< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد یزدی

96/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عده ی زنان

بحث در عده است و گفتیم که زوجه اگر مدخول بها نباشد لازم نیست عده نگه دارد و به آیه ی ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ‌ الْمُؤْمِناتِ‌ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها[1] تمسک کردیم. در نتیجه بعد از طلاق، زوجه می تواند سریعا شوهر کند. مفهوم مخالف آن این است که اگر با زن مباشرت انجام شود و زن مدخول بها باشد باید عده نگه دارد.

دخول در هر صورت موجب عده است و حتی اگر کسی که خصی است که اصلا نمی تواند تولید فرزند کند با دخول او هم عده لازم می شود زیرا بر اساس آیه ی فوق موضوع برای حکم شرعی «مسّ» می باشد. «مسّ» علت حکم نیست بلکه حکمت می باشد بنا بر این با علم به عدم انزال و یا علم به عزل (که ماء را خارج از رحم بریزد) و یا با استفاده از وسائل پیشگیری همچنان عده وجود دارد. البته حکمت سخت گیری شارع، اهتمام شدید او به حفظ نسب می باشد.

اما دخول به کسی که ممتنعة الحمل است مانند صغیره و یا یائسه نیز استثناء شده است و آنها عده ندارند.

اشکال نشود که اگر دخول حکمت است نه علت پس این دو هم باید عده نگه دارند زیرا در پاسخ می گوییم که به صراحت روایات این دو مورد استثناء شده اند.

صاحب وسائل نیز در عنوان بابی که این روایات را در آن جمع کرده است می فرماید: بَابُ أَنَّ الصَّغِيرَةَ قَبْلَ بُلُوغِ التِّسْعِ سِنِينَ إِذَا طُلِّقَتْ فَلَا عِدَّةَ عَلَيْهَا وَ إِنْ كَانَ دُخِلَ بِهَا وَ لَا رَجْعَةَ لِزَوْجِهَا وَ تَزَوَّجُ مِنْ سَاعَتِهَا‌[2]

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي‌ عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ وَ الَّتِي لَا يَحِيضُ مِثْلُهَا قَالَ لَيْسَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ.[3]

باید دید آیا مراد از «وَ الَّتِي لَا يَحِيضُ مِثْلُهَا» صغیره است (همان گونه که در سایر روایات آمده است) یا مراد کسی است که مطلقا حیض نمی شود هرچند به سن حیض رسیده باشد. از عبارت صاحب وسائل استفاده می شود که او گویا این بخش از روایت را به صغیره تفسیر کرده است.

 

وَ عَنْهُ (عن محمد بن الحسن) عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا ع‌ فِي الرَّجُلِ يُطَلِّقُ الصَّبِيَّةَ الَّتِي لَمْ تَبْلُغْ وَ لَا يَحْمِلُ مِثْلُهَا فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ وَ إِنْ دَخَلَ بِهَا.[4]

دلالت این روایت صریح و شفاف است.

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا ع‌ فِي الرَّجُلِ يُطَلِّقُ الصَّبِيَّةَ الَّتِي لَمْ تَبْلُغْ وَ لَا يَحْمِلُ مِثْلُهَا وَ قَدْ كَانَ دَخَلَ بِهَا وَ الْمَرْأَةَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ وَ ارْتَفَعَ حَيْضُهَا فَلَا يَلِدُ مِثْلُهَا قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِمَا عِدَّةٌ وَ إِنْ دَخَلَ بِهِمَا.[5]

در سند این روایت عبارت «بعض اصحابنا» مشکل ایجاد نمی کند زیرا در رجال نام آنها مشخص شده است و گفته اند که هر کجا شیخ از این تعبیر استفاده می کند مراد آن چند نفر که مشخص هستند می باشند. مضافا بر اینکه این روایت سندهای دیگری هم دارد که صاحب وسائل بعد از ذکر این حدیث به آنها اشاره می کند:

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ‌وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ‌ نَحْوَهُ إِلَى قَوْلِهِ لَيْسَ عَلَيْهِمَا عِدَّةٌوَ رَوَاهُ ابْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ‌ مِثْلَهُ‌وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ‌ مِثْلَهُ‌.

 

در مقابل، چند روایت دیگر وجود دارد که سند آنها نیز خوب است و تصریح دارند صغیره و یائسه هم باید عده نگه دارند.

قَالَ الْكُلَيْنِيُّ وَ رُوِيَ‌ أَنَّ عَلَيْهِنَّ الْعِدَّةَ إِذَا دُخِلَ بِهِنَّ.[6]

 

عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: عِدَّةُ الَّتِي لَمْ تَبْلُغِ الْحَيْضَ‌ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَ الَّتِي قَدْ قَعَدَتْ مِنَ الْمَحِيضِ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ.[7]

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ

حمید بن زیاد از فضلاء بوده است و در نینوا در نزدیک کربلا زندگی می کرد و تصنیفات زیادی دارند و علامه و نجاشی او را تأیید کرده اند. او واسع العلم و ثقه و از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام بوده است و علامه در خلاصه تصریح می کند که به روایات او اگر معارض نداشته باشد عمل می شود.

عبد الله بن جبله نیز از موثقین است و از اصحاب امام صادق علیه السلام می باشد.

البته علی بن ابی حمزه واقفی بوده است و محل بحث می باشد.

دلالت این روایت بر خلاف روایات دسته ی اول است زیرا عده را در این گونه زن ها لازم می داند.

البته همان گونه که گفتیم علامه قائل است که به روایت حمید بن زیاد در صورتی عمل می شود که معارض نداشته باشد و حال آنکه روایت فوق معارض دارد.

ولی در عین حال، برای این دو دسته روایات وجه جمعی ذکر شده است صاحب وسائل بعد از ذکر این روایت می فرماید: أَقُولُ: حَمَلَهُ الشَّيْخُ‌ وَ غَيْرُهُ‌ عَلَى الْمُسْتَرَابَةِ (زنی که عادت منظمی ندارد و مورد ریبه است. این زن در مقابل مستقیمة الحیض است که سر وقت معینی در هر ماه عادت می شود.) وَ هِيَ الَّتِي لَا تَحِيضُ وَ هِيَ فِي سِنِّ مَنْ تَحِيضُ... وَ يُمْكِنُ حَمْلُ مَا تَضَمَّنَ الْعِدَّةَ هُنَا عَلَى التَّقِيَّةِ لِمُوَافَقَتِهِ لِمَذَاهِبِ الْعَامَّةِ وَ عَلَى الِاسْتِحْبَابِ لِمَا مَرَّ[8]

نقول: حمل شیخ بر مسترابه به نظر ما وجه قابل قبولی نیست زیرا عبارت الَّتِي قَدْ قَعَدَتْ مِنَ الْمَحِيضِ یعنی یائسه نه مسترابه.

مخصوصا که در روایت ذیل سن افرادی که لازم نیست عده نگه دارند به صراحت بیان شده است:

عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ ثَلَاثٌ يَتَزَوَّجْنَ عَلَى كُلِّ حَالٍ الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ قَالَ قُلْتُ: وَ مَا حَدُّهَا قَالَ إِذَا أَتَى لَهَا أَقَلُ‌ مِنْ‌ تِسْعِ‌ سِنِينَ‌ وَ الَّتِي لَمْ يُدْخَلْ بِهَا وَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ قُلْتُ وَ مَا حَدُّهَا قَالَ إِذَا كَانَ لَهَا خَمْسُونَ سَنَةً.[9]

 

نتیجه اینکه مدخول بها عده ندارد ولی صغیره و یائسه حتی اگر مدخول بها هم باشند لازم نیست عده نگه دارند. دیگر اینکه در غیر این موارد اگر دخول حاصل شود حتی اگر شوهر عزل کند عده بر زن واجب است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo