< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

96/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث غذاهای وارد شده در روایات(غذاهای گیاهی) – معرفی بیماری اتروفی عضلات(تحلیل عضلات)

 

سرکه

 

صحبت راجع به غذاهای گیاهی بود. غذاهایی مفید و موثر، درمان و برای پیشگیری از بیماری ها وجود دارد که محجور واقع شده است و به عنوان غذا و خورشت مطرح نیست.

روغن زیتون و سرکه تاکید زیادی شده است.

در قرآن از خورشت تعبیر به «صبغ» می‌شود. در مورد روغن زیتون آمده است:

﴿ وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلين‌﴾[1]

یعنی و (نيز) درختى را كه از طور سينا مى‌رويد [درخت زيتون‌]، و از آن روغن و «نان خورش» براى خورندگان فراهم مى‌گردد (آفريديم)

«صبغ» به معنای رنگ و رنگ کردن است. خورشت نان را رنگ می‌کند.

سرکه به عنوان خورشت مطرح است و چیزی که با نان خورده می‌شود. سرکه جزء غذاهای مفید و سفارش شده است ولی امروزه کسی سرکه را به عنوان غذا و خورشت نمی‌شناسد.

بیشترین استفاده از سرکه برای درست کردن ترشی است و به عنوان یک اشتهاء آور استفاده می‌شود ولی قدیم از سرکه به عنوان یک خورشت استفاده می‌کردند.

شاید مردم دنیا به غذاهای رنگارنگ عادت گرده اند و به انواع خورشت ها و انواع فسد فود ها و غذاهای جدید عادت کرده اند، اگر ما بگوییم نان و سرکه بخورید، مردم قبول نمی‌کنند.

مردم باید به مرحله از درک برسند که با دانستن منافع سرکه و مضرات غذاهای دیگر از سرکه استفاده کنند.

مردم نسبت به بیماری ها مستاصل و خسته هستند، اگر کسی بداند که با استفاده‌ی زیاد از سرکه مبتلا به دیابت و فشار خون و بیماری قلبی نمی‌شود، حتما به سمت احیاء کردن سنت های اسلامی مانند تلیت کردن نان در سرکه، کشیده می‌شوند.

این کار فرهنگی است و نیازمند تبلیغ و زمان است.

الان ما توقع نداریم که اهل این زمان به این نوع غذاهای اسلامی برگردند بلکه از نسل آینده انتظار داریم.

البته امروزه سرکه‌ی خوب و طبیعی گیر نمی‌آید و مردم هم عادت نکرده اند. هر کدام از این دو تامین شود به نفع دیگری است. اگر سرکه‌ی خوب تهیه بشود مردم به این سمت کشیده می‌شوند و از طرف دیگر اگر مردم تشویق بشوند و طالب سرکه‌ی طبیعی بشوند، سرکه‌ی خوب و طبیعی فراوان می‌شود.

در روایت آمده است:

نِعْمَ‌ الْإِدَامُ‌ الْخَلُ‌ مَا أَقْفَرَ بَيْتٌ فِيهِ الْخَل‌[2]

یعنی سرکه چه خوب خورشتی است خانه ای که در آن سرکه باشد فقیر و خالی از غذا نمی‌شود.

همین که سرکه در خانه باشد و یا سرسفره باشد، برکاتی دارد ولی ما از این مسائل غافل هستیم.

منافع سرکه هم مربوط به سلامتی می‌شود و هم ارتباط با اقتصاد دارد زیرا فرمود خانه ای که در آن سرکه باشد فقیر نمی‌شود.

در روایت دیگر آمده است:

كَانَ أَحَبُ‌ الْأَصْبَاغِ‌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص الْخَلَّ وَ الزَّيْتَ طَعَامَ الْأَنْبِيَاء[3]

یعنی محبوب ترین خورشت ها نزد پیامبر(ص) سرکه بوده است و روغن زیتون غذای انبیاء است.

بنابراین اگر انسان نان با سرکه به تنهایی بخورد، غذای کامل خواهد بود.

بله، طب سنتی می‌گوید سرکه باعث ساییدگی استخوان می‌شود و قلب را ضعیف می‌کند که درست بر خلاف روایات است.

سرکه برای رفلاکس معده خوب است و دریچه‌ی معده را تقویت می‌کند.

در روایتی از پیامبر(ص) آمده است:

إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى خِوَانٍ عَلَيْهِ‌ خَلٌ‌ وَ مِلْح‌[4]

یعنی خداوند و فرشتگان بر سفره ای که روی آن سرکه و نمک باشد صلوات می‌فرستند.

بودن سرکه سر سفره برکت و فوائد سفره بیشتر می‌شود. همینکه خداوند بر سفره صلوات می‌فرستد برای ترغیب مردم کافی است.

فوائد سرکه زیاد است و متوجه می‌شویم که چرا بیماری زیاد شده است.

در روایت آمده است:

يَكْسِرُ الْمِرَّةَ وَ يُطْفِئُ الصَّفْرَاءَ وَ يُحْيِي الْقَلْب‌[5]

یعنی سرکه مره(صفراء و سوداء) را می‌شکند و صفراء را خاموش می‌کند و قلب را زنده می‌کند

سرکه به خصوص برای صفراء مفید است. چون صفراء تند و تیز است و آسیب می‌زند، سرکه تندی و آثار سرکه را از بین می‌برد.

هم صفراء و هم سوداء خشک است و سرکه برای هردو مفید است.

مره به معنای تلخ است و تلخ به معنای باز است و قلیایی است و سرکه ترش و اسیدی است و زمانیکه با باز جمع بشود تبدیل به آب و نمک می‌شود. افرادی که شیمی خوانده اند می‌دانند شکستن به چه معنا است.

اسیدی که قدرت زیادی دارد و همه چیز را می‌تواند بسوزاند و یا باز که تندی زیادی دارد، وقتی با هم جمع می‌شوند خنثی می‌شوند و به آب و نمک تبدیل می‌شوند.

NOH با HCL تبیدل به آب و نمک طعام می‌شوند.

بنابراین شکستن، یعنی همه چیز از بین می‌رود و اسید از اسید بودن و باز از باز بودن خارج می‌شود و تبدیل به آب و نمک می‌شوند.

سرکه قلب را زنده می‌کند

سنتی ها می‌گویند سرکه قلب و معده را ضعیف می‌کند ولی روایات ما می‌فرماید سرکه قلب را زنده می‌کند. افرادی که ضعف قلب دارند، سرکه بخورند.

از این روایت استفاده می‌شود که بیماری های قلبی بیشتر معلول مره، اعم از صفراء و سوداء است.

بیماری قلبی دو قسم است که یک قسم مانند مشکلات دریچه‌ی قلب، دریچه‌ی میترال، دریچه‌ی آئورت یا افتادگی یا تنگی و گشادی دریچه یا فشار خون معلول صفراء است. قسم دوم مانند گرفتگی کرونر قلب و ضعیف شدن قلب معلول سوداء است.

سرکه صفراء و سوداء را تعدیل می‌کند و در نتیجه قلب را زنده می‌کند. هم دریچه های قلب را نرمال و تقویت می‌کند و هم گرفتگی کرونرهای قلب را باز می‌کند. رسوب های داخل رگ ها را از بین می‌برد.

به نظر می‌رسد طبع سرکه سرد است و کلا تقویت کننده های قلب سرد است.

درست است که هم سوداء سرد است و هم طبع سرکه سرد است، ولی مهم خشکی صفراء و سوداء است. عرض کردم یک فرایند شیمیایی رخ می‌دهد. سرکه اسیدی است و زمانیکه با باز (صفراء و سوداء) جمع می‌شود به آب و نمک تبدیل می‌شود و آن را حل می‌کند و از بین می‌برد.

حتی دبیرستانی ها هم در این حد می‌دانند که زمانیکه اسید و باز با هم جمع بشوند، هیچ کدام باقی نمی‌مانند.

سرکه نه تنها سردی سوداء، بلکه سوداء را به طور کلی از بین می‌برد و تبدیل به نمک می‌شود. نمک طبع گرم دارد.

به نظر می‌رسد که سرکه برای بلغمی ها منعی ندارد و سرکه ضرری ندارد. تبلیغات سنتی ها باعث شده است که فکر کنیم سرکه برای همه خوب نیست و ما می‌گوییم که سرکه برای همه خوب است زیرا روایات ما مطلق است.

عرض خواهیم کرد که سرکه باید خمری باشد.

اگر چه سرکه سرد است ولی منع مصرف در زمستان ندارد زیرا سوداء می‌شکند و سوداء هم سرد است.

البته بعضی می‌گویند سرکه تابع ماده ای است که از آن تهیه می‌شود. اگر سرکه از خرما تهیه بشود، طبع گرم دارد و اگر از انگور تهیه بشود باز هم گرم است و اگر از جو یا چغندر یا سیب تهیه بشود سرد است.

در جلد اول آمد که مره سه نوع سوداء و صفراء و حمراء است. «حمراء» یک ماده‌ی تلخ و قرمزی در بدن است. درمان دارد و به جلد اول مراجعه کنید. معلوم نیست که حمراء غلبه‌ی خون باشد زیرا مره است و باز است. هر ماده‌ی تلخ و قرمز رنگ داخل بدن است. در روایات در مورد حمراء زیاد توضیح داده نشده است و فقط درمان آن که داروی شافیه است وارد شده است.

در روایت دیگر آمده است:

نِعْمَ الْإِدَامُ الْخَلُّ يَكْسِرُ الْمِرَارَ وَ يُحْيِي الْقَلْب‌[6]

یعنی ... سرکه مرار را می‌شکند ...

در این روایت «مرار» آمده است. مرار جمع «مره» است و تمامی انواع مرار اعم از سوداء و صفراء و حمراء را شامل می‌شود زیرا حداقل جمع سه تا است.

سرکه تاریکی قلب را برطرف می‌کند.

در روایت آمده است:

الْخَلُ‌ يُنِيرُ الْقَلْب‌[7]

یعنی سرکه قلب را روشن می‌کند.

یک سری چیزها به عنوان نورانی کننده‌ی قلب هستند. انار اگر در معده بیفتد، درون را نورانی می‌کند. معنای این روایت را نمی‌دانم. اینجا هم می‌فرماید سرکه قلب را نورانی می‌کند شاید به قلب باطن مرتبط باشد یا شاید مربوط به ذهن و تفکر بشود.

سرکه عقل را تقویت می‌کند

الْخَلُّ يَشُدُّ الْعَقْل‌[8]

یعنی سرکه عقل را تقویت می‌کند.

عقل و قدرت درک را زیاد می‌کند و ذهن را تیز می‌کند.

بنابراین مشکلات قلبی و مغزی و ضعف درک با سرکه درمان می‌شود.

سرکه جلوی زنا را می‌گیرد

در روایت آمده است:

الِاصْطِبَاغُ بِالْخَلِّ يَقْطَعُ‌ شَهْوَةَ الزِّنَا.[9]

خوردن نان و سرکه شهوت زنا را قطع می‌کند.

اگر درمان را شروع کنید افرادی می‌گویند که به همسر خود تمایل ندارم ولی به خانم های دیگر تمایل زیادی دارم یا کسی می‌گوید تمایل به همجنس دارم یا کسی خود ارضایی و میل به حرام دارند که درمان همه‌ی آن ها نان و سرکه است.

طب اسلامی درمان هایی دارد که اصلا در طب های دیگر وجود ندارد و خطور به ذهن نمی‌کند.

کلمه‌ی «شهوت» و میل در روایت آمده است. زنا در اینجا «مصداق اظهر» و عنوان مشیر است. البته تجربه هم نشان داده است که در درمان همه مفید است.

بله بعید نیست که درمان «دم» هم باشد زیرا میل به گناه از عوارض غلبه‌ی دم است.

بله عقل که زیاد بشود سلطه‌ی انسان بر شهوت بیشتر می‌شود.

سرکه‌ی خمری لثه را تقویت می‌کند

در روایت آمده است:

خَلُّ الْخَمْرِ يَشُدُّ اللِّثَةَ وَ يَقْتُلُ دَوَابَّ الْبَطْنِ وَ يَشُدُّ الْعَقْل‌[10]

یعنی سرکه‌ی خمری لثه را محکم می‌کند ...

بهترین سرکه، سرکه‌ی خمری است. سرکه ای که اول خمر می‌شود و بعد خمر می‌شود.

سرکه‌ی خمری برای کل دهان مفید است.

در روایت آمده است:

ذُكِرَ عِنْدَهُ خَلُّ الْخَمْرِ فَقَالَ يَقْتُلُ‌ دَوَابَ‌ الْبَطْنِ‌ وَ يَشُدُّ الْفَم‌[11]

یعنی نزد امام صادق(ع) سرکه‌ی خمری یاد شد فرمود انگل های شکم را می‌کشد و دهان را محکم می‌کند.

افرادی که سستی دیواره‌ی دهان دارند و زود زخم می‌شوند درمان آن سرکه است.

سرکه و حناء برای آفت دهان هم خوب است.

سرکه انگل ها را می‌کشد

سرکه انگل های شکم را می‌کشد. انگل های دیگری در کل بدن مانند سینوس ها، انگل گربه، انگل کبد(انگل سگ)، انگل سگ تبدیل به کیسه‌ی آب می‌شود و اگر پاره بشود کشنده است زیرا به تمام بدن سرایت می‌کند و از راه سبزیجات وارد بدن می‌شود.

مدفوع سگ وارد جالیزهای سبزی می‌شود و اگر سبزی خوب شسته نشود به بدن منتقل می‌شود.

گربه روی لباس ها می‌رود و اگر روی لباس برود سبب ابتلاء به انگل کشنده‌ی گربه می‌شود.

داخل سینوس ها انگل است، مانند انگل هایی که داخل سینوس گوسفند قرار دارد و کله را به زمین می‌کوبند تا انگل ها بیرون بیاید. درمان این انگل ها سرکه است.

در روایت آمده است:

عَلَيْكَ‌ بِخَلِ‌ الْخَمْرِ فَاغْتَمِسْ فِيهِ فَإِنَّهُ لَا يَبْقَى فِي جَوْفِكَ دَابَّةٌ إِلَّا قَتَلَهَا[12]

یعنی برشما باد سرکه‌ی خمری پس در آن عوطه ور شو زیرا انگلی باقی نمی‌ماند مگر کشته شود.

سرکه میکروب مفید را از بین نمی‌برد بلکه میکروب سرکه را سرکه می‌کند ولی انگل را از بین می‌برد.

احتمال دارد که غوطه ور شدن به معنای رفتن و غوطه ور شدن در سرکه است تا سرکه کل بدن را بپوشاند. احتمال دارد «فاغتمس فیه» کنایه از زیاد خوردن سرکه باشد. افرادی که زیاد سرکه می‌خورند گویا در سرکه غوطه ور هستند.

این کنایه در عرب ها زیاد است. مثلا کسی می‌خواهد بگوید «شیر زیاد می‌خورم» می‌گوید در شیر غوطه ور می‌شوم.

کلمه‌ی «فاغتمس» برای وارد کردن نان در خورشت یا مایعات نیز استعمال می‌شود. مثلا وقتی نان را داخل شیر می‌کنند گفته می‌شود «غمس الخبز فی اللبن» یعنی نان در شیر غوطه ور شد. بنابراین اغتماس برای انسان نیست بلکه برای نان او است که در سرکه غوطه ور شود.

مثلا گفته شود «فاغتمس فیه طعامک» یعنی نان خود را داخل سرکه قرار بده.

به همین جهت افرادی که انگل گربه دارند و راه درمانی ندارد، سفارش می‌کنیم هر روز یک لیوان سرکه بخورند. یک مدت این کار را انجام بدهند تا انگل ها کشته بشوند.

اگر برای انگل شکم خورده می‌شود ناشتا باشد و در باقی موارد به نظر می‌رسد ناشتا بودن لزومی ندارد. می‌شود یک لیوان را در طول یک روز مصرف کند.

انگل سگ تبدیل به کیسه می‌شود. این کیسه بیشتر در کبد به وجود می‌آید و سمت راست بدن ورم می‌کند.

انگل گربه آسیب به بینایی و مغز می‌زند. انشاء الله علائم این بیماری ها را خواهیم خواند.

 

طرز تهیه‌ی سرکه

افرادی که می‌خواهند از انگور سرکه تهیه کنند آب انگور را بگیرند و داخل خم بگذارند و در آن را به مدت یک هفته محکم ببندند. جای خمره باید گرم باشد. حداقل دمای مکان خمره باید 27 یا 28 درجه باشد. اگر مکان خمره سرد باشد انگور شیرین می‌ماند.

هرچه بیشتر بماند بهتر است. بعد از یک هفته قدری در خمره را باز یا نیمه بازکنید تا مگس سرکه وارد شود و آب انگور را به سرکه تبدیل شود.

بعد از مدتی انگور شروع به صدا و جوشش می‌کند که به آن «نشیش» می‌گویند. حباب ها مانند جوش بالا می‌آیند و همه‌ی مواد ته نشین بالا می‌آید که این انقلاب اول است. ظرف سه روز اول، انقلاب اول صورت می‌گیرد و ماده تلخ و خمر می‌شود.

اگر جای خمره گرم باشد بعد از چهل روز ته نشین های بالا آمده، دوباره ته نشین می‌شوند و مایه ترش می‌شود که انقلاب دوم است.

اگر ماده ترش شده باشد، سرکه درست شده است.

اگر سرکه ترش نشده باشد، هنوز خمر است و ممکن است نود روز طول بکشد تا خمر تبدیل به سرکه بشود. بهتر است که نود روز بگذرد بهتر است.

اگر سرکه ترش نشده است نباید استفاده کرد.

زمانیکه مشهد بودیم یکی از رفقای ما سرکه درست کرد و سر کلاس به من داد تا بخورم. گفتم چطور؟ گفت وقتی می‌خورم سرم گیج می‌رود.

روش دوم تهیه‌ی سرکه این است که انگور را با خوشه می‌ریزند تا ترش بشود و بعد آب آن را می‌گیرند و سرکه می‌شود. با خوشه چهل روز می‌ماند.

بله اگر ظرف تکان بخورد مشروب باقی می‌ماند.

شاید بعضی فقها می‌گویند که خوشه نجس می‌شود ولی نجس نمی‌شود.

ما معتقد هستیم در تهیه‌ی سرکه در هیچ مرحله نجس نیست ولی خوردن آن جائز نیست.

در هر سرکه ای احتمال کپک زدن وجود دارد.

این سرکه ای است که خود به خود تبدیل به سرکه شده است.

در روایت آمده است:

كُلُوا خَلَّ الْخَمْرِ مِمَّا فَسَدَ- وَ لَا تَأْكُلُوا مَا أَفْسَدْتُمُوهُ‌ أَنْتُم‌[13]

یعنی سرکه‌ی خمری که خود فاسد شده است را بخورید نه آنکه شما آن را فاسد کرده اید.

سرکه ای که خود به خود تبدیل به سرکه شده است خوب است.

روشی است که خمر تبدیل به سرکه بشود مانند اینکه به خمر سرکه‌ی کهنه یا نمک یا پوسته‌ی بالنگ اضافه کنیم.

برای تهیه‌ی سرکه خرما باید خرما ها درون خم ریخته شود و روی آن تا پوشاندن روی خرما ها آب ریخته بشود و تا چهل روز بماند.

برای تهیه سرکه‌ی کشمش باید کشمش ها درون خم ریخته بشود و تا روی آن آب ریخته بشود بعد چهل روز بماند.

این ها هم باید درب خم مقداری باز بشود تا مگش سرکه بیاید.

سرکه با عسل هم درست می‌شود که در شرائع شش نوع خمر ذکر شده است.

انگور و خرما و عسل و انجیر و جو و دیگری که خاطرم نیست.

برای تهیه‌ی سرکه‌ی عسل هم باید روی آن آب ریخت و فورا تبدیل به سرکه می‌شود.

چند روزی درب خم بسته باشد تا حسابی ترش بشود.

بعد از چهل روز صاف بشود و تبدیل به سرکه شده است.

گاهی اوقات نود روز هم ممکن است طول بکشد تا خمر تبدیل به سرکه بشود.

بعضی می‌گویند که شرط دیگری هم وجود دارد و آن عصبانیت شخصی است که انگور را برای سرکه آماده می‌کند. خود من تا به حال هر سرکه ای که انداختم شیرین شده است.

اینکه سرکه خود به خود درست شده است یا به آن سرکه‌ی کهنه اضافه کرده اند چیزی نیست که بتوان متوجه شد و فردی که سرکه را درست کرده است باید خبر بدهد.

بله اگر سرکه یا نمک هم به ماده سرکه اضافه کنیم، انقلاب ها صورت می‌گیرد و ماده به سرکه تبدیل می‌شود ولی روایت فرموده است که این کار را انجام ندهیم.

اگر به ماده، سرکه‌ی کهنه یا نمک اضافه کنیم «خل خمری» هست ولی « ما فسد» نیست زیرا با این کار ما به فساد ماده کمک کرده ایم.

انگور هرچه شیرین تر باشد سرکه‌ی آن ترش تر است.

روی انگور ها نباید آب ریخته بشود زیرا باعث کپک زدن می‌شود و ماده شیری رنگ می‌شود.

 

معرفی بیماری «اتروفی عضلات»

اتروفی و دیسروفی وجود دارد که خواهیم خواند. اتروفی عضلات، ضعف عضلات است. این بیماری گاهی در کودکان وجود دارد.

گاهی بچه ضعف عضلات دارد و گردن نمی‌گیرد و راه نمی‌رود و نمی‌تواند بایستد و مانند یک تکه گوشت است.

اتروفی بزرگسالان ابتداء ماهیچه های کوچک را درگیر می‌کند و به تدریج به ماهیچه های بزرگ سرایت می‌کند و به دست و پا می‌رسد و باعث لاغری پا ها، به خصوص از زانو تا پایین می‌شود و پا شبیه به پای لک لک می‌شود و درعین حال ضعف و ناتوانی دارد. به جایی می‌رسد که بدن تکه گوشتی می‌شود و ماهیچه های ریه از کار می‌افتد و به انسان دستگاه تنفسی وصل می‌کنند.

این بیماری امروزه شایع شده است و یکی علل آن درمان سرفه است زیرا این بیماری یک نوع فلجی است.

اتروفی با ام اس متفاوت است زیرا ام اس و سکته مغزی و فلج مغزی نصف بدن را دیگری می‌کند.

برخی موارد مادر زادی است و برخی موارد بعدا به وجود می‌آید.

مادر سرفه را درمان کرده است و بچه به این بیماری مبتلا شده است.

استفاده از داروهای شیمایی از جمله شربت سرفه سبب این بیماری می‌شود.

درمان

بنابر روایات یکی از درمان ها «فشار» است. فشار می‌تواند یک عضو لاغر را احیاء کند. باید مرتب پا ها را با دست فشار بدهند تا نیروی خود را بدست بیاورد.

درمان دیگر خوردن گوشت پخته شده با شیر است.

در روایت آمده است:

اطْبُخِ اللَّحْمَ بِاللَّبَنِ فَكُلْهَا فَإِنِّي جَعَلْتُ الْقُوَّةَ وَ الْبَرَكَةَ فِيهِمَا[14]

یعنی ... قوت و برکت را در گوشت پخته شده با شیر قرار دادم

بیشتر غلبه‌ی صفراء این مشکلات را به وجود می‌آورد زیرا بیشتر بی حالی ها و ناتوانی ها از صفراء است.

چون در این بیماری عضله تحلیل می‌رود و از بین می‌رود باید سویق سنجد مصرف بشود تا گوشت رویانده شود.

بله شاید سرفه کردن برای بیمار مفید باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo