< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

94/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث بهک (درمان بهک) – آکله – سوال و جواب

 

صحبت راجع به بهک (بهق در عربی) است. لکه های سفید که سطحی است و روی پوست قرار دارد. تفاوتی که پیسی دارد، عمقی است و اگر تیغ بزنند آب سفید خارج می‌شود.

 

ماش

درمان شاخص بیماری بهک استفاده از ماش است. روش اول استفاده از ماش، درست کردن سوپ ماش است که ریز ریز باید مصرف شود. در عربی به آن «یتحساه» گفته می‌شود.

امروزه افراد زیادی به بهک مبتلا می‌شوند. می‌توانند پیازی یا ادویه به سوپ ماش اضافه کنند مانند بقیه سوپ ها اما به جای عدس یا جو، از ماش استفاده می‌شود و اندازه مصرف آن به اندازه یک وعده کامل از غذا است. به طور مداوم باید مصرف شود تا بیماری درمان شود.

در جلد اول خواندیم که اسباب بهک چیست. علل بهک متعدد است و بیشترین علت آن خوردن در حال سیری است. خوردن ماهی با تخم مرغ در یک روز یا ماهی با لبنیات سبب بهک می‌شود.

در روایت آمده است:

شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع الْبَهَقَ فَأَمَرَهُ أَنْ يَطْبُخَ الْمَاشَ‌ وَ يَتَحَسَّاهُ وَ يَجْعَلَهُ فِي طَعَامِهِ[1]

یعنی مردی به امام کاظم (ع) از بهک شکایت کرد و امام(ع) او را به خوردن ریز ریز ماش پخته امر کرد و آن را در جمله غذاهای خود قرار بدهد.

احتمال دارد مراد این است که یکی از غذاهای خود قرار دهد مثلا اگر یک روز خورشت قیمه می‌خورد، روز دیگر ماش بخورد.

احتمال دوم این است که ماش را در داخل هر غذایی که مصرف می‌کند بریزد.

احتمال اول قوی تر است. زیرا ظاهر روایت این است که ماش را به عنوان یک غذای مستقل قرار بدهد.

در اصطلاح عربی وقتی گفته می‌شود فلان چیز را غذای خود قرار بده به معنای غذای مستقل قرار دادن است. روایات دیگر نیز موید این اصطلاح است.

شاید خورد ریز ریز با خوردن معمولی غذا تفاوت داشته باشد. مثلا سوپ ریز ریز خورده می‌شود ولی غذایی مانند برنج اینگونه نیست. «یتحساه» به معنای خوردن مانند سوپ است.

سوپ ماش در ایران خیلی معروف نیست ولی در کشورهای عربی خیلی مرسوم است و در مناسبت ها پخته می‌شود و بین مردم تقسیم می‌شود.

البته اینکه ماش داخل غذا استفاده شود هم مناسب است. مثلا به جای عدس از ماش استفاده شود.

در روایت دیگر آمده است:

سَأَلَ بَعْضُ أَصْحَابِ الرِّضَا عَنْهُ ع عَنِ الْبَهَقِ‌ قَالَ فَأَمَرَنِي أَنْ أَطْبُخَ‌ الْمَاشَ‌ وَ أَتَحَسَّاهُ وَ أَجْعَلَهُ طَعَامِي فَفَعَلْتُ أَيَّاماً فَعُوفِيت‌[2]

یعنی بعض از اصحاب از امام رضا (ع) در مورد بهک سوال کرد امام (ع) امر کرد تا ماش را بپزد و ریز ریز بخورد و آن را غذای خود قرار دهد راوی می‌گوید این کار را چند روزی انجام دادم و خوب شدم.

ظاهر این روایت این است که ماش به عنوان غذای مستقل قرار داده می‌شود و همچنین به مقدار زیاد و روزهای متعدد مصرف شود.

بنده از این روایت استفاده می‌کنم که مصرف ماش باید همیشگی باشد.

 

خوردن آب ماش نپخته

در روایت آمده است:

خُذِ الْمَاشَ‌ الرَّطْبَ فِي أَيَّامِهِ وَ دُقَّهُ مَعَ وَرَقِهِ وَ اعْصِرِ الْمَاءَ وَ اشْرَبْهُ عَلَى الرِّيقِ وَ اطْلِهِ عَلَى الْبَهَقِ قَالَ فَفَعَلْتُ فَعُوفِيت‌[3]

یعنی ماش تازه را در فصل ماش تهیه کن و با برگ ماش بکوب و با فشار دادن آب آن را بگیر و ناشتا بخور و مقداری از آن را روی بهک بمال راوی می‌گوید این کار را انجام دادم و خوب شدم.

این درمان اختصاص به زمان به عمل آمدن ماش دارد.

چون ماش و برگ آن آب زیادی ندارد باید مقدار زیادی ماش تهیه شود و آب آن تهیه شود. البته شاید بتوان در فصل ماش، آب ماش تهیه کرد و آن را مثلا با انجماد کردن برای مصرف در زمان های دیگر نگه داشت.

بله اگر با آب ماش نوره تهیه شود، یعنی به جای آب، آب ماش استفاده شود، اثر مالیدن آب ماش به تنهایی را دارد.

 

آکله (خوره)

 

آکله به معنای خوره است. خوره باعث از بین رفتن قسمتی از بدن می‌شود ولی مشکل این است که سریع به جای دیگر منتقل می‌شود. مثلا اگر انگشت پا مبتلا به خوره شود، از آنجا به انگشتان دیگر و به مچ پا و ساق پا و. دیگر جاهای بدن سرایت می‌کند.

تفاوت جذام با خوره این است که پیشروی جذام کند است. مثلا در ابتدا بینی مبتلا می‌شود و بعد از چند مدتی انگشت مبتلا می‌شود ولی خوره ساعتی منتقل می‌شود مثلا اگر تا صبح عضو مبتلا به خوره قطع نشود به عضو دیگر سرایت می‌کند.

جذام به عنوان بیماری پایه مطرح شده است زیرا هم نماد بیماری های میکروبی و هم نماد بیماری های ژنتیکی است.

شاید معادل فارسی آن «قانقاریا» است. مثلا در افراد دیابتی اگر انگشت پا سیاه شود باید سریع قطع کنند که در غیر اینصورت مجبور می‌شوند تا از مچ قطع کنند زیرا سریع منتقل می‌شود.

 

درمان و پیشگیری

 

یکی از علل و اسباب پیشگیری از خوره، نوره مالیدن و اختضاب به حناء بعد از آن است. اول کل بدن با نوره مالیده شود و بعد از شستن آن، سرتاسر بدن از نوک سر تا نوک انگشتان را با حناء بمالند.

در روایت آمده است:

مَنِ‌ اطَّلَى‌ وَ اخْتَضَبَ‌ بِالْحِنَّاءِ آمَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْآكِلَةِ إِلَى طَلْيَةٍ مِثْلِهَا[4]

یعنی کسی که نوره استفاده کند و بعد از آن با حناء خضاب کند خداوند او را تا نوره کشیدن بعدی از جذام و پیسی و خوره ایمن می‌دارد.

شاید مراد از نوبت نوره کشیدن بعدی، بلند شدن مو به اندازه ای که قبلا نوره کشیده است. احتمال دیگر زمانی است که در روایات به عنوان سنت در نوره کشیدن ذکر شده است و آن پانزده روز یکبار است.

در روایت آمده است:

السُّنَّةُ فِي‌ النُّورَةِ فِي كُلِّ خَمْسَةَ عَشَرَ يَوْما[5]

یعنی سنت در نوره کشیدن در هر پانزده روز یکبار است.

و برای خانم ها حداکثر بیست روز و برای آقایان حداکثر چهل روز است و بیشتر از آن نباید صبر کنند. در روایت آمده است:

فَلَيْسَ‌ بِمُؤْمِنٍ‌ وَ لَا مُسْلِمٍ وَ لَا كَرَامَة[6]

یعنی کسی که بیش از چهل روز نوره نکشد مومن و مسلمانن نیست و کرامت و ارزشی ندارد.

خود نوره طهور است حتی اگر مو در نباشد.

البته در جانب اقل، استفاده از نوره، مرزی نیست یعنی می‌شود هر روز از نوره استفاده کرد. در روایت آمده است که امام (ع) در حمام به شخصی فرمود از نوره استفاده کن، عرض کرد سه روز پیش از نوره استفاده کردم، امام (ع) باز هم استفاده کن زیرا نوره طهور است.

نوره بهترین میکروب کش و قارچ کش است. اگر شخصی مبتلا به قارچ است و هیچ دارویی برای او اثر نکرده است، نوره او را درمان می‌کند.

شیمی درمانی که قیمت زیادی دارد، همان زرنیخ است که در نوره استفاده می‌شود.

اگر نوره اصولی باشد و به روشی که در روایت آمده است درست شود، بدن جوش نمی‌زند. البته تدابیری در روایات مانند روغن مالی کردن بدن قبل از نوره ذکر شده است.

در روایت دیگر آمده است:

مَنْ دَخَلَ‌ الْحَمَّامَ‌ فَاطَّلَى‌ ثُمَّ أَتْبَعَهُ بِالْحِنَّاءِ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ كَانَ أَمَاناً لَهُ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْآكِلَةِ إِلَى مِثْلِهِ مِنَ النُّورَة[7]

یعنی کسی که داخل حمام شود و نوره بمالد و بعد از آن از نوک سر تا پای خود را حناء بمالد برای او از جنون و جذام و پیسی و خوره تا نوبت بعدی استفاده از نوره، امان است.

عرض شد مراد از نوبت بعدی استفاده از نوره یا بلندی موهای بدن به اندازه‌ی قبل است یا مراد مدت زمان سنت است که پانزده روز می‌باشد.

در روایت دیگر آمده است:

استفاده از نوره و حناء سنت خوبی است که باید مجددا احیاء بشود. افرادی که این کار را انجام می‌دهند صاحب پوست سالم تر و شاداب تری هستند.

 

مغیثه (حجامت سر)

پیامبر (ص) برای هر حجامتی اسمی قرار داد و برای حجامت سر فرمود «مغیثه» است.

در روایت آمده است:

وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى رَأْسِهِ عَلَيْكُمْ‌ بِالْمُغِيثَةِ فَإِنَّهَا تَنْفَعُ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْأَكِلَةِ وَ وَجَعِ الْأَضْرَاس‌[8]

یعنی پیامبر(ص) با دست به سر خود اشاره کرد و فرمود برشما باد مغیثه (حجامت سر) زیرا برای جنون و جذام و پیسی و خوره و دندان درد مفید است.

اینکه در این روایت آمده است مغیثه برای آکله نفع دارد،؛ استفاده می‌شود که هم پیشگیری و هم درمان است.

مکان حجامت سر، یک وجب از نوک بینی و یک چارک از بین دو ابرو تا سر است که همان محل قمه زدن است.

 

داروی شافیه

عمده‌ی درمان خوره، داروی شافیه هشت ماهه است. پس از تهیه‌ی داروی شافیه باید زیر خاکستر یا زیر جو یا زیر خاک دفن شود و هرچه از خاک شدن آن بگذرد، اثرش بیشتر می‌شود.

در روایت داروی شافیه آمده است:

وَ إِذَا أَتَى عَلَيْهِ ثَمَانِيَةُ أَشْهُرٍ يَنْفَعُ مِنَ الْمِرَّةِ الصَّفْرَاءِ وَ الدَّاءِ الَّذِي‌ يُخَافُ‌ مِنْهُ‌ الْآكِلَةُ يُشْرَبُ بِمَاءٍ وَ تَدَّهِنُ بِأَيِّ دُهْنٍ شِئْتَ وَ تَصْنَعُ الدَّوَاءَ وَ ذَلِكَ عَلَى الرِّيقِ مَعَ طُلُوعِ الشَّمْس‌[9]

یعنی هنگامی که از خاک کردن داروی شافیه هشت ماه گذشت برای صفراء و برای مرضی که از آن ترسیده می‌شود یعنی خوره مفید است با آب خورده می‌شود و با هر روغنی که شد محل خوره روغن مالی شود و از دارو هم استفاده شود که باید ناشتا و هنگام طلوع آفتاب استفاده شود.

 

کرم خاکی

بنابر روایت امام صادق(ع) همه چیز خاصیتی دارد از جمله‌ی آن کرم خاکی است که درمان خوره است.

در روایت آمده است:

الدُّودَ الْأَحْمَرَ الَّذِي يُصَابُ تَحْتَ‌ الْأَرْضِ‌ نَافِعٌ‌ لِلْأَكِلَة[10]

یعنی کرم قرمزی که زیر خاک است برای خوره مفید است.

البته در روایت طریقه استفاده از کرم خاکی بیان نشده است. احتمال دارد که بعد از له شدن به محل خوره مالیده شود. یکی از مصادیق خوره زخم های دیابتی است که مجبور به قطع عضو می‌شوند. بله شاید هم بتوان روغن آن ها را گرفت مثلا آن ها را در روغن بخوابانند؟

بنده تا به حال امتحان نکرده ام زیرا با خوره مواجه نشده ام. ولی به نظر می‌رسد برای زخم های دیابت خوب است. افرادی که زخم دیابت دارند خوب است که له شده‌ی کرم خاکی را روی زخم بمالند. البته باز هم امتحان نکرده ایم زیرا درمان های دیگری داریم و داروی جامع امام رضا(ع) ما را بی نیاز می‌کند.

ممکن است خوردن کرم خاکی اثر درمانی برای خوره داشته باشد. ولی بعید به نظر می‌رسد که خوردن کرم خاکی مراد باشد.

شاید هم گذاشتن کرم زنده روی زخم مفید باشد.

 

عوذه برای بلاهای سخت و سنگین

خوب است این دعاها در یک کتاب جمع شود.

در روایت آمده است:

هَذِهِ عُوذَةٌ لِمَنِ‌ ابْتُلِيَ‌ بِبَلَاءٍ مِنْ هَذِهِ الْبَلَايَا الْفَادِحَةِ مِثْلِ الْآكِلَةِ وَ غَيْرِهَا تَضَعُ يَدَكَ عَلَى رَأْسِ صَاحِبِ الْبَلَاءِ ثُمَّ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِبْرَاهِيمُ خَلِيلُ اللَّهِ مُوسَى كَلِيمُ اللَّهِ نُوحٌ نَجِيُّ اللَّهِ عِيسَى رُوحُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ مِنْ كُلِّ بَلَاءٍ فَادِحٍ وَ أَمْرٍ فَاجِعٍ وَ كُلِّ رِيحٍ وَ أَرْوَاحٍ وَ أَوْجَاعٍ قَسَمٌ مِنَ اللَّهِ وَ عَزَائِمُ مِنْهُ لِفُلَانِ ابْنِ فُلَانَةَ لَا يَقْرَبْهُ الْآكِلَةُ وَ غَيْرُهَا وَ أُعِيذُهُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِي سَأَلَ بِهَا آدَمُ ع رَبَّهُ‌ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ‌ إِلَّا أَنَّهَا حِرْزٌ أَيَّتُهَا الْأَوْجَاعُ وَ الْأَرْوَاحُ الْصَاخِبَةُ بِإِذْنِ اللَّهِ بِعَوْنِ اللَّهِ بِقُدْرَةِ اللَّهِ‌ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ‌ ثُمَّ يَقْرَأُ أُمَّ الْكِتَابِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ عَشْرَ آيَاتٍ مِنْ سُورَةِ يس وَ تَسْأَلُهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الشِّفَاءَ فَإِنَّهُ يَبْرَأُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى‌[11]

یعنی این عوذه ای است برای کسی که مبتلا به بلاها و بیماری های سخت مانند خوره و غیر آن شده است دستت را روی سر صاحب بلاء بگذار و بگو بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِبْرَاهِيمُ خَلِيلُ اللَّهِ مُوسَى كَلِيمُ اللَّهِ نُوحٌ نَجِيُّ اللَّهِ عِيسَى رُوحُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ مِنْ كُلِّ بَلَاءٍ فَادِحٍ وَ أَمْرٍ فَاجِعٍ وَ كُلِّ رِيحٍ وَ أَرْوَاحٍ وَ أَوْجَاعٍ قَسَمٌ مِنَ اللَّهِ وَ عَزَائِمُ مِنْهُ لِفُلَانِ ابْنِ فُلَانَةَ لَا يَقْرَبْهُ الْآكِلَةُ وَ غَيْرُهَا وَ أُعِيذُهُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِي سَأَلَ بِهَا آدَمُ ع رَبَّهُ‌ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ‌ إِلَّا أَنَّهَا حِرْزٌ أَيَّتُهَا الْأَوْجَاعُ وَ الْأَرْوَاحُ الْصَاخِبَةُ بِإِذْنِ اللَّهِ بِعَوْنِ اللَّهِ بِقُدْرَةِ اللَّهِ‌ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ سپس سوره حمد و آیت الکرسی و ده آیه از سوره یس بخوان و برای او به حق محمد و آل محمد شفاء درخواست کن زیرا به اذن خداوند از تمام بیماری ها خوب می‌شود.

در این روایت دردها و بیماری ها و ارواح و شلوغ کار که عامل بیماری هستند خطاب قرار می‌گیرند.

«فادحه» به معنای مصیبت سنگین و غیر قابل تحمل است. خوره بلای سنگین است زیرا باید عضو مبتلا قطع شود.

«صاخبه» به معنای شلوغ کار است.

این عوذه یک درمان عمومی است یعنی برای تمام بیماری ها مفید است و اختصاص به یک بیماری ندارد.

در بعضی از درمان ها بیماری «سام» استثناء شده است ولی در دعاء سام استثناء نشده است یعنی بعید نیست که سام را هم درمان کند.

ظاهر روایت این است که شخص دیگری باید این عوذه را بخواند.

 

خوره ممکن است داخل بدن به وجود بیاید زیرا در روایت آمده است:

الغِيبَةُ أسرَعُ في دِينِ الرجُلِ المُسلمِ مِن الآكِلَةِ في جَوفِهِ[12]

یعنی سرعت غیبت در خراب کردن دین مسلمان بیشتر از سرعت فاسد کردن خوره در درون است.

بنابراین یک خوره درونی هم داریم ولی خوره ای که معروف است، خور‌ه‌ی بیرونی است.

خوره یک انتقام است به جهت ظلمی که انجام داده است. یکی از این افراد همسر امام جواد(ع)، ام الفضل است. زمانی که امام (ع) زهر را احساس کرد فرمود:

أبلاك اللّه ببلاء لا دواء له، فوقعت الاكلة في فرجها و كانت ترجع إلى الأطبّاء[13]

یعنی خداوند تو را به بلائی گرفتار کند که درمانی ندارد پس ام فضل در فرجش مبتلا به خوره شد و به اطباء مراجعه می‌کرد.

بنابراین خوره به جهت ظلمی است که انسان انجام می‌دهد.

دیگری راجع به عروه بن زبیر است که به همراه پسر خود که قصد توطئه بر امام (ع) داشتند، وارد بر ولید بن عبدالمک شدند. محمد پسر ولید که وارد آغل اسبان شد، اسب خودش، او را لگد زد و به هلاکت رسید و خود عروه مبتلا به خوره شد و ولید به گفت پای خود را قطع کن، او قبول نکرد و مجبور به قطع پا شد و به همان بیماری هلاک شد.

دیگری راجع به صاحب ماهی است. شخصی ماهی صید می‌کند و شرطه ای آن ماهی را گرفت و آن ماهیگیر این دعا را کرد:

رَبِّ هَذَا عَدْلٌ مِنْكَ خَلَقْتَنِي وَ خَلَقْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ قَوِيّاً وَ جَعَلْتَنِي ضَعِيفاً ثُمَّ سَلَّطْتَهُ عَلَيَّ فَلَا أَنْتَ مَنَعْتَهُ مِنْ ظُلْمِي وَ لَا أَنْتَ جَعَلْتَنِي قَوِيّاً فَأَمْتَنِعَ مِنْ ظُلْمِهِ فَأَسْأَلُكَ بِالَّذِي خَلَقْتَهُ وَ خَلَقْتَنِي وَ جَعَلْتَهُ قَوِيّاً وَ جَعَلْتَنِي ضَعِيفاً أَنْ تَجْعَلَهُ عِبْرَةً لِخَلْقِكَ أَوْ نَحْوَ مَا قَالَ فَأَخَذَتْهُ لِلشُّرْطِيِّ الْآكِلَةُ فِي يَدِهِ الْيُمْنَى الَّتِي أَخَذَ بِهَا السَّمَكَةَ فَقَطَعَهَا فَصَعِدَتْ إِلَى عُضْوٍ آخَرَ فَأَرَادَ قَطْعَهَا فَخَرَجَ هَارِباً فَرَأَى فِي مَنَامِهِ لِأَيِّ شَيْ‌ءٍ تُقْطَعُ أَعْضَاءُكَ ارْدُدِ السَّمَكَةَ عَلَى صَاحِبِهَا فَأَعَادَهَا فَزَالَتِ الْآكِلَةُ عَنْهُ وَ وَهَبَ صَاحِبَ السَّمَكَةِ مَالًا‌[14]

آیا این عدالت است که من و آن شرطی را خلق کردی و او را قوی و مرا ضعیف قرار دادی و او را بر من مسلط کردی و جلوی ظلم او را نگرفتی و مرا قوی قرار ندادی که جلوی او را بگیرم و می‌خواهم به آن چیزی که او و مرا خلق کردی و او را قوی و مرا ضعیف قرار دادی او را عبرت خلق قرار بده یا چیزی شبیه آن گفت شرطی مبتلا به خوره شد در دست راستی که با آن دست ماهی را گرفته بود دست راست را قطع کرد و عضر دیگری گرفتار شد شرطی خارج شد در حالیکه فرار می‌کرد و در خواب دید که پرسیده شد برای چه به خوره مبتلا شده است و ماهی را برگردان و ماهی را برگرداند و خوره هم برطرف شد و به صاحب ماهی اموال زیادی داد.

داستان هایی وجود دارد که نشان می‌دهد خوره و شاید تمام بیماری های سخت معلول یک گناه یا ظلمی به خصوص است.

اگر این ظلم را سریع جبران کند شاید آن بیماری برطرف شود. بنابراین افرادی که به بیماری های سنگین مبتلا هستند بنشینند و فکر کنند که چه ظلمی مرتکب شدند و آن را تدارک کنند تا شاید از بیماری خلاصی پیدا کنند.

 

سوال و جواب

 

سوال: با نگاه کردن به خورشید سردرد می‌گیرم و هنگام نگاه کردن به تلویزیون و گوشی و لپ تاپ سردرد می‌گیرد، درمان چیست؟

جواب: علت آن غلبه بلغم است که مانع رسیدن خون به سر و مغز می‌شود و سبب سردی و آزار دیدن از هر سرما و بادی که می‌وزد است. احتمال دارد در کنار بلغم غلبه صفراء هم داشته باشد. می‌شود صفراء و بلغم هر دو جمع شود به خصوص افرادی که در قم زندگی می‌کنند هر دو را دارند و بیشتر سردرد ها معلول صفراء است به خصوص سردرد و تهوعی که در ماشین اتفاق میفتد معلول صفراء است.

 

سوال: بعد از عمل پیوند مغز و استخوان مژه ها سفید رنگ شده است و ضعف بینایی هم پیدا کرده ام، درمان آن چیست؟

جواب: برای سفیدی مو یکی استفاده از روغن زیتون وحشی است، درخت های زیتونی که خودرو است و آبیاری نمی‌شود و از باران استفاده می‌کنند که روغن چنین زیتونی موهای سفید را سیاه یا طلائی می‌کند.

برای ضعف بینایی هم داروی شافیه با آب باران باید مصرف کند.

 

سوال: علت گرمی و پرخونی کف پا چیست؟

جواب: یک علت آن مشکلی است که در گردن است اگر شخص در گردن مشکل داشته باشد مانند آرتروز و دیسک، در پا احساس داغی می‌کند که به هیچ وجه احساس سردی نمی‌کند حتی اگر پای خود را روی یخ بگذارد زیرا احساس گرمای واقعی نیست. در این صورت باید گردن را درمان کرد یا با سویق جو یا ناخنی که روی گردن به مدت دو روز قرار می‌دهند باید درمان شود.

ولی گاهی این حالت معلول غلبه صفراء است که سبب داغ شدن کف دست و کف پا است که باید با صفراء بر درمان شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo