< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

95/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث حجامت (حجامت عادی یا پیشگیری) – حجامت و روزهای هفته – طبابت در حضور شاگردان

 

در اول بحث حجامت عرض شد که حجامت سه نوع است. حجامت تبیغ و حجامت درمانی یا مواضع و حجامت عادی یا پیشگیری سه نوع حجامت است.

حجامت عادی یا پیشگیری

حجامت پیشگیری برای جلوگیری از بیماری ها است. در روایات قرائنی وجود دارد که این حجامت، حجامت پیشگیری از بیماری است و حجامت درمانی نیست.

در روایت می‌فرماید:

مَنِ احْتَجَمَ‌ يَوْمَ‌ الثَّلَاثَاءِ لِسَبْعَ عَشْرَةَ أَوْ تِسْعَ عَشْرَةَ أَوْ لِإِحْدَى وَ عِشْرِينَ مِنَ الشَّهْرِ كَانَتْ لَهُ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ مِنْ أَدْوَاءِ السَّنَةِ كُلِّهَا وَ كَانَتْ لِمَا سِوَى ذَلِكَ شِفَاءً مِنْ وَجَعِ الرَّأْسِ وَ الْأَضْرَاسِ وَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ[1]

یعنی کسی که روز سه شنبه ای که هفدهم یا نوزدهم یا بیست و یکم از ماه باشد، حجامت کند، درمان از تمام بیماری های سال است ولی حجامت در روزهای دیگر برای سردرد و دندان درد و دیوانگی و جذام و برص درمان است.

از قرائن موجود در این روایت استفاده می‌شود که بیماری های سال آینده مراد است بنابراین مسئله‌ی پیشگیری مطرح است.

حجامت در روز سه شنبه خیلی مناسب نیست ولی اگر مصادف با هفدهم یا نوزدهم و یا بیست و یکم ماه باشد، استثناء شده است.

فصد مشکلی ندارد غیر از دو ماهی که در آن دو ماه از فصد نهی شده است.

در روایت دیگر می‌فرماید:

مَنْ نَظَرَ إِلَى أَوَّلِ‌ مَحْجَمَةٍ مِنْ دَمِهِ أَمِنَ‌ الْوَاهِنَةَ إِلَى الْحِجَامَةِ الْأُخْرَى فَسَأَلْتُ سَيِّدِي مَا الْوَاهِنَةُ فَقَالَ وَجَعُ الْعُنُقِ[2]

یعنی کسی که عمدا به خون اولی که از او گرفته می‌شود در حجامت، نگاه کند، تا حجامت بعدی از «واهنه» ایمن می‌شود پرسیدم واهنه چیست؟ فرمود گردن درد است.

امروزه مردم به گردن درد خیلی مبتلا می‌شوند و علاج این بیماری نگاه کردن به خون حجامت در ابتدای آن است.

ظاهر روایت پیشگیری از گردن درد است ولی بعید نیست که درمان گردن درد هم باشد.

حجامت به خصوص حجامت عام، اگر اصولی باشد، لخته های محل را تخلیه می‌کند و باعث می‌شود تا خون رسانی به گردن به شکل طبیعی تامین بشود و آسیب های گردن را ترمیم می‌کند.

احتمال درمان مشکلات مانند دیسک گردن هم وجود دارد ولی گفتیم ظاهر روایت در مورد پیشگیری است.

احتمال اول این است که نگاه کردن نقش در پیشگیری داشته باشد که در این صورت سوال می‌شود که نگاه کردن چه خصوصیتی دارد؟

احتمال دوم این است که نگاه کردن، کنایه از حجامت کردن باشد مانند «کثیر الرماد»(خاکسترش زیاد است) کنایه از سخاوت شخص است. زیرا خاکستر در سخاوت نقشی ندارد. می‌شود کسی سخاوت داشته باشد ولی از چوب استفاده نکند.

بیشتر احتمال دوم مورد تایید است ولی می‌گوییم احتیاطا به خون حجامت هم نگاه بشود.

البته احتمال اول هم نفی نمی‌شود و باید بررسی بشود که نگاه کردن چه آثاری در درمان دارد و مکانیزم درمانی آن چیست؟ یک روزی می‌گفتند که روی آب بخوانید و بخورید، بعدها شخصی از ژاپن اثبات کرد صحبت کردن با آب روی ملکول آب تاثیر گذار است.

در روایت دیگر می‌فرماید:

مَنِ احْتَجَمَ فَنَظَرَ إِلَى أَوَّلِ‌ مِحْجَمَةِ دَمِهِ أَمِنَ مِنَ الرَّمَدِ إِلَى الْحِجَامَةِ الْأُخْرَى‌[3]

یعنی کسی که حجامت کند بعد به خون حجامت در ابتداء آن نگاه کند از التهاب چشم تا حجامت بعدی در امان است.

در این روایت چون کلمه «فاء» آمده است احتمال اول را تایید می‌کند. نگاه مربوط به چشم است و معقول است که نگاه کردن از التهاب چشم جلوگیری کند و در روایات مشابهات زیادی است مانند نگاه کردن به سبزه و آب روان و راه های دور که موجب تقویت چشم می‌شود.

نگاه کردن به خون فعل و انفعالاتی در بدن به وجود می‌آورد. مانند صفراوی ها که با نگاه کردن به خون حالت غش می‌گیرند. و باید منتظر باشیم که بشر به مسئله‌ی تاثیر نگاه در درمان دست پیدا کند.

لازم نیست که در حجامت عام شخص برگردد و نگاه کند و می‌توان خون توسط حجام به شخص نشان داده بشود.

در روایت دیگر آمده است:

وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى رَأْسِهِ عَلَيْكُمْ‌ بِالْمُغِيثَةِ فَإِنَّهَا تَنْفَعُ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْأَكِلَةِ وَ وَجَعِ الْأَضْرَاس‌[4]

یعنی پیامبر(ص) با دست به سر خود اشاره کرد و فرمود بر شما باد حجامت سر زیرا برای جنون و جذام و برص و خوره و دندان درد مفید است.

مراد این نیست که دیوانه ها حجامت کنند بلکه برای پیشگیری از جنون باید حجامت کرد.

جذام روند کندی دارد ولی آکله به سرعت پیشرفت می‌کند که امروزه با نام «قانقاریا» معروف است. پا سیاه می‌شود و اگر ظرف مدت یک ساعت قطع نشود باید کل پا قطع بشود.

حجامت عادی و پیشگیری را می‌توان از هم جدا کرد ولی ما هر دو را یک قسم قرار دادیم.

از حجامت عادی در روایات به نام عید تعبیر شده است. عید در سال یک بار اتفاق می‌افتد و در هر سال عود می‌کند و زمان مشخصی هم باید داشته باشد.

اطلاق عید به جمعه از باب حکومت است یعنی آثار و حکم عید را دارد و عید واقعی نیست مانند «خادم العالم عالم» در حالیکه خادم عالم نیست بلکه حکم عالم بر آن بار می‌شود یعنی به احترام عالم به خادم او نیز باید احترام گذاشته شود.

در روایت آمده است:

نِعْمَ الْعِيدُ عِيدُ الْحِجَامَةِ يَعْنِي الْعَادَةَ تَجْلُو الْبَصَرَ وَ تَذْهَبُ بِالدَّاء[5]

یعنی چه خوب عیدی است حجامت، عید به معنای عادت است، چشم را جلا می‌دهد و بیماری را بر طرف می‌کند.

عادت این باشد که سالی یک بار حجامت کند.

می‌توان حجامت عادی را یک قسم جدای از حجامت پیشگیری قرار داد.

«تکون لنا عیدا» به معنای این است که هر سال برای ما عید باشد. حتی عید نوروز یا عید کریسمیس با اینکه سنت بشری است، سالی یکبار اتفاق می‌افتد.

استفاده‌ی پیامبر(ص) از کلمه عید این معنا را می‌رساند که مانند باقی عید ها سالی یکبار باید انجام بشود و عادت انسان باشد. زمان حجامت که برسد انسان باید احساس نیاز بکند زیرا به حجامت اعتیاد پیدا کرده است.

افرادی که قمه می‌زنند حالت اعتیاد به آن ها دست می‌دهد و هر چه به آن ها بگوییم که قمه نزن چون کار خیلی خوب نیست اثر گذار نیست زیرا به این کار که نوعی حجامت است، اعتیاد پیدا کرده است.

به شخصی گفتم قمه نزن، گفت به من بگو نماز نخون ولی نگو قمه نزن!

 

حجامت در روزهای هفته

 

از مجموع روایات استفاده می‌شود که حجامت زمان و ساعت و روز دارد و باید رعایت بشود و در صورت رعایت نکردن ممکن است حجامت مضر و حتی کشنده باشد.

روایاتی از حجامت کردن در روز چهارشنبه و جمعه نهی شده است.

روایتی می‌فرماید در روز سه شنبه ساعتی است که اگر حجامت بشود خون قطع نمی‌شود تا اینکه شخص بمیرد.

روایات تضارب و تناقض شدیدی در این مسئله دارند. مثلا روایتی می‌فرماید روز شنبه حجامت نکنید و روایت دیگر می‌فرماید روز شنبه حجامت کنید. حتی روزهای چهارشنبه و جمعه نیز شامل این تضارب هستند.

این مسئله نیاز به کار اصولی و قفهی زیادی دارد تا تناقضات حل بشود.

انواع حجامت ها مختلف است. یک حجامت تبیغ است و یک حجامت درمانی است. در حجامت تبیغ آمده است که نگاه به روز و ساعت نکنید.

حجامتی که در آن زمان آمده است، حجامت مواضع و حجامت درمانی است.

 

حجامت روز شنبه

روایات در مورد روز شنبه متفاوت است.

در روایت آمده است:

مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مُحْتَجِماً فَلْيَحْتَجِمْ‌ يَوْمَ‌ السَّبْت‌[6]

یعنی کسی که می‌خواهد حجامت کند در روز شنبه حجامت کند.

حجامت تبیغ مراد نیست زیرا حجامت تبیغ روز و ساعت ندارد.

در روایت دیگر آمده است:

مَنِ‌ احْتَجَمَ‌ يَوْمَ‌ الْأَرْبِعَاءِ أَوْ يَوْمَ السَّبْتِ فَأَصَابَهُ وَضَحٌ فَلَا يُلِمُّ إِلَّا نَفْسَهُ وَ الْحِجَامَةُ فِي الرَّأْسِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ الداء [الدَّوَاءُ] فِي أَرْبَعَةٍ الْحِجَامَةِ وَ الْحُقْنَةِ وَ النُّورَةِ وَ الْقَيْ‌ءِ فَإِذَا تَبَيَّغَ الدَّمُ فِي أَحَدِكُمْ فَلْيَحْتَجِمْ فِي أَيِّ الْأَيَّامِ كَانَ وَ لْيَقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ لْيَسْتَغْفِرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْيُصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ قَالَ لَا تُعَادُوا الْأَيَّامَ فَتُعَادِيَكُمْ فَإِذَا تَبَيَّغَ الدَّمُ بِأَحَدِكُمْ فَلْيُهَرِقْهُ وَ لَوْ بِمِشْقَص‌[7]

یعنی کسی که روز چهارشنبه یا شنبه حجامت کند و مبتلا به پیسی و سفیدی پوست بشود کسی غیر از خود را ملامت نکند.

از قرائن و شواهد استفاده می‌شود که روایت اخیر، از روی تقیه است و دلیل آن روایت طب الائمه است:

سَأَلَ طَلْحَةُ بْنُ زَيْدٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحِجَامَةِ يَوْمَ‌ السَّبْتِ‌ وَ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَ حَدَّثْتُهُ بِالْحَدِيثِ الَّذِي تَرْوِيهِ الْعَامَّةُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَنْكَرُوهُ وَ قَالُوا الصَّحِيحُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذَا تَبَيَّغَ بِأَحَدِكُمُ الدَّمُ فَلْيَحْتَجِمْ لَا يَقْتُلْهُ ثُمَّ قَالَ مَا عَلِمْتُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَرَى بِهِ بَأْسا[8]

یعنی طلحه بن زید از امام صادق در مورد حجامت روز شنبه و روز چهارشنبه پرسید و مفضل می‌گوید برای او روایتی از عامه نقل کردم که حجامت در این دو روز را نفی می‌کنند و اهل بیت (ع) آن را منکر شده اند و روایت صحیح از رسول خدا(ص) این است که اگر خون یکی از شما سرکشی کرد حجامت کند تا اینکه او را نکشد سپس گفت کسی از خاندان پیامبر(ص) را ندیدم که اشکالی در حجامت روز شنبه بداند.

در این روایت یک مقدار شک وجود دارد. زیرا قسمت دوم روایت مربوط به حجامت تبیغ می‌شود زیرا قبول داریم که حجامت تبیغ زمان ندارد و هر زمان می‌توان انجام داد، ولی صحبت در مورد حجامت درمانی است.

از مجموع روایات استفاده می‌شود که حجامت در روز شنبه خیلی مطلوب نیست زیرا در روایت دیگر آمده است:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحِجَامَةِ يَوْمَ‌ السَّبْتِ‌ قَالَ‌ يَضْعُف‌[9]

یعنی از امام صادق (ع) در مورد حجامت روز شنبه سوال کردم فرمود موجب ضعف می‌شود.

این روایت از همان طلحه ای است که روایت قبلی را از آن نقل کردیم.

قرائن دیگر در روایات است که از آن ها عدم مطلوبیت حجامت روز شنبه استفاده می‌شود. از روایات استفاده می‌شود که خون از اول هفته مثلا از جمعه یا شنبه شروع به زیاد شدن می‌کند و اوج غلبه خون در روز پنجشنبه است و در عصر پنجشنبه، مقدار خون از ترس قیامت کم می‌شود و در محل حجامت خونی نخواهد بود. این مطلب نشان می‌دهد که در روز شنبه حجامت خیلی مطلوب نیست.

روز سه شنبه، «یوم الدم» است زیرا اوج پر خونی در روز سه شنبه است.

 

حجامت روز یکشنبه

در روز یکشنبه هم روایات مختلف است. بعض از روایات می‌فرماید حجامت در این روز مناسب است ولی بعض روایات می‌فرماید برای بعض افراد مناسب نیست.

در روایت آمده است:

مَرَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع بِقَوْمٍ كَانُوا يَحْتَجِمُونَ‌ قَالَ مَا كَانَ عَلَيْكُمْ لَوْ أَخَّرْتُمُوهُ إِلَى عَشِيَّةِ الْأَحَدِ فَكَانَ أَبْرَأَ لِلدَّاء[10]

یعنی امام صادق(ع) از کنار قومی گذشت که حجامت می‌کردند فرمود چه اشکالی دارد که حجامت را در یکشنبه شب انجام دهید؟ زیرا برای درمان بیماری بهتر است.

شاید از این روایت استفاده شود که حجامت روز شنبه مطلوب است.

البته شاید این روایت از آن دسته روایاتی است که «قضیه فی واقعه» است یعنی در مورد به خصوصی آمده است. شاید یکشنبه دوازدهم ماه بوده و مراد حضرت دوازدهم ماه بوده است که اتفاقا با روز یکشنبه مقارن بوده است.

در روایت دیگر آمده است:

مَا كَانَ عَلَيْكُمْ لَوْ أَخَّرْتُمُوهُ إِلَى عَشِيَّةِ الْأَحَدِ فَكَانَ يَكُونُ أَنْزَلَ لِلدَّاء[11]

یعنی چرا حجامت را به یکشنبه شب موکول نکردید؟ زیرا بهتر بیماری را خارج می‌کند.

احتمال دارد این روایت هم در مورد به خصوصی باشد و مراد وسط ماه باشد که «انزل للداء» است یعنی وسط ماه خون را جمع می‌کند و از بدن خارج می‌کند.

ولی شاید به ذهن بیاید که روز یکشنبه مناسب باشد به خصوص نهی هم در مورد حجامت در روز یکشنبه وارد نشده است.

نهایت نهی ای که در مورد حجامت روز یکشنبه آمده است این است که ائمه فرموده اند یکشنبه برای ما و دوشنبه برای شیعیان ما است.

اگر حجامت وسط ماه مناسب باشد، وسط ما از دوازدهم تا بیست و یکم است، ولی چرا امام (ع) فرمود یکشنبه شب حجامت کنید؟ معلوم می‌شود که خود یکشنبه نیز خصوصیتی دارد.

احتمال دیگر این است که مراد شب دوشنبه باشد.

در روایت دیگر آمده است:

الْحِجَامَةُ يَوْمَ الْأَحَدِ فِيهَا شِفَاءٌ مِنْ‌ كُلِ‌ دَاء[12]

یعنی حجامت روز یکشنبه درمان تمام بیماری ها است.

احتمال دارد که حجامت روز یکشنبه برای ائمه درمان همه‌ی بیماری ها باشد زیرا در روایت مرسله آمده است:

حِجَامَتُنَا يَوْمَ‌ الْأَحَدِ وَ حِجَامَةُ مَوَالِينَا يَوْمَ الْإِثْنَيْن‌[13]

یعنی حجامت ما اهل بیت (ع) روز یکشنبه است و حجامت دوستداران ما روز دو شنبه است.

از این روایت استفاده می‌شود که حجامت روز یکشنبه شاید برای شیعیان مفید نباشد.

البته بعید نیست که این روایت هم در مورد به خصوصی باشد زیرا مثلا مراد امام از موالی، خادمان خانه باشد. نمی‌شد که همه در یک روز حجامت شوند و امام به حجام فرموده است که ما را یکشنبه و خادمان را روز دوشنبه حجامت کن.

علاوه بر این که روایت مرسله است و از کتاب مکارم الاخلاق است.

 

طبابت حضوری

 

بیمار اول

سوزنی چندین سال پیس در پای من فرو رفته است و برای پیاده روی می‌خواهم عازم شوم و دکتر گفته است کنار رگ عصبی قرار گرفته و ضرر عمل بیشتر از منفعت آن است.

استاد:

جای شکر دارد که سوزن همراه با خون حرکت نکرده است زیرا حرکت سوزن باعث سختی کار می‌شود ولی پیشنهاد ما این است که آهن ربایی در محل سوزن قرار بدهید تا آرام آرام به سمت بیرون هدایت شود.

دارویی هم برای خارج کردن خار از بدن وجود دارد که الان در ذهن من نیست.

بیمار:

هشت سال است که کم کاری تیروئید دارم و با خوردن قرص لووتروکسین صبح ناشتا به مقدار یک دوم آن را مهار کنم.

خلط ندارم و طبع من سرمایی است و یبوست ندارم.

استاد:

تیروئید کم کار معلول سردی بدن است که یا بخاطر غلبه بلغم و یا به خاطر غلبه سودا است. و یا به علت کم خونی با غلظت خون است.

مهم این است که کم کاری تیروئید معلول سردی بدن است.

درمان آن داروی جامع امام رضا (ع) با آب مرزنجوش پنج عدد است که باید هر شب مصرف کند.

خوب است در کنار این دارو چیزی که گرم کننده بدن است مانند انغوزه یک نخود یا دو نخود مصرف کند.

مصرف نمک دریا که ید دارد و مصرف ماهی هم داشته باشید.

انشاءالله بتوانید قرص لووتروکسین را کنار بگذارید.

ما خیلی دنبال آزمایشات نیستیم ولی بخاطر دلخوشی بیماری که هزینه کرده است و آزمایش داده است نگاه می‌کنیم بلکه ما تابع مزاجات هستیم.

 

بیمار دوم

خانمی بیست و شش ساله که بعد از زایمان وسواس عملی پیدا کرده است به خصوص در مورد طهارت و وسواس فکری در مورد شک به خدا و ائمه دارد. از تاریکی ترس دارد و موقع تنهایی زیاد با خود حرف می‌زند.

گرمایی نیست

استاد:

مواردی هست که انسان در نقطه‌ی ضعف قرار می‌گیرد و شیطان و جن بر او مسلط می‌شود. یکی از این موارد خانم زائو است که تا زمان رفتن به حمام و شستن خود نباید تنها باشد که اگر تنها باشد آسیب جدی از جانب جن پیدا می‌کند.

به نظر می‌رسد که این مورد موقعی تنها مانده است و از جن به او آسیب رسیده است و حالت شبیه به وسواس پیدا شده است که البته با یبوست همراه باشد می‌توان گفت که از غلبه سودا باشد.

درمان آن قطره «سداب سرکه» و بخور حضرت مریم (س) است.

ترس و هراس و استرس از غلبه صفرا است که هلیله زرد و تقویت عصب و صفرا بر دو عدد برای او نیاز است.

در تشخیص گرمایی و سرمایی بودن نمی‌توان خیلی به گفته خود بیماری تکیه کرد زیرا برای خود شخص طبیعی است ولی از آثار دیگر می‌توان تشخیص داد مثلا استرس و وسواسی که ذکر شد که نشان از غلبه‌ی صفراء است.

گاهی صفراء همراه با بلغم است و گرمی خود را نشان نمی‌دهد ولی غلبه صفراء هم دارد.

 

بیمار سوم

سه سال پیش لکه های سفید روی انگشتان پای من افتاده است و شش ماه است که روی دستان من افتاده است و نگران هستم که روی صورت لکه شود.

دکتر گفته باید از درون باید خود را درست کنی و درمانی برای این مسئله نداشته است.

استاد:

پیسی جزء بیماری هایی است که به راحتی درمان نمی‌شود و جزء معجزات حضرت عیسی (ع) بود. در عین حال طب اسلامی درمان دارد.

داروی پوستی مالیدنی را به مدت طولانی استفاده کند.

داروی شافیه به نظرم نوزده ماهه با روغن بادام تلخ،

حجامت سر

مصرف کردن سوپ ماش

گوشت گاو با برگ چغندر

مصرف کردن سویق جو برای پیسی مناسب است.

سید الادویه هم مناسب است.

عسل بلادر هم چون خیلی سوزناک است آخرین راه است و ما خیلی تجویز نمی‌کنیم و اگر تجویز کنیم می‌گوییم با احتیاط انجام بوشد.

بعضی از پیسی ها مقاوم است و علت آن سیری است و کسی که سیر غذا می‌خورد در معرض سیری است.

شما بدون اشتهاء غذا می‌خوری چون روایات می‌فرماید غذا نخورید تا احساس گرسنگی کنید.

ماهی و تخم مرغ و ماهی و شیر در یک روز مصرف نباید مصرف شود. شستن بدن با آبی که در آفتاب گرم شده است نیز باعث پیسی می‌شود.

بیمار:

اضطراب مرگ و جدایی من نیز زیاد است زیرا از فرزند من هم دور هستم.

استاد:

اضطراب به جهت غلبه صفراء است و این باعث از بین رفتن اشتهاء به غذا می‌شود و خوردن بدون میل صورت می‌گیرد که باعث پیسی است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo