< فهرست دروس

درس اخلاق آیت الله مجتبی تهرانی

90/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 از هر کسی که پیش افتاد تبعیّت نکن!
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ بسم اله الرحمن الرحیم؛ الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطّیبین الطّاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.
 «الاسلام بدؤه محمدیّ و بقاؤه حسینیّ»
 مروري بر مباحث گذشته
 خطبه حضرت با آن خصوصیات زماني و مكاني و مخاطبين که قبلاً عرض کردم، بسیار مهم بود، یعنی برای اسلام جنبه حیاتی داشت، به خصوص بخش اول خطبه که حضرت آن را مقدم داشتند. آن بخش اول هم مسبوق به کارهایی بود که از ناحیه بنی امیه، به خصوص معاویه در جامعه اسلامی انجام گرفته بود، لذا امام حسین(علیهالسلام) در منا حدود دویست نفر از صحابه و بیش از هشتصد نفر از تابعین را دعوت کردند و ابتدا از آنها پانزده سؤال در مورد اهل بیت و جایگاه امامت در اسلام کردند و همه هم جواب مثبت دادند. تمام سؤالات در مورد اهل بیت و سخنان و رفتار پیغمبر در مورد اهل بيت و معرفي آنها به عنوان امامت امّت بود، عرض كردم كه ما هم اين مطالب را در روایات داریم. من قبلاً تا اینجا بحث کرده بودم.
 امام حسین(علیهالسلام) در این بخش اول ميخواست آن سم‌پاشیهایی را که معاویه كرده بود برطرف كند. اين سم پاشيها به وسیله عمال و منصوبان خودش در بلاد مسلمین و به‌وسيله افرادي كه یک نوع وجاهت در جامعه داشتند و اینها را با اهرمهاي تطمیع و تهدید و تحمیق مطيع خود كرده بود، انجام ميگرفت. آن سم‌پاشی هم این بود كه معاويه دستور داده بود در مقابل مدح پیغمبر از علی(علیهالسلام)، از کسانی که اهلیّت ندارند تعریف شود و روایاتي را در اين زمينه جعل كنند.
 بخش اول خطبه مربوط به اشخاصی بود كه پیغمبر آنها را چه لفظاً و چه عملاً مدح کرده است. امام حسین(علیهالسلام) همه را در این پانزده سؤال گنجاند که غالباً راجع به علی(علیهالسلام) بود و ابتدا هم از علی(علیهالسلام) شروع شد و بعد خاندان ايشان را مطرح كرد و همه هم تصدیق کردند که پیغمبر اینها را ستوده است، حتی در ربط با ولایت نسبت به امت هم سخنان امام حسين را تأييد كردند.
 شيطنتهاي معاويه براي زمامداري
 آیا مسأله با این كار تمام شد؟ یعنی اگر امام حسین در مقابل آن سم‌پاشیهای معاویه و بنی امیه، بگوید مسأله اینطور نیست که اینها گفتند؛ و آن چيزي که پیغمبر گفته است اين سخنان است، مسأله تمام ميشود؟ نه.
 معاويه یک نوع سم‌پاشی دیگر و یک کار دیگر هم كرده بود، هدف بني اميه از آن سم‌پاشیها و آن کارها این بود که زمام امور مسلمین را به دست خودشان بگیرند و به تدریج به آن اهداف شوم خودشان که براندازی اسلام است برسند و باز همان مسائل شرک را سر جایش برگردانند. با اين وضعيت اگر امام حسین بگوید: آنهایی که پیغمبر معرّفی کرد اهل بيت هستند نه بني اميه، مطلب تمام میشود؟ شیطنت بني اميه شیطنت قویای بود، چون میخواستند خودشان سر کار بمانند. لذا اینجا دیدند با توجه به وضع خودشان و اطلاع جامعه از سوابق اینها بايد كار ديگري انجا دهند. ميدانستند كه با اين وضع و با مشی فعلیشان و اطلاع عدهای در مورد همسو نبودن مشي اينها با احکام اسلامی و به تعبیر دیگر لاابالی بودنشان، نميتوانند امور مسلمین را به دست بگیرند، يعني اگر با این وضع موجود به هر کسی كه مختصري شعور داشته باشد، بگویند: ما ميخواهيم زمام امور را به دست گيريم، ميگويد: اينها اهلیت ندارند، لذا اینها آمدند یک دسته از احادیث دیگر را جعل و منتشر کردند که من عرض کردم به كتاب‌هايشان مراجعه کنید. در جلسه گذشته هم چند روایت از آن روايات جعلي را خواندنم كه همه از کتب عامّه بود. در کنزالعمال، صحاح و سنن آنها بود.
 با اين وضعيت چه کار کنند که مردم از اینها روگردان نشوند و بالأخره مجبور شوند با همه خلاف کاریهایشان از اینها اطاعت کنند؟ اينجا بود كه شروع کردند احادیثی را جعل کردند و آنها را به پیغمبر اکرم نسبت دادند. بعضی از آنها را در جلسه گذشته خواندم، بعضی را هم میخواهم در این جلسه بخوانم و بعد هم نتیجه گیری کنم. آنهایی که طلبه و اهل علم هستند، میفهمند كه من بحث را چگونه پيش ميبرم. تمام عرايضم حساب شده است، میخواهم همینطور گام به گام نسبت به خطبه پیش بروم، ببینید امام حسین چه قدر دقیق مسأله را طرح میکند، تمام اینها حساب شده بود.
 اطاعت از رهبر فاسد در روايات جعليِ عامّه
 اين روايت را هم از کنز العمال برایتان نقل میکنم؛ از پیغمبر اکرم نقل کنند: «الصلاه من السنه الصلاح خلف کل امام» هر کسی براي نماز جلو ایستاد «لک صلاتک و علیه اثمه» تو نماز خودت را بخوان به او چه کار داری؟ گناه هم به گردن او است «و الجهاد مع کل امیر لک جهادک و علیه شره». [1]
 یک روایت دیگر از پیغمبر اکرم؛ «ستکون أثرۀ و امور تنکرونها؛ قالوا: یا رسول الله کیف تأمر من ادرک منا ذلک؟» به زودی چیزهای خلاف دین میبینید، چیزهایی که شما انکار میکنید که جزو اسلام است، گفتند یا رسول الله تو چه امر میکنی؟ اگر ما چنین زمانی را درک کردیم، چه کار کنیم؟ «قال: تؤدون الحق الذی علیکم و تسألون الله الذی لکم» [2] تو به اینها چه کار داری؟ اگر آنها آمدند مثلاً زکات بگیرند یا از نظر اسلامی مالیات بگیرند، شما به آنها بدهید، چون زکات دادن واجب است، تو زكاتت را بده، به اینها کاری نداشته باش. «تؤدون الحق الذی علیکم و تسألون الله الذی لکم» اجر كارت را هم از خدا بخواه، حالا آنها هرچه بخواهند بکنند، تو چیزی نگو.
 یک روایت دیگر از پیغمبر اکرم؛ «قال: وَشِرَارُ أَئِمَّتِكُمْ» دیگر بالاتر از این نمیشود. ائمه یعنی آنهایی که رهبری جامعه را میگیرند. «الَّذِينَ تُبْغِضُونَهُمْ وَيُبْغِضُونَكُمْ» بدترين رهبران شما آن کسانی هستند که شما با آنها دشمن هستید و از آنها بدتان میآید و آنها هم از شما بدشان میآید، «وَتَلْعَنُونَهُمْ وَيَلْعَنُونَكُمْ» شما آنها را لعن میکنید و آنها هم شما را لعن میکنند، «قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَفَلَا نُنَابِذُهُمْ بِالسَّيْفِ؟» گفتند آیا اینجا بر ما واجب نیست كه با شمشیر مقابلشان بایستیم و رویارویی کنیم؟ اینها آدمهای ناجوری هستند، کأنه دو راه میرويم، ما که مسلمان هستیم یک کاری میکنیم و آنها هم یک کار دیگر میکنند. «فَقَالَ لَا مَا أَقَامُوا فِيكُمْ الصَّلَاةَ» نه نه نه، یک وقت نروید با آنها مبارزه کنید. تا موقعی که آنها بین شما نماز میخوانند به رویشان شمشیر نکشید. آن هم آن نمازهایی که در جلسه گذشته گفت اگر معصیت کبیره هم بکند، بایست و پشت سرش نماز بخوان. شنیدید كه بنی امیه چه طوری نماز میخواندند، معاويه نماز صبح چند رکعت خواند و بعد هم گفت سر حال بودم، میخواهی اضافهاش کنم؟ اینها ریشه دارد «لَا مَا أَقَامُوا فِيكُمْ الصَّلَاةَ وَإِذَا رَأَيْتُمْ مِنْ وُلَاتِكُمْ شَيْئًا تَكْرَهُونَهُ » اگر از كساني كه زمام امور را در دست گرفتند، خوشتان نمیآید «فَاكْرَهُوا عَمَلَهُ» يا از اعمالشان بدتان ميآید، مثلاً نعوذ بالله شرب خمر کند، زنا کند و امثال اینها، تا زماني كه نماز مي‌خوانند با آنها مقابله نكنيد. «وَلَا تَنْزِعُوا يَدًا مِنْ طَاعَةٍ» [3] یک وقت دستتان را از اطاعت اینها کنار نکشید.
 این چيزهایی که دارم میگویم پنهانی نیست، همه در کتابها چاپ شده است، میلیونها نسخه هم در دست خودشان هست و میخوانند. امام حسین اینها را هم دیده بود. حضرت هم مدح افرادی را که سزاوار نبودند، دیده بود که معاویه و بنی امیه این کار را کرده بودند و هم این جعل روايات را دیده بود. دلِ امام حسین به درد آمده بود. كار بني اميه مسخ اسلام بود. آنها اين روايات را منتشر می کردند که دیگر کسی جرأت نکند اعتراض کند. اینقدر مردم ذوب در ولایت بودند، البته ولایت شیطانی.
 یک جو این طوری درست کرده بودند که کسی جرأت نکند اعتراض کند و بگوید تو داری بر خلاف اسلام کار میکنی، گاهی هم این تعبیرها را میکردند که شقّ عصای مسلمین نکنید.
 برنامهريزيِ معاويه، حتي پس از مرگ
 من دنبال مطلبي بودم و فکر میکنم این قضیه برای بعد از معاویه است، وقتی که او مُرد، یک سری مسائل رو شد، یک سری رو بود، روتر شد. کارهایی که کرده بود، جنایاتی که کرده بود، رو شد و ظاهراً بعد این مسائل بود كه اين مطلب مطرح شد: «اذکروا موتاكم بالخیر»! [4] من این را از کلکهای بنی امیه میدانم. حالا که مرده است خوبیهایش را بگو، بدیهایش را نگو. میخواهم بگویم چه طور اینها برنامه ریزی شده در جامعه پيش میرفتند. من چون میخواهم رعایتِ امانت کنم این را میگویم که بعضیهایشان نه تعداد زیادي، روایتی را تحت عنوان خروج بر ائمه جور نقل کردند، البته بعضیهایشان، ولی مهم این چیزهایی بود که من خواندم. نشانیهایش را هم دادم.
 یک جمله از ابن ابی الحدید برایتان میخوانم؛ «و عند اصحابنا ان الخروج علی ائمه الجور واجبه» درست در مقابل، خروج بر ائمه جور واجب است، «و عند اصحابنا ایضاً ان الفاسق المتقلب بغیر شبهه یعتمد علیها لا یجوز ان ینصر علی من یخرج علیه من یمتمی الی» اگر هم کسی را دیدید که علیه ائمه جور خروج کرده است و بعد هم یک عدهای میخواهند با او طرف شوند، تا موقعی که عذر شرعی ندارید، نمیتوانید او را تنها بگذاريد، بلکه باید به او کمک کنید با این که عقیدهاش با عقیده شما یکی نیست. «و یأمر بالمعروف و ینهی عن المنکر بل یجب ان ینصر الخارجون علیه و ان کانوا ضالین فی عقیدته اعتقدوها» [5] که بحث شبهه دینی است «دخلت علیه» او میآید صاف در مقابل همه این حرفها میایستد.
 مواجهه امام با شرايط خفقان
 غرضم این بود؛ حالا امام حسین چه کار کند؟ فقط ببیند كه اينها چه نقشه شیطانی کشیدند. قبلاً گفتم كه اينها اول شروع به سب کردن اهل بیت و علی(علیهالسلام) کردند تا اینها را از صحنه خارج کنند و بعد مدح کردن آن طرف و بعد هم دیدند كه اين كارها براي حكومت کافی نیست، لذا رواياتي جعل كردند كه لاابالی گریهای خودشان را توجيه كنند. ميدانستند كه اعمالشان با احکام اسلامی سازگار نیست، بالأخره چیزهایی هست که از ضروریات دین است، مثلاً متن آیه قران است كه شرب خمر حرام است، نمیتوانند متن آیه قرآن را کاری کنند و همه اين كارها را هم مرتکب میشوند و رهبری مسلمین را هم میخواهند، لذا آمدند آن احاديث را جعل كردند. یک جو خفقانی درست کردند.
 امام حسین با این شرايط مواجه بود، هم باید بیاید آن اولی را اصلاح کند و بگوید سخنان و كارهايي که پیغمبر راجع به جایگاه امامت در اسلام گفته است و کرده است و آن كسي را که پیغمبر مدح و نصب کرده است، اهل بیت هستند. هم باید اين را اثبات کند و طوری هم اثبات کند که خودشان قبول دارند. به تعبیر ما از نظر قانون منطقی، حضرت باید جدل کند، اگر تحت قالب اصطلاحی بریزیم باید جدل کند، يعني من با آن چیزی که تو قبول داری، با تو بحث میکنم، نه با آن چيزهايي که من قبول دارم. امام حسین همین کار را کرد، تقریباً میشود گفت كه بخش اول خطبه حضرت، جدلی است. همان چيزهایی است که آنها قبول دارند و حضرت هم آنها را قسم داده است. «انشدکم الله» به خدا قسمتان میدهم آیا پیغمبر این را نگفته است؟ شما نشنیدید؟ میگویند چرا. اگر شنيديد پس چرا اینجوری رفتار میکنید؟ بخش اول اينگونه بود.
 استناد به قرآن در حرمتِ تركِ نهي از منكر
 حالا كار دوم آنها را چه کار کند؟ از پیغمبر اکرم نقل کردند كه اگر کسی که آمده است زمام امور مسلمین را در دست گرفته است، هر غلطی بکند، هیچ چیزی نباید به او بگویی، اصلاً نباید جرأت بکنی، باید اطاعتش کنی. امام حسین این را چه کار کند؟ اين بحث در بخش دوم میرود. بخش دوم جواب این روایات است.
 این خطبه، خطبه خیلی عجیبی است. واقعاً امام حسین از نوابغ روزگار است. حضرت زیرآب اینها را بزند، باید مشت اینها را باز کند، اینها دروغ است. اینجا سراغ قرآن میرود، دیگر اینجا صحبت از این نیست که از پیغمبر و اهل بیت بگويد، اینجا سراغ قرآن ميرود.
 بخش دوم؛ ميفرمايد: «اعْتَبِرُوا أَيُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِيَاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنَائِهِ عَلَى الْأَحْبَارِ إِذْ يَقُولُ لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ قَالَ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ إِلَى قَوْلِهِ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ» ای مردم، از پندی که خدا به اولیا و دوستانش به صورت نکوهش از علمای یهود داده است عبرت بگیرید. آنجا علمای یهود است، اینها هم جاعلین احادیث هستند، آنجایی که میفرماید چرا علمای دینی و احبار، یهودیان را از سخنان گناه آمیز و خوردن حرام نهی و جلوگیری نمیکنند؟ شما چرا جلوی اینها را نمیگیرید؟ نشستید تماشا میکنید؟ چرا از سخنان گناه آمیز كه «اثم» تعبیر میکند، از دروغ، تهمت، بدعت و خوردن حرام نهی و جلوگیری نمیکنید و باز میفرماید آنها که از بنی اسرائیل کافر شدند مورد لعن و نفرین قرار گرفتند.
 نهی از منکر یعنی چه؟ داری منکر را میبینی، جايز نيست که نهی از منکر کنی؟ اين نتيجه آن احاديث جعلي است. و چه کار بدی را مرتکب شدند.
 «وَ إِنَّمَا عَابَ اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذِينَ بَيْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْكَرَ وَ الْفَسَادَ فَلَا يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذَلِكَ رَغْبَةً فِيمَا كَانُوا يُنَالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَةً مِمَّا يُحْذَرُونَ» بعد هم آیه قرآن را مطرح ميكند: «وَ اللَّهُ يَقُولُ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ قَالَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر» [6] وارد کار میشود. نشستید دست رو دست هم گذاشتید و اینها هم هر غلطی میخواهند ميکنند؟ هر مزخرفی كه بگویند و هر کاری بکنند هیچ كاری نميكنيد؟ نه امر به معروفی، نه نهی از منکری؟ خدا دارد اینها را در قرآن میگوید. اینجا بحث پیغمبر را مطرح نمیکند که بگویند دارد از رابطه خانوادگی مصرف میکند. سراغ قرآن میرود که من این بخش را از بخش سوم جدا کردم و گفتم که این بخش دوم، خطاب به همگان است، کأنه امام حسین دارد به توده مسلمانها میگوید. میگوید شماها وظیفهتان این است که به اصطلاح ما دانه درشتها را نهي از منكر كنيد و آنها را متنبه کنید که جلسه آینده اين بحث را شرح میدهم.


[1] . سنن بیهقی، ج8، ص185؛ سنن الدار قطنی، ج2، ص 57؛ کنزالعمال، ج1، ص216 و...
[2] . جامع الاصول، ج1، ص56؛ صحیح مسلم، ج9، ص379؛ موسوعۀ اطراف الحدیث، ج1، ص 82041 و...
[3] . کنزالعمال، ج6، ص60؛ سنن بیهقی، ج8، ص158؛ مسند شامیین، ج1، ص333؛ مسند ابی یعلی، ج1، ص148، صحیح مسلم، ج9، ص403 و...
[4] . من و فکر میکنم اين هم از برنامه ریزیهای خودش بود، الآن دقیق نمیتوانم این جمله را نسبت دهم، چون من در معارف خودمان ندیدم، حالا هرکسی دیده است به من اطلاع بدهد. آیا تعبير «لا تذکروا موتاکم الا بالخیر» از طریق معارف ما رسیده است؟
[5] . ؟؟؟
[6] . بحارالأنوار، ج97، ص79

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo