< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد یزدی

96/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طلاق خلع

بحث در طلاق خلع است و بحث کردیم که آیا از قبیل فسخ است یا طلاق و نظر ما این بود که از باب فسخ است.

بحث دوم این بود که گفتیم صیغه ی طلاق خلع «خالعتک» یا «انت مختلعة» است و بعد از آن نباید از کلمه ی طلاق استفاده کرد. همچنین گفتیم که طلاق خلع یک نوع معاوضه و داد و ستد بین بذل و بضع است.

سپس در مورد بذل بحث کردیم. مرحوم محقق در بیان یک قاعده ی کلی می فرماید: «کل ما یمکن ان یجعل مهرا یمکن ان یجعل بذلا» صاحب جواهر این قاعده را قبول نداشت زیرا در عکس آن می گوییم: «کل ما یمکن ان یجعل مهرا در بعضی موارد یجوز ان یجعل بذلا»

بعد گفتیم که اگر بذل، شیء معینی است باید همان شیء معین بذل شود و اگر عنوان است، باید مصداق سالمی از آن عنوان داده شود و اگر عنوان، اقسامی دارد مانند «الف» باید متعارف آن که تومان است داده شود. الا اینکه واحد آن (مانند ریال، تومان و دلار) را ذکر کنند. حال اگر بذلی را ذکر کنند ولی نه مصداقی را مشخص کنند و نه صنف آن را، بذل باطل بوده و خلع واقع نمی شود. مثلا زوج گفت: «خالعتک بالف» و قصد نکرد که از هزار تا چه چیزی مراد است. در اینجا بعضی گفته اند که اگر هنگام خلع کلمه ی طلاق را به کار برده باشد طلاق رجعی محقق می شود ولی اگر کلمه ی طلاق را هم به کار نبرد، باطل است و اثری بر آن مترتب نیست.

اگر بذل «مما لا یملک» باشد یعنی چیزهایی که در اسلام قابل تملک نیست مانند خمر، میته و مانند آن، خلع باطل است مگر اینکه کلمه ی طلاق را در صیغه به کار برده باشد که می گویند طلاق رجعی محقق می شود و بذلی هم در کار نیست مثلا بگوید: «خالعتک بهذه المیتة و انت طالق».

فرع دیگر این است که اگر «ما یملک» گفته شود ولی آنی که داده می شود «ما لا یملک» باشد مثلا بذل، یک شیشه سرکه است ولی آنچه تحویل داده شده است شراب بوده است. خلع واقع می شود ولی زن باید مال مبذول را عوض کند. به هر حال این مسائل مطابق قواعد باب بیع است.

فرع دیگر در مورد «حمل دابه» است مثلا زن می گوید که من را طلاق بده به حملی که این گاو دارد. (در جایی که گاو مال زن است و گاو باردار می باشد.) در اینجا این بحث مطرح است که چون حمل، مجهول است و نمی دانیم حمل مذکر است یا مؤنث و یک سری از خصوصیات او مشخص نیست آیا می توان آن را به عنوان بذل قرار داد؟

صاحب شرایع قائل به عدم صحت است ولی دیگران کلام صاحب شرایع را قبول ندارند و می گویند این گونه جهل ها موجب غرری شدن نیست.

حتی بعضی گفته اند که حمل در آینده ی حیوان را نیز می توان به عنوان بذل قرار داد. (یعنی چیزی که الآن موجود نیست ولی در عرف روی آن حساب باز می کنند.) و گفته اند که این مانند بیع سَلَم است.

به نظر ما همین مقدار که بذل مالیت عرفی داشته باشد و جهل در آن عرفا مورد تسامح قرار بگیرد کافی است. البته در بیع سَلَم بعضی می گویند که باید مقداری از ثمر مشخص باشد مثلا در مورد میوه ی درخت لا اقل شکوفه بر درخت ظاهر شده باشد از این رو حمل که در آینده است و الآن هیچ بخشی از آن محقق نشده است نمی شود.

فرع بعد این است که بذل را هم زن خودش می تواند بدهد هم وکیلش و هم فرد سومی به اذن زن (مثلا زن به برادرها و فامیلش می گوید که من حاضرم این سرویس طلا را به شوهرم بدهم تا من را طلاق دهد اگر یکی از آنها واسطه شود و ضامن شود که آن سرویس را به شوهر تحویل دهد صحیح است.)

همچنین بحث است که آیا کسی می تواند از طرف زوجه متبرعا بذل را متقبل شود و به شوهر بگوید که شما همسرت را که با او اختلاف داری طلاق بده من این را به شما می دهم. (البته ممکن است متبرع به زن جریان را بگوید و زن هم قبول کند ولی در حال حاضر زن از جریان باخبر نیست.) اکثر فقهاء قائل شده اند که این مورد صحیح نیست حتی اگر قاطع باشند که وقتی خبر به زن برسد او قبول می کند.

حال اگر فرد ثالثی به زوج بگوید که همسرت را طلاق بده و من ضامن می شوم که این مبلغ را از همسرت بگیرم و به تو بدهم. علماء در اینجا تردید کرده اند بعضی گفته اند که خلع در این فرع صحیح است و البته چون این از باب ضمان ابتدایی است زن از او طلبکار نیست و قاعده ی ضمان ما لم یجب در اینجا مطرح می شود که موجب ضمان نمی شود. زیرا اگر کسی بگوید که من ضامن فلان شخص هستم که صد هزار را بدهم مشخص نیست صد هزار تومان به ذمه ی او بیاید. مثلا کشتی در حال غرق شدن است و یک نفر می گوید که بار کشتی را در دریا بینداز و من ضامن هستم که مبلغش را به تو تحویل دهم که بحث است آیا آن فرد با صرف گفتن این حرف ضامن می شود یا نه.

فرع دیگر این است که زن حامله است به شوهر می گوید که بر من شرعا واجب نیست که این بچه را شیر دهم ولی من آن را تا دو سال شیر می دهم و اجرتی که باید از تو بگیرم را به تو بذل می کنم و تو مرا طلاق خلع بده. همچنین در جایی که فرزند تازه به دنیا آمده است.

نقول: اگر این کار مالیت داشته باشد می تواند به عنوان بذل قرار گیرد ولی معینا باید بگوید که چه مقدار شیر می دهد تا غرر و جهل از آن مرتفع شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo