< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث تغذیه – معرفی بیماری نارسایی حاد کلیه

 

صحبت راجع به مقدمات تغذیه است. عرض شد صلاح در این است که افراد جمع شوند و باهم غذا بخورند که مایه‌ی برکت غذا می‌شود و فوائد زیادی دارد. این برکت شاید شامل سلامتی هم بشود.

در روایت آمده است:

طَعَامُ‌ الْوَاحِدِ يَكْفِي الِاثْنَيْنِ وَ طَعَامُ الِاثْنَيْنِ يَكْفِي الثَّلَاثَةَ وَ طَعَامُ الثَّلَاثَةِ يَكْفِي الْأَرْبَعَةَ[1]

یعنی غذای یک نفر برای دو نفر کافی است و غذای دو نفر برای سه نفر کافی است و غذای سه نفر برای چهار نفر کافی است.

اگر غذا خوشمزه نباشد، درصورتیکه چند نفر دور آن جمع شوند خوشمزه می‌شود یعنی از یک غذای بد مزه به یک غذای خوشمزه تبدیل می‌شود. اگر احتمالا غذایی مشکل داشته باشد در صورتیکه چند نفر برای خوردن آن جمع شوند، تبدیل به غذای سالم می‌شود. این معنای برکت در جمع شدن است.

در روایت آمده است:

أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَى اللَّهِ مَا كَثُرَتْ‌ عَلَيْهِ‌ أَيْدِي‌ الْمُؤْمِنِين‌[2]

یعنی هر چه بیشتر مومنین سر غذایی حاضر شوند، آن غذا نزد خداوند محبوب تر است.

خداوند غذایی را دوست ندارد مگر اینکه سالم باشد و نفع داشته باشد و مفید باشد و درمان باشد. خداوند غذایی را که ضرر داشته باشد دوست ندارد.

در یک سینی غذا خوردن موضعیت ندارد، بلکه اجتماع مهم است. یعنی اگر ظرف های غذا متعدد باشند هم موجب محبوبیت می‌شود.

در اسلام، خوردن از طرف خود، قانون است.

در قدیم رسم بوده است که داخل یک سینی غذا می‌خوردند. امروز هم عرب ها اینطور غذا می‌خورند.

بله در قدیم غذا در خود سفره بوده است. عرب ها اسراف کار بودنند.

زمانیکه از کربلا می‌رفتیم به نجف، سفره ای پهن می‌کردند و روی آن صد کیلو برنج پخته می‌ریختند، تازه به این معنا بود که در این مکان غذا می‌دهند.

لازم نیست انسان، دیگران و غریبه را دعوت کند، بلکه جمع شدن اهل خانواده نیز کافی است.

در روایت آمده است:

مَا مِنْ رَجُلٍ يَجْمَعُ‌ عِيَالَهُ‌ وَ يَضَعُ مَائِدَةً بَيْنَ يَدَيْهِ وَ يُسَمِّي وَ يُسَمُّونَ فِي أَوَّلِ الطَّعَامِ وَ يَحْمَدُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي آخِرِهِ فَتَرْتَفِعُ الْمَائِدَةُ حَتَّى يُغْفَرَ لَهُمْ[3]

یعنی هر مردی که خانواده اش را جمع کند و سفره‌ی غذا پیش رو قرار دهد و در اول غذا نام خداوند را ببرد و در آخر آن حمد خداوند بگوید، تا سفر جمع شود برای آن ها طلب آمرزش می‌شود.

اسلام دوست دارد که مردم جمع شوند، بر خلاف سنت اروپایی ها که زن و مرد در خانه های جدا زندگی می‌کنند و هر کدام به تنهایی غذا می‌خورند.

اگر عده ای با هم جمع شوند باعث سرور و خوشحالی و انبساط نفس و هضم غذا و رسیدن غذا به مرحله‌ی امراء می‌شود و غذا به مرحله‌ای می‌رسد که بدن بتواند از آن استفاده کند و مواد مفید آن را جذب و مواد مضر آن را دفع کند.

البته اگر انسان تنهایی غذا بخورد خطرات و مضرات زیادی دارد.

در روایت آمده است:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَعَنَ ثَلَاثَةً آكِلَ‌ زَادِهِ‌ وَحْدَهُ‌ وَ رَاكِبَ الْفَلَاةِ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِي بَيْتٍ وَحْدَه‌[4]

یعنی پیامبر(ص) سه دسته را لعنت کرد، کسی که غذایش را تنهایی بخورد و کسی که به تنهایی از راه صحراء و فلات به مسافرت برود و کسی که در خانه به تنهایی بخوابد.

اینکه پیامبر(ص) لغن می‌کند به جهت آن است که آن کار ضرر جدی دارد.

خوابیدن حتی در یک اتاق هم خوب نیست.

در اصل، «بیت» برای اتاق استفاده می‌شود چون در قدیم خانه ها یک اتاق بود و اتاق های متعدد نداشت. اخیرا اتاق های متعدد درست شده است. عرب های صحراء نشین در یک چادر زندگی می‌کردند و اگر خیلی پیشرفت می‌کردند یک اتاقی می‌ساختند که به آن بیت می‌گفتند.

الان هم، مخصوصا در روستاها به اتاق، خانه می‌گویند. مثلا می‌گویند تشریف بیاورید، ما خانه زیاد داریم، منظورشان این است که اتاق زیاد دارند.

اینکه غذای یک نفر برای دو نفر کافی است احتمال دارد با نشستن دو نفر بر سر غذای یک نفر، آن غذا زیاد می‌شود. معنای این احتمال، تئوری نسبیت است. مانند تا شدن زمین در شب که بحثش گذشت.

تئوری نسبیت آینشتاین یک چیزی شبیه به همین معنا است. بعید نیست که تئوری نسبیت آینشتاین از روایات گرفته شده باشد.

نسبیت در اسلام یکی یا دو مورد نیست بلکه خیلی زیاد است. مثلا آمده است که در آخرالزمان، روز، یک ساعت و ماه، یک هفته و سال، یک ماه است.

اگر کسی این موارد را جمع آوری کند، می‌تواند تئوری نسبیت اسلامی را بنویسد. معلوم می‌شود که چقدر کار وجود دارد و چقدرکم کار شده است.

اینکه غذای یک نفر برای دو نفر کافی است، ترغیب نیست بلکه یک امر واقعی و حقیقی است.

احتمال دیگر آن است که چون نوعا انسان معمولا تا حد سیری می‌خورد، و نوعا بیش از حد نیاز غذا می‌خورد، روایت می‌فرماید که غذای یک نفر برای دو نفر کافی است. یعنی انسان به تمام غذای خود نیازی ندارد.

عرض شد که در اروپا ثابت شده است که بعد از خوردن دو شکلات، اگر دو ساعت دویده شود، انرژی آن دو شکلات تمام نمی‌شود.

شاید احتمالات دیگر هم وجود داشته باشد ولی به نظر می‌رسد احتمال اول درست باشد زیرا اگر احتمال دوم درست باشد، باید غذای دو نفر برای چهار نفر کافی باشد ولی در روایت آمده است که برای سه نفر کافی است.

در حقیقت یک رازی است که یک غذا قابل زیاد شدن است، البته نمی‌گوییم که حجم غذا مثلا از صد گرم به دویست گرم افزوده شود، بلکه یک اتفاقی می‌افتد که با غذای یک نفر، دو نفر سیر می‌شوند.

در روایت دیگر آمده است:

سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا نَأْكُلُ‌ وَ لَا نَشْبَعُ‌ قَالَ لَعَلَّكُمْ تَفْتَرِقُونَ عَنْ طَعَامِكُمْ فَاجْتَمِعُوا عَلَيْهِ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ يُبَارَكْ لَكُمْ فِيه‌[5]

یعنی مردی از پیامبر(ص) پرسید ما می‌خوریم و سیر نمی‌شویم حضرت(ص) فرمود شاید جداگانه غذا می‌خورید پس بر غذا جمع شوید تو نام خداوند را ببرید در غذا به شما برکت داده می‌شود.

بنابراین احتمال اول که زیاد شدن غذا بود، تقویت می‌شود.

بله، شاید این روایت بفرماید که همه باید از یک ظرف غذا بخورند ولی مراد از «متفرقون» در این روایت یا خوردن هر شخص در یک ظرف است و یا خوردن در مکان های جداگانه است.

شاید نسبیت در سیری وجود داشته باشد و در وجود خود انسان باشد، یعنی انسانی که با بیست قاشق سیر می‌شده است، با ده قاشق سیر بشود ولی خداوند نسبیت را در غذا قرار داده است و برکت در غذا داده می‌شود.

در روایت دیگر آمده است:

أَكْثَرُ الطَّعَامِ‌ بَرَكَةً مَا كَثُرَتْ عَلَيْهِ الْأَيْدِي‌ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص طَعَامُ الْوَاحِدِ يَكْفِي الِاثْنَيْنِ وَ طَعَامُ الِاثْنَيْنِ يَكْفِي الْأَرْبَعَةَ[6]

یعنی برکت غذایی بیشتر است که دست بر آن غذا بیشتر باشد ...

بنابراین زیاد شدن دست، برکت غذا را زیاد می‌کند ولی در روایت خواهیم خواند که غذای گرم برکتی ندارد که جزء تئوری های نسبی است.

مفاد روایت این است که اگر دست روی غذا زیاد باشد برکت دارد و غذایی که دست روی آن نیست، برکت ندارد، به عبارت دیگر این روایت نمی‌گوید هرچه دست بیشتر باشد، برکت بیشتر است. بنابراین منافات با روایت قبلی که فرمود غذای دو نفر برای سه نفر است و غذای سه نفر برای چهار نفر است ندارد.

اگر بگوییم هرچه دست بیشتر باشد، برکت بیشتر است، معقول نیست زیرا مفاد ادعا این است که اگر بر یک بشقاب معمولی از غذا دست صد نفر باشد، برای صد نفر کافی است.

 

روش های جمع شدن

یکی از روش ها جمع شدن خانواده است. روش دوم دعوت کردن دیگران است که در بحث دعوت و اطعام خواهد آمد. روش سوم برای جمع شدن، اجابت کردن دعوت است.

أُوصِي الشَّاهِدَ مِنْ‌ أُمَّتِي‌ وَ الْغَائِبَ‌ أَنْ يُجِيبَ دَعْوَةَ الْمُسْلِمِ وَ لَوْ عَلَى خَمْسَةِ أَمْيَالٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الدِّين‌[7]

یعنی پیامبر(ص) فرمود حاضران و غائبان از امتم را به اجابت کردن دعوت مسلمان، وصیت می‌کنم هرچند پنج مایل فاصله باشد زیرا این کار از دین است.

در روایت دیگر آمده است:

مِنَ الْحُقُوقِ‌ الْوَاجِبَاتِ‌ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ يُجِيبَ دَعْوَتَه‌[8]

یعنی از حقوق واجب مومن بر مومن این است که دعوت او را اجابت کند.

مسئله‌ی دعوت کردن دو طرفه است و هر کسی دعوت دیگری را اجایت می‌کند. اینطور نیست که یک نفر دعوت کند و مسئله تمام شود، بلکه اسلام می‌خواهد اگر کسی، دیگری را دعوت کرد، دیگری نیز دعوت کند و به شکل دید و بازدید تبدیل شود.

در روایت دیگر آمده است:

السَّخِيُ‌ يَأْكُلُ‌ مِنْ‌ طَعَامِ‌ النَّاسِ لِيَأْكُلُوا مِنْ طَعَامِهِ وَ الْبَخِيلُ لَا يَأْكُلُ مِنْ طَعَامِ النَّاسِ لِئَلَّا يَأْكُلُوا مِنْ طَعَامِهِ[9]

یعنی انسان سخی از طعام مردم می‌خورد تا آن ها از طعام او بخورند و انسان بخیل از طعام دیگران نمی‌خورد تا آن ها از طعام او نخورند.

نیت انسان سخی مقدس است. انسان نباید برای اینکه دلی از عزاء دربیاورد به مهمانی برود بلکه باید نیت کند که از غذای میزبان می‌خورم تا او نیز از غذای من بخورد.

امروزه می‌گویند فلانی آدم خوبی است و از غذای میزبان نمی‌خورد، ولی نخوردن از غذای میزبان، بخل محسوب می‌شود.

برای انسان بخیل سخت است زیرا می‌گوید اگر به مهمانی فلان شخص بروم باید یک روزی هم او را دعوت کنم.

روایات متعدد در کتاب صوم داریم که اگر دعوت شدید و روزه هستید، روزه را اظهار نکنید و غذا بخورید زیرا ثوابش بیشتر است و نباید میزبان وادار به قسم دادن شود.

یکی از مقومات اجتماع این است که دعوت کننده نباید خودش را به زحمت بیندازد. اگر کسی بدون دعوت آمد نباید انسان خود را به زحمت بیندازد و هر آنچه در خانه است آورده شود.

قانون دیگر این است که اگر کسی به مهمانی آمد و غذا خورد نباید آن را کم بشمرد.

در روایت آمده است:

مِنْ تَكْرِمَةِ الرَّجُلِ لِأَخِيهِ أَنْ يَقْبَلَ تُحْفَتَهُ وَ أَنْ يُتْحِفَهُ بِمَا عِنْدَهُ وَ لَا يَتَكَلَّفَ لَهُ شَيْئاً وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا أُحِبُ‌ الْمُتَكَلِّفِين‌[10]

یعنی ... پیامبر(ص) فرمود من شخصی که بیش از توان خود به زحمت می‌افتد را دوست ندارم.

هر چه داخل خانه است را مقابل مهمان قرار بدهد.

در روایت دیگر آمده است:

الْمُؤْمِنُ لَا يَحْتَشِمُ‌ مِنْ‌ أَخِيهِ وَ مَا أَدْرِي أَيُّهُمَا أَعْجَبُ أَ الَّذِي يُكَلِّفُ أَخَاهُ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ أَنْ يَتَكَلَّفَ لَهُ أَوِ الْمُتَكَلِّفُ لِأَخِيه‌[11]

یعنی مومن از برادر خود رودروایستی ندارد ...

اگر نان در خانه است، همان را برای مهمان می‌آورد و از برادر خود رودروایستی ندارد و حالت خودمان و خودی دارد.

در روایت دیگر آمده است:

هَلَكَ‌ امْرُؤٌ احْتَقَرَ لِأَخِيهِ مَا حَضَرَهُ هَلَكَ امْرُؤٌ احْتَقَرَ مِنْ أَخِيهِ مَا قَدَّمَ‌ إِلَيْه‌[12]

یعنی هلاک شد مردی که آنچه برای برادرش حاضر کرده است را کم شمرد و هلاک شد مردی که آنچه برای او حاضر کرده اند را کم شمرد.

شخصی که غذا می‌دهد نیز نباید آنچه آورده است را کوچک بشمرد و بگوید ببخشید کم است و مانند آن.

در روایت دیگر آمده است:

إِذَا دَخَلَ عَلَيْكَ أَخُوكَ فَاعْرِضْ عَلَيْهِ الطَّعَامَ فَإِنْ لَمْ يَأْكُلْ فَاعْرِضْ‌ عَلَيْهِ‌ الْمَاءَ فَإِنْ لَمْ يَشْرَبْ فَاعْرِضْ عَلَيْهِ الْوَضُوء[13]

یعنی هنگامی که برادرت بر تو داخل شد برای او غذا بیاور اگر نخورد برای او آب بیاور و اگر ننوشید برای او آّبی بیاور تا دستش را بشوید.

اگر کسی را دعوت می‌کنید، از او خوب پذیرائی کنید و اگر کسی سرزده وارد شد، آنچه در خانه است را به او بده و نیازی به آوردن چیزی از بیرون خانه نیست.

 

معرفی بیماری نارسایی حاد کلیه

 

تقلیل شدید و حاد فعالیت ترشحی کلیه به علت مسدود راه های ادراری است. کلیه ادرار را ترشح می‌کند که این ترشح کم می‌شود تا جائیکه انسان دیالیزی می‌شود.

کلیه شاید دو میلیون لوله دارد که عمل صاف کنندگی می‌کنند. ادرار و نمک اضافه را خارج می‌کند و از خروج موادی مانند پروتوئین و کریتین و قند را نمی‌دهد.

اگر کلیه معیوب باشد، پروتوئین و قند و خون و مانند این ها دفع می‌کند.

علت بیماری

گاهی فقط دویست لوله کار می‌کند و بقیه بسته می‌شوند که باعث تقلیل ترشحات کلیه می‌شود.

ضایعات عضوی و خون ناسزگار از علل دیگر مشکلات کلیه است، گاهی خود خون مشکل دارد. شوک شدید، گاهی بر اثر شوک ادرار قطع می‌شود. سوختگی ها و گاهی مسمومیت ها باعث اختلال در کلیه می‌شوند.

علائم بیماری

نارسایی با بند آمدن ادرار و درد در ناحیه کمر و حساس شدن ناحیه‌ی کلیه همراه است. زیادی «آلبومین» در خون نیز از علائم نارسایی کلیه است.

درمان

برطرف کردن عوامل مسدود شدن لوله ها مانند سوختگی یا برطرف کردن مشکل خون.

مصرف عسل و سیاهدانه، داروی مسخن، داروی مرکب چهار، گردو و زنیان، سنجد، اگر عامل آن عفونت باشد باید برطرف باشد.

مقدار مصرف عسل و سیاهدانه: یک قاشق مربا خوری عسل با هفت دانه سیاهدانه


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo