< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

89/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 مروری بر مباحث گذشته
 بحث ما راجع به استدلال به آیاتی بود که برای اثبات «الماءُ المطلقُ طاهرٌ فی نفسه و مطهِّر لغیره» مطرح می‌شود. یک آیه را در جلسه گذشته به صورت کامل بحث کردیم. آیه دومی‌که برای اثبات طهارت و مطهریّت ماء مورد استناد است، این بود: «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً» [1] که گفتیم چهار احتمال در این آیه شریفه، درباره لفظ «طهور» مطرح است؛ احتمال اوّل و دوم را بحث کردیم.
 بررسی احتمالات درباره لغت «طهور»
 احتمال سوم؛ معنای مبالغی
 احتمال سوم این است که «طهور» از نظر هیأت جنبه مبالغی دارد. یعنی طهور، مثل «غفور» بوده و به معنای «شدّت طهارت» است. بنابراین معنای آیه این می‌شود که «ما از آسمان آبی فرو فرستادیم که طهارتش بسیار شدید است.» بعد هم از همین راه می‌خواهند مطهریّت آن را درست کنند و بگویند بنابراین آیه ماء طاهر و مطهر است.
 اتّصاف احکام وضعی به شدّت و ضعف
 در همین‌جا این مطلب مطرح می‌شود که به‌طورکلّی آیا «احکام وضعی» قابلیّت اتصاف به شدت و ضعف را دارند یا نه؟ مثلاً ملکیّت، زوجیّت و طهارت که از احکام وضعیه هستند، آیا قابلیّت اتّصاف به شدّت و ضعف را دارند؟ یا اینها دائر بین وجود و عدم هستند؟
 اشکال؛ بعضی گفته‌اند که احکام وضعی چون جعلی و اعتباری هستند، قابلیّت اتّصاف به شدّت و ضعف را ندارند و امر آنها دائر بین وجود و عدم است. بعد هم می‌گویند: طهارت هم از احکام وضعی است، لذا متّصف به شدّت و ضعف نمی‌شود؛ بنابراین، نمی‌توان هیأت مبالغی را برای این کریمه حفظ کرد.
 جواب؛ من عرض می‌کنم این مطلب در بسیاری از احکام وضعی صحیح است؛ امّا ما نمی‌توانیم این حرف را درباره تمام احکام وضعی بگوییم. مثلاً در طهارت از حدث، ملکیّت، زوجیّت و ... نمی‌توانیم قائل به شدّت و ضعف شویم؛ امّا در مورد نجاست، که مقابل طهارت بوده و از دید شارع، یکی از احکام اعتباری وضعی شرعی است، شدت و ضعف داریم. این یک مطلب است.
 همچنین ما گفتیم درباره نجاست از دیدگاه شرع و کثیفی و پلیدی از منظر عرف، رابطه عموم و خصوص من وجه داریم. مثلاً در شرع در مورد مشرک آمده است: «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ». [2] در حالی که اگر یک مشرک استحمام کند، از نظر عرف تمیز می‌شود!
 پس بسیاری از احکام وضعی مثل طهارت از خبث، متّصف به شدّت و ضعف نمی‌شوند؛ اما این قاعده، کلّی نیست. چون در نجاست که یکی از احکام وضعیِ عند الشّارع است، شارع از نظر تطهیر، بین نجاست‌های مختلف فرق گذاشته است. مثلاً چند بار شستن و یا خاک مال کردن و ... شدت نجاست را می‌فهماند. ما از این مسأله شدت خباثت و نجاست بعضی از اعیان نجسه را می‌فهمیم. این مسأله یک مسأله عرفی هم هست.
 از طرفی باز هم در فقه داریم که فلان شیء «اَنجس» است. مثلاً خود شارع راجع به «ناصبی» می‌گوید: او «اَنجس مِنَ الکلب» است. [3] یعنی خود شارع «انجسّیت» رادرباره یک امر اعتباری مطرح می‌کند. پس شارع در اعتباریات و احکام وضعی هم نظر به این داشته که اینها از امور اعتباری بوده ولی با این حال آنها را متصف به شدت و ضعف نموده است. پس حرفی که عدّه‌ای می‌زنند، به نظر من به‌طور کلّی تمام نیست.
 احتمال چهارم؛ وسیله طهارت
 امّا احتمال چهارم در معنای «طهور» این است که مراد از وزن «فعول»، معنای آلیّت باشد؛ بنابر این «طهور» یعنی «آلت تطهیر». پس آیه شریفه «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً» یعنی ما از آسمان «ماءً مطهِّراً» را فرو فرستادیم. «مطهِّر» یعنی «آلت طهارت» که با این احتمال، آیه «مطهِّریّت ماء» را می‌رساند. امّا «طهارت فی نفسه» آن را با ملازمه عرفیّه یا با ملازمه شرعیّه درست می‌شود. یعنی ما به حکم ملازمه عقلی یا شرعی می‌فهمیم که اگر چیزی مطهر للغیر بود، خودش باید طاهر بوده باشد. لذا احتمال، این احتمال در مورد آیه، هم‌سو با آیه قبلی شده و برای اثبات مدعا تمام است.
 مرحوم صاحب جواهر هم همین احتمال را مطرح کرده و به‌طور مفصّل برای اثبات این احتمال وارد بحث می‌شوند و بین شش تا هفت صفحه از جواهر را به این مسأله اختصاص می‌دهند. ایشان هم از نظر لغت و هم از نظر روایات وارد بحث می‌شود. [4] ایشان برای اثبات این معنا که «طهور به معنای آلت تطهیر است»، به روایات متعددی استناد می‌کنند. من جمله؛
 روایت سکونی را مطرح می‌کنند که حضرت فرمود: «الْمَاءُ يُطَهِّرُ وَ لَا يُطَهَّرُ». [5] یا روایت داودبن‌فرقد از امام صادق(علیه‌السلام) نقل کرده است که ایشان فرمودند: «كَانَ بَنُو إِسْرَائِيلَ إِذَا أَصَابَ أَحَدَهُمْ قَطْرَةُ بَوْلٍ قَرَضُوا لُحُومَهُمْ بِالْمَقَارِيضِ وَ قَدْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ بِأَوْسَعِ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ جَعَلَ لَكُمُ الْمَاءَ طَهُوراً فَانْظُرُوا كَيْفَ تَكُونُونَ» [6] ، «إنَّ اللهَ تعالی جَعَلَ التُّرابَ طهوراً کما جعل الماءَ طهوراً» [7] ، «الترابُ احدُ الطَّهورین» [8] ، «طَهُورُ إِنَاءِ أَحَدِكُمْ إِذَا وَلَغَ فِيهِ الْكَلْبُ أَنْ يَغْسِلَهُ سَبْعاً» [9] که در اینجا «طَهُورُ إِنَاءِ أَحَدِكُمْ» یعنی مطهِّر ظرف این است که چنین کنی. روایت دیگر؛ «الترابُ طهورُ المسلمَ» [10] ، «و التوبة طهور للمذنب» [11] ، «النّورةُ طهورٌ» [12] و ... پس روایات متعددی وجود دارد که «طهور» در آنها به معنای «مطهِّر» استعمال شده است.
 دلالت ادله تطهیر با ماء، بر طهارت ماء
 صرف نظر از این روایات متعددی که در مورد اثبات معنای «مطهِّریت» برای لفظ «طهور» بیان شد، نکته‌ای که برای اثبات مطهِّریت آب، قابل تذّکر است این است که خود شارع، در باب تطهیر متنجّسات، آب را به عنوان مطهِّر مورد نظر قرارداده است. البتّه ممکن است در مواردی، قید مرّة یا مرّتین را ملاک قرار داده باشد، ولی در همه اینها، «آب» به عنوان مطهِّر، مورد نظر بوده است.
 مثلاً در روایات داریم که اگر شیئی به بول یا به دم نجس شد، باید با ماء آن را تطهیر کرد؛ یعنی ماء به عنوان «مطهِّر» ذکر شده است. وقتی خود شارع، آب را اینگونه لحاظ کرده و چنین جایگاهی برای او در نظر داشته است، دیگر چه جایی وجود دارد برای این‌که بخواهیم معنای مطهِّریت را برای «طهور» اثبات کنیم؛ چرا باید به سراغ روایات رفته و از آنها استفاده کنیم که «طهور» یعنی «مطهِّر» و از این طریق مطهِّریت را برای آب اثبات نماییم. ما آن قدر دلیل داریم که دیگر احتیاجی به طی این راه‌ها نیست.
 شبهه؛ اختصاص ماء مطهِّر به ماء سماء
 مطلب دیگر این است که در آیه قبل داشتیم: «و یُنزِّلُ علیکم من السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرکم به». [13] در این آیه مطهِّریت آب، به ماء سماء اختصاص پیداکرده است، در حالی‌که مصبّ بحث ما اعمّ از ماء سماء و غیر سماء است؛ مانند آب چاه یا دریا و... بر طبق این آیات، ماء مطهّر است، امّا ماء سماء، نه آب‌های دیگر. بنابراین، این دلیل، اخصّ از مدّعای ما است. حال برای حل این مسأله چه باید کنیم؟
 کلام مرحوم حکیم (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
 مرحوم آقای حکیم(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در مستمسک می‌فرمایند که «كما أنه لا عموم في الجميع بالإضافة إلى ما يتطهر به فلا بد من تتميم الدلالة بالإجماع المحقق في الجملة». [14]
 ایشان می‌فرمایند: دلالت این آیه بر طهارت و مطهّریت غیر ماء سماء تمام نیست لذا اگر بخواهیم مطهِّریت را برای همه آب‌ها اثبات کنیم، باید به سراغ اجماع برویم.
 البته ما در آیه قبل، با همین مسأله مواجه بودیم و بحث الغاء خصوصیّت را درباره آب باران مطرح کردیم که بحث آن گذشت و دوباره تکرار نمی‌کنیم.
 کلام مرحوم صاحب حدائق (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
 برای حل این مسأله، مرحوم صاحب حدائق به طور مفصّل وارد شده‌اند و مطلبی را بیان می‌کنند که من خلاصه آنها را عرض می‌کنم. ایشان می‌فرمایند: همه آب‌ها، اعمّ از آب چاه، چشمه و تمام آبهای روی زمین از آسمان نازل می‌شوند، لذا می‌توان به همه آنها «ماء سماء» اطلاق کرد. ایشان برای اثبات این مطلب، شواهدی را ذکر هم می‌کنند که از جمله آنها به این آیات اشاره می‌کنند:
  1. «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ، وَ إِنَّا عَلى‌ ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُون». سوره مبارکه مومنون،آیه 18
  2. «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُه». سوره مبارکه زمر،آیه23
  3. «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ الى قوله يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ» . سوره مبارکه نحل ،آیه 11و12
  4. و درآخر هم می‌فرماید: «فهذه الآياتُ دالةٌ على أنَّ أصلَ ماءِ الأرضِ كلِّه من السَّماءِ». الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج‌1، ص173
 در اینجا یک بحث طبیعی مطرح است که ما وارد آن نمی‌شویم و اساساً شأن فقیه هم نیست که وارد بحث‌های طبیعی شود و بگوید منشأ آب‌ها از آسمان است یا از زمین. ما بر روال خودمان پیش می‌رویم.
 اشکال به کلام صاحب حدائق
 ما وقتی به فقه مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که ماء باران از نظر مطهِّریت با آبهای دیگر فرق دارد. مثلاً شارع بین غساله ماء مطر و غساله غیر مطر، تفاوت گذاشته شده است که در جای خودش به آن می‌پردازیم. خود صاحب‌حدائق هم در فتاوایشان بین اینها فرق گذاشته‌اند.پس این طور نیست که آب‌ها از نظر احکام‌شان یکسان باشند. بنابراین باید از ایشان پرسید که آیا این آب‌ها از نظر احکام شرعی یکسان هستند یا نه؟
 چون جواب منفی است، پس معلوم می‌شود که ماء مطر و غیر آن چون از امور اعتباریه هستند، و ویژگی‌هایشان در دست شارع است، لذا در طهارت مدخلیّت و موضوعیّت دارند. این‌طور نیست که ماء باران هیچ خصوصیتی نداشته باشد. (پس کلام صاحب حدائق در این رابطه تمام نیست.)
 برای اثبات این معنا که «طهور» به معنای «مطهِّر» هم به کار رفته است، میتوان به این روایت استناد کرد که در مورد ماء حمام وارد شده است؛ «سُئِلَ عَنِ الرِّجَالِ يَقُومُونَ عَلَی الْحَوْضِ فِي الْحَمَّامِ لَا أَعْرِفُ الْيَهُودِيَّ مِنَ النَّصْرَانِيِّ وَ لَا الْجُنُبَ مِنْ غَيْرِ الْجُنُبِ قَالَ تَغْتَسِلُ مِنْهُ وَ لَا تَغْتَسِلُ مِنْ مَاءٍ آخَرَ فَإِنَّهُ طَهُور» [15]
 که در این روایت آب را به عنوان «آلت تطهیر» مطرح شده است. البته در تأیید این معنا، شواهد دیگری هم داریم که دیگر به سراغ آنها نمی‌رویم و چون میخواهیم به سراغ مسائل تحریر برویم، این بحث را جمع میکنیم.
 ایشان در تحریر، این بحث را مطرح نکرده بودند، ولی چون در عروة آمده است، «الماءُ المطلقُ طاهرٌ فی نفسه و مُطهِّر لغیره» ما هم به این بحث اشاره کردیم و ادلّه آن را هم آوردیم. روایات دال بر مسأله را خواندیم، اجماع را هم مطرح کردیم که صاحب جواهر، ضرورت را هم چاشنی دلایل فرمودند که گفتیم ضرورت به این صورت پذیرفته نیست. ان شاءالله در جلسه بعد به سراغ اولین مسأله طهارت خواهیم رفت که استاد ما(رضواناللهتعالیعلیه) در تحریر مطرح میفرمایند.


[1] . سوره مبارکه فرقان، آیه 48
[2] . سوره مبارکه توبه، آیه 28
[3] . وسائل‌الشيعة، ج1، ص.22 ؛ «فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْكَلْبِ وَ إِنَّ النَّاصِبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَأَنْجَسُ مِنْهُ».
[4] . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام ج1،ص60
[5] . وسائل‌الشيعة، ج1، ص134
[6] . وسائل‌الشيعة،ج1،ص350
[7] . وسائل‌الشيعة، ج1، ص133
[8] 8. في حديث زرارة عن أبي جعفر عليه السلام: انّ التيمم احد الطهورين و في حديث السكوني عن أبي عبد اللّه عليه السلام انّ النبي (صلّى اللَّه عليه و آله) قال:يا أبا ذر تكفيك الصعيد عشر سنين، الوسائل، أبواب التيمم الباب 23 الحديث 4 و 5»
[9] . بحارالأنوار ج : 77 ص : 6 ؛ المستدرک، الباب 43 من ابواب النجاسات والاوانی حدیث 3 و4 مع تغییر اللفظ.
[10] . المستدرک الباب 5 من ابواب اتیمم حدیث3 مع اختلاف اللفظ
[11] . بحارالأنوار ج3 باب التوبه و فیه« التوبةُ مطهِّرةٌ للذنب» و لم‌نجد فی الاخبار هذه الروایۀ بعینها.
[12] . وسائل‌الشيعة، ج2، ص65
[13] . سوره مبارکه انفال،آیه 11
[14] مستمسك العروة الوثقى، ج‌1، ص: 111
[15] . وسائل‌الشيعة ج : 1 ص : 15

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo