< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

99/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الطهارة/تعريف طهارت /بررسی اقوال

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الاطیبین سیما بقیه الله فی الارضین. رب اشرح لی صدری و احلل عقدة من لسانی یقفهوا قولی.

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.

راجع به اتفاقات روز و نقد یک جریان انحرافی

قبل از بحث عرض کنیم که ابتلائات اسلام و تشیع در طول تاریخ بوده و خواهد بود در اینجا ما باید اولا با اضطرار از خداوند بخواهیم که خودمان باعث تضعیف نباشیم و ثانیا برای رفع این ابتلائات و تایید دین خدمتی که از دست ما بر می آید اینها را موفق بشویم و انجام بدهیم. جامعه مدرسین اخیرا کاری کرده و موضعگیری نموده است که خوب است اما دیر انجام شده است، کسی به نام آقای کمال حیدری دائما مبانی اسلام را زیر سوال می برد، مبانی شیعه را زیر سوال می برد، دیشب یکی از دوستان یک قسمت از صحبت ایشان را برای بنده فرستادند وی در آنجا می گوید به چه دلیل امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف متولد شده است؟ و به چه دلیل زنده است؟ چرا در این مسائل موجود در جامعه دخالت نمی کند؟ شما که می گویید امام زمان هست یک درمانده ای را دست گیری می کند و راهنمایی می کند، چرا ملت 80 میلیونی را راهنمایی نمی کند؟ مثلا به خیال خودش سه سوال مطرح کرده است.

واقعا این ها را یک وقت شخصی که حالا بگوییم سنی هست و مبانی تشیع را خبر ندارد مطرح کند، می گوییم که، باشد حالا! اما کسی که می داند جواب این سوالات داده شده است و روشن هست، چطور این ها را مطرح می کند؟ معلوم است که کاسه ای زیر نیم کاسه است و این آدم این ها را همین طوری مطرح نمی کند. شیخی هست معروف که وهابی است به نام عرعور آن روز صحبت کرده است که من خودم را آماده کرده بودم علیه شیعه صحبت کنم و دیدم که این شخص صحبت کرده است و همه چیز را گفته است و خود شان اعتراف کرده اند و این طوری هم آن شیخ وهابی خوشحال شده بود. بنده حقیر به عنوان یک طلبه کتابی نوشته ام به نام «امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حقیقت تابناک» همین موسسه حاج آقای سبحانیحفظه الله هم آن را چاپ کرده است. آنجا مفصل، ادله تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را به صورتی که از نظر منابع فوق تواتر است در این مساله آورده ایم. همه منابع را آورده ایم که این مساله فوق تواتر است. شما دیگر چه می خواهید؟ شواهد تاریخی می خواهید؟ الی ما شاء الله، حدیثی می خواهید؟ الی ما شاء الله، این ها فوق تواتر است. و نیز این مساله که ایشان الآن، زنده هست و درحالی که در هیچ مساله عقیدتی شاید اینقدر روایت نداشته باشیم. 500 روایت است که این مهدی آخر الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که متولد می شود، امام آخر است، تا زمانی که ظهور کند زنده است. از پیامبر اکرم و همه ائمه صلوات الله علیهم اجمعین مستندا و مستدلا آمده است. دلیل اگر می خواهید دلیل ها موجود است و بیان شده است. اتفاقا بزرگان اهل سنت آنهایی که اهل عرفان اهل سنت محسوب می شوند هم اعتقاد به ایشان و حیات ایشان دارند. (همچنین ادله و احادیث متواتری از پدرشان امام حسن عسکری ع و کسانی که در آن دوران و همچنین در دوره غیبت صغری امام مهدی علیه السلام را زیارت کردند در دست هست. شواهد و ادله وجود وتولد ایشان قابل انکار نیست. از نظر کلامی و عرفانی نیز مبانی این مطلب خدشه بردار نیست.)

اما این که چرا امام دخالت نمی کند؟ این هم باز یک سوال خیلی ابتدایی مبتذل هست.

در مورد خدا هم، همین سوال مطرح است، شما دقت کنید؛ خداوند متعال، هست اما در این که این بشر این طور هستند و در خداشناسی مانده اند و اکثر بشر بت پرست اند پس چرا دخالت نمی کند؟ و خدا حداقل این را حل می کرد که حداقل او را بشناسند. اما چرا دخالت نکرده است؟ در قرآن جوابش آمده است که چرا دخالت نمی کنیم.

بله آیات هست، اما این که بناست دخالت کند و همه مومن بشوند و همه درستکار بشوند و همه راه را بلد باشند این که مطرح نیست. این اشکال شما بر خدا هم وارد است که چرا از یک طرف می گوید که : «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[1] و «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ»[2] به مضطر می گوید که جواب میدهیم و درحالی که مشکلات جامعه را خداوند راهنمایی نمی کند. شما بگویید که ای خدا به جای این که به مضطر جواب بدهی، بیا و این مشکلات عمومی جامعه را حل کن. این مگر شد حرف، این لازمه ی خلقت بشر است. خلقت بشر طوری هست که خداوند راهنماها را فرستاده است و برنامه را فرستاده است و گذاشته است که بشر خودش با تلاش فکری خودش، راه حق را بتواند تشخیص دهد و به آن ملتزم بشود. «وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ»[3] ما برنامه مان این است که تا آن جوهر انسان ها رشد پیدا کند و الا جوهر انسان رشد پیدا نمی کرد. اما الحمدلله شیعه منطقش روشن و واضح است و خیلی مستدل و مستحکم است. و انسان هایی که طالب حقیقت اند فهم این منطق برای آن ها میسر هست و میسر خواهد بود. اما آن هایی که عنایت خداوند شامل حق شان نمی شود به جهت گناهانی که انجام داده اند خودشان مسئول خودشان هستند لذا ما از اقدام جامعه مدرسین تقدیر و تشکر می کنیم و این شخص نباید به عنوان عالم شیعه حرف بزند و باید موقف خود را روشن کند و اگر منطق دارد باید بیاید و مستدل حرف بزند و اگر ندارد نباید کلیپی درست کند و حرف عوام فریبانه ای بزند و مردم را فریب بدهد این درست نیست. این را گفتم که به عنوان مقدمه و وظیفه عرض کرده باشیم.

بیان عبارات مقدماتی در کتاب الطهارة از کتاب العروة الوثقی

اما بحث ان شاء الله تعالی واقع می شود در کتاب الطهارة بر اساس کتاب العروة الوثقی[4] ؛

«کتاب الطهارة فصل فی المیاه» مرحوم سید می فرماید که «الماء اما مطلق او مضاف» و بعد مضاف را ایشان مثال می زنند «کالمعتصر من الاجسام» آن که گرفته شده است از عصار مثل آبمیوه «او الممتزج بغیره» با چیز دیگری مخلوط شده است مثلا با نمک مخلوط شده است، با شکر مخلوط شده است یا با خاک مخلوط شده است. «مما یخرجه عن صدق اسم الماء» اما به طوری مخلوط شده است که یخرجه عن صدق اسم الماء یعنی کمِ کم نیست بلکه زیاد مخلوط شده است و به آن آب به طور مطلق آب نمی گویند. «و المطلق اقسام» بعد می فرمایند که آب مطلق، اقسامی دارد «الجاری و النابع غیر الجاری و البئر و المطر و الکر و القلیل» شش قسم هم برای آب مطلق ذکر می کنند.

«و کل واحد منها مع عدم ملاقاة النجاسة طاهر مطهِّر من الحدث و الخبث» این اقسام شش گانه که گفتند اگر ملاقات با نجاست نداشته باشند هم طاهر فی حد نفسه و هم مطهِّر من الحدث و الخبث است. این تقریبا اصل مطلب است. این می شود قبل از ورود به مساله اولی.

اختلاف ترتیب مباحث کتاب الطهارة در کتب متقدمین و متاخرین

حالا جمله ای که اینجا عرض می کنیم یکی این جمله است که در کتب قدما معمولا کتاب طهارت را با طهارات ثلاث شروع می کردند مثلا شیخ صدوق[5] و شیخ مفید[6] و شیخ طوسی[7] و علامه در برخی کتبش[8] ، این ها کتاب الطهاره را با کتاب الوضوء شروع می کنند با طهارات ثلاث شروع می کنند.

اما برخی از بزرگان، کتاب الطهارة را از میاه شروع کرده اند. متقدمین معمولا اولا طهارات ثلاث را مطرح می کردند و بعد به میاه می رسیدند. متاخرین، مثل صاحب عروه[9] و مرحوم علامه حلی در مختلف[10] و هم چنین مرحوم محقق صاحب شرایع[11] اول بحث میاه و بعد طهارات ثلاث را مطرح کرده اند اما علامه در برخی از کتبش ( قواعد ) مثل قدماء رفتار کرده است[12] .

معنای لغوی طهارت

نقطه بعدی که گفته اند «کتاب الطهارة»، در معنای کلمه طهارت است معنای طهارت لغةً هی النظافة و النزاهة، طهارت به معنای پاکی است. و گاهی به نظافت معنوی هم گفته می شود. اما معنای اصلیش همان نظافت و پاکی است که گاهی به مناسبت، به طهارت معنوی هم گفته می شود مثل آیه ای که راجع به اهل بیت است. «وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»[13] و همین طور آیه «فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ»[14] ، زیرا که در مسجد جای طهارت ظاهری گرفتن نیست. بلکه مقصود همان نماز است و اینها. همین ها را می گویند طهارت. این معنای لغوی شد.

معنای شرعی طهارت

اما اظهر این است که کلمه طهارت معنای اصطلاحی دارد. یعنی شرع غیر از آن معنای لغوی یک معنای شرعی هم دارد. و لذا طهارت از آن کلماتی است که حقیقت شرعی است. یعنی شرع در معنای طهارت دخالت کرده است. حالا معنای شرعی طهارت چی هست؟ در آن اختلاف است. مشهور می گویند که طهارت همان طهارات ثلاث است که همان وضوء و غسل و تیمم است. اما اقوال دیگری هم هست که حالا خواهیم گفت.

چند احتمال در معنای شرعی طهارت

صاحب جواهر شش احتمال را برای همان معنای اصطلاحی مطرح می کند[15] ، یکی این که «کونه اسما للثلاثه المبیحة للصلاة» است. مثلا با این بیان وضویی که جنب برای رفع کراهت می گیرد دیگر آن وضوء داخل در طهارت نیست. وضوئی باید باشد که مبیحِ صلاة است. احتمال دوم این است که «اسما لها مع التاثیر فی العبادة، اباحة او کمالا» حالا یا اباحة یا کمالا که شامل وضوی تجدیدی هم بشود. الوضوء علی الوضوء نور علی نور[16] . وضوئی که تجدیدی است مبیح نیست اما تاثیرش کمالی است. احتمال سوم این است که «کونها اسما لها مطلقا» اسم برای این سه تا است چه مبیح باشد و چه در کمالش تاثیر داشته باشد و چه در کمال تاثیر نداشته باشد. چی می شود؟ «فتشمل وضوء الجنب» طبق احتمال سوم شامل وضوء جنب هم می شود. احتمال چهار و پنج و شش همین احتمالات سه گانه است «مع ازالة الخبث» احتمال اول با ازاله خبث، احتمال دوم با ازاله خبث، احتمال سوم با ازاله خبث، که شش احتمال شد.

مرحوم آقا رضای همدانی هم یک احتمال مطرح کرده است[17] و آن اینکه بگوییم اصلا طهارت همان خصوص ازالة نجاست است. یعنی خصوص ازاله خبث است. این هم احتمال هفتم است.

بیان قول مختار در معنای شرعی طهارت

ما دیگر چون این بحث بین علما خیلی طولانی شده است و نقض و ابرام هم زیاد است و همه را بخواهیم مطرح کنیم نیازی نیست. در یک جمله، نظر ما این است که اگر این فرمایشات اصطلاح بین علما است که «لا مشاحة فی الاصطلاح» هرکسی یک اصطلاحی را مطرح کرده است. می تواند کسی اصطلاح سازی کند. اما اگر مراد این است که ما ورد من الشرع و الخطابات در آن خطاباتی که در شرع واقع شده است آن معنا چیست؟ ظاهر این است که اسم برای طهارات ثلاث است که مبیح باشد مع ازالة النجاسة الخبثیة. یعنی به اصطلاح احتمال چهارم بگوییم. از مجموع ادله برداشتمان این است. طهارت یعنی طهارات ثلاث که مبیح صلاة است و مع ازاله آن خبث است. این ها طهارت است. طهارت معنای اعمی دارد. طهارت است که این ظرف را پاک می کنیم و وضوئی که می گیریم این هم طهارت است. پس استظهار ما از روایات و ادله این است.

سوال؛ آیا روایت داریم که به وضوء طهارت بگویند؟

جواب؛ بله در قرآن درباره جنب هست که «وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ »[18] ، آیات و روایات الی ما شاء الله وجود دارد. پس حقیقت شرعی را می پذیریم و معنا را این طور می گوییم.

نقد کلام صاحب جواهر در اعم بودن معانی مشتقات طهارت

مرحوم صاحب جواهر جمله ای دارند که در طهارت همان معنای اول درست است[19] . همان وضوء و غسل و تیمم است که مبیح للصلاه است. که نظرمشهور هم همین است. ولی می گوید که مشتقاتش اعم است مثل یطهر، تطهرن اما خود طهارت فقط همان سه تا است. که مبیح هم باشند اما مشتقاتش نه. چون مشتقات در ثوب در ظرف و اینها زیاد استعمال می شود این ها اعم است. گفته است این نظر را مرحوم صاحب مصابیح هم ظاهرا انتخاب کرده است [20] . بنابراین این نظر صاحب جواهر است. ما عرضمان این است که لا دلیل علی هذا التفریق، این فرقی که بین طهارت گذاشته اید به عنوان مصدر و مشتقاتش دلیل بر این معنا نداریم. به عنوان یک بیان مطرح است. اما باید دلیل مطرح کرد.

سوال؛ آیا در اصطلاحات نیامده است که به طهارت ثلاث باید گفت طهارت و به بقیه مشتقات...

جواب؛ به عنوان اصطلحات علمایی آمده است اما به عنوان روایات نیست. طهارت و یطهرن یک منوال است. بنابراین بر این بیان ایشان باید مویدی آورد، اما ایشان دلیلی نیاورده است.

تفاوت میان معنای طهارت و طُهر

حالا این نقطه را به عنوان آخرین نقطه عرض کنیم که طهارت مصدر است و طُهر اسم مصدر است. طهارت بر خود همین پاک کردن گفته می شود. اما طهر به نتیجه گفته می شود. طهارت به فعل منسوب به فاعل گفته می شود. این را صاحب جواهر هم گفته اند [21] . شهید اول هم طهارت را به معنای مصدری معنا کرده «استعمال طهور مشروط بالنیة»[22] اول کتاب لمعه تعریف شهید اول همین است که شامل همان سه تا می شود وضوء و غسل و تیمم. مرحوم شهید اول هم ظاهرش همان سه تا را می گوید و معنا را مصدری است کرده نه اسم مصدری فرموده استعمال طهور است. و الحمدلله رب العالمین

 


[1] سوره غافر آیه 60.
[2] سوره نمل آیه 62.
[3] سوره آل عمران آیه 140.
[13] سوره احزاب آیه 33.
[14] سوره توبه آیه 108.
[18] سوره مائدة آیه 6.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo