< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

89/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث فقه آنطور که دوستان پیشنهاد کرده بودند قرار شد که انشاءالله از کتاب طهارت باشد. متن تحریرالوسیله استاد رضوان الله تعالی علیه را متن قرار بدهیم و نسبت به مباحث کتاب طهارت که از ابتدای فقه است شروع کنیم. البته در گذشته طهارت را بحث کرده ایم و این دور دوم قرار می گیرد. هم طهارت و هم صلاه را بیش از سی سال پیش بحث نموده اییم. چون دوستان پیشنهاد کردند و متعدد هم بودند پذیرفتیم.
 متن تحریرالوسیله:
 کتاب الطهاره:
 فصل فی المیاه:
 الماء امّا مطلق او مضاف:
 ایشان در کتاب طهارت مثل بقیه ی آقایان که متداول بینشان هست وارد می شوند و فصل اول را در آبها قرار می دهند. بعد هم تقسیم بندی آبها. قبل از این که شروع در بحث کنیم باید مقدمه ای را عرض کنیم.
 قبل از وارد شدن در بحث تقسیم بندی ها و آن این که اینکه آقایان می فرمایند: کتاب الطهاره، که طهارت را به اصطلاح مورد بحث قرارمی دهند. این البته اعمّ از طهارت از خبث و حدث است. در ابتدا، بحث طهارت از خبث را وارد می شوند یعنی آن طهارتی که در اصطلاح مقابل نجاست است.
 اول: بحث این که طهارت از خبث چیست؟ و همچنین مقابلش نجاست خبثیه چیست؟
 مرحوم آیت الله حاج آقا رضا همدانی رضوان الله تعالی علیه در کتاب مصباح الفقیه وارد این بحث شده و متن کتاب شرایع، کتاب الطهاره را وارد می شود.
 ایشان می فرماید:
 یطلق فی عرف الفقهاء علی مجموع المباحث المدوّنه لمعرفة الاحکام الشرعیة العارضة لفعل المکلّف ممّا یتعلّق بالخبث والحدث.
 در کتاب الطهاره ایشان اینگونه معنا می کنند و بعد می روند به سراغ طهارت و می فرماید:
 و امّا الطّهارة فهی لغة النّظافة النّزاهة و کثیرا ما یراد منها فی اطلاقات الشّارع و محاورات اهل الشّرع ضدّ النّجاسة بمعنی المعروف عند المتشرّعة.
 مراد ایشان همان طهارت از خبث است. برای اینکه طهارت از خبث را می خواهیم مطرح کنیم در مقابلش هم بحث نجاسات است و بعد از آن هم نجاست خبثیه را مطرح می نماییم.
 در اینجا سوالی مطرح می شود که طهارت خبثیه آیا از امور واقعیه خارجیه است؟ به تعبیر دیگر آیا خود نجاست از امور واقعیّه خارجیّه است؟ یا از امور اعتباریّه است؟ و یا از امور انتزاعیّه است؟ نجاست از امور واقعیّه خارجیّه؟ یا از امور اعتباریّه جعلیّه؟ یا از امور اعتباریّه و نه انتزاعیه؟
 بین اینها تفاوت می گذارند و فرق می کنند.
 بعد هم مسئله تقابلی که مرحوم آیت الله حاج آقا رضا همدانی رضوان الله تعالی علیه مابین طهارت و نجاست گفتند، تقابل تضاد درست کردند. البته در وجود تقابل بحثی نیست بلکه سوال این است که آیا نوع آن تقابل تضاد است؟
 اولا به سراغ این مساله می رویم که نجاست چیست که مقابلش هم طهارت است؟
 تقابل است و تقریبا نظیر هم می شوند در یک حیث ... است. در اینجا چون چاره ای جز این هم نداریم به طور اختصار عرض می کنیم که گاهی مطلب را بررسی می کنیم از دیدگاه عرف و عقلا و گاهی نیز بررسی می کنیم از دیدگاه شرع و شارع مقدس.
 از دیدگاه عرف و عقلا مثلا فرض کنیم به سراغ نجاست برویم. ظاهرش این است که نجاست و قذارت عرفیه به معنای پلیدی است که در مقابلش تمیزی است، پلیدی و تمیزی. این دو باهم تقابل دارند. این مطلب نسبت به اعیان خارجیه است چون عرف و عقلا به سراغ اعیان خارجیه می روند.
 عقلا و عرف اعیان خارجیه را تقسیم بندی می کنند. اعیان خارجی را دو قسم می کنند:
  اول: اموری را که می گویند قذر، آلوده و پلید هستند. جهت آن هم این است که طبع آنها از این امور تنفر دارد. ریشه مطلب همین است. نسبت به این امور استکراه دارند. به دلیل تنفر طبع به آنها می گویند: قذر، نجس، پلید و تعبیراتی که ما می کنیم مثلا بول، غائط، وذی، مذی و منی در نزد عرف و عقلا مورد تنفرند. لذا اگر به این امور آلوده شوند چه کار می کنند؟ می روند و خود را شستشو می کنند و از این امور اجتناب می کنند.
 دوم: دسته ای از اعیان خارجیه که عقلا از آنها متنفر نیستند و با تماس با آنها هیچ مشکلی ندارند. به اینها می گویند: نظیف و تمیز هستند.
 در اینجا بحثی مطرح است. مثلا از دیدگاه عقلا و عرف، سنگی را که به چیزی آلوده نباشد می گویند تمیز و نظیف است و طبع هم از آن تنفر نداشته و تماس با آن هیچ مشکلی ایجاد نمی کند. حال سوالی مطرح می شود و آن اینکه آیا نظافت امری است وجودی؟ یعنی ورای ذات آن شی حقیقت دیگری وجود دارد که به آن نظیف گفته می شود؟ آیا نظافت خودش مطلب مستقلی است یعنی سنگی که تمیز است چیزی غیر از سنگ بودن هم دارد؟ که بخاطر آن لحاظ عرف و عقلا می گویند این شی نظیف و تمیز است. یعنی نظافت امری وجودی و قائم به ذات شی باشد. امری وجودی اما ورای اوصاف ذاتی شی باشد .
 جواب: نه این مطلب صحیح نیست. شی چیز اضافه ای ندارد که به لحاظ آن بگوییم تمیز است. اگر شی با یک موجود کثیف، پلید و آلوده ای تلتخ پیدا نکند، تمیز است. لذا تمام اشیاء ماعدای اعیان نجسه از دیدگاه عرف و عقلا همه پاک، تمیز و طاهر هستند .
 مطلب بعدی بحث لغت طهارت و پاک در طهارت خبثیه است. اگر بخواهیم طهارت را یعنی همین نظافت عرفیه عقلاییه را تعریف کنیم عبارت است از پاک بودن از اقذار یعنی به سبب ملاقات با اعیان قذره شیء آلوده نشده باشد. بنابراین از دیدگاه عرف و عقلاء قذارت امری عرضی است. اشیاء غیر از اعیان خود، فی حد نفسها دارای قذارت هستند یعنی طبع از آنها متنفر است مثل غائط.
 غیر از اعیان قذره سایر اشیاء عندالعرف و العقلاء نظیف هستند. اگر قذارتی برای آنها پیدا شود قذارت یک امر عرضی است. بنابراین کلّ شیء نظیف. حتی در روایات اصل طهارت هم نظافت و قذارت مطرح شده و می گویند:کلّ شیء نظیف حتّی تعلم انّه قذر.
  هر شیءای از دیدگاه عرف و عقلاء همین گونه بوده و بدون اینکه برای یک شیء امری وجودی حاصل شود که آن امر قائم به شیء باشد و آن امر خارج از ذات شیء باشد چنین فرضی صحیح نیست. در بحث طهارت از خبث از دیدگاه عرف و عقلاء به این صورت است.
 اشیایی را که از دیدگاه عرف و عقلاء نجس و قذر هستند باید با یک موجودی مثل موجودات و اعیانی که طبع از آنها متنفر است تلتّخ پیدا کرده و با آن آلودگی تماس پیدا کنند. آلودگی امر عرضیّ لطّهاره عند العرفه و العقلاء.
 اگر به لغت مراجعه نمایید، می بینید که در لغت هم همین معنا را می کنند.
 در کتاب صحاح الغه می گوید: النّظافه = النّقابه . کتاب قاموس الغه عین همین را می گوید: النّظافه = النّقابه. در کتاب مجمع البحرین: النّظافه = النّقابه.
 سوال: طهارت چیست؟ آلوده نبودن. می گویند: نظف الشیء کان نقیّا من البسخ یعنی خالی بودن شیء از تلتّخ به اعیان قذره. طهارت یعنی عدم آلودگی حالت اصلیّه شی . اگر شیء آلوده را شستشو کنید و به حالت اولیه که برگشت می گویند: طهارت و تمیز.
 از دیدگاه عرف و عقلاء طهارت و نجاست این بود.
 دیدگاه شرع با عرف و عقلاء تفاوت دارد. بعضی اشیاء از دیدگاه عرف و عقلاء نظیف هستند ولی از دیدگاه شرع رجس و نجس محسوب می شوند.
 یا ایّها الّذین امنوا انّما المومنون نجس فلایقربوا المسجدالحرام بعد عام هذا کذالک یجعل الله الرجس علی الّذین لا یومنون قل لااجد فیما اوحی الیّ محرّما علی طائما یطعمه الّا ان یکون میته او دم مصفوحا او لحم خنزیر فانّه رجس.
 در محیط عقلاء تماس با مشرک یا ملحدی که استحمام تمده اند را جایز شمارده می شود. خنزیر و حتی کلب در زندگی برخی از آنها وجود دارند.
 در اینجا دیدگاه شرع با عرف و عقلاء متفاوت است.
 در مقابل برخی از امور هستند که عرف و عقلاء آنها را نظیف و طاهر نمی دانند ولی شرع طاهر می داند. مثل وذی و مذی. شارع می گوید پاک و طاهر است. بنابراین نسبت دیدگاه عرف و عقلاء و شرع در ارتباط با طهارت و نجاست، نسبت عموم و خصوص من وجه است.
 ما اعیان خارجیه را مطرح کردیم چون همه اینها از اعیان خارجیه است. شارع خود وذی و مذی را می گوید که آلودگی ندارد. خود کلب و خنزیر را از اعیان نجسه می داند نه اینکه به چیزی آلوده باشند. خود ذات اینها نجس است.
 آن چه را که عرف مثل خنزیر و کلب پاک می داند از نظر شارع نجس است . عرف از وذی و مذی را متنفر است و استکراه دارد ولی شارع همان را می گوید طاهر و پاک است. چیزی عارضی نیست که بگوییم این تلتّخ پیدا کرده با آلوده ای تا بعدا شستشو کنیم تا پاک شود.
 پس در طهارت و نجاست خبثیهدو دیدگاه وجود دارد: 1- دیدگاه عرف و عقلاء. 2- دیدگاه شارع. نسبت این دو نظر با یگدیگر عموم و خصوص من وجه است.
 این مقدمه بود.
 در اینجا این بحث مطرح می شود که باید در باب طهارت و نجاست خبثیّه، ید جعلی بکار رفته باشد. امّا مستقیما و امّا انتزاعا.
 امّا مستقیما همین بود که در آیات بود. راجع به مشرک مستقیما می گوید: انّما المشرکون نجس. این نجاست جعلیّه شرعیّه است لاعرفیّه عقلائیّه.
 و یا در باب غیر مومن: کذلک یجعل الله، اصلا تصریح به جعل می کند، کذلک یجعل الله الرّجس علی الّذین لایومنون.
 این جعل تکوینی نیست، چرا؟ زیرا اگر تکوینی بود پس باید تمام عقلای عالم که غیرملتزم به احکام اسلام هستند، همه باید دیوانه باشند ... چون تکوینی نیست. این جعل باید تشریعی باشد.
 مثلا نسبت به لحم خنزیر و دم مصفوح که رجسیّه جعلیّه است.
 در آیات ید جعل بکار رفته است امّا مستقیما اگر قائل شویم که احکام وضعیّه مستقیما قابل جعل هستند. این برحسب مبانی است. بین علماء دو مبنا وجود دارد.
 مبنای اول این که احکام وضعیّه مستقلا قابل جعل هستند مثل جزئیت، شرطیت، مانعیت، نجاست و طهارت. ید جعل مستقیما و مستقلا خود اینها را در برمی گیرد.
 مبنا دوم این که احکام وضعیّه را منتزع از احکام تکلیفیّه می دانند. مثلا یک شی را اگر با آن نماز بخوانی نماز در او باطل است، شربش حرام است. آنهایی که جنبه های نجاست دارد. یا اکل او حرام است، البته فعلا به حرمت کاری نداریم چون بحث ما نجاست و طهارت است زیرا خود حلیّت بحث جدایی دارد.
  می گویند که از احکام تکلیفیّه، انتزاع وضع می کنیم مثل مرحوم شیخ انصاری و تابعین ایشان زیرا می گویند احکام وضعیّه از امور انتزاعیّه هستند. احکام وضعیه من الامور انتزاعیه از احکام تکلیفیه.
 بنابراین نتیجه این که طهارت و نجاست از خبث، از دیدگاه شرع و عقلاء هم مادّه اجتماع دارند همان گونه که مادّه افتراق نیز دارند. هیچ منافاتی هم ندارد. ماده اجتماع جایی است که هر دو می گویند بپرهیز و پرهیز هم می کنند مثل غائط اما ماده افتراق هم دارند که مصبّ بحث ما در طهارت و نجاست همین ماده افتراق است.
 نکته: مرحوم آیت الله حاج آقا رضا همدانی رضوان الله تعالی علیه مساله تقابل تضاد را مطرح کرده بودند. ایشان باالصراحه فرمودند: فامّا الطّهاره فهی لغه النّظافه و النّزاهه و کثیر ما یراد منها فی اطلاقات الشّارع و المحاورات اهل الشّرع ضدّ النّجاسه.
 آیا نسبت به امور واقعیه این تقابل تضادی را که ایشان می فرمایند وجود دارد. تعبیر می کنند که ضدّان امران وجودیّان لایجتمعان.
 طهارت از دیدگاه عرف عدم تلتخ بود اما نجاست نسبت به اشیاء غیر از اعیان نجسه ... تلتخ بود یعنی امری وجودی عارض شیء می شود و می گوییم نجس و پلید شد. این در نزد عرف و عقلاء. چون بحث ما راجع به طهارت و نجاست از دیدگاه شرع است به این نتیجه رسیدیم که طهارت و نجاست ازدیدگاه شرع با عرف متفاوت است. در اموری داریم که عرف آنها را پلید ندانسته و نجس نمی داند ولی شرع نجاست را در آن امور اعتبار کرده است.
 سوال: آیا در امور اعتباریه تقابل تضاد مطرح می شود؟ قبلا در مباحث اصولی گفته شد که اصلا و ابدا مطرح نمی شود. اگر هم گفته می شود که بین احکام خمسه تضاد است، مسامحه در تعبیر است زیرا تقابل تضاد در امور اعتباریه اصلا معنا ندارد.
 پس به این نتیجه رسیدیم که در باب طهارت و نجاست، ید جعل دخالت کرده است امّا مستقیما به این صورت که مستقلّا طهارت و نجاست را جعل کرده است و یا این که انتزاعی است که باز هم جعل شمرده می شود چون ریشه اش ید جعل است. زیرا از حکم تکلیفی، حکم وضعی را انتزاع کردیم. بنابر این آنچه را که مرحوم آیت الله حاج آقا رضا همدانی رضوان الله تعالی علیه ضدیت را مطرح می کنند، می گوییم معنا ندارد با بحثی که مطرح می کنیم ... از دیدگاه شرع.
 انشاالله در آینده در باب اینکه طهارت و نجاست از دیدگاه شارع به چه لحاظ است شش احتمال را مطرح می کنیم. به سراغ بحث بعدی می رویم و آن هم تقسیم میاه است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo