< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

95/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث غلبه دم(جایگزین های حجامت) - حجامت

 

صحبت راجع به اموری است که می‌تواند جایگزین حجامت باشد و غلبه خون و هیجان خون را درمان کند و باعث تسکین هیجان در خون بشود.

تعبیراتی که در روایات وارد شده است گاهی تعبیر به «تصفیه» است که به معنای صاف کنندگی خون است. عرض شد این ها ارتباط با غلیان و هیجان خون دارد. بعضی تعبیرات نیز با «تسکین» است که ارتباط بیشتری به غلبه خون و هیجان خون دارد.

چیزهایی مانند آلوخشک را خواندیم که می‌تواند جایگزین واقعی حجامت باشد. همچنین سویق عدس نیز می‌توانست جایگزین حجامت باشد.

انار

انار نیز می‌تواند غلبه و هیجان خون را درمان کند. ولی انار یک قید دارد:

كُلِ‌ الرُّمَّانَ‌ بَعْدَ الْحِجَامَةِ رُمَّاناً حُلْواً فَإِنَّهُ يُسَكِّنُ الدَّمَ وَ يُصَفِّي الدَّمَ فِي الْجَوْف‌[1]

بعد از حجامت کردن انار شیرین بخور زیرا خون را تسکین می‌دهد و باعث صاف کنندگی خود در درون بدن است.

در این روایت هر دو تعبیر «تسکین» و «صاف کنندگی» آمده است. عرض شد هر دوی این تعبیرات برای مهار کردن غلبه خون مناسب است هر چند دلالت کلمه «تسکین» بیشتر است.

یک بحث طلبگی وجود دارد. حجامت چه می‌کند؟ آیا حجامت باعث تسکین خون است یا باعث هیجان خون می‌شود؟

اگر حجامت خون را تسکین می‌دهد پس خوردن انار برای چیست؟ در اینصورت تحصیل حاصل است زیرا حجامت غلبه خون را بر طرف کرده است و خوردن انار دیگر نمی‌تواند خون تسکین یافته را تسکین دهد.

اگر حجامت سبب هیجان خون بشود می‌توان گفت انار خوردن بعد از حجامت مفید است ولی ما از حجامت دنبال اثر هستیم و اگر هیجان خون اثر حجامت باشد چرا با خوردن انار این اثر را بر طرف کنیم؟

یکی از احتمالات این است که خوردن انار با قید بعد از حجامت بودن تسکین دهنده خون است. یعنی نه حجامت به تنهایی و نه خوردن انار به تنهایی موجب تسکین نیست بلکه باید با هم باشند تا خون را تسکین بدهند. در این صورت انار به تنهایی خصوصیت تسکین دهنگی ندارد.

احتمال دیگر این است که با حجامت هیجان موقت به وجود می‌آید که غلبه خون نیست بلکه عارضی است و موجب داغ شدن موقتی بدن می‌شود و انار برای درمان این حالت موقتی است.

به همین جهت در روایات داریم زمانی که پیامبر (ص) یا حضرت امیر (ع) حجامت می‌کرد خون در بدنش هیجان پیدا می‌کرد و با آب سرد می‌شست.

در روایت آمده است:

إِنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ إِذَا احْتَجَمَ هَاجَ‌ بِهِ‌ وَ تَبَيَّغَ فَاغْتَسَلَ بِالْمَاءِ الْبَارِدِ لِيُسَكِّنَ عَنْهُ حَرَارَةَ الدَّمِ وَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع كَانَ إِذَا دَخَلَ الْحَمَّامَ هَاجَتْ بِهِ الْحَرَارَةُ صُبَّ عَلَيْهِ الْمَاءُ الْبَارِدُ فَتَسْكُنُ عَنْهُ الْحَرَارَة[2]

یعنی همانا پیامبر (ص) هنگامی که حجامت می‌کرد خون هیجان پیدا می‌کرد و با آب سرد بدنش را می‌شست تا گرمی خون تسکین یابد

ما می‌دانیم که حجامت درمان هیجان خون است ولی در این روایت می‌فرماید که پیامبر (ص) بعد از حجامت مبتلا به هیجان خون می‌شد. بنابراین این گرمی و هیجان عارضی است که شستوشوی با آب سرد آن را برطرف می‌کند.

شستن با آب سرد

بنابراین یکی از درمان های گرمی خون و هیجان موقتی خون همین شستن با آب سرد است.

عوذه

برای افرادی که مبتلا به جوش صورت یا جوش بدن هستند این عوذه مفید است. در روایت آمده است:

إِنَّ هَذِهِ‌ الدَّمَامِيلَ‌ وَ الْقُرُوحَ أَكْثَرُهَا مِنْ هَذَا الدَّمِ الْمُحْتَرِقِ الَّذِي لَا يُخْرِجُهُ صَاحِبُهُ فِي إِبَّانِهِ فَمَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَلْيَقُلْ إِذَا آوَى إِلَى فِرَاشِهِ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ كَلِمَاتِهِ التَّامَّاتِ الَّتِي لَا يُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ كُلِّ ذِي شَرِّ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِكَ لَمْ يُؤْذِهِ شَيْ‌ءٌ مِنَ الْأَرْوَاحِ وَ عُوفِيَ فِيهَا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى‌ آخَرُ: يُكْتَبُ عَلَى كَاغَذٍ فَيَبْلَعُهُ صَاحِبُ الدَّمَامِيلِ لَا آلَاءَ إِلَّا آلَاؤُكَ يَا اللَّهُ عِلْمُكَ بِهِ مُحِيطٌ عِلْمُكَ بِهِ كهلسون‌[3]

یعنی همانا بیشتر این جوش ها و زخم ها از خون سوخته است (خونی که زیادی در بدن مکث کرده است) که صاحب این خون آن را از بدنش خارج نمی‌کند در زمان خودش پس کسی که در بدن جوش به وجود بیاید هنگامی که به رخت خواب می‌رود این را بخواند أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ كَلِمَاتِهِ التَّامَّاتِ الَّتِي لَا يُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ كُلِّ ذِي شَرِّ زیرا اگر این را بگوید چیزی از ارواح به او آسیب نمی‌رساند و بیماری او بر طرف می‌شود

کلمه «ارواح» در روایات ما تکرار شده است. اگر به معنای لغوی باشد جمع روح است به معنای چیزی است که جان دارد.

بنابراین ارواح می‌تواند به انسان آسیب برساند و اذیت کند. جانداران مانند میکروب و ویروس که جان دارند و بنابر قولی مستقل هستند. جن و شیطان نیز جان و روح دارند.

در کتاب های لغت و حتی در کتاب های لغت ارواح را به بیماری های سخت و صعب العلاج معنا کرده اند. در روایت نیز آمده است:

إِنَّ عَامَّةَ هَذِهِ‌ الْأَرْوَاحِ‌ مِنَ‌ الْمِرَّةِ الْغَالِبَةِ أَوْ دَمٍ مُحْتَرِقٍ أَوْ بَلْغَمٍ غَالِبٍ فَلْيَشْتَغِلِ الرَّجُلُ بِمُرَاعَاةِ نَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ تَغْلِبَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ مِنْ هَذِهِ الطَّبَائِعِ فَيُهْلِكَه‌[4]

یعنی همه‌ی این بیماری های سخت از صفراء و سوداء غالب یا از دم به غلیان آمده و یا از بلغم غالب است پس هر کس مشغول مراقبت از خود باشد تا یکی از آن ها بر او غلبه نکند و هلاک شود.

ولی در خصوص این روایت احتمال دوم قدری بعید است زیرا می‌فرماید چیزی از ارواح آسیب و اذیتی به او نمی‌رساند. ظاهر اذیت کردن امر اختیاری است نبابراین روح چیزی است که می‌تواند به اختیار خود به انسان آسیب برساند.

یا اینکه بگوییم مراد سلول های انسان است که با جوش و دمل به او آسیب نمی‌رسانند.

جن و شیاطین و میکروب و ویروس چه ارتباطی به جوش و دمل دارند؟ ما الان رابطه بین این دو را درک نمی‌کنیم. خلاصه یک مقدار ابهام باقی می‌ماند. مگر اینکه بگوییم چون زخم در بدن ایجاد می‌کند میکروب و ویروس از راه زخم وارد بدن بشوند.

موید دیگر این است که شیطان در رگ ها جریان پیدا می‌کند. غلبه خون باعث می‌شود که شیطان و میکروب در بدن وارد شوند و آزادی حرکت و نقل و انتقال پیدا کنند و سبب به وجود آمدن جوش و دمل بشود.

 

حجامت

 

امروز در دنیا مطرح است و می‌گویند حجامت هفت هزار سال قبل از تولد مسیح بوده است زیرا آلات حجامت پیدا شده است که برای آن زمان است.

می‌گوییم چیزی که نه هزار سال قدمت دارد و خیلی هم مفید و موثر است چرا طب جدید با این درمان نتوانسته آشنا بشود و درمان با حجامت را مطرح نمی‌کند؟

احتمال دارد که مطرح نکردن حجامت عمدی باشد زیرا کسی با حجامت بیمار نمی‌شود بنابراین باعث کسادی کار پزشکان و داروخانه ها است.

نقل می‌کنند زمان ناصرالدین شاه، اروپایی ها متوجه شدند که ایرانی ها دارو مصرف نمی‌کنند. بررسی کردند متوجه شدند که چون مردم ایران حجامت می‌کنند بیمار نمی‌شوند. به همین جهت پول زیادی به حجام ناصرالدین شاه دادند تا تیغ خود را زهرآلود کند و دو نفر از درباریان از این طریق تلف شدند.

ناصرالدین شاه بعد از این قضیه جلوی حجامت را گرفت و مردم بیمار شدند و توانستند داروهای خود را در ایران به فروش برسانند.

ما هم مشابه این اتفاق را در مشهد دیدیم. زمانی که حتی همان حجامت ناقص سنتی شایع شد دکتر ها به کسادی کار خود معترض شدند و سیصد دکتر اعتراض کردند و الان هم موسسه حجامت را تعطیل کردند.

بنده در این مسئله که آیا حجامت قبل از پیامبر (ص) مطرح بوده است تردید دارم. زیرا حجامت از خصائص پیامبر ما است. فکر نمی‌کنم حجامت در کتاب های قبل از پیامبر ما مطرح شده باشد.

از روایات ما استفاده می‌شود حجامت جزء هدیه های الاهی به پیامبر (ص) است تا جلوی بیماری ها را بگیرد.

معصومین (ع) روی حجامت تاکیدات فراوانی دارند. شاید روایات حجامت متواتر است.

استفاده می‌شود که حجامت نسخه‌ی طبیب حقیقی است. طبیب حقیقی خداوند است و او عسل و حجامت را برای بشر نسخه فرموده است. این سفارش توسط جبرئیل بود و مرتب به پیامبر(ص) حجامت را سفارش می‌کرد.

پیامبر (ص) زمانی که به معراج رفتند تمام ملائکه ای که پیامبر (ص) از کنار آن ها عبور می‌کرد سفارش به حجامت می‌کردند.

روایات عجیب با مضامین عجیبی در مورد حجامت وارد شده است.

در روایت آمده است:

وَ لَقَدْ أَوْصَانِي‌ جِبْرِيلُ ع بِالْحَجْمِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْه‌[5]

یعنی جبرئیل به من سفارش حجامت کرد تا جائی که گمان کردم حجامت امری است که انجامش حتمی باید باشد.

در کمترین حالت حجامت وجوب طبی دارد.

در روایت دیگر آمده است:

ثُمَّ صَعِدْنَا إِلَى‌ السَّمَاءِ السَّابِعَةِ- فَمَا مَرَرْتُ بِمَلَكٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ- إِلَّا قَالُوا يَا مُحَمَّدُ احْتَجِمْ- وَ أْمُرْ أُمَّتَكَ بِالْحِجَامَة[6]

یعنی سپس به آسمان هفتم صعود کردیم پس از کنار ملکی عبور نکردم مگر اینکه گفت ای محمد(ص) حجامت کن و امت خود را به حجامت امر کن.

معلوم می‌شود حجامت امر مهمی است که تمامی فرشتگان این سفارش را کرده اند. معلوم می‌شود حجامت آثاری دارد که به آسمان هفتم می‌رسد.

فرشتگان حجامت ندارند و تجربه آن را نیز ندارند با این حال به یک نحوی این مسئله را درک کرده اند که بشر نیازمند حجامت هستند.

فرشتگان نه نماز و نه به روزه و نه به چیزهای مهم دیگر از این همه مسائل و معارف و اخلاقیات اسلامی سفارش نکرده اند ولی به حجامت سفارش کرده اند. معلوم می‌شودکه حجامت خیلی اهمیت دارد.

می‌گویند جهان به گونه ای در هم تنیده است که حتی اثر یک حرکت دست در آسمان ها ظاهر می‌شود. حجامت هم به همین شکل است. آثار حجامتی که انسان ها در زمین انجام می‌دهند در آسمان هفتم ظاهر می‌شود.

حداقل ملائکه علم حجامت را داشته اند.

خلاصه حجامت نسخه‌ی خدایی است و دلیل آن این روایت است:

نَزَلَ‌ عَلَيَ‌ جَبْرَئِيلُ‌ بِالْحِجَامَةِ وَ الْيَمِينِ مَعَ الشَّاهِدِ وَ يَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ يَوْمُ‌ نَحْسٍ مُسْتَمِر[7]

یعنی جبرئیل بر من نازل شد به خاطر حجامت و قسم با شاهد (به جای دو شاهد)

جبرئیل از طرف خداوند مامور است.

پیامبر(ص) حجامت را در جایگاه مناسب خود در بیمارستان اسلامی قرار دادند و تاکید کردند و حجامت را به عنوان بهترین درمان معرفی می‌کند.

در روایت آمده است:

خَيْرُ مَا تَدَاوَيْتُمْ‌ بِهِ‌ الْحِجَامَةُ وَ الْقُسْطُ الْبَحْرِي‌[8]

یعنی بهترین چیزی که خود را با آن درمان می‌کنید حجامت و قسط دریایی است.

در این روایت قسط خیلی مهم است. حجامت مسلم است ولی پیامبر (ص) قسط را هم ذکر می‌کند. در حالیکه قسط نه در طب سنتی و نه در طب اسلامی جایگاه اصلی خود را پیدا نکرده است. قسط باید درمان شاخص و درمان بیماری های صعب العلاج باشد.

در روایت دیگر آمده است:

خَيْرُ مَا تَدَاوَيْتُمْ‌ بِهِ‌ الْحِجَامَةُ وَ الشُّونِيزُ وَ الْقُسْط[9]

یعنی بهترین چیزی که خود را با آن درمان می‌کنید حجامت و سیاهدانه و قسط است.

حجامت و سیاهدانه مسلم است که درمان هستند و روایات متواتر و معتبر دارند. چیزی که در این دو روایت برای بنده مهم است، قسطی است که در ردیف حجامت و سیاهدانه قرار گرفته است. بنابراین باید قسط اهمیت زیادی داشته باشد.

سه نوع قسط داریم که هر سه نوع ریشه‌ی گیاه است. قسطی سفید رنگ و با مزه شیرین است که به قسط شیرین معروف است. قسط دیگر متمایل به قهوه ای است که معروف به قسط تلخ است. قسط دیگر، دریایی است که بنده هنوز ندیده ام.

برخی می‌گویند که قسط همان خولنجان است ولی به هر حال قسط جایگاه مهمی دارد و باید در این زمینه کار کرد و باید ببینیم فوائد آن چیست و چه چیزهایی را درمان می‌کند؟

تاریخ در اینکه حجامت قبل از اسلام بوده است، نمی‌تواند دلیل باشد. تاریخ داستان هایی است ولی روایاتی که الان می‌خوانیم که جبرئیل مرتب نازل می‌شد و تاکیدات فراوان داشته است که پیامبر (ص) گمان کرده است که واجب است. اگر مسئله حجامت بوده است و مشهود بوده است نیازی به این همه تاکیدات جبرئیل و سفارشات ملائکه در آسمان ندارد.

موید دیگر این است که در هیچ طب دیگری حجامت وجود ندارد. الان در کتاب های آنها درباره حجامت نیست. تا بیست سال پیش هیچ از حجامت صحبت نکرده اند. تازه شروع کرده اند و این را هم از مسلمانان یاد گرفته اند.

مانند مسواک اراک که مختص به پیامبر (ص) است ولی چوب زیتون قبل از پیامبر(ص) نیز بوده است.

به هر حال اصراری بر اختصاص حجامت برای پیامبر (ص) ندارم ولی اگر منصفانه نگاه کنیم، این همه سفارش برای چیزی که بوده است و جهان آن را می‌شناخته است معنا ندارد.

اگر چیزی بوده است و شناخته شده بوده است و اگر چیزی موثر بوده است نیازمند این همه تاکید نبود. این همه تاکید نشانه‌ی این است که نبوده است.

دلیل هم بر بودن حجامت قبل از پیامبر (ص) نداریم. حالا یک سنگی دیده اند شبیه تیغ حجامت و آن را به تیغ حجامت تفسیر کرده اند. این دلیل نمی‌شود چون شاید مثلا نوک پیکان یا چیز دیگری بوده است.

بنابراین حجامت جزء مختصات پیامبر (ص) است.

در تایید اختصاص حجامت به طب اسلامی عرض کنم در کتاب بوعلی که طب یونانی است هیچ روایتی نیاورده است مگر یک روایت که مربوط به حجامت است. برخی هم می‌گویند در طب بوعلی فقط دو روایت است ولی من فقط همین یک روایت را دیده ام.

در زمینه حجامت نگفته است که «دیکوریس» یا «جالینوس» چه گفته است بلکه فقط گفته است و قال سید شریعتنا که پیامبر(ص) دراین باره چنین گفته است.

بوعلی تمامی موارد پزشکی را از «دیسکوریس» و«جالینوس» و «بقراط» و غیره نقل کرده است و از پیامبر(ص) چیزی نقل نکرده است فقط در مورد حجامت است که از پیامبر (ص) نقل می‌کند. معلوم می‌شود که حجامت در جای دیگری نبوده است که اگر بود آن را ذکر می‌کرد و قول پیامبر (ص) استناد نمی‌کرد.

البته ما این مویدات را هم دلیل نمی‌گیریم. البته نفی دلیل نمی‌خواهد زیرا اصاله العدم با ما است بلکه افرادی که می‌خواهند ثابت کنند باید دلیل بیاورند.

ما می‌گوییم حجامت تا زمان پیامبر (ص) نبوده است. از لحن روایات این معنا به دست می‌آید که حجامت از مختصات پیامبر(ص) است.

ممکن است که حجامت آمریکایی که یه بادکشی انجام می‌دهند و خیلی هم خطرناک است، انجام می‌شده است ولی این حجامتی که تیغ زدن و خون خارج کردن دارد احتمال بیشتر می‌دهم که از مختصات پیامبر اکرم (ص) است و افتخار طب اسلامی است.

اگر امروز همه دنیا حجامت می‌کنند و اگر بیشترین سایت حجامت در آمریکا است و بیشترین حجامت را در آمریکا انجام می‌دهند از اسلام گرفته اند.

کسی برای من نقل کرد که در کشور کره خیلی حجامت انجام می‌دهند. اگر در کره یا در ژاپن یا در هند و چین حجامت انجام می‌دهند افتخار اسلام است و حجامت مال اسلام و پیامبر (ص) است. آن ها درک کرده اند که حجامت چقدر مفید است و اثر آن را دیده اند.

الان موسسه ای در آمریکا برای من پست الکترونیک فرستاده است که ما مردم را با سوره یس درمان می‌کنیم. پرسیدم که آیا مسلمان هستید؟ گفت نه ما مسلمان نیستیم ولی سوره یس را ضبط کرده ایم و برای فرد بیمار پخش می‌کنیم. حالا باید بگوییم سوره یس هم برای قبل از اسلام است؟ این امکان ندارد.

بنابراین حجامت از مختصات اسلام است. اگر حرف هایی مبنی بر بودن حجامت در هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح یا در زمان فراعنه وجود دارد برای این است که اختصاص حجامت به اسلام را لوث کنند و کسی نتواند بگوید که حجامت مختص اسلام است و بشر از اسلام یاد گرفته است زیرا حجامت به زودی جایگاه خود را در کل دنیا پیدا می‌کند.

این ترفند دشمنان و صهونیست ها است که همه چیز را به امت های خود نسبت بدهند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo