< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

94/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث درمان با کلمه – ذکر درمانی – درمان با قرآن – درمان با دعا – اذکار(حوقله)

 

درمان با کلمه

 

کلمه در طب اسلامی و در کل تئوری اسلامی اثر بسزایی دارد. خلق از یک کلمه به وجود می‌آید:

﴿إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون‌﴾[1]

یعنی هنگامی که خداوند چیزی را اراده کند می‌گوید باش پس به وجود می‌آید.

کلمه ارزش زیادی دارد و می‌تواند درمان هم باشد. امروز مسئله در کل دنیا پذیرفته شده است که کلمه موثر است. همه انواع طب کلمه درمانی و گفتار درمانی را می‌پذیرند. آن روزی که درمان با کلمه پذیرفتنی نبود از بین رفت و امروز درمان با کلمه یکی از درمان های شاخص دنیا است.

اولین کلمه ای که مورد بحث قرار گرفت اسم خداوند است:

يَا مَنِ‌ اسْمُهُ‌ دَوَاءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفَاء[2]

یک بحثی درباره اسمی که در اینجا ذکر شده است داشتیم. آیا مراد از اسم، الله است یا تمام اسامی خداوند است. آیا هر اسمی درمان یک بیماری است یا هر اسم درمان طائفه ای از بیماری ها است. موسسه انرژی سنجی آمریکا اثبات کرده است هر اسمی از اسماء الاهی درمان یک سری از بیماری ها است.

از بعضی روایات استفاده می‌شود که کلمه الله می‌تواند درمان بیماری ها باشد و گاهی اسامی دیگر مانند رحمن یا رب یا ارحم الراحمین می‌تواند درمان بیماری ها و حلال مشکلات باشد. احتمال هم دارد که مراد اسم اعظم خداوند باشد. شکی نیست که اسم اعظم خداوند درمان همه بیماری ها است اما آیا باقی اسامی و اذکار نیز اثر درمانی دارند؟

 

ذکر درمانی

 

اذکار هم می‌تواند درمان باشد. یاد خداوند درمان بیماری ها است. ادله ای دال بر این مطلب وجود دارد. روایاتی داریم که ذکر ائمه و پیامبر این خصوصیت درمانی را دارد.

روایتی داریم می‌فرماید:

عَلَيْكُمْ‌ بِذِكْرِ اللَّهِ‌ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ وَ إِيَّاكُمْ وَ ذِكْرَ النَّاسِ فَإِنَّهُ دَاء[3] یعنی بر شما باد یاد خداوند زیرا درمان است و از یاد مردم دور باشید زیرا بیماری زا است.

روایت دیگر می‌فرماید:

ذِكْرُ اللَّهِ‌ دَوَاءُ اعْتِلَالِ النُّفُوس[4] یعنی یاد خداوند درمان بیماری نفس(اشخاص یا بیماری های روحی روانی) است.

قرآن می‌فرماید:

﴿الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‌﴾[5]

یعنی کسانی که ایمان آوردند و دل های آنان با یاد خدا آرام می‌گیرد آگاه باشید که با یاد خداوند دل ها آرام می‌گیرد.

روایتی درباره این آیه می‌فرماید که یاد خداوند درمان درد قلب است و به این آیه استناد می‌کند. افرادی که مبتلا به قلب درد شده اند این مطلب را تایید می‌کنند.

مطلق ذکر خداوند مانند لااله الا الله، سبحان الله، الحمدلله، الله اکبر، الله الصمد، الله احد و امثال این ها درمان و دارو است. اما یاد مردم بیماری زا است. البته روایاتی داریم که می‌فرمایند ذکر پیامبر و ائمه همانند ذکر خداوند است.

روایتی می‌فرماید:

إِنَ‌ ذِكْرَنَا مِنْ‌ ذِكْرِ اللَّهِ‌ إِنَّا إِذَا ذُكِرْنَا ذُكِرَ اللَّهُ وَ إِذَا ذُكِرَ عَدُوُّنَا ذُكِرَ الشَّيْطَان[6]

یعنی همانا یاد ما یاد کردن خداوند است هنگامی که از ما یاد می‌شود خداوند یاد می‌شود و هنگامی که دشمنان ما یاد می‌شوند، شیطان یاد می‌شود.

در روایت دیگر امام صادق می‌فرماید:

إِنَ‌ ذِكْرَنَا مِنْ‌ ذِكْرِ اللَّهِ‌ وَ ذِكْرِ عَدُوِّنَا مِنْ ذِكْرِ الشَّيْطَانِ[7]

پیامبر اعمال شیطان را ذکر می‌کند مانند نَفَث و نَفر و وسوسه، در دامه می‌فرماید:

وَ أَمَّا نَفَثَاتُهُ: فَأَنْ يَرَى أَحَدُكُمْ أَنَ‌ شَيْئاً بَعْدَ الْقُرْآنِ‌ أَشْفَى لَهُ مِنْ ذِكْرِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَيْنَا، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ ذِكْرَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ شِفَاءً لِلصُّدُورِ[8]

یعنی و اما نفثات شیطان این است که به انسان این چیز را القاء می‌کند که چیز دیگری برای او بعد از قرآن و یاد اهل بیت و صلوات فرستادن بر ما وجود دارد. زیرا خداوند یاد ما را درمان برای سینه ها قرار داده است.

شیطان به ما القاء می‌کند که داروی شیمیایی شفاء دهنده تر از یاد اهل بیت است.

مراد از شفاء درمان بیماری های بدن است و اختصاص به بیماری های قلب و روحی و روانی ندارد. دلیل آن این روایت از حضرت امیر (ع) است:

ذِكْرُنَا أَهْلَ‌ الْبَيْتِ‌ شِفَاءٌ مِنَ الْعِلَلِ وَ الْأَسْقَامِ وَ وَسْوَاسِ الرَّيْب[9]

یعنی یاد ما اهل بیت درمان از معلولیت ها و بیماری ها و وسواس است.

در روایت دیگر می‌فرماید:

ذِكْرُنَا أَهْلَ‌ الْبَيْتِ‌ شِفَاءٌ مِنَ الْوَعْكِ وَ الْأَسْقَامِ وَ وَسْوَاسِ الرَّيْبِ وَ حُبُّنَا رِضَى الرَّبِّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى[10]

یعنی یاد ما اهل بیت درمان است از بیماری تب سخت و بیماری ها است.

در مورد حضرت زهرا (س) نص داریم که یاد ایشان درمان تب است. خداوند به جای فدک این مسئله درمان تب را به حضرت زهرا عطا فرمود:

طَاعَةَ الْحُمَّى‌ لَهَا[11] یعنی بیماری تب از حضرت زهرا (س) اطاعت می‌کند.

اگر کسی از حضرت زهرا بخواهد که تب او برطرف بشود، تب از او مرتفع می‌شود. حال روایت می‌گوید که یاد کل اهل بیت درمان تب است. این بابی جدید در درمان است. راجع به درمان اسماء الاهی آمریکایی ها تحقیق کردند و با دستگاه های انرژی سنجی بررسی کردند که به این نتیجه رسیدند که هر یک از اسماء الاهی درمان یک بیماری است. مثلا یکی کبد و دیگری طحال و باقی اعضا و بیماری ها.

مسئله ای که هنوز کسی متعرض آن نشده است این است که یاد اهل بیت درمان بیماری ها است. شاید بعدا به این نتیجه برسیم که یاد امام کاظم (ع) مثلا درمان تب است.

 

درمان با قرآن

 

ادله ای داریم که می‌فرماید قرآن هم درمان و شفاء است:

﴿وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنين‌﴾[12]

یعنی ما آیاتی از قرآن نازل می‌کنیم که شفاء و رحمت برای مومنین است.

در آیه دیگری می‌فرماید:

﴿قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُور﴾[13]

یعنی همانا برای شما موعظه ای آمد که شفاء است برای آنچه در سینه ها است.

در روایتی می‌فرماید:

مَنْ لَمْ يَشْفِهِ الْقُرْآنُ فَلَا شَفَاهُ‌ اللَّه[14]

یعنی کسی که قرآن او را درمان نکند پس خداوند او را درمان نمی‌کند.

بنابراین قرآن هم شفاء است.

 

درمان با دعا

 

دعا یقینا درمان بیماری ها است. پیامبر(ص) می‌فرماید:

لِكُلِ‌ دَاءٍ دَوَاءٌ[15] یعنی برای هر بیماری دارویی است.

امام رضا در تفسیر این کلام پیامبر می‌فرماید:

لِكُلِ‌ دَاءٍ دَوَاءٌ سَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ لِكُلِّ دَاءٍ دُعَاءٌ[16] یعنی برای هر بیماری دارویی است از امام رضا(ع) در این باره سوال شد حضرت فرمود یعنی برای هر بیماری دعائی است.

امام صادق(ع) می‌فرماید از ما بپرسید و ما به شما یاد می‌دهیم. مردم دو جور هستند، افرادی که مقرب هستند هر دعائی بخوانند مستجاب است و درمان است، اما دیگران باید دعاهای ماثور و ذکر شده بخوانند و ما درباره این روایات در آینده بحث خواهیم کرد.

 

اذکار(حوقله)

 

اولین ذکری که خواهیم گفت و مهمترین ذکر «لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم» است. این جمله بیشتر معروف به «حوقله» یا کمتر معروف به «حولقه» است. روایات متواتر بر درمان بودن این جمله تاکید می‌کنند. این جمله گنجی از گنج های عرش است. روایتی از پیامبر می‌فرماید:

قَوْلُ (لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ) فِيهِ شِفَاءٌ مِنْ تِسْعَةٍ وَ تِسْعِينَ‌ دَاءً أَدْنَاهَا الْهَمُّ[17]

یعنی گفتار و ذکر «لاحول و لاقوه الا بالله» درمانی از نود و نه بیماری است که کمترین آن هم و غم است.

هم و غم یکی از بیماری ها محسوب می‌شود. روایت دیگری می‌فرماید که این جمله تسلیم در برابر خداوند است. انسان وقتی خودش را هیچ فرض کند و بداند هیچ تغییر و تحویل و نیرویی نیست جز به وسیله خداوند تبارک و تعالی، همین تسلیم باعث درمان می‌شود.

عرض کردیم که خداوند وقتی انسان را بیمار می‌کند چیزی از او می‌خواهد، یعنی اگر گناهی انجام می‌دهد باید آن را کنار بگذارد و اگر ظلمی می‌کند دست از آن بردارد یا آن را جبران کند. اگر انسان در برابر خداوند تسلیم شد بالاترین حالت است. و تسلیم شدن بالاترین چیزی است که خداوند از او می‌خواهد. بنابراین همین تسلیم شدن در برابر خداوند باعث درمان انسان می‌شود.

روایت دیگر می‌فرماید:

قَوْلُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ كَنْزٌ مِنْ‌ كُنُوزِ الْجَنَّةِ وَ هِيَ شِفَاءٌ مِنْ تِسْعَةٍ وَ تِسْعِينَ دَاءً أَدْنَاهُ الْهَم[18]

یعنی گفتار «لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم» گنجی از گنج های بهشت است و درمانی است از نود و نه بیماری که کمترین آن ها هم و غم است.

 

البته روایات ما در مورد تعداد بیماری هایی که «لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم» درمان می‌کند متفاوت است. برخی روایات می‌فرمایند هفتاد بیماری را دفع می‌کند، برخی دیگر فرموده است هفتاد و سه بیماری، برخی دیگر نود و نه بیماری، و روایاتی هم فرموده است که درمان کل بیماری ها است.

روایاتی که فرموده است ذکر« لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم» درمان هفتاد بیماری است متعدد است:

شیخ صدوق نقل می‌کند:

مَنْ‌ قَالَ‌ لَا حَوْلَ‌ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ دَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاءِ أَيْسَرُهَا الْخَنْق[19]

یعنی کسی که بگوید«لا حول و لا قوه الا بالله العلی الظیم» خداوند هفتاد نوع و سنخ بلاء را از او دفع می‌کند که کمترین آن ها خفگی است.

این روایت می‌فرماید «هفتاد نوع بلاء» یعنی هر نوع می‌تواند شامل چندین بلاء و بیماری باشد.

روایات از نظر ضمیمه ها و شرائط متفاوت است. گاهی به جمله «لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم» چیز دیگری اضافه می‌شود:

مَنْ قَالَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ سَبْعِينَ مَرَّةً صَرَفَ‌ عَنْهُ‌ سَبْعِينَ‌ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَيْسَرُ ذَلِكَ الْخَنْقُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْخَنْقُ قَالَ لَا يَعْتَلُّ بِالْجُنُونِ فَيُخْنَق[20]

یعنی هر کس هفتاد مرتبه بگوید «ماشاء الله لاحول ولاقوه الا بالله» خداوند از او هفتاد نوع از انواع بلاء را دور می‌کند که کمترین آن خفته شدن است عرض شد خفه کردن یعنی چه؟ فرمود مبتلا به دیوانگی نمی‌شود تا خفه شود.

روایت می‌فرماید مبتلا به جنون نمی‌شود تا خفه شود، جنون از جن است بنابراین خفگی معلول جن است و ما از این روایات و امثال این روایات استفاده می‌کنیم که خفگی موقع خواب معلول جن است.

اگر بخواهید بدانید که کسی مبتلا به جن زدگی است یکی از نشانه های آن خفگی موقع خواب است.

روایت بعدی می‌فرماید:

إِذَا صَلَّيْتَ‌ الْمَغْرِبَ‌ وَ الْغَدَاةَ فَقُلْ‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ مَنْ قَالَهَا لَمْ يُصِبْهُ جُذَامٌ وَ لَا بَرَصٌ وَ لَا جُنُونٌ وَ لَا سَبْعُونَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاء[21]

یعنی هنگامی که نماز مغرب و صبح می‌خوانی هفت مرتبه ذکر حوقله بگو زیرا کسی که این ذکر را بگوید به او جذام و پیسی و جنون و هفتاد نوع بلاء نمی‌رسد.

در این روایت ذکر «لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم» دو شرط دارد یکی اینکه هفت مرتبه باشد و دیگری اینکه به همراه بسم الله باشد.

روایت بعدی از امام صادق (ع) است:

مَنْ قَالَ فِي دُبُرِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَ دُبُرِ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ سَبْعَ مَرَّاتٍ‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ دَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَهْوَنُهَا الرِّيحُ‌ وَ الْبَرَصُ وَ الْجُنُونُ وَ إِنْ كَانَ شَقِيّاً مُحِيَ مِنَ الشَّقَاءِ وَ كُتِبَ فِي السُّعَدَاء[22]

یعنی کسی که بعد از نماز صبح و مغرب هفت مرتبه ذکر حوقله بگوید خداوند از او هفتاد نوع از انواع بلاها را دفع می‌کند که راحت ترین آن ها باد و پیسی و جنون است و اگر از اشقیاء باشد از آن ها محو می‌شود و در زمره سعدا نوشته می‌شود.

ریح به معنای دردهای متحرک است.

آرام آرام این روایات بیماری های مورد درمان با ذکر حوقله را اضافه می‌کند.

کلینی در ادامه می‌فرماید: در روایت سَعدان از ابی بصیر از امام صادق همین روایت آمده است مگر اینکه در آخر روایت آمده است:

أَهْوَنُهُ الْجُنُونُ وَ الْجُذَامُ وَ الْبَرَصُ وَ إِنْ كَانَ شَقِيّاً رَجَوْتُ أَنْ يُحَوِّلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى السَّعَادَة[23]

یعنی آسان ترین آن ها جنون و جذام و پیسی است و اگر شقی باشد خداوند او را به اهل سعادت منتقل می‌کند.

این روایات در بهترین کتاب های ما یعنی کافی، ثواب الاعمال و امالی شیخ طوسی آمده است.

مَنْ قَالَ بَعْدَ صَلَاةِ الصُّبْحِ‌ قَبْلَ‌ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ- يُعِيدُهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ (وَ مَنْ قَالَهَا إِذَا صَلَّى الْمَغْرِبَ قَبْلَ أَنْ يَتَكَلَّمَ دَفَعَ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ) أَهْوَنُهَا الْجُذَامُ وَ الْبَرَص[24]

یعنی کسی که بعد از نماز صبح و قبل از آنکه تکلم کند هفت مرتبه ذکر حوقله را به همراه بسمله بگوید خداوند از او هفتاد نوع از انواع بلاء را دفع می‌کند و کسی که این ذکر را بعد از نماز مغرب بخواند قبل از اینکه تکلم کند خداوند از او هفتاد نوع از انواع بلاها را دفع می‌کند که راحت ترین آن جذام و پیسی است.

در روایت دیگری می‌فرماید:

مَنْ‌ بَسْمَلَ‌ وَ حَوْلَقَ‌ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ مِنَ الْفَجْرِ وَ الْمَغْرِبِ سَبْعاً دَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَهْوَنُهَا الرِّيحُ وَ الْبَرَصُ وَ الْجُنُونُ وَ يُكْتَبُ فِي دِيوَانِ السُّعَدَاءِ وَ إِنْ كَانَ شَقِيّا[25]

یعنی کسی که بعد از نماز صبح و مغرب هفت مرتبه بسمله و حولقه بخواند خداوند از او هفتاد نوع از انواع بلاها را دفع می‌کند که راحت ترین آن ها بادهای متحرک و پیسی و جنون است و نوشته می‌شود جزو دیوان سعادتمندان اگرچه شقی باشد.

بسمله خلاصه بسم الله الرحمن الرحیم است.

روایات بیشتر با کلمه «دفع» آمده است که به معنای پیشگیری از بیماری ها است.

روایت هفتاد و سه بیماری

طب الائمه از امام صادق (ع) نقل می‌کند:

مَنْ قَالَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَظِيمِ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ ثَلَاثَةً وَ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَهْوَنُهَا الْجُنُون[26]

یعنی کسی ذکر حوقله بگوید خداوند از او هفتاد و سه نوع از انواع بلاها را دفع می‌کند که ساده ترین آن ها جنون است.

روایات نود و نه بیماری

روایتی از پیامبر(ص) می‌فرماید:

لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ دَوَاءٌ مِنْ‌ تِسْعَةٍ وَ تِسْعِينَ‌ دَاءً أَيْسَرُهَا الْهَم[27]

یعنی ذکر حولقه درمان نود و نه بیماری است که ساده ترین آن ها هم و غم است.

در این روایت «دواء» آمده است بنابراین معلوم می‌شود ذکر حولقه تنها پیشگیری نیست بلکه درمان است.

در روایت دیگر آمده است:

مَنْ قَالَ‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ثَلَاثَ‌ مَرَّاتٍ‌ كَفَاهُ‌ اللَّهُ‌ تَعَالَى تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَيْسَرُهَا الْخَنْق[28]

یعنی کسی که ذکر بسمله و حولقه را سه مرتبه بگوید خداوند او را از نود و نه بلاء کفایت می‌کند که کمترین آن ها خفگی است.

شاید این روایت به معنای پیشگیری و درمان هم باشد.

روایت دیگر می‌فرماید:

مَنْ قَالَ: لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ صَرَفَ‌ اللَّهُ‌ عَنْهُ‌ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ‌ نَوْعاً مِنْ بَلَاءِ الدُّنْيَا أَيْسَرُهَا الْخَنْق[29]

یعنی کسی که ذکر حوقله بگوید خداوند از او نود و نه بلاء از بلاهای دنیا را دور می‌کند که راحت ترین آن ها خفگی است.

روایت دیگر می‌فرماید:

مَنْ قَالَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ- دَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا عَنْهُ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ‌ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاءِ أَيْسَرُهَا الْخَنْق[30]

یعنی کسی که ذکر حوقله بگوید خداوند به وسیله آن نود و نه نوع بلاء را دفع می‌کند که راحت ترین آن ها خفگی است.

روایات صد بیماری

إِذَا صَلَّيْتَ‌ الْمَغْرِبَ‌ فَلَا تَبْسُطْ رِجْلَكَ وَ لَا تُكَلِّمْ أَحَداً حَتَّى تَقُولَ مِائَةَ مَرَّةٍ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَ مِائَةَ مَرَّةٍ فِي الْغَدَاةِ- فَمَنْ قَالَهَا دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ مِائَةَ نَوْعٍ مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَدْنَى نَوْعٍ مِنْهَا الْبَرَصُ وَ الْجُذَامُ وَ الشَّيْطَانُ وَ السُّلْطَان[31]

یعنی هنگامی که نماز مغرب و صبح خواندی پاها را باز نکن و تکلم نکن تا اینکه صد مرتبه ذکر بسمله و حوقله بخوانی زیرا کسی که این ذکر را بگوید خداوند از او صد نوع از انواع بیماری ها را دفع می‌کد که کمترین آن ها پیسی و جذام و شیطان و سلطان است.

شروط در این روایت متفاوت است با شروط روایات دیگر مانند اینکه حالت پاها تغییر نکند.

این روایت دال بر این است که هم بیماری ها و هم غیر بیماری ها را دفع می‌کند. شاید مراد از شیطان وسوسه او باشد البته در جلد اول ما اثبات کردیم که شیطان علت بیماری است.

روایتی است که از طرق عامه نقل شده است و دلالت می‌کند که ذکر حوقله درمان کل بیماری ها است:

لاحول و لاقوه الا بالله دواء من کل داء ایسرها الهم

این روایت می‌گوید حوقله درمان کل بیماری ها است. موید آن روایتی از کلینی است:

أَبْطَأَ رَجُلٌ‌ مِنْ‌ أَصْحَابِ النَّبِيِّ ص عَنْهُ ثُمَّ أَتَاهُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا أَبْطَأَ بِكَ عَنَّا فَقَالَ السُّقْمُ وَ الْفَقْرُ فَقَالَ لَهُ أَ فَلَا أُعَلِّمُكَ دُعَاءً يَذْهَبُ اللَّهُ عَنْكَ بِالسُّقْمِ وَ الْفَقْرِ قَالَ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ قُلْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ تَوَكَّلْتُ‌ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ‌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِ‌ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً قَالَ فَمَا لَبِثَ أَنْ عَادَ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّي السُّقْمَ وَ الْفَقْرَ[32]

یعنی کسی از اصحاب پیامبر مدتی غائب بود حضرت فرمود چرا دیر آمدی عرض کرد به بیماری و فقر مبتلا بودم حضرت فرمود آیا به شما دعائی بیاموزم که خداوند به وسیله آن بیماری و فقر را برطرف می‌کند عرض کرد بله حضرت فرمود بگو لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ تَوَكَّلْتُ‌ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ‌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِ‌ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً راوی می‌گوید بعد از مدتی برگشت درحالیکه خداوند از او بیماری و فقر را برطرف کرده بود.

شاید از این روایت عمومیت درمان با ذکر حوقله استفاده بشود. دعائی که در این روایت آمده است مفصل است ولی در ابتدای آن حوقله آمده است.

قدر مشترک بین نود و نه بیماری که در روایات حوقله آمده است چیست؟ مثلا بیماری های ویروسی و میکروبی و بیماری های تب دار و بیماری های روحی روانی هرکدام قدر مشترکی باهم دارند. مهمترین روایات حوقله مربوط به نود و نه بیماری است. قانونی است که می‌گوید «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» باید یک چیز جامعی در بین این نود و نه بیماری باشد تا یک ذکر تمام این ها را برطرف کند. شاید از مجموع روایات این معنا به دست بیاید که ذکر حوقله بیماری های معلول هم و غم را برطرف می‌کند. در جلد اول خواندیم که هم و غم یکی از علل اساسی بیماری ها است. امروزه این مسئله شناخته شده است. انسان از غصه و ناراحتی و هم و غم بیمار می‌شود. البته دکترهای امروزی می‌گویند بیماری عصبی است.

ما می‌گوییم از روایات شاید استفاده بشود نود و نه بیماری می‌تواند معلول هم و غم باشد.

پیامبر(ص) در روایتی که قبلا خواندیم که از طرق اهل سنت نقل شده بود، می‌فرماید:

لاحول و لاقوه الا بالله دواء من کل داء ایسرها الهم

روایت دیگر می‌فرماید:

إِنَّ آدَمَ ع شَكَا إِلَى رَبِّهِ حَدِيثَ‌ النَّفْسِ‌ فَقَالَ‌ أَكْثِرْ مِنْ قَوْلِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه[33]

یعنی همانا حضرت آدم به سوی پروردگار از هم و غم بلبله و حدیث نفس شکایت کرد خداوند به او فرمود زیاد حوقله بخوان.

در روایت دیگر می‌فرماید:

إِنَّ آدَمَ شَكَا إِلَى اللَّهِ مَا يَلْقَى‌ مِنْ‌ حَدِيثِ‌ النَّفْسِ‌ وَ الْحُزْنِ فَنَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ لَهُ يَا آدَمُ- قُلْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ- فَقَالَهَا فَذَهَبَ عَنْهُ الْوَسْوَسَةُ وَ الْحُزْن[34]

یعنی حضرت آدم به سوی خداوند از آنچه که هم و غم و حزن است شکایت کرد جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا آدم ذکر حوقله بگو پس گفت و وسوسه و حزن از او برطرف شد.

بنابراین اساس هم و غم است. حکمت ذکر حوقله این است که هم و غم را برطرف می‌کند که به دنبال آن نود و نه بیماری برطرف می‌شود.

روایت بعدی می‌فرماید:

كَانَ‌ آدَمُ‌ إِذَا لَمْ يَأْتِهِ جَبْرَئِيلُ اغْتَمَّ وَ حَزِنَ فَشَكَا ذَلِكَ إِلَى جَبْرَئِيلَ فَقَالَ إِذَا وَجَدْتَ شَيْئاً مِنَ الْحُزْنِ فَقُلْ- لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه[35]

یعنی حضرت آدم هر زمان جبرئیل بر او نازل نمی‌شود مغموم و محزون می‌شد و از این حالت به جبرئیل شکایت کرد. جبرئیل عرض کرد هنگامی که محزون شدی ذکر حوقله بخوان.

نعمان نقل می‌کند:

إِنَّ قَوْلَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ كَنْزٌ مِنْ‌ كُنُوزِ الْجَنَّةِ وَ هُوَ شِفَاءٌ مِنْ تِسْعَةٍ وَ تِسْعِينَ دَاءً أَوَّلُهَا الْهَم[36]

یعنی همانا ذکر حوقله گنجی از گنج های بهشت است و درمانی از نود و نه بیماری است که اول آن ها هم و غم است.

در برخی روایات می‌فرماید ساده ترین اما در این روایت چون فرموده اول بیماری ها می‌توان علیت استفاده بشود چون مراد از اول، اول رتبی و تقدم رتبی است مانند تقدم علت بر معلول که تقدم رتبی دارد نه تقدم زمانی. بنابراین هم و غم بر دیگر بیماری ها مقدم است.

البته این روایت اشعار به علیت هم و غم دارد و طبق قواعد اصولی به این مقدار استدلال اکتفاء نمی‌شود و دلیل محسوب نمی‌شود.

روایت دیگری می‌فرماید:

إِذَا أَصَابَتْكَ‌ شِدَّةٌ فَأَكْثِرْ مِنْ قَوْلِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه[37]

یعنی هنگامی که سختی بر تو نازل شد زیاد حوقله بخوان.

معلوم می‌شود بلاهای دیگر معلول سختی است.

روایت دیگر می‌فرماید:

إِيَّاكَ‌ وَ الْغَضَبَ‌ وَ إِذَا غَضِبْتَ فَقُلْ- لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ يَسْكُنُ غَضَبُك[38]

یعنی از غضب دوری کن و هنگامی که عصبانی شدی حوقله بخوان غضب تو ساکن می‌شود.

بیشتر تاکید روی علت هم و غم است. در جلد اول خواندیم که یکی علل اساسی بیماری ها هم و غم است. و روایات هم به این مطلب اشاره می‌کند.

روایت دیگری می‌فرماید:

قَدْ سَقَطَ بَعْضُ‌ أَسْنَانِي‌ حَتَّى أَنَّهُ لَيُوَسْوِسُ إِلَيَّ الشَّيْطَانُ فَيَقُولُ فَإِذَا ذَهَبَتِ الْبَقِيَّةُ فَبِأَيِّ شَيْ‌ءٍ تَأْكُلُ فَأَقُولُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ[39]

یعنی امام صادق فرمود همانا بعض از دندان هایم افتاد تا اینکه شیطان من را وسوسه کرد و گفت اگر دندان های باقی بیفتد با چه غذا می‌خوری؟ پس من ذکر حوقله خواندم

بحث بعدی راز قدرت ذکر حوقله است.

 

سوال: کسی که بر اثر سرما خوردگی، آبریزش بینی او باقی مانده است و با داروی امام کاظم هم خوب نشده است درمان آن چیست؟

جواب: داروی طریفل و سعوط اسلامی استفاده کند.

 

سوال: علت و درمان کم کاری و پرکاری تیروئید چیست؟

جواب: امروزه می‌گویند علت آن کمبود ید است که با خوردن ید شاید جبران بشود.

اما بنده اعتقاد دارم که علت تیروئید و همچنین علت دیابت در مغز است و مشکل در غده ها نیست. به همین دلیل معتقدیم که داروی جامع با آب مرزنجوش که ترمیم کننده مغز است، درمان تیروئید پرکار و کم کار را درمان می‌کند.

یکی از نشانه های تیروئید مخصوصا کم کار، بی حالی است. زیرا تیروئید موادی ترشح می‌کند که باعث نیروی بدن و سوخت و سوز بدن می‌شود. وقتی ترشح این مواد کم می‌شود انسان قدری بی حال و ناتوان می‌شود و باعث چاقی هم می‌شود. چاقی غیر منتظره است. در عرض چند هفته ده کیلو اضافه می‌شود. ولی پرکاری باعث پر تحرکی و لاغری و گود افتادن دور چشم می‌شود. نشانه دیگر این است که ورمی در انتهای گلو مشاهده می‌شود که موقع غذا خوردن و بلع غذا بالا و پایین می‌رود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo