< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

89/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث ما درباره غساله غیر مزیله بود. عرض کردیم که بعضی از آقایان فرمودهاند دلیل عمدهای که دلالت بر نجاست غساله غیر مزیله میکند، اطلاق احوالی موجود در روایاتی است که دلالت بر انفعال ماء قلیل دارند. ما در جلسات گذسته این روایات را بررسی کردهایم و دیگر وارد آنها نمیشویم.
 انصراف اطلاق روایات دالّه بر انفعال ماء قلیل به غساله مزیله
 در جواب این آقایان گفته شده است اطلاق روایاتی که ما در این باب داشتیم، منصرف به غساله مزیله در حین نجاست است. اطلاق این روایات را میپذیریم، ولی میگوییم این اطلاق منصرف است و این حرف با موردی که بگوییم روایتی اصلاً اطلاق ندارد تفاوت میکند. اطلاق این روایت میگوید ماء قلیلی که با نجاست ملاقات کرده است نجس است و اطلاق این حکم اقتضاء میکند که شامل غساله نیز بشود. امّا این اطلاق منصرف به ماء قلیلی است که با عین نجس ملاقات کند و ماء قلیلی که با متنجّس ملاقات کند را در بر نمیگیرد.
 اگر در خاطرتان باشد من در یکی از جلسات گذشته و در بحث ماء راکد قلیل از مرحوم آخوند نقل کرد که ایشان فرمودهاند ما دلیل خاصّی بر منجِّسیّت متنجِّس نداریم. بله، ممکن است در موارد خاصّهای و نسبت به متنجِّسات خاصّهای دلیلی وجود داشته باشد، امّا دلیلی که به طور کلّی و عموم بگوید متنجِّس منجِّس است، وجود ندارد. این اطلاقات هم منصرف به غساله مزیله میباشد، درحالیکه بحث ما راجع به غساله غیر مزیله است و میخواهیم ببینیم که آیا غساله غیر مزیله عین نجاست، نجس است یا خیر.
 پس وقتی به وسیله انصراف اطلاقات به مواردی که غساله با عین نجس ملاقات میکند، دست آقایانی که قائل به نجاست بودند، از ادلّه اجتهادی که روایات دالّه بر نجاست ماء قلیل به وسیله ملاقات با نجس است خالی شد، نوبت به اصل عملی میرسد. در اینجا میگوییم ما شک میکنیم این ماء طاهری که با متنجّس ملاقات کرده است، نجس شده است یا خیر. لذا طهارت این ماء را استصحاب میکنیم و حکم به طهارت آن میدهیم.
 مرحوم سیّد محمّد کاظم در عروة در فصلی که به بیان حکم ماء استنجاء میپردازند، تعبیری که درباره غساله دارند این است که: «و الأقوى أن ماء الغسلة المزيلة للعين نجس و في الغسلة الغير المزيلة الأحوط الاجتناب‌». [1]
  ایشان در مورد غساله مزیله فتوا میدهند، امّا درباره غیر مزیله به صراحت فتوا نداداند و احتیاط کردهاند.
 استدلال مرحوم حاج آقا رضا در اثبات نجاست غساله غیر مزیله
 مرحوم حاج آقا رضا همدانی هم در اثبات نجاست غساله غیر مزیله استدلالی دارند. ایشان میفرمایند اینکه اصحاب خصوص ماء استنجاء را از عموم انفعال ماء قلیل به وسیله ملاقات با نجاست استثناء کردهاند و حکم به طهارت ماء استنجاء دادهاند، مشعر به این مطلب است که فقط ماء استنجاء، محکوم به خروج از تحت ادلّه عامّه دالّه بر نجاست ماء قلیل به وسیله ملاقات با نجس است؛ یعنی هر ماء قلیلی دیگری که با نجس ملاقات کند، نجس میشود؛ چون اگر غسالههای دیگری غیر از غساله ماء استنجاء هم به وسیله ملاقات با نجاست، نجس نمیشد و طاهر بود، این استثناء دیگر معنا نداشت. در واقع این استثناء یعنی اینکه غساله نجس است و کأنّه شارع گفته است که «الغسالة نجسة إلّا غسالة الإستنجاء»؛ یعنی فقط یکی از افراد غساله است که تخصیص خورده است و این تخصیص هم به دلیل وجود ادلّه خاصّهایست که درباره ماء استنجاء وجود دارد که ما به آنها میرسیم و عرض خواهیم کرد که درباره ماء استنجاء این تخصیص مسلّم است و ما به وسیله ادلّه وارده در باب ماء استنجاء، ادلّه دالّه بر تنجّس ماء قلیل به وسیله ملاقات با نجاست را تخصیص میزنیم و عرض خواهیم کرد این تخصیص نشان دهنده این است که عندالأصحاب غساله نجس میباشد.
 مغالطه در استدلال مرحوم حاج آقا رضا
 امّا درباره فرمایش مرحوم حاج آقا رضا باید عرض کنم که در بحث ایشان یک مطلب صحیح وجود دارد که ما هم آن را میپذیریم. امّا ایشان از این مطلب صحیح یک نتیجهای را به دست آوردهاند که به تعبیر من نوعی مغالطه است. مطلب صحیح ایشان این است که ماء استنجاء از تحت ادلّه دالّه بر تنجّس ماء قلیل به وسیله ملاقات با نجاست استثناء شده است و در این مطلب شبههای نیست و ما هم میپذیریم. امّا مغالطهای که در بحث ایشان وجود دارد این است که بحث کلّی ما درباره ادلّه عامّهایست که میگوید غساله نجس است. ما در ابتدای بحث غساله را به دو بخش غساله مزیله عین نجس و غساله غیر مزیله تقسیم کردیم. مرحوم سیّد هم همین تقسیم را انجام دادهاند. بحث ماء استنجاء، بحث غساله مزیله است، در حالیکه بحث اصلی ما درباره غساله غیر مزیله میباشد. چون ماء استنجاء یعنی ماء قلیلی پاکی که برای شست و شوی بول یا غائط استعمال شده و اینها هم عین نجاست هستند و نه متنجّس. کسانی هم که قائل به طهارت غساله غیر مزیله هستند، میگویند ادلّه عامّه، ماء قلیل طاهر ملاقی با عین نجس را نجس میداند و نه ماء قلیل ملاقی با متنجّس را. بحث ما هم درباره ماء قلیل ملاقی با متنجّس است؛ یعنی ماء قلیل ملاقی با غیر نجس که همان غساله غیر مزیله باشد. پس مرحوم حاج آقا رضا با این مغالطه مصبّ بحث را تغییر دادهاند. یعنی از اینکه فقط ماء استنجائی که غساله مزیله است، از ادلّه عامّه استثناء شده، خواستهاند نتیجه بگیرند که تمام غسالههای دیگر اعمّ از مزیله و غیر مزیله نجس است. بله، ماء استنجاء استثناء و تخصیص است، ولی نسبت به مائی که با عین نجس ملاقات میکند و غساله مورد نظر ما غساله غیر مزیله است. لذا این استثناء نمیتواند دلیل بر نجاست غساله غیر مزیله باشد و فرمایش ایشان تمام نیست.
 ادلّه قائلین به طهارت غساله غیر مزیله
 امّا کسانی که قائل به طهارت غساله غیر مزیله هستند هم ادلّهای دارند.
  • خدشه در ادلّه قائلین به نجاست
 اوّلین کاری که این آقایان کردهاند این است که در ادلّه قائلین به نجاست خدشه کردهاند که من با همین بیانات این خدشهها بیان کردم.
  • قول به نجاست غساله غیر مزیله مستلزم محذور است
 حرف دیگر این آقایان این است که میگویند ما دو دسته ادلّه داریم: یک دسته ادلّهای که میگوید نجس مطهِّر نیست. ماء، باید طاهر باشد تا بتواند مطهِّر هم باشد و ماء نجس مطهِّر نیست. دسته دیگر هم ادلّهایست که میگویند ماء قلیل به وسیله ملاقات با نجس، متنجِّس میشود. حال اگر ما قائل شویم که غساله نجس است، لازمهاش تخصیص ادلّهای است که میگوید نجس مطهِّر نیست؛ چون بر طبق ادلّه دسته دوم، این ماء قلیل به وسیله ملاقات با نجاست، متنجِّس میشود و با ماء نجس هم که نمیتوان تطهیر کرد.
 مثلاً اگر کف دست ما نجس باشد و بخواهیم با ماء قلیل آن را تطهیر کنیم، بر طبق ادلّه دسته دوم، به محض اینکه این ماء با اوّلین نقطه نجس ملاقات کند، نجس میشود و دیگر چطور میخواهد کف دست را تطهیر نماید؟! چون بر طبق ادلّه دسته اوّل هم گفتیم که نجس مطهِّر نیست. بنابراین برای اینکه بتوانیم با ماء قلیل هم تطهیر کنیم باید ادلّه دسته اوّل را تخصیص بزنیم و بگوییم که ماء نجس مطهِّر نیست، مگر غساله ماء قلیل که اگر نجس هم باشد اشکالی در مطهِّریّت آن نیست. یا اینکه باید ادلّه دسته دوم را تخصیص بزنیم و بگوییم ماء قلیل به وسیله ملاقات با نجاست منفعل میشود، مگر در جایی که میخواهیم به وسیله ماء قلیل، متنجّسی را تطهیر کنیم. پس امر دائر مدار تخصیص یکی از این دو دسته دلیل است و هیچکدام از این تخصیصها هم بر دیگری اولویّت ندارد. چون مرجِّحی هم در میان نیست، این دو تخصیص با یکدیگر تعارض کرده و تساقط میکنند و وقتی دست ما از ادلّه اجتهادی کوتاه شد، نوبت به اصل عملی میرسد که اصل جاری در مقام هم استصحاب طهارت آن ماء است. این مطلبی است که مرحوم حکیم در اثبات طهارت غساله غیر مزیله ماء قلیل در مستمسک مطرح میکنند.
 پاسخ به این محذور: اشتراط طهارت برای مطهِّر مربوط به قبل از استعمال است
 البتّه به این تقریب جواب دادهاند که ما منکر اشتراط طهارت برای مطهِّر نیستیم و در ادلّه هم داریم که نجس نمیتواند مطهِّر باشد، امّا این اشتراط طهارت برای ماء قلیلی که میخواهیم با آن تطهیر نمائیم، برای قبل از استعمال است و ماء مورد بحث ما، مائی است که حین استعمال و در اثر برخورد با محلّ متنجّس، نجس شده است؛ لذا آن ادلّه با بحث ما تنافی ندارد. حتّی آقایان میفرمایند اگر شما بخواهید ملتزم به این اشتراط شوید و آن را به حین استعمال هم سرایت بدهید، آنوقت دیگر با ماء قلیل نمیتوان هیچ شیئای را تطهیر کرد؛ چون در اثر ملاقات با اوّلین نقطه متنجّس، نجس میشود و تقریباً یک امتناع عادی و نه عقلی در تطهیر نجاسات به وسیله ماء قلیل ایجاد میشود. مخصوصاً در جایی که یک سطحی موجود باشد که بخشی از آن نجس شده است که اگر بخواهیم آن بخش را تطهیر کنیم، سایر بخشها هم نجس میشود. پس آن ادلّهای که طهارت را در تطهیر شرط میکرد، مربوط به قبل از استعمال است و مطهرِّیت ماء قلیل هم سر جای خود باقی است. این پاسخی بود که خیلی خلاصه و در عین حال روشن و واضح است. لذا با این پاسخ، این تقریبی که برای اثبات طهارت غساله ماء قلیل بیان شده است را رد میکنند.


[1] . العروة الوثقى؛ ج:، ص: 47

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo