده ی علامه طباطبایی این مسأله که خداوند می خواهد در زمین خلیفه ای قرار دهد فقط در این آیه آمده است. اما بحث ﴿وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ‌ شِئْتُما[2] در سه مورد دیگر در قرآن ذکر شده است.

به هر حال این خلیفه، هم حیات دارد هم قدرت و هم اراده و هم علم. یعنی باید لا اقل این چهار وصف را داشته باشد هرچند اوصاف دیگری را هم می تواند دارا باشد زیرا او نماینده ی خداوند در زمین است از این رو بخشی از اختیارات خداوند به او واگذار شده است.

مثلا اگر کسی نماینده ی ولی فقیه در استانی است او باید اختیاراتی از ولی فقیه را دارا باشد. همچنین اگر تمامی اختیارات و صفات ولیّ فقیه را دارا باشد او خودش ولیّ فقیه می شود نه نماینده ی او.

ملائکه متوجه شدند که این موجود خونریز است و فساد می کند: ﴿قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ‌ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ[3]

جالب اینکه با آنکه خداوند نامی از این خلیفه نبرده است ولی ملائکه این نکته را فهمیده بودند که او فساد می کند. بعضی گفته اند که ملائکه از موجودات مشابهی که قبل از آدم ساکن زمین بودند این نکته را فهمیده اند ولی این نظریه صحیح نیست. بعضی هم مانند علامه قائل هستند که صرف فی الارض بودن و زندگی در عالم مادی که کانون تزاحم و تضاد است موجب قتل و فساد و خونریزی است.

به نظر ما خداوند دورنمایی از این خلیفه را به فرشتگان نشان داد و به همین دلیل آنها علم به فساد و خونریزی این موجود در زمین پیدا کردند. حتی شاید خداوند جریان امروزه ی داعش و مانند آن را هم به ملائکه در آن روز نشان داده بود.

به هر حال ملائکه این نکته را مطرح کردند و ابراز نمودند که خودشان تقدیس و تسبیح خداوند می کنند. پاسخی هم که به ملائکه داده شد به ظاهر قانع کننده نبود زیرا خداوند فقط فرمود که من چیزی را می دانم که شما نمی دانید. فرشتگان به اجمال متوجه شدند که این خلیفه در هر حال موجودی برتر از آنهاست. زیرا فرشته کسی است که فقط اطاعت می کند همان گونه که خداوند می فرماید: ﴿لا يَعْصُونَ‌ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ[4] ولی موجود روی زمین باید با هوای نفس خود مبارزه کند که در نتیجه اگر موفق شود از ملائکه بالاتر می رود.

به هر حال هرچند خداوند به آدم و حوا دستور داد که به آن درخت نزدیک نشوند ولی مقدر الهی این بود که آنها نزدیک بشوند تا در نتیجه از بهشت خارج شوند و نسل آنها در زمین گسترش یابد.

اگر به آیات خلقت انسان دقت کنیم تعبیرات مختلفی در قرآن وجود دارد مانند: تراب، طین لازب، حمأ مسنون و مانند آن. گاه از خاک است و گاه خاک با آب که طین است و گاه گرما دیده است و محکم شده است و مانند آن.

بعد خداوند حوا را از مازاد گل آدم خلق کرد. در روایت آمده است که وقتی حلوا خلق شد و روح در او دمیده شد آدم دید که موجود دیگری که جذاب و زیبا است در کنار اوست. این اتفاق در همان بهشت افتاد و هنوز آلت آنها مکشوف نشده بود (بعد از خوردن از آن شجره سوآت آنها مکشوف شد.) و آدم دید که به او خیلی علاقه دارد ولی هنوز شهوت جنسی نداشت. بعد به آدم گفته شد که باید چیزی به او بدهد تا حوا را در اختیار او قرار دهند. آدم چیزی نداشت و در نتیجه به او گفته شد که باید قدری از معلومات خود را به حوا تعلیم دهی.

به هر حال، آنها نمی بایست به سراغ درختی که خداوند آنها را نهی کرده بود بروند ولی وقتی آنها از آن درخت خوردند پرده ی ظاهری روی بدن آدم و حوا کنار رفت و آلت آنها مکشوف شد و آدم متوجه شد که شهوت جنسی هم دارد. وقتی این حالت پیش آمد به آنها گفتند از آن باغ یا بهشت خارج شوند و آنها برای این کارهای عاشقانه و زن و شوهری باید از آنجا خارج می شدند. در نتیجه آدم و حوا و شیطان همه خارج شدند و خداوند به آنها فرمود: ﴿قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي‌ هُدىً‌ فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ[5]

وقتی آنها وارد زمین شدند بساط زندگی زن و شوهری که همان مجامعت و پیدا شدن نسل در میان آنها پدیدار شد.

وقتی آنها وارد زمین شدند در زمین کسی نبود و بعد از تولید فرزند به تدریج تبدیل به بشری شدند که در زمین پراکنده شدند ﴿ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ﴾‌[6]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo