< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

95/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درمان غلبه‌ی طبائع چهارگانه (بلغم)

 

درمان غلبه‌ی بلغم

صحبت راجع به غلبه‌ی بلغم است.

بلغم مشکلات جدی برای انسان به وجود می‌آورد و سبب پیری و پژمرده شدن بدن و سستی و ضعف کل نیروهای بدن می‌شود.

بدن آرام آرام به جهت غلبه‌ی بدن دستگاه های بدن خراب می‌شود و کارآیی خود را از دست می‌دهد تا جائیکه بدن ساعت بیولوژیک خود را از دست می‌دهد و در جائیکه باید بخوابد نمی‌تواند بخوابد و جائیکه نباید بخوابد می‌خوابد.

ابتلا به فراموشی از آثار بلغم است مخصوصا اتفاقات جدیدی که رخ می‌دهد را فراموش می‌کند.

افرادی که بالاتر از شصت سال هستند در معرض غلبه‌ی بلغم هستند.

اتفاقاتی که در پیری می‌افتد مانند رشد نکردن مو و ناخن ها و پژمرده شدن پوست و کوچک شدن بدن معلول بلغم هستند.

طراوت و شادابی بدن و صورت از بین می‌رود و رشد مو و ناخن کم می‌شود و بدن و نیروهای بدن به عقب می‌رود تا جائیکه بدن سرد و سرد تر می‌شود و با این سردی و جمودی انسان از دنیا می‌رود.

در روایات خیلی در مورد درمان بلغم تاکید شده است به گونه ای که به این مقدار روی درمان سایر طبائع تاکید نشده است.

بلغم چون قاعدتا منجر به مرگ می‌شود ائمه(ع) روش های مختلفی برای درمان بلغم ذکر می‌کنند به همین جهت انسان باید همیشه درحال درمان غلبه‌ی بلغم باشد.

بلغم با یک بار مصرف دارو حل نمی‌شود.

در روایت آمده است:

أَمَّا الْبَلْغَمُ فَإِنَّهُ خَصْمٌ‌ جَدِلٌ‌ إِنْ سَدَدْتَهُ مِنْ جَانِبٍ انْفَتَحَ مِنْ آخَر[1]

یعنی بلغم دشمنی مجادله گر است اگر از طرفی جلوی آن را بگیری از جانب دیگر می‌آید.

بلغم را به راحتی نمی‌توان دفع کرد و حتی الامکان بایستی بلغم مهار شود.

بلغم در کل بدن وجود دارد و در کل بدن سلطه دارد و در کنار طبائع دیگر می‌باشد.

آب ولرم

به خصوص برای افراد روزه دار خوب است که با آب ولرم افطار کنند. البته خرما و قند و حلوا هم خوب است ولی افطار با آب ولرم فوائد و خواص زیادی دارد.

پیامبر(ص)‌ اگر هیجکدام از این شیرینی ها نبود با آب ولرم افطار می‌کرد و می‌فرمود:

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَفْطَرَ بَدَأَ بِحَلْوَاءَ يُفْطِرُ عَلَيْهَا فَإِنْ لَمْ يَجِدْ فَسُكَّرَةٍ أَوْ تَمَرَاتٍ فَإِذَا أَعْوَزَ ذَلِكَ كُلُّهُ‌ فَمَاءٍ فَاتِرٍ وَ كَانَ يَقُولُ يُنَقِّي‌ الْمَعِدَةَ وَ الْكَبِدَ وَ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ الْفَمَ وَ يُقَوِّي الْأَضْرَاسَ وَ يُقَوِّي الْحَدَقَ وَ يَجْلُو النَّاظِرَ وَ يَغْسِلُ الذُّنُوبَ غَسْلًا وَ يُسَكِّنُ الْعُرُوقَ الْهَائِجَةَ وَ الْمِرَّةَ الْغَالِبَةَ وَ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ يُطْفِئُ الْحَرَارَةَ عَنِ الْمَعِدَةِ وَ يَذْهَبُ بِالصُّدَاعِ.[2]

یعنی ... آب ولرم معده و کبد را پاک می‌کند و کل بدن و دهان را خوشبو می‌کند و دندان ها و چشم ها را تقویت می‌کند و بینایی را جلا می‌دهد و گناهان را می‌شوید و ژن های به هیجان آمده را تسکین می‌دهد و مره‌ی غلبه کرده را تسکین می‌دهد و بلغم را قطع می‌کند و گرمی بدن و معده را خاموش می‌کند و میگرن را برطرف می‌کند.

اگر کسی زیاد آب ولرم مصرف کند بدن او خوشبو می‌شود زیرا آب ولرم وارد خون می‌شود و چربی و مواد زائد را از بدن خارج می‌کند و ماندگاری در بدن ندارد به همین جهت آلودگی ها و چربی های بدن را با خود از بدن خارج می‌کند.

افطار شاید شامل صبحانه هم بشود. عرب ها به صبحانه «فطور» می‌گویند. فطور به معنای خوردن غذا بعد از یک مدت غذا نخوردن است.

انسان که ده یا دوازده ساعت غذا نخورد،‌ بعد از آن ناشتا محسوب می‌شود و افطار شامل آن می‌شود.

بله‌، مردم بین آب جوش و شیرینی جات مانند خرما معمولا جمع می‌کنند.

مهم این است که در این روایت آمده است که آب ولرم بلغم را قطع می‌کند. امکان دارد مراد آب ولرمی باشد که بعد از روزه گرفتن مصرف شود.

بله، روزه طبع گرم دارد و بلغم را آب می‌کند.

احتمال دارد علاوه بر آب ولرم این خواص را دارد و احتمال هم دارد بگوییم آب ولرم به تنهایی این خواص را دارد و اگر کسی زیاد آب ولرم بخورد برای او مفید است.

آب جوشیده را آب فاطر می‌گویند و چون جوشیده است جذب بدن نمی‌شود و از یک طرف وارد دهان می‌شود و از طرف دیگر خارج می‌شود.

بنابراین آب فاطر همیشه این خواص را دارد و همیشه درمان بلغم است. اگر کسی این کار را به طور مداوم انجام دهد، غلبه‌ی بلغم در بدن او مهار شود و خطرهای بلغم از او دور بشود.

زن زیبا

اگر کسی می‌خواهد از بلغم نجات پیدا کنند، گرفتن زن زیبا یکی از راه های آن است. مثلا پیرمردها زن جوان می‌گیرند و جوان می‌شوند،‌ بنابراین خاصیت خیلی بالایی دارد.

در این زمینه روایاتی وجود دارد:

الْمَرْأَةُ الْجَمِيلَةُ تَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ الْمَرْأَةُ السَّوْءَاءُ تُهَيِّجُ الْمِرَّةَ السَّوْدَاء[3]

یعنی زن زیبا بلغم را قطع می‌کند و زن زشت و سیاه چرده سبب هیجان سوداء می‌شود.

یعنی زن زیبا عمر انسان را زیاد می‌کند چون بلغم باعث مرگ است و اگر چیزی جلوی بلغم را بگیرد عمر انسان زیاد می‌شود و زن زیبا خاصیت بلغم زدایی دارد.

به همین جهت در روایت دیگر می‌فرماید:

أربَعَةٌ تَزيدُ في العُمُرِ : التَّزويجُ بِالأَبكارِ ، وَ الاِغتِسالُ بِالماءِ الحارِّ ، وَالنَّومُ عَلَى اليَسارِ ، وأكلُ التُّفّاحِ بِالأَسحارِ[4]

یعنی چهار چیز عمر را زیاد می‌کند ازدواج با دختر باکره و شستن بدن را آب گرم و خوابیدن به سمت چپ و خوردن سیب در سحرها

اگر زنی به خصوص زیبا باشد موجب طول عمر و قطع شدن بلغم می‌شود.

البته زن سیاه چهره غلبه‌ی سوداء به دنبال دارد. بعضی در بعض از نقل ها به جای «سوداء»، کلمه‌ی «سوءاء» آورده اند که مراد زن بد اخلاق است.

ولی مویدی داریم که مراد از «سوءاء» هم همان زن زشت و سیاه چهره است.

شیخ صدوق در کتاب «المقنع» آورده است:

النّظر إلى المرأة الجميلة يقطع البلغم ـ يعني المرأة الجميلة [١] الحسنة الوجه ـ والنّظر إلى المرأة السّوء يهيّج المُرّة [٢] السّوداء ـ يعني السّوءة السّمجة القبيحة الوجه[5]

یعنی امام صادق(ع)‌ می‌فرماید نگاه کردن به زن زیبا بلغم را قطع می‌کند ( شیخ صدوق: زیبا به معنای زیبا روی است) و نگاه کردن به زن بد مره‌ی سوداء‌ به هیجان می‌آورد (شیخ صدوق: سوء به معنای پوست کلفت و زشت صورت است)

زن با اخلاق

زن خنده رو و با اخلاق بلغم را دور می‌کند.

در روایت آمده است:

أَنَّهُ شَكَا إِلَيْهِ الْبَلْغَمَ فَقَالَ أَ مَا لَكَ جَارِيَةٌ تُضْحِكُكَ‌ قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ فَاتَّخِذْهَا فَإِنَّ ذَلِكَ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ.[6]

یعنی شخصی از بلغم به امام صادق(ع)‌ شکایت کرد فرمود آیا کنیزی نداری که شما را بخنداند عرض کرد نه فرمود یکی بگیر زیرا بلغم را قطع می‌کند.

البته زن های زیبا نوعا بداخلاق هم هستند و متبکر هستند ولی اگر کسی زن زیبا و خوش اخلاق داشته باشد بیش از نود و صد سال عمر می‌کند.

افراد بلغمی نمی‌خندند و اگر کسی این افراد را بخنداند به نفع آن ها می‌باشد.

انسان بلغمی حساس است و زود ناراحت و متکدر می‌شود و حال هیچ چیزی را ندارد و حرف هم نمی‌زند و باید زن با اخلاق که او را کمی بخنداند برای او تهیه کرد که سبب انس برای او باشد و برای او حیاتی است.

سویق خشک

سویق غذایی است که از سبوس گندم و جو و آرد خیلی نرم درست می‌شود.

این کلام اهل لغت حقیقت سویق را نشان می‌دهد. سویق آرد یا نخاله یا سبوسی است که سویق شود زیرا روش عامه تفت دادن خود گندم است ولی روش شیعیان سویق کردن آرد و سبوس است.

ظاهر این تعریف نشان می‌دهد که آرد به تنهایی و سبوس به تنهایی هم می‌تواند سویق باشد ولی بهتر این است که آرد و سبوس باهم باشند.

آرد و سبوس را جداگانه تفت بدهند بهتر است زیرا سبوس زود تر تفت می‌خورد.

ظرف های طبیعی برای درست کردن سبوس بهتر است و یا حداقل ظرف آهنی نباشد.

سبوس زود می‌سوزد زیرا حالت چوب دارد و شاید در بیست دقیقه آماده شود ولی آرد گندم شاید دو ساعت طول بکشد تا تفت داده شود.

نیاز هست که سبوس و آرد در سویق هم وزن باشد، یک کیلو از هرکدام تهیه شود و جداگانه تفت داده شود.

در قدیم هم آرد را با الک کردن، سبوس آن را جدا می‌کردند ولی حضرت امیر آرد را برای خود الک نمی‌کرد و نان را با سبوس مصرف می‌کرد.

در روایت آمده است:

ثَلَاثُ‌ رَاحَاتِ‌ سَوِيقٍ‌ جَافٍّ عَلَى الرِّيقِ يُنَشِّفُ الْمِرَّةَ وَ الْبَلْغَمَ حَتَّى يُقَالَ لَا يَكَادُ يَدَعُ شَيْئاً.[7]

یعنی سه کف سویق خشک که در ناشتا خورده شود بلغم و مره را خشک می‌کند تا جائیکه چیزی باقی نمی‌گذارد.

سویق خشک غلبه‌ی بلغم را به کلی مهار می‌کند.

در روایت دیگر آمده است:

السَّوِيقُ‌ يَجْرُدُ الْمِرَّةَ وَ الْبَلْغَمَ مِنَ الْمَعِدَةِ جَرْداً وَ يَدْفَعُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ.[8]

یعنی سویق مره و بلغم را شدیدا جارو می‌کند و هفتاد نوع بلا را دفع می‌کند.

این روایاتی که می‌خوانیم هم در کتاب کافی است و هم کلی است. بعضی اشکال می‌کنند که روایات طبی شخصی است و برای شخص مخصوصی وارد شده است در حالیکه این روایاتی که می‌خوانیم هیچکدام قضیه‌ی شخصی نیست و قابل انطباق با همه است.

تفاوتی بین روایت اول و دوم وجود دارد.

در روایت اول می‌فرماید سه کف سویق خشک و ناشتا ولی در روایت دوم این تقییدات را ندارد و می‌توان گفت سویق بدون قید برای بلغم معده خوب است.

ظاهر روایت این است که خوردن یک روز کافی است تا مره و بلغم را از بین می‌برد.

بعد از سویق می‌توان آب خورد، مهم این است که سویق آب با هم مخلوط نشوند.

البته این دو روایت هردو م مثبتات هستند و با هم تعارضی ندارند.

در روایت دیگر آمده است:

السَّوِيقُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ يَشُدُّ الْعَظْمَ وَ قَالَ الْمَحْمُومُ‌ يُغْسَلُ‌ لَهُ‌ السَّوِيقُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ يُعْطَاهُ فَإِنَّهُ يَذْهَبُ بِالْحُمَّى وَ يُنَشِّفُ‌ الْمِرَارَ وَ الْبَلْغَمَ وَ يُقَوِّي السَّاقَيْنِ.[9]

یعنی سویق گوشت می‌رویاند و تخوان را محکم می‌کند و فرمود برای شخصی که تب دارد سویق را سه مرتبه بشویید و به او بدهید زیرا سویق شسته شده تب را برطرف می‌کند و مره ها و بلغم را خشک می‌کند و دو ساق پا را تقویت می‌کند.

سویق اگر مطلق بیاید بیشتر بر سویق گندم و جو حمل می‌شود ولی شامل تمام سویق ها می‌شود.

سویق شسته شده خواص زیادی دارد و جزء‌ معجزات است.

افرادی که ام اس یا ضعف پا دارند برای آن ها سویق شسته حیاتی است زیرا مشکل افرادی که مبتلا به ام اس هستند، ضعف پا است.

با شسته شدن سویق بیشتر مواد آن از بین می‌رود و فقط شاید سبوس آن باقی می‌ماند.

برای کودکان سویق شسته شده و نشسته مفید است.

سویق شسته شده باید بعد از شسته شدن،‌ خشک شود.

شکر طبرزد

شکر سرخ اگر دو یا سه بار صاف شود، تبدیل به سنگ می‌شود. شکر طبرزد شکری است که سفت است و مثلا باید با طبر آن را خرد کرد.

شکر سرخ را از افغانستان می‌آورند و مانند سنگ می‌ماند ولی برای به دست آمدن شکر طبرزد باید صاف شود.

مثلا نبات یک همچین حالتی دارد.

شکر سرخ خوب است و نبات شکر سرخ خوب است، البته امروزه بیشتر نبات شکر قهوه ای درست می‌کنند که همان شکر برزیلی است و می‌گویند شکر نیشکر است و معلوم نیست درست باشد.

در کتاب ها اینگونه نوشته اند که اگر شکر سرخ یک بار صاف شود «فانیذ» نامیده می‌شود و اگر دوبار صاف شود «طبرزد» می‌شود.

در صاف شدن، مواد سیاهی از شکر جدا می‌شود.

در روایت آمده است:

السُّكَّرُ الطَّبَرْزَدُ يَأْكُلُ الْبَلْغَمَ‌ أَكْلًا[10]

یعنی شکر طبرزد بلغم را به شدت می‌خورد.

شکر طبرزد بلغم کل بدن که جزء‌ طبایع محسوب می‌شود را درمان می‌کند.

در روایت دیگر آمده است:

وَيْحَكَ يَا زُرَارَةُ مَا أَغْفَلَ النَّاسَ عَنْ فَضْلِ‌ السُّكَّرِ الطَّبَرْزَدِ وَ هُوَ يَنْفَعُ مِنْ سَبْعِينَ دَاءً وَ هُوَ يَأْكُلُ الْبَلْغَمَ أَكْلًا وَ يَقْلَعُهُ بِأَصْلِه‌[11]

یعنی مردم چقدر از فوائد شکر طبرزد غافل هستند درحالیکه برای هفتاد بیماری مفید است و بلغم را می خورد و آن را ریشه کن می‌کند.

در روایت آمده است که برطرف کردن بلغم به راحتی نیست و چیزی نیست که به راحتی برطرف بشود ولی شکر طبرزد بلغم را از ریشه برطرف می‌کند.

شکر سلیمانی شکر نیشکر است و شکر چغندر ابتکار غرب است و برای بیمار کردن مردم فرستاده اند.

شکر طبرزد همان نبات است و آن ها را صاف می‌کنند.

هفتاد بیماری وجود دارد که منشا آن ها بلغم است و تب به همراه دارد.

عسل

ثَلَاثَةٌ يَزِدْنَ فِي الْحِفْظِ وَ يَذْهَبْنَ‌ بِالْبَلْغَمِ‌- قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ الْعَسَلُ وَ اللُّبَان‌[12]

یعنی سه چیز حفظ را زیاد می‌کنند و بلغم را برطرف می‌کنند قرائت قرآن و عسل و کندر

در جعفریات هم از حضرت امیر(ع) نقل شده است:

ثَلَاثٌ يَذْهَبْنَ‌ بِالْبَلْغَمِ‌ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ اللُّبَانُ وَ الْعَسَلُ.[13]

یعنی سه چیز بلغم را برطرف می‌کنند خواندن قرآن و کندر و عسل

این روایت از چند طریق دیگر هم نقل شده است.

در مکارم الاخلاق آمده است:

الْعَسَلُ‌ شِفَاءٌ مِنْ‌ كُلِّ دَاءٍ وَ لَا دَاءَ فِيهِ يُقِلُّ الْبَلْغَمَ وَ يَجْلُو الْقَلْب‌[14]

یعنی عسل درمان تمام بیماری ها است و هیچ بیماری در آن نیست بلغم را کم می‌کند و قلب را جلا می‌دهد.

البته در این روایت آمده است که عسل بلغم را کم می‌کند.

در روایت دیگر آمده است:

فِي الْعَسَلِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ مَنْ لَعِقَ‌ لَعْقَةَ عَسَلٍ عَلَى الرِّيقِ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ يَحْسِمُ‌ الصُّفْرَةَ وَ يَمْنَعُ الْمُرَّةَ السَّوْدَاءَ وَ يُصَفِّي الذِّهْنَ وَ يُجَوِّدُ الْحِفْظَ إِذَا كَانَ مَعَ اللُّبَانِ الذَّكَر[15]

یعنی عسل درمان همه‌ی بیماری ها است کسی که یک قاشق مربا خوری ناشتا عسل بخورد بلغم را قطع می‌کند و صفراء‌ را می‌شکند...

در این روایت قید ناشتا و اندازه‌ی قاشق مربا خوری آمده است.

خواندن قرآن

در روایات قبلی این مورد آمده است.

بله، همه‌ی قرآن خاصیت بلغم زدایی را دارد و مخصوص به سوره‌ی خاصی نیست.

کندر

در روایت آمده است:

لَعْقُ الْعَسَلِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى- يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ‌ وَ هُوَ مَعَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ مَضْغُ‌ اللُّبَانِ‌ يُذِيب‌ الْبَلْغَم‌[16]

یعنی خوردن عسل درمان همه‌ی بیماری ها است خداوند فرمود يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ و عسل به همراه خواندن قرآن و جویدن کندر بلغم را ذوب می‌کند.

شاید از این روایت بدست بیاید که هر کدام به تنهایی خصوصیت آب کردن بلغم را دارد. موید این مطلب روایت دیگری است که وارد شده است:

يَا عَلِيُّ ثَلَاثَةٌ يَزِدْنَ‌ فِي‌ الْحِفْظِ وَ يُذْهِبْنَ الْبَلْغَمَ اللُّبَانُ‌ وَ السِّوَاكُ وَ قِرَاءَةُ الْقُرْآن‌[17]

یعنی ای علی سه چیز حافظه را زیاد می‌کنند و بلغم را برطرف می‌کنند کندر و مسواک زدن و خواندن قرآن

چون در این روایت به جای عسل،‌ مسواک ذکر شده است، معلوم می‌شود هرکدام به تنهایی خاصیت بلغم زدایی را دارند.

در روایت دیگر آمده است:

مَضْغُ‌ اللُّبَانِ‌ يَشُدُّ الْأَضْرَاسَ وَ يَنْفِي الْبَلْغَمَ وَ يَقْطَعُ رِيحَ الْفَم‌[18]

یعنی جویدن کندر دندان ها محکم می‌کند و بلغم را برطرف می‌کند و بوی دهان را از بین می‌برد.

روایت دیگر را ابن سابور نقل می‌کند:

قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ السِّوَاكُ وَ اللُّبَانُ‌ مَنْقَاةٌ لِلْبَلْغَم‌[19]

یعنی خواندن قرآن و مسواک زدن و کندر بلغم را تمییز می‌کند.

در روایت دیگر آمده است:

مَضْغُ‌ اللُّبَانِ‌ يَشُدُّ الْأَضْرَاسَ وَ يَنْفِي الْبَلْغَمَ وَ يَقْطَعُ رِيحَ الْفَم‌[20]

یعنی جویدن کندر دندان ها را محکم می‌کند و بلغم را نفی می‌کند و بوی دهان را قطع می‌کند.

در روایت دیگر آمده است:

اسْتَكْثِرُوا مِنَ‌ اللُّبَانِ‌ وَ اسْتَفُّوهُ وَ امْضَغُوهُ وَ أَحَبَّهُ ذَلِكَ إِلَيَّ الْمَضْغُ فَإِنَّهُ يَنْزِفُ بَلْغَمَ الْمَعِدَةِ وَ يُنَظِّفُهَا وَ يَشُدُّ الْعَقْلَ وَ يُمْرِئُ الطَّعَام‌[21]

یعنی زیاد از کندر استفاده کنید و بخورید و بجوید و جویدن برای من محبوب تر است زیرا بلغم معده را خارج می‌کند و معده را پاک سازی می‌کند ...

لبان همان کندر است و بیشتر تاکید روی کندر نر و کندر سفید است.

در کتاب ها آمده است که کندر یک ماده‌ی سفید رنگی است که از درخت مخصوص به شکل صمغ خارج می‌شود.

غذاهایی که در معده می‌ماند حالت خلطی دارد و تبدیل به بلغم می‌شود.

در روایت دیگر آمده است:

كَانَ النَّبِيُّ ص يَأْكُلُ الْعَسَلَ وَ يَقُولُ آيَاتٌ مِنَ الْقُرْآنِ وَ مَضْغُ اللُّبَانِ يُذِيبُ الْبَلْغَمَ.[22]

یعنی پیامبر(ص)‌ عسل می‌خورد و می‌فرمود آیایه های قرآن و جویدن کندر بلغم را قطع می‌کند.

در روایت دیگر آمده است علت خوردن عسل و خواندن قرآن و جویدن کندر توسط پیامبر(ص)، قطع کردن بلغم است.

لعق یعنی یک ملعقه و یک ملعقه به اندازه‌ی یک قاشق مرباخوری است.

خوردن همان اکل است و اکل بر کم یا زیاد صادق است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo