< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

98/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علل غیبت/ امتحان خلق

اسرار و علل غیبت امام زمان

آزمون مردم‌بررسی سند روایت اول:عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَحسن بن موسی خشاب:

مرحوم مامقانی می‌فرماید:

و قد عدّ الشيخ‌ رحمه اللّه الرجل تارة: من أصحاب‌ العسكري (علیه السلام). و اخرى‌: ممن لم يرو عنهم علیهم‌السلام‌ و قد نبّهنا في الفائدة الثامنة على ما يزيل هذا التهافت‌. و قد سها قلم ابن داود في نسبته إلى رجال الشيخ رحمه‌الله عده من أصحاب الرضا (علیه السلام)، فإنّه لا عين فيه منه و لا أثر. و قال في الفهرست‌: الحسن بن موسى الخشاب، له كتاب، أخبرنا به عدّة من أصحابنا، عن أبي المفضل، عن ابن بطّة، عن محمّد بن الحسن الصفار، عن الحسن بن موسى. انتهى. و قال النجاشي‌: الحسن بن موسى الخشاب، من وجوه أصحابنا، مشهور، كثير العلم و الحديث له مصنفات، و مثله في القسم الأوّل من الخلاصة .. إلى قوله: و الحديث. و ذكره ابن داود في القسم الأوّل‌، و أشار إلى ما في رجال الشيخ و النجاشي. و في الوجيزة، و البلغة، و المشتركاتين‌ أنّه: ممدوح. و عدّه في الحاوي‌ في الحسان.

و استشهد الوحيد رحمه اللّه لوثاقته بامور: فمنها: رواية محمّد بن أحمد بن يحيى، عنه، و عدم استثناء روايته، قال: فإنّه شاهد على ارتضائه، بل و على وثاقته. و منها: ظهور اعتماد حمدويه و الكشي، و العلّامة في الخلاصة عليه، من استنادهم في نسبة الوقف إلى أحمد بن الحسن بن إسماعيل الميثمي، و الحسن ابن محمّد بن سماعة و غيرهما إليه. و منها: قول النجاشي: إنّه من وجوه أصحابنا، سيّما مع الاتصاف بالشهرة، و كثرة العلم، فإنّه دالّ على الوثاقة، كما نقحناه في مقباس الهداية. و منها: رواية القميين، مثل: عمران بن موسى، و محمّد بن الحسن الصفار، عنه. فحديث الرجل إمّا صحيح، أو حسن كالصحيح. و من لا يعتمد إلّا على التوثيق الصريح- كصاحب المدارك، و ثاني الشهيدين- لا يعتمد على روايته. و لذا قال في المدارك‌: إنّ الحسن بن موسى الخشاب غير موثق، بل و لا ممدوح مدحا يعتد به. و إن كان فيه: إنّ ما سمعت مدح معتد به، و أيّ مدح أعظم منه‌.[1]

« مرحوم شیخ او را از اصحاب امام عسگری (علیه السلام) شمرده است و دیگربار از کسانی که از ائمه روایت نکرده است و در فائده هشتم بر این تهافت اشاره کردیم. و سهو قلمی از ابن داود رخ داده نسبت به اینکه مرحوم شیخ او را از اصحاب امام رضا (علیه السلام) شمرده است، در حالی که اثری از این مطلب در رجال شیخ نمی‌باشد. و مرحوم شیخ در فهرست گفت: حسن بن موسی خشاب برای او کتابی است، عده‌ای اصحاب ما به آن خبر دادند.

مرحوم نجاشی گفت: او از شخصیت‌های اصحاب ما، مشهور، کثیر العلم و الحدیث است وتألیفات متعددی برای او است از آن جمله: رد بر واقفه. در قسم اول خلاصه هم نام ایشان آمده است. ابن داود هم او را در قسم اول ذکر کرده است. و در وجیزه و بلغه و مشترکات کاظمی و طریحی گفتند: او ممدوح است و در کتاب حاوی او را از حسان شمرده است.

مرحوم وحید بهبهانی برای اثبات وثاقت ایشان به اموری استدلال کردند:

1. روایت محمد بن احمد بن یحیی از او و عدم استثناء روایت او، لذا فرمود: این شاهد بر رضایت بلکه بر وثاقت مترجم است.

2. ظهور اعتماد حمدویه و کشی و علامه حلی در خلاصه بر او از استناد آن‌ها به او در نسبت دادن وقف به احمد بن حسن بن اسماعیل میثمی و حسن بن محمد بن سماعه و غیر این دو.

3. قول نجاشی که او از بزرگان اصحاب ما است به خصوص همراه به اتصاف به شهرت و کثیر العلم پس این دلالت بر وثاقت دارد همچنان که ما در مقباس الهدایه به این مطلب اشاره کردیم.

4. و روایت قمی‌ها مانند: عمران بن موسی و محمد بن حسن صفار از ایشان. روایت نقل می‌کند.

پس حدیث این شخص یا صحیح یا حسن مانند صحیح است. و کسی که اعتماد نمی‌کند مگر بر توثیق صریح مانند صاحب مدارک و شهید ثانی بر روایت او اعتماد نمی‌کند. به همین جهت در مدارک گفت: حسن بن موسی خشاب موثق نیست بلکه ممدوح به مدح مورد اعتنا نمی‌باشد. و اگر چه مورد اشکال است: مدح مورد اعتنا در مورد او را شنیدی و چه مدحی بزرگتر از آن.»

فرزند مرحوم مامقانی می‌فرماید:

الذي ينبغي الجزم به بعد التدبّر في القرائن الكثيرة هو أنّ المعنون في أعلى مراتب الحسن، و أنّ الرواية من جهته حسنة كالصحيح.[2] «آنچه شایسته است که به آن جزم داشته باشیم پس از تدبر در قرائن بسیار اینکه معنون در اعلی مراتب حسن است و روایت از جهت او حسن کالصحیح است.»

ضمنا هشت نفر از ثقات از ایشان روایت نقل می‌کنند.

مرحوم خوئی می‌فرماید:

بیش از هشتاد و چهار روایت از ایشان در کتب اربعه نقل شده است و در تفسیر قمی نیز از او روایت نقل شده است.

پس ایشان مشکلی ندارد.

عبد الله بن موسی:

مطلبی از قدما در مورد این شخص نمی‌باشد مگر اینکه در تفسیر قمی در تفسیر سوره کهف از او روایتی نقل شده است.

مرحوم خوئی می‌فرماید:

لا يبعد اتحاده‌ مع ما بعده (عبد الله بن موسى بن جعفر).[3] «یعنی بعید نیست این شخص همان عبدالله بن موسی بن جعفر باشد.»

عبد الله بن موسی بن جعفر:

مرحوم خوئی می‌فرماید:

عده الشيخ في رجاله (تارة) في أصحاب الكاظم (علیه السلام)، قائلا: «عبد الله بن موسى بن جعفر، روى عن أبيه (علیه السلام)». و (أخرى) في أصحاب الرضا (علیه السلام)، قائلا: «عبد الله بن موسى بن جعفر بن محمد أخوه (علیه السلام)». و تقدم عن المفيد في الإرشاد، في ترجمة إبراهيم بن موسى، أن لكل واحد من ولد أبي الحسن موسى (علیه السلام)، فضلا و منقبة مشهورة. و قد عد فيه من أولاده (علیه السلام) عبد الله، و في الإختصاص: ص 102 في حديث محمد بن علي(علیه السلام) و عمه عبد الله بن موسى، روى عن علي‌ بن إبراهيم عن أبيه رواية تدل على تصديه للفتوى بغير علم، و نهي أبي جعفر (علیه السلام) إياه عن ذلك و استغفار عبد الله عما فعل. و رواها في المناقب، المجلد الرابع، باب إمامة أبي جعفر محمد بن علي التقي (علیه السلام)، على نحو آخر و لم يذكر فيها الاستغفار، إلا أن الروايتين ضعيفتان، فإن الأولى- مضافا إلى عدم ثبوت نسبة كتاب الإختصاص إلى الشيخ المفيد (قدس سره)- مرسلة، فإن الشيخ المفيد- قدس سره- يروي عن علي بن إبراهيم بلا واسطة. و أما رواية المناقب فهي أيضا مرسلة، و الذي يسهل الخطب أن الرجل لم تثبت وثاقته، و ما ذكره الشيخ المفيد لا يدل على الحسن فضلا عن الوثاقة. [4]

« مرحوم شیخ در رجالش او را از اصحاب امام کاظم (علیه السلام) شمرده است و گفته است: عبد الله بن موسی بن جعفر از پدرش روایت کرده است و بار دیگر او را اصحاب امام رضا (علیه السلام) شمرده و گفته است: عبد الله بن موسی بن جعفر بن محمد برادر امام (علیه السلام). شیخ مفید در ارشاد در ترجمه ابراهیم بن موسی گفته است: برای هر یک از فرزندان امام کاظم (علیه السلام) فضل و منقبت مشهور است و از اولاد امام عبد الله را نام برده است.

و در اختصاص روایتی را نقل کرده که دلالت دارد بر اینکه عبد الله متصدی فتوای بدون علم شد و ابو جعفر (علیه السلام) او را نهی کرد و عبد الله از آنچه انجام داده بود استغفار کرد و در باب امامت ابو جعفر (علیه السلام) نیز این روایت را به نحو دیگر روایت کرده و در آن روایت استغفار نمی‌باشد الا اینکه هر دو روایت ضعیف هستند اما روایت اول علاوه بر عدم ثبوت نسبت کتاب اختصاص به مرحوم مفید مرسل است، مرحوم شیخ از علی بن ابراهیم بدون واسطه نقل می‌کند و اما روایت مناقب نیز مرسل است. پس وثاقت این شخص ثابت نیست و آنچه مرحوم شیخ مفید ذکر کرده دلالت بر حسن ندارد چه رسد به وثاقت.»

به نظر ما بیان شیخ مفید که هر یک از فرزندان امام کاظم (علیه السلام) دارای فضل و منقبت مشهور است لااقل دلالت بر حسن عبد الله بن موسی بن جعفر دارد لذا در صورت متحد بودن از نظر ما ایشان اشکالی ندارد.

اما اگر این شخص همان عبد الله بن موسی بن عبد الله باشد، مرحوم خوئی می‌فرماید:

له رسالة إلى المأمون و للمأمون جوابها. أقول: لم يظهر كون الرجل من الإمامية الاثني عشرية، و لم نر وقوعه في سند رواية، و ما ورد في الروايات من ذكر عبد الله بن موسى يحتمل أن يكون‌ غيره. و كيف كان، فالرجل غير ثابت الوثاقة و لم يذكر له كتاب، فلا وجه لما فعله الشيخ من ذكره في كتاب الفهرست، و طريق الشيخ إليه مجهول.[5]

« معلوم نیست که ایشان امامی اثنی عشری باشد، و او را در سند روایت ندیدم، و آنچه به عنوان عبد الله بن موسی در سند روایات آمده، احتمال دارد که غیر او باشد به هر حال وثاقت او ثابت نیست و کتابی برای او ذکر نشده است. از این رو دلیلی نداشته که شیخ طوسی او را در کتاب فهرست بیاورد و طریق شیخ به او هم مجهول است.»

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo