< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد یزدی

96/07/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فروعات مسأله ی نفقه ی زوجه

گفتیم نفقه از سه طریق بر انسان واجب می شود که عبارتند از: زوجیت، ملکیت و اقارب.

بحث در نفقه ی زوجه به تفصیل بیان شد و گفتیم که نان، خورش، لباس، وسائل آرایش، فراش، وسائل طبخ و همه چیز بر عهده ی زوج است. بنا بر این جهیزیه بر عهده ی مرد است نه بر عهده ی زوجه.

همچنین گفتیم که علاوه بر یک مد طعام، حد اقل در ماه باید سه نوبت، گوشت تهیه کند و خانه ی او از میوه های متعارف در فصل خالی نباشد.

البته فضای قانونی با فضای اخلاقی کاملا متفاوت است. بحث های فوق مربوط به فضای قانونی است یعنی مرد گاه صبح به صبح یک نان می خرد و به حد اقل غذا برای زوجه قناعت می کند. زن هم در مقابل دست به سیاه و سفید نمی زند؛ نه رخت می شورد و نه غذا تهیه می کند و نه هیچ کار دیگر از کارهای خانه و فقط تمکین می کند.

اما در روایات به ما دستور داده شده که اگر خداوند به شما وسعت مالی داد به زن و فرزند خود بیشتر توجه داشته باشید تا دیگران. البته مراد تجمل و تشریفات نیست ولی اکتفاء به حد واجب نیز نباید کرد.

در مورد نفقه ی زوجه چند فرع باقی مانده که بحث خاصی ندارد:

فرع اول این است که اگر عقد ازدواج برقرار شد و تمکین هم برقرار بود و مباشرت هم انجام گرفت و زوجین طبق معمول غذا را با هم خوردند، زن دیگر نمی تواند نفقه ای مطالبه کند و بعد بگوید که غذای هر روز من فلان مبلغ می شد و در نتیجه باید نفقه ی روزهای گذشته را به من بدهی. زیرا در روایات آمده است که ملاک «کفایت» است و وقتی با هم غذا می خورند این کفایت محقق می شود.

فرع دوم: اگر عقد انجام شود ولی تمکین هنوز انجام نگرفته باشد مانند جایی که عقد می خوانند ولی از آنجا که هنوز عروسی نکرده و مستقل نشده اند مباشرت انجام نمی گیرد در این صورت نفقه واجب نیست زیرا تملیک یا جزء سبب مُمَلِّکه است یا شرط آن است و وقتی تمکین در کار نباشد نفقه ای هم در کار نیست.

فرع سوم این است که اگر مرد به مسافرت رود در اینجا اگر عقد و مباشرت انجام گرفته باشد یعنی تمکین محقق شده باشد در اینجا زوجه حق مطالبه ی نفقه را دارد. زیرا تمکین از ناحیه ی زن محقق است و مانع از ناحیه ی مرد است.

اما اگر بعد از محقق شدن زوجیت و قبل از اینکه تمکینی محقق شود، غیبت از ناحیه ی زوج محقق شود مثلا زوج بعد از عقد، به مسافرت رود زن در این صورت می تواند به حاکم شرع مراجعه کند و او را در جریان بگذارد. حاکم شرع در اینجا موظف است که پیگیری کند تا ببیند که مرد کجاست و بعد به او اعلام کند که در این تاریخ همسرت نزد ما آمده و ادعای تسلیم و آمادگی خود برای شما را اعلام کرده و مطالبه ی نفقه دارد. در اینجا از روزی که حاکم، موافقت زن را به زوج اعلام می کند نفقه بر گردن زوج واجب می شود و از آن روز به بعد باید مبلغ نفقه را حساب کند و بعد به زن بپردازد.

همچنین گفته اند که گاه مرد در جایی است که اگر بخواهد برگردد و از تمکین و تسلیم زن استفاده کند دو سه روز طول می کشد (مثلا مرد در کشور خارجه و به جایی دور رفته است و اگر بخواهد بر گردد دو سه روز باید در راه باشد) این دو سه روز به نفع مرد تمام می شود نه به نفع زن زیرا از ناحیه ی مرد برای استفاده از تمکین مشکل وجود دارد یعنی در این زمانی که مرد در مسیر برگشت است نفقه به ذمه اش نمی آید.

در این فرع یک نکته را نیز اضافه کرده اند و آن اینکه ممکن است زوج در فرض مزبور وکیل داشته باشد تا کارهای او را در زمان غیابش انجام دهد. در اینجا اگر به وکیل اطلاع دهند کافی است و لازم نیست به خود او نیز اعلام کنند. در اینجا وکیل باید به موکل اعلام کند که از این روز به بعد به سبب اعلام حاکم شرع، نفقه بر گردنت واجب شده است و باید معادل آن، مبلغ لازم را کنار بگذاری.

بنا بر این اگر زن مراجعه به حاکم نکرده و تسلیم و آمادگی خود را به زوج منتقل نکرد حق نفقه ندارد. البته به نظر ما لازم نیست حتما به حاکم مراجعه کند بلکه اگر از طریق دیگر بتواند تمکین و تسلیم خود را به گوش شوهر برساند در این صورت نیز نفقه بر عهده ی شوهر می آید. به هر حال، اطلاع دادن به زوج از تمکین زوجه و اینکه مانع از طرف زوج است در وجوب نفقه مدخلیت دارد.

مسأله ی چهارم این است که زن نشوز دارد و مرد در حالی که زوجه ناشزه است غائب شود، طبیعی است که وجوب نفقه در این صورت وجود ندارد زیرا نفقه مقید به تمکین است و یا نشوز مانع است (بحث است که آیا تمکین شرط است و یا نشوز مانع می باشد.) صاحب جواهر سه احتمال می دهد یکی این تمکین شرط سبب مُمَلِّکه است دوم اینکه جزء سبب مُمَلِّکه است و سوم اینکه نشوز مانع است.

به هر حال، بحث در این است که زن ناشزه بود و شوهر در این حال به مسافرت رفت و زن در حال غیبت شوهر از نشوز درآمد در اینجا اگر تسلیم و تمکین خود را به اطلاع زوج برساند، وجوب انفاق از همان لحظه بر زوج واجب می شود زیرا مانع از نفقه که از ناحیه ی زوجه بود بر طرف شده است.

فرع دیگر این است که اگر زن مرتد شود در اینجا هرچند زوجیت قطع نشده است ولی وجوب نفقه از زوج برداشته می شود. حال اگر زوجه بعد از ارتداد دوباره مسلمان شود و شوهر از اسلام او باخبر شود دوباره نفقه ی زوجه بر گردن شوهر می افتد.

فرع دیگر این است که اگر زنی را طلاق رجعیه دادند و او حامله بود و وضع حمل کرد. الآن بین این زن و آن شوهر در زمان طلاق اختلاف پیش آمده به این گونه که زن می گوید که طلاق رجعیه بعد از وضع حمل بوده است در نتیجه زن باید عده ی طلاق رجعی بگیرد. (در نتیجه از آنجا که مطلقه به طلاق رجعی هنوز زوجه است او حق نفقه دارد.) ولی شوهر ادعا می کند که طلاق رجعیه ی او قبل از وضع حمل بوده در نتیجه عده ی زن با وضع حمل، تمام می شود. در این مسأله مرد، منکر این است که طلاق قبل از وضع حمل بوده است و زن مدعی است که طلاق بعد از وضع حمل است.

در اینجا استصحاب تأخیر وضع حمل تا وقت طلاق یا استصحاب تأخیر طلاق تا وضع هم هر دو با هم جاری شده تساقط می کنند. در نتیجه قول زن با قسم قبول می شود و مرد هم ملزم می شود که نفقه را بپردازد و از آن سو چون مرد نکاح را قبول ندارد هرچند نفقه را باید بدهد ولی حق مباشرت با زن را ندارد.

 

بحث اخلاقی:

امیر مؤمنان علی علیه السلام در خطبه ی همام به همام می فرماید: وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ‌ مِنْهَا (یعنی متقین کسانی هستند که دنیا گرفتار و اسیرشان کرد ولی آنها فدیه دادند و خودشان را خلاص کردند. مثلا کسی رئیس شده و همه چیز در دست اوست می تواند هر کاری بکند در اینجا او هوس ها و خواسته های خود را می دهد و از دنیا می گذرد و اسیر دنیا نمی شود. مراد از أَنْفُسَهُمْ همان خواهش ها و تمایلات نفسانی است.) [1]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo