< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث سلامتی در سفر – ورزش – معرفی بیماری فشار خون

 

زمان شروع سفر

مستفاد از روایات، بهترین زمان برای شروع سفر نیمه‌ی دوم شب است. امر شده است که در نیمه‌ی اول شب استراحت شود زیرا خداوند نیمه‌ی اول شب را برای استراحت قرار داده است.

نیمه‌ی اول شب برای مسافرت مناسب نیست:

وَ إِيَّاكَ وَ السَّيْرَ مِنْ‌ أَوَّلِ‌ اللَّيْل‌[1]

یعنی از سفر کردن در اول شب بپرهیز.

در اول صبح یعنی بعد از طلوع آفتاب هم مسافرت خوب است. در روایات آمده است که زمین در شب مانند تا شدن پیراهن، تا می‌شود. تا شدن زمین به معنای تغییر مکان و نسبیت در مکان است. شاید مراد این است که صد کیلومتر، پنجاه کیلومتر می‌شود.

به اعتقاد بنده کم و زیاد شدن مکان و زمان در خود انسان است. زود رسیدن و زود گذشتن زمان یک حس است. در صحبت های امروزی اصطلاح «زمکان» مطرح است. یعنی زمان و مکان، بعد چهارم وجود هستند.

به هر حال مسئله «نسبیت» در مکان و زمان یا در شعور و احساس انسان وجود دارد.

در روایت آمده است:

رَفِّهْ‌ فِي‌ السَّيْرِ وَ لَا تَسِرْ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَهُ سَكَناً وَ قَدَّرَهُ مُقَاماً لَا ظَعْناً فَأَرِحْ فِيهِ بَدَنَكَ وَ رَوِّحْ ظَهْرَكَ فَإِذَا وَقَفْتَ حِينَ يَنْتَطِحُ السَّحَرُ أَوْ حِينَ يَنْفَجِرُ الْفَجْرُ فَسِرْ عَلَى بَرَكَةِ اللَّهِ الْحَدِيثَ[2]

یعنی در حرکت با راحتی و رفاه باش و در اول شب حرکت نکن زیرا خداوند آن را برای آرامش و سکونت قرار داد و آن را زمان اقامت و نشستن قرار داد و زمان سفر قرار نداد و در اول شب بدنت را استراحت بده و کمرت را یا قاطر و چهارپایت راحت کن و وقتی سحر شد و یا در زمان طلوع فجر بر برکت خداوند حرکت کن.

معلوم می‌شود خواب اول شب برای سلامتی واجب است و اگر قصد مسافرت باشد باید در زمان سحر و گسترده شدن سحر باشد.

«انفتاح» به معنای دراز شدن است. یعنی سحر به دارازا کشیده شده باشد.

لقمان به فرزندش می‌فرماید:

إِيَّاكَ‌ وَ السَّيْرَ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِالتَّعْرِيسِ وَ الدُّلْجَةِ مِنْ لَدُنْ نِصْفِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِه‌[3]

یعنی از سفر در اول شب بپرهیز و بر تو باد استراحت کردن و حرکت کردن در شب از نصف شب تا آخر شب.

در روایت دیگر آمده است:

الْأَرْضُ‌ تُطْوَى‌ مِنْ‌ آخِرِ اللَّيْل‌[4]

یعنی زمین در شب تا می‌شود

در روایت دیگر آمده است:

سِيرُوا الْبَرْدَيْنِ‌ قُلْتُ إِنَّا نَتَخَوَّفُ الْهَوَامَّ فَقَالَ إِنْ أَصَابَكُمْ شَيْ‌ءٌ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ مَعَ أَنَّكُمْ مَضْمُونُون‌[5]

یعنی در دو زمانی که هوا سرد است حرکت کنید (یکی از آن دو زمان آخر شب است) عرض کردم از جنبدگان می‌ترسیم فرمود اگر چیزی به شما برسد برای شما بهتر است با اینکه ضمانت شده هستید.

 

بیرون نیامدن از چادر و خیمه

در روایت آمده است:

إِذَا نَزَلْتُمْ فُسْطَاطاً أَوْ خِبَاءً فَلَا تَخْرُجُوا فَإِنَّكُمْ عَلَى‌ غِرَّة[6]

یعنی هنگامی که چادر یا خیمه زدید، ناگهان و وسط شب از آن بیرون نیایید زیرا در معرض خطر هستید.

خطر احتمالی یا یرقان یا میکروب و ویروس و یا جنبده‌ی دیگر است.

 

خارج نشدن بعد از خواب

در روایت آمده است:

اتَّقُوا الْخُرُوجَ بَعْدَ نَوْمَةٍ فَإِنَّ دُوَّاراً بَيْنَهَا يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُون‌[7]

یعنی از خارج شدن بعد از گذشت مدتی از خواب بپرهیزید زیرا خداوند جنبندگانی دارد که کار او را انجام می‌دهند.

در روایت «دوار» اشتباه است و «دواب» درست است.

 

بدون دلیل مسافرت نرفتن

در روایت آمده است:

يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا يُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ‌ أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ ذَاتِ مُحَرَّم‌[8]

یعنی سزاوار است که مسلمان عاقل در سه چیز به مسافرت بپردازد برای تجارت یا برای توشه جمع کردن برای آخرت(مانند حج رفتن) یا برای لذتی که حرام نباشد

در روایت دیگر آمده است:

يَا عَلِيُّ سِرْ سَنَتَيْنِ‌ بَرَّ وَالِدَيْكَ‌ سِرْ سَنَةً صِلْ رَحِمَكَ سِرْ مِيلًا عُدْ مَرِيضاً سِرْ مِيلَيْنِ شَيِّعْ جَنَازَةً سِرْ ثَلَاثَةَ أَمْيَالٍ أَجِبْ دَعْوَةً سِرْ أَرْبَعَةَ أَمْيَالٍ زُرْ أَخاً فِي اللَّهِ سِرْ خَمْسَةَ أَمْيَالٍ أَجِبِ الْمَلْهُوفَ سِرْ سِتَّةَ أَمْيَالٍ انْصُرِ الْمَظْلُوم‌[9]

یعنی ای علی به والدین خود نیکی کن اگر چه به خاطر آن دو سال سفر کنی و صله‌ی رحم کن اگر چه یک سال مسافرت کنی و به عیادت مریض برو اگر چه یک میل مسافت بروی و برای تشییع جنازه برو اگر چه به خاطر آن دو میل مسافت بروی و دعوت را اجابت کن اگر چه به خاطر آن سه میل مسافت بروی و به دیدن برادر دینی برو اگر چه چهار میل مسافت طی کنی و برای حل کردن مشکل شخصی برو اگر چه به خاطر آن پنج میل مسافت بروی و برای یاری کردن مظلوم برو اگر چه شش میل مسافت بروی.

هر «میل» تقریبا یک کیلومتر و ششصد متر است.

 

ورزش

 

آیا ورزش برای سلامتی خوب است؟ امروزه به ورزش کردن خیلی تشویق می‌کنند. اول صبح پیرمرد و زن و مرد در پارک می‌دوند و حرکات عجیبی انجام می‌دهند. آیا این کارها برای سلامتی لازم است و یا مضر است؟

مستفاد از عامه‌ی روایات کسلی و تنبلی مطلوب نیست و بی کاری و بی حرکتی خوب نیست. فعالیت و حرکت و نشاط و کار خوب است. از روایات به دست می‌آید که کار کردن و عرق کردن و خسته شدن برای کار خوب است.

اگر تنبلی ملازم با نیاز به دیگران باشد خیلی منهی است. تقاضا کردن و گدایی کردن مطلوب نیست.

در روایت آمده است:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْفَى شِيعَتَنَا مِنْ سِتِّ خِصَالٍ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْأُبْنَةِ وَ أَنْ يُولَدَ لَهُ مِنْ زِنًا وَ أَنْ يَسْأَلَ‌ النَّاسَ‌ بِكَفِّهِ‌[10]

یعنی خداوند شیعیان را از شش خصلت معاف کرد ... گدایی کردن از مردم.

فعالیت برای تامین معاش و زندگی و برای آمادگی جنگی مطلوب است. انجام مسابقات اسب دوانی و تیراندازی در گذشته مطلوب بوده است که در زمان ما مسابقاتی مانند تانک سواری و چیزهای دیگر امروزی مطلوب است.

در راستای عبادت نیز زحمت کشیدن و زیارت رفتن مکرر و حج رفتن زیاد مطلوب است.

هرکاری که هدف مند باشد و کمک رساندن به دیگران مانند ساخت و ساز و نقل اساسیه و کشاورزی و دیگر کارها مطلوب است.

به طور کلی کار هدفمند سفارش شده است اگر چه در آن زحمت باشد.

در روایات اثری در مورد ورزش کردن نیست. از ما ورزش کردن و دویدن در خواست نشده است.

کلمه «ریاضه» در عربی به معنای ورزش است ولی در روایات به معنای ریاضت کشیدن آمده است. بله مسابقات اسب دوانی یا شتردوانی یا تیراندازی برای آمادگی دفاعی خوب است ولی ورزشی که به معنای امروزی باشد توصیه نشده است.

شاید یک روایت ضعیف السند باشد که می‌فرماید:

كَتَبَ ابْنُ زَاذَانَ فَرُّوخٌ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي يَسْأَلُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَرْكُضُ‌ فِي‌ الصَّيْدِ لَا يُرِيدُ بِذَلِكَ طَلَبَ الصَّيْدِ وَ إِنَّمَا يُرِيدُ بِذَلِكَ التَّصَحُّحَ قَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ لَا لِلَّهْو[11]

یعنی ابن زادان به صورت نامه از امام باقر (ع) در مورد مردی که به دنبال صید می‌دود نه برای شکار بلکه برای سلامتی بدن سوال کرد فرمود اشکالی ندارد

شاید از این روایت بدست بیاید که دویدن برای به دست آوردن سلامتی مفید باشد. ولی چون شکار نهی شده است مگر برای ضرورت، شاید مراد این باشد که اگر دویدن برای شکار نباشد اشکال و کراهت ندارد. یعنی دویدن برای شکار و شکار کردن کراهت دارد مگر اینکه قصد شکار وجود نداشته باشد.

بنابراین دویدن مکروه نیست.

ما دلیل برای دویدن نداریم در حالیکه برای تمام ریزه کاری های زندگی سفارش داریم. همچنین نشنیده ایم که ائمه (ع) ورزش کنند. تحرک خوب است ولی باید هدفمند باشد. حرکت عبث و بی هدف مطلوب نیست.

وقار و سنگینی مطلوب است چیزی که در ورزش های امروزی مانند بسکتبال و والیبال و فوتبال وجود ندارد.

در قرآن آمده است:

﴿وَ اقْصِدْ في‌ مَشْيِك‌﴾[12]

یعنی در راه‌رفتن، اعتدال را رعايت كن‌.

دویدن ها و فوتبال بازی کردن ها خلاف این آیه از قرآن است.

سبک رفتن سفارش شده است و کلمه «نسلان» معلوم نیست که سریع رفتن باشد. راه رفتن باید بین راه رفتن کند و تند باشد. مانند مورچه کند نباشد و خیلی تند هم نباشد.

ما می‌خواهیم بگوییم ورزش عمر را کوتاه می‌کند و برای بدن مضر است. زیاد کار کشیدن از بدن ضرر می‌رساند و عضر را از بین می‌برد.

عمر کردن به ورزش نیست و علت آن چیز دیگری است.

در روایت آمده است:

سُرْعَةُ الْمَشْيِ‌ تَذْهَبُ‌ بِبَهَاءِ الْمُؤْمِنِ[13]

یعنی تند راه رفتن بهاء و ابهت و سنگینی و وقار مومن را از بین می‌برد.

در روایت دیگر آمده است:

أَنَّهُ كَانَ إِذَا مَشَى لَا يُجَاوِزُ يَدُهُ‌ فَخِذَهُ‌ وَ لَا يَخْطُرُ بِيَدِهِ وَ عَلَيْهِ السَّكِينَةُ وَ الْخُشُوعُ وَ إِذَا قَامَ إِلَى الصَّلَاةِ أَخَذَتْهُ الرِّعْدَةُ فَيَقُولُ لِمَنْ يَسْأَلُهُ أُرِيدُ أَنْ أَقُومَ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّي وَ أُنَاجِيَهُ فَلِهَذَا تَأْخُذُنِي الرِّعْدَةُ.

یعنی امام سجاد(ع) هنگام راه رفتن دستش از راه پا تجاوز نمی‌کرد و دستش را تکان نمی‌داد و بر او وقار و آرامش و خشوع بود...

در روایت دیگر آمده است:

وَ كَانَ إِذَا مَشَى كَأَنَّ الطَّيْرَ عَلَى رَأْسِهِ لَا تَسْبِقُ‌ يَمِينُهُ‌ شِمَالَه‌[14]

یعنی امام سجاد (ع) هنگام راه رفتن گویا پرنده ای روی سرش نشسته است و دست راستش از دست چپش سبقت نمی‌گرفت.

در روایت دیگر آمده است:

الْمَشْيُ‌ الْمُسْتَعْجِلُ‌ يَذْهَبُ بِبَهَاءِ الْمُؤْمِنِ وَ يُطْفِئُ نُورَه‌[15]

یعنی تند راه رفتن وقار مومن را از بین می‌برد و نور(صورت و ایمان) او را خاموش می‌کند.

روایاتی که برای مدح وقار و تمئنینه آمده است، برای ورزش های امروزی دلیل موجهی باقی نمی‌گذارد. حرکاتی که دکترها می‌گویند یک حرکات مسخره ای است.

ما دلیلی برای تند راه رفتن نداریم. آرام راه رفتن برای مومن خوب است و دویدن ارزش و ابهت مومن را از بین می‌برد.

علماء گذشته‌ی ما نه ورزش داشته اند و نه نظام بهداشتی امروزی داشته اند و نه تغذیه‌ی حساب شده داشته اند و بیش از صد سال عمر می‌کرده اند.

بله اگر کسی برای آمادگی دفاعی ورزش کند اشکالی ندارد هرچند عمر او هم کوتاه بشود.

دلیل برای شنا کردن نداریم بلکه شنا یادگرفتن توصیه شده است.

حرکت در راستای کار یا کمک به دیگران و راه رفتن برای عبرت گرفتن و مسافرت کردن با شرائطی که ذکر شد که برای تجارت و آخرت و لذت بردن باشد، مطلوب است.

راه رفتن هم بدون جهت نباید باشد، اگر کسی می‌خواهد راه برود باید برای عبرت گرفتن باشد.

در روایت آمده است:

إِنْ كُنْتَ عَاقِلًا فَقَدِّمِ الْعَزِيمَةَ الصَّحِيحَةَ وَ النِّيَّةَ الصَّادِقَةَ فِي حِينِ قَصْدِكَ إِلَى أَيِّ مَكَانٍ أَرَدْتَ وَ انْهَ النَّفْسَ عَنِ التَّخَطِّي إِلَى مَحْذُورٍ وَ كُنْ مُتَفَكِّراً فِي مَشْيِكَ وَ مُعْتَبِراً بِعَجَائِبِ صُنْعِ اللَّهِ تَعَالَى أَيْنَمَا بَلَغْتَ وَ لَا تَكُنْ مُسْتَهْزِئاً وَ لَا مُتَبَخْتِراً فِي مَشْيِكَ قَالَ تَعَالَى‌ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِلَى آخِرِهَا وَ غُضَّ بَصَرَكَ عَمَّا لَا يَلِيقُ بِالدِّينِ[16]

یعنی اگر عاقل هستی زمانیکه حرکت می‌کنی باید نیت صادق و عزم درست داشته باشی و نفست را نگه داری از اینکه گناهی انجام دهد و راه رفتن باید با تفکر باشد و از خلقت خداوند عبرت بگیری و با استهزاء راه نرو و چشمانت را بپوش ...

مواضعی که انسان به یاد خداوند باشد در قیامت برای انسان شهادت می‌دهند.

حرکت غیرهدفمند نباشد. نوع حرکت مهم است. بشر هر روز یک حرکتی را ابداع و سفارش می‌کند. باید ضرر نداشتن حرکات ثابت بشود.

حرکت خوب، حرکت نماز است. ورزش را برای ما آورده اند تا نماز را از ما بگیرند. نماز تنها برای عبادت نیست بلکه حرکات در نماز مطلوب است.

اگر کسی می‌خواهد ورزش کند در خانه یک ساعت نماز بخواند.

 

معرفی بیماری فشارخون

 

فشار خون در روایات ما با نام ـ«تبیغ» آمده است. تفصیل آن در جلد دوم، بحث حجامت آمده است.

ازدیاد فشار خون شریانی و بالا بودن فشار توام با انقباض شراین کوچک است.

فشار خون در اثر غلبه‌ی خون و صفراء است. شاید هم علت فشار خون به جهت اختلالات کلیوی یا غدد فوق کلیوی یا اختلالات عصبی و هورمونی باشد.

علائم

علائم صفرا مانند خستگی، عصبانیت، گیجی، تپش قلب، بی خوابی، ضعف، سردرد، انهدام میوکارد یعنی قند، منجر به بیماری های قلبی می‌شود.

درمان

درمان غلبه‌ی صفراء که اجتناب از فعالیت زیاد، اجتناب از استرس و هیجان است. کسی که می‌خواهد غلبه‌ی صفراء را درمان کند باید استراحت کند و در آفتاب قرار نگیرد و باید نگاه کند.

حجامت یکی از درمان های فشار خون است. داروی فشار خون، سویق عدس که هم غلبه‌ی خون و هم غلبه‌ی صفراء را مهار می‌کند، صفرابر، سردکننده، درمان مرکب چهار و مسخن کلیه.

با این کارها فشار خون درمان می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo