< فهرست دروس

درس اخلاق آیت‌الله مجتبی تهرانی

89/01/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 رُوِیَ عَن رَسولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال:

 « إنَّ الغَیرَةَ مِنَ الإیمانِ[1] » غیرت از ثمرات ایمان است.

 مروری بر مباحث جلسات گذشته

 بحث راجع به مسئله غیرت بود و گفتیم که غیرت از محبّت ناشی میشود و اولین محیط و مؤثرترین محیط که شدیدترین محبّت غالباً در اینجاست و باید بالاترین غیرت نیز از او نشأت بگیرد، محیط خانوادگی انسان است. رابطه محبّتی میان پدر و مادر با فرزند، غیرت نسبت به خانواده را ایجاد میکند و این غیرتشان اقتضا میکند که فرزند را در دو بُعد انسانی و الهی تربیت کنند. اشاره شد که طریق و راه تربیت عبارت است از دو راه سمعی و بصری، که این روش، روشی الهی است.

 معنای تربیت

 از این جلسه به بعد به طور مستقل وارد اصل بحث تربیت میشویم که اولاً تربیت یعنی چه؟ اگر بخواهیم تربیت را در یک مرتبۀ نازله و در بُعد اخلاقی تعریف کنیم - زیرا در بُعد معرفتی هم بحث شده است - معنای تربیت در یک عبارت این است: "روش رفتاری و گفتاری دادن به غیر، به طوری که این روش، ملکه او بشود." این را تربیت میگویند. کسی را تربیت کردن یعنی اینکه روش رفتاری و گفتاری به او یاد داده شود. تربیت در بُعد اخلاقی این است و اگر این ملکۀ او شد، به این معنا که هر وقت کاری انجام میدهد، بر اساس روش رفتاری و گفتاری باشد که مربّی به او آموزش داده، ملکۀ او شده است و میگویند: مربّی او را تربیت کرده است.

 نتیجۀ تربیت

 دو گونه تربیت داریم؛ هم تربیت حَسَن داریم و هم تربیت بد داریم. میگویند: مربِّی او خوب یا بد بود که این طور تربیت شد. مردم وقتی یک کار خوب را از بچّه میبینند، میگویند: اینها ثمرات تربیت است. مثلاً فرض کنید اگر فرد، عملی یا حرفی، رفتار و گفتاری انجام بدهد که بر هیأت حسنه است و عقلاً و شرعاً پسندیده و سزاوار است، مردم میگویند: این ثمرۀ تربیت است. یعنی این کار از آن ملکهای که برای او حاصل شده است، تراوش میکند. یعنی کارهایی که میکند، کارهایی است که هم عقل و هم شرع میپسندد. این ثمرۀ تربیت است که از او دیده میشود. بعد هم میگویند: آدم مؤدبی است. اگر هم کارهایش از جنبۀ شرعی خوب بود، میگویند: مؤدّب به آداب شرعی است.

 تربیت از دیدگاه اهل معرفت

 اهل معرفت تعریف خاصی از تربیت دارند و بحثهایی دارند. آنها مسئله تربیت و ادب را در سه رابطه مطرح میکنند. میگویند: تربیت در ربط با قلب و عقل و نفس آدمی است. آدم باید هم قلب خودش را تربیت کند، هم عقلش را و هم نفسش را. چگونه قلب تربیت و ادب میشود؟ یا اینکه چگونه عقل ادب میشود؟و.. آنها در یک مرحله بالاتری وارد میشوند که نمیخواهم به آن بحث بپردازم؛ فقط تذکر دادم که آن مباحث جای خودش را دارد و اصطلاحات خودش را هم دارد. ما فعلاً بحثمان راجع به تربیت، در یک سطح پایینتر، در بُعد اخلاقی به معنای روش رفتاری دادن به غیر و روش گفتاری دادن به دیگری است.

 روشِ یاد دادن روش

 خودِ این روش رفتاری و روش گفتاری به غیر دادن، یک روش میخواهد. من چگونه به بچّه بگویم آنگونه که عقل میپسندد و آنطور که شرع میپسندد، حرف بزن و عمل کن؟ همین گفتن و یاد دادن چه روشی دارد؟ چگونه به او بیاموزم؟ این همان مطلبی است که جلسه گذشته اشاره کردم. این باید به روش الهی باشد که البته روش الهی، عقلانی هم هست. خدا از دو راه سمعی و بصری، ابناء بشر را تربیت کرده است. این روش تربیت الهی است.

 زبان حال گویاتر از زبان قال است

 اگر برای تربیت هر دو راه بصری و سمعی ممکن باشد، این بحث مطرح است که کدام مؤثرتر است؟ گفتیم که روش رفتاری و گفتاری برای آموختن به غیر، باید با هم باشد؛ اما اینجا بحث در تأثیرگذاری بیشتر است. کدام یکی، اثرش قویتر است؟ حالا جواب را در یک قالب تقریباً همگانی میریزم. "یک زبان حال داریم و یک زبان قال داریم." زبان حال، گویاتر است یا زبان قال؟ زبان حال بُردش قویتر از زبان قال است. البته این بحث که اشاره میکنم، تمام اینها متن معارف ماست و از روایات گرفته شده است.

 زبان حال در رابطه کارهای دیداری و شنیداری و رفتاری مطرح است. عبدالله بن عباس نقل میکند، میگوید: «قیل: یا رَسولَ الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم ) أَیُّ الجُلَساءِ خَیرٌ؟ قال: مَن تُذَکِّرُکُم الله رُؤیَتُه وَ یَزیدُ فی عِلمِکُم مَنطِقُه و یُرَغِّبُکُم فی الآخِرَةِ عَمَلُهُ[2] » به پیغمبراکرم گفته شد: بین همنشینها، کدام یک از آنها خوب است؟ حضرت فرمود: آنکه دیدارش شما را به یاد خدا بیاندازد، کلامش فهم شما را بارور کند و کردارش رغبت شما را به آخرت بیافزاید.

 تأثیر معاشرت در تربیت

 سه خصوصیت را پیغمبر گفتند؛ 1- دیداری، 2- گفتاری، 3- رفتاری. اول فرمود: آن کسی که وقتی او را میبینی، با دیدن او به یاد خدا بیفتی! که تو به یاد خدا بیفتی نه آنکه این مطلب را از صفر به تو یاد دهد. یادآور خدا باشی! توحید در نهاد تو هست. این همان حرفی است که جلسه گذشته با یک روایت دیگر گفتم که بذر توحید، در نهاد همه ما هست. بذر تربیت چه در بُعد الهی آن و چه در بُعد انسانیاش، همه در وجود انسان هست؛ به عنوان عقل عملی و عقل نظری. اول از نظر دیداری، به چهره او که نگاه میکنی به یاد خدا بیفتی. دوّم؛ وقتی حرف میزند به علم تو بیفزاید، یعنی نادانی را از تو بکاهد. سوّم؛ عمل او را که نگاه میکنی، کار او را که میبینی، تو را به آخرت ترغیب کند.

 ظاهر انسانها پیام دارد

 در اینجا دیدار و رفتار، هر دو لِسان حال دارند؛ (اول و آخر روایت) دیدن که مسلّماً لسان حال است. هیکل او را نگاه میکنی، یاد خدا بیاندازد. همین هیکل با تو حرف میزند. خیلی چیزها نشان میدهد که انسان، انسان الهی است یا شیطانی؟ این شکل و قیافه خودش زبان حال است. اوّل حضرت لسان حال را مطرح کرد، که در این شبههای نیست. حال سؤال این است که چرا اول به لسان حال اشاره کردند؟ روایت از علی (علیه السلام) « قال علی (علیه السلام): لِسانُ الحالِ أَصدَقُ مِن لِسانِ المَقال[3] » امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: زبان حال راستگوتر است از زبان قال.

 به اصطلاح مردم میگویند که: دم خروس را ببینم یا قسم حضرت عباسات را؟! دم خروس گویاتر است از قسم حضرت عباس.

 هیکل پدر و مادر در تربیت فرزند تاثیر دارد

 لذا از نظر تربیت، وقتی بچّه میخواهد تربیت شود، بدان آنکه بُرد بیشتر دارد، هیکل پدر و مادر اوست. هیکل پدر و مادر را بچّه میبیند و این دیدن بیشتر از گفتنهای پدر و مادر بر روی او تاثیر میگذارد. پدر را میبیند، مادر را میبیند، تشخیص بدهد که او از نظر پیکرهاش، انسان است یا حیوان است؟ من باید اینها را بگویم. من طبق روایت بحث میکنم.

 آیا میدانی تشبّه رجال به نساء حرام است که حالا خودت را در ذیّ نساء در آوری و شبیه زنان کردهای؟ این بحث در فقه سر جایش بحث شده است؛ الآن بحث تربیتی است. فرزند نگاه میکند و میبیند و تشخیص میدهد. وقتی نگاه میکند، قوه شهوتش بروز و ظهور پیدا میکند یا فطرت الهیاش؟ گفتیم همه بذرها در این بچّه هست؛ شهوت هست، غضب هم هست. با این دیدن، به یاد شیطان میافتد یُذَکِّرُکُم- یا به یاد خدا میافتد؟ بُعد معنویاش فعال میشود یا شهوتش؟ به یاد حیوان میافتد، یا به یاد خدا میافتد؟

 بچه از همه چیز عکسبرداری میکند

 جمله اول، با زبانِ حالِ پیکرهات و هیکلت او را تربیت میکنی. او این صحنهها را عکسبرداری میکند و فوری در روحش بایگانی میکند. اسم بایگانی روحش را میگذاریم «حافظه». اتاق بایگانی او حافظۀ اوست. همینطور هر چیزی که میبیند، عکسبرداری میکند و به حافظهاش میسپارد. این فقط تأثیر هیکل بود.

 راستگویی را با راستگویی بیاموز

 «وَ یَزیدُ فی عِلمِکُم مَنطِقُهُ» دوّم؛ حرف که میزند، باید حرفهایش به قدری درست باشد که شبیه به دیداری بشود. حالا این یعنی چه؟ من یک روایت میخوانم بعد آن را معنا میکنم. علی(علیه السلام) فرمود: «خَیرُ إِخوانِکَ مَن دَعاکَ إِلی صِدقِ المَقال بِصِدقِ مَقالِه[4] » بهترین برادرانت آن کسی است که با راستگوییاش تو را به راستگویی بکشاند.

 این همانی است که عرض کردم. آنجا که کلام جنبۀ اخباری دارد، باید به نحوی باشد که شبیه به دیداری است. حتی ما در محاورات عرفیه و روزمرۀ خودمان، از آن تعبیر به دیداری میکنیم، میگوییم: دیدم راست میگفت! دیدی یا شنیدی که راست میگفت؟ دیدم دروغ میگفت! ما هم این تعبیرات را داریم، چون آنقدر روشن است که کَأَنَّه صحّت آن را میبینیم. پدر! مادر! با بچّهتان که صحبت میکنید و حرف میزنید، مواظب حرفهایتان باشید که جلوی او دروغ نگویید! راستگویی را با راستگویی بیاموز. اینها معارف ما است. میخواهی اثر بکند؟ روش گفتاری میخواهی به او آموزش دهی؟ اینگونه روش گفتاری میدهند. این از طریق سمعی است. قبلی بصری بود. راست بگو! چه به او، چه در حرفها و نقلهایی که او مطّلع است راست بگو! هم به بچّه راست بگو، هم جلوی بچّه راست بگو! نگذار دروغ گفتن را یاد بگیرد!

 فطرت بچّه دروغ بلد نیست!

 چرا؟ بچّهها از خودتان یاد میگیرند و به خودتان تحویل میدهند. معروف است که: حرف راست را از بچّه بشنو! این یعنی چه؟ یعنی این هنوز در درونش دروغ شکل نگرفته، هنوز آن فطرت از بین نرفته، راستی و درستی درون او هست، اگر پدر و مادر جور دیگر عمل میکنند، بر خلاف فطرت این بچّه است. تمام اینها ریشه دارد در نهاد هر انسانی که راستگویی حسنه است و دروغ بد است.

 خوب عمل کردن بهترین آموزش است

 میرویم سراغ رفتاری آن، در آن روایت داشت«وَ یُرَغِّبُکُم فی الآخِرَةِ عَمَلُهُ» اینجا علی (علیه السلام) در این روایتی که خواندم فرمود: «خَیرُ إِخوانِکَ مَن ... وَ نَدَبَکَ إِلی أَفضَلِ الأَعمال بِحُسنِ أَعمالِه» بهترین برادرانت کسی است که ... تو را با بهترین کارهایی که جلو تو انجام میدهد به بهترین کارها دعوت بکند. که این هم دوباره روشی بصری است.

 از این دو طریق سمعی ـ بصری، فرزند تربیت میشود. آن هم به این نحو که در روایت آمده است؛ هم دیداری، هم شنیداری و هم رفتاری. این به بزرگترها هم اختصاص ندارد. اتفاقاً بچه زودتر میگیرد. اثر تربیت هم این است که فرزند با بکارگیری روش گفتاری و رفتاری خاصی که آموخته و برایش ملکه شده، هر چه انجام میدهد، چه گفتار و چه کردار، کارهایش عقلاً و شرعاً نیکو باشد.

 اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد.

[1] وسائل الشیعة، جلد 20، صفحه 154

[2] وسائل الشیعه، ج 12، ص 23

[3] غررالحکم، ص 153

[4] وسائل الشیعه، ج 12، ص 23

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo