< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد توکل

91/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

  ( متن سید ) و على هذا فلو أراد إدراك الأفضل ينبغي أن يضع ثلاث أصابع على الناصية و يمسح بمقدار إصبع من أعلى إلى الأسفل.
 گذشت وجه در آن پس مراجعه شود. ( درباره آن سابقا بحث شد
 ( متن سید ) و إن كان لايجب كونه كذلك فيجزي النكس و إن كان الأحوط خلافه .
 جماعتی بلکه از شرح المفاتیح که نسبت به مشهور متاخرین داده شد که قائل به جواز نکس شدند. وجه در مسئله اطلاق ادله است. چراکه ظاهر ادله کافی بودن مسمی مسح است و چه مسح از بالا به پایین و یا عکس.
 و وجه اطلاق بیان خواهد شد. بعضی بیان کرده اند که مسح سر از بالا به پایین عمل به وظیفه است اما زمانی که به عکس عمل کند علم به برائت بعد از اشتغال یقینی حاصل نمی شود پس مسح عکس مجزی نیست.
 اما رد آن مطلب اینکه در موردی می توان به اصل عملی تمسک جست که دلیلی نداشته باشیم و با عدم ورود دلیل نوبت به اصل عملی می رسد اما با وجود دلیل مجالی برای تمسک به اصل عملی نیست.
 علاوه بر اینکه اخبار وارده در مساله مطلق است و دلیلی در اخبار بیان نشده است بر تقیید اطلاق و لزوم مسح از بالا به پایین و همچنین می توان اطلاق را از این دو روایت هم استفاده کرد. (حَمَّادِ بْن عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِه عَنْ أَحَدِهِمَا ع علیه الصلوة و السلام فِي الرَّجُل يَتَوَضَّأُ وَعَلَيْه الْعِمَامَةُ قَال يَرْفَعُ الْعِمَامَةَ بِقَدْرِ مَا يُدْخِلُ إِصْبَعَه فَيَمْسَحُ عَلَى مُقَدَّم رَأْسِهِ [1] . ( کسی که عمامه دارد و وضو می خواهد بگیرد عمامه را به مقداری بالا ببرد تا انگشت خود را به زیر عمامه برده و مسح کند )
 و همچنین روایتی است که از حسین نقل شده است : عن الحسین قال قلت لابی عبد الله علیه الصلوة و السلام عَنِ الْحُسَيْن ِقَال َقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ علیه الصلوة و السلام رَجُلٌ تَوَضَّأَ و هُوَ مُعْتَمٌّ فَثَقُلَ عَلَيْهِ نَزْعُ الْعِمَامَةِ لِمَكَانِ الْبَرْدِ فَقَالَ لِيُدْخِلْ إِصْبَعَهُ [2] . ( مردی که می خواهد وضو بگیرد وعمامه دارد و بخاطر سردی هوا نمی تواند بردارد ، انگشت خود را به زیر عمامه وارد کرده و مسح کند. ) )
 روشن است فردی زمانی که انگشت خود را زیر عمامه می گذارد چراکه از پایین به بالا مسح کند راحت تر است تا اینکه از بالا به پایین مسح کند. چون مسح در صورت اخیر نیاز دارد به اینکه عمامه را از مقداری که مسح به صورت نکس انجام می دهد بالاتر ببرد.
 بعضی ها استدلال کردند که متعارف بین مردم آن است که مسح از بالا به پایین صورت می گیرد پس روایات منصرف به متعارف است.
 ولی اشکال این استدلال واضح است زیرا اولا : اینکه انصراف زمانی که از حاق لفظ باشد حجت است اما انصراف بدوی یا انصراف از غلبه و استعمال حجت نیست. و کار مردم از باب غلبه در استعمال است و حجت نیست.
 ثانیا : مسح امری است در شرع مقدس و از عبادات می باشد که شارع بیان نموده است و عقل نمی تواند در آن دخلی داشته باشد پس آنچه لازم است، تعبد در موارد شرع است. و انچه مردم در امور عادی انجام می دهند ربطی به امور شرعیه ندارد. بلکه بر مردم لازم است اعمالشان را بر شرع کمنطبق کنند .
 ثالثا : همانا غسل گرچه در بین مردم از بالا به پایین است اما بحث در مسح مانند آن نیست. و شک در آن کافی است که مسح را با غسل مقایسه نکنیم علاوه بر اینکه قیاس در احکام جاری نیست و نمی توانیم حکم غسل را در مسح جاری کنیم.
 رابعا : اینکه افعال مردم متاثر از فتاوای مراجع و مجتهدین خود است نه اینکه متاثر از نظرات خود باشد و اگر مجتهد فتوی دهد به جواز نکس مردم هم آن را عمل می کنند. و مردم در مسح از بالا به پایین و عکس مختار بودند .
 و در مساله روایاتی است که به اطلاق خود دلالت می کند بر جواز عکس . پس مرجع ، همان اطلاق روایات است مگر اینکه بر این اطلاقات دلیلی بیاید که ان را قید زند که در این صورت اخذ به قید کنیم . ولی دلیلی بر تقیید به لزوم مسح از بالا به پایین وارد نشده است. بنابراین ملاک همان اطلاق است.
 ففی صحیحة حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه الصلوة و السلام - قَالَ لَا بَأْسَ بِمَسْحِ الْوُضُوءِ مُقْبِلًا وَ مُدْبِراً [3] . ( مسح وضو رو به جلو و رو به عقب اشکال ندارد )
 و منها روایة اخری بعین السند المذکور عن ابی عبد الله علیه الصلوة و السلام - لَا بَأْسَ بِمَسْحِ الْقَدَمَيْنِ مُقْبِلًا وَ مُدْبِراً [4] . ( مسح دو پا رو به جلو و رو به عقب اشکال ندارد )
 با اینکه احتمال می رود این دو روایت، یک روایت باشد و حماد بن عثمان آن روایت را در دو موضع نقل کرده است پس اگر دو روایت ، یک روایت باشد بحث آسان است [5] و اگر دو روایت باشند پس حکم جواز مسح بر سر دلالت ندارد بر عدم جواز مسح بر پا زیرا لقب مفهوم ندارد . پس اثبات جواز مسح سر دلیل عدم جواز مسح بر پا نیست اما با توجه به روایت دوم اشکالی در جواز مسح پا بصورت مطلق نیست.
 ولی بعضی از اصحاب قائل به کراهت در عکس و برخی دیگر قائل به استحباب مسح رو به جلو هستند. جواب : اینکه ، کراهت یا استحباب حکم شرعی است و باید دلیلی برای آن اقامه شود پس با عدم ورود دلیل حکم به کراهت و استحباب صحیح نیست پس حکم جواز معین می شود.
 برخی دیگر بیان کردندکه مسح رو به جلو افضل است .
 جواب : اگر این افضلیت از باب احتیاط باشد در این افضلیت نیز محل تامل است چراکه اطلاق شامل جمیع افراد مسح تحت اطلاق می شود پس قول به افضلیت یک مورد خاص صحیح نیست . مثلا وقتی گفته می شود اکرم عالما به صرف صحت و مریضی صحیح نیست که گفته شود اکرام عالم سالم افضل است از اکرام عالم مریض زیرا اطلاق عالم هر دو فرد را شامل می شود و مورد مساله نیز اینچنین است.
 ( متن سید ) و لا يجب كونه على البشرة فيجوز أن يمسح على الشعر النابت في المقدم بشرط أن لا يتجاوز بمده عن حد الرأس- فلا يجوز المسح على المقدار المتجاوز و إن كان مجتمعا في الناصية .
 مسئله از مواردی است که در بین اصحاب علماء پذیرفته شده و بر آن ادعای اجماع شده است . بلکه احتمال اینکه آن از ضروریات باشد وجود دارد. دلیل آن اینکه آنچه دلالت می کند بر مسح سر با توجه به خود دلیل لازم است قول به لزوم مسح بر پوست اما قرینه خارجیه دلالت می کند بر جواز مسح بر موی سر زیرا در غالب موارد مردم مو بر سر دارند و مواردی که مو بر سر نباشد ( مثل افرادی که سر را تیغ زدند یا اصلا مو بر سر ندارند ) بسیار نادر است. پس حکم مسح بر سر قرینه است بر اراده اعم از پوست و مو بر روی آن و دلیلی بر لزوم کنار زدن موی سر وارد نشده است. علاوه بر اینکه سیره مسلمین بر همین فرم واقع شد و دلیلی بر منع یا ردع از ان وارد نشده است و اگر وجود داشت حتما به دست ما می رسید.
 و اما مرفوعة مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه الصلوة و السلام - فِي الَّذِي يَخْضِبُ رَأْسَهُ بِالْحِنَّاءِ ثُمَّ يَبْدُو لَهُ فِي الْوُضُوءِ قَالَ لَا يَجُوزُ حَتَّى يُصِيبَ بَشَرَةَ رَأْسِهِ بِالْمَاءِ [6] . ( درمورد کسی که موی خود را حنا بسته و شروع به وضو گرفتن کرده فرموده جایز نیست تا اینکه آب به پوست سر برسد . )
 اما تمسک به مفاد این روایت در لزوم رساندن آب وضو به بشره سر صحیح نیست :
 زیرا اولا : سند این روایت ضعیف است چون روایت مرفوعه است.
 ثانیا : در مورد روایت حنا مانع است پس وضو بر مانع صحیح نیست بلکه لازم است اول رفع مانع کند سپس مسح نماید همچنانکه ظاهر روایت هم همین است زیرا حنا جسم خارجی است که بر سر قرار گرفته و او شروع به وضو گرفتن نموده است درحالیکه بر سر حناء بود یعنی مانع وجود داشت. پس شکی نیست در لزوم رفع مانع و رساندن آب به زیر آن و بدیهی است که آنچه در تحت این جسم خارجی موجود است موی سر است همچنانکه در روایت تصریح شده است. چراکه حنا بر مو قرار داده شده است برای رنگ کردن پس بعد از رفع مانع مسح بر سر صحیح است با اینک بر آن مو قرار دارد.
 


[1] : باب 24 من ابواب الوضوء ح 1
[2] : المدرک ح 2
[3] - باب 20 من ابواب الوضوء ح 1
[4] - المدرک ح 2
[5] - چون در روایت اول مسح مطلق آورده شد و شامل هم مسح سر و هم مسح پا می شود
[6] : باب 37 من ابواب الوضوء ح 1

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo