< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

97/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علل غیبت/ دوری از بیعت ظالمین

اسرار و علل غیبت امام زماننبودن تحت بیعت حاکم ظالم

ادامه بررسی دلالت روایت اول ( مفهوم بیعت)

قرار داد صلح امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) با غربیها پس از ظهور:

مولف محترم کتاب عصر ظهور برای اثبات اینکه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) پس از ظهور قرارداد صلحی با غربی‌ها دارند به روایاتی تمسک می‌جویند که به بررسی این روایات می‌پردازیم.

    1. وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي أُمَامَةَ الْبَاهِلِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)‌ بَيْنَكُمْ‌ وَ بَيْنَ‌ الرُّومِ‌ أَرْبَعُ‌ هُدَنٍ‌ يَوْمُ الرَّابِعَةِ عَلَى يَدِ رَجُلٍ مِنْ آلِ هِرَقْلَ يَدُومُ سَبْعَ سِنِينَ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ عَبْدِ الْقَيْسِ يُقَالُ لَهُ الْمُسْتَوْرِدُ بْنُ غَيْلَانَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ إِمَامُ النَّاسِ يَوْمَئِذٍ قَالَ الْمَهْدِيُّ علیه‌السلام مِنْ وُلْدِي ابْنُ أَرْبَعِينَ سَنَةً كَأَنَّ وَجْهَهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ فِي خَدِّهِ الْأَيْمَنِ خَالٌ أَسْوَدُ عَلَيْهِ عَبَاءَتَانِ قِطْرِيَّتَانِ كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَسْتَخْرِجُ الْكُنُوزَ وَ يَفْتَحُ مَدَائِنَ الشِّرْكِ.[1]

« از پيامبر (صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه فرمود: "بين شما و روم چهار پيمان صلح برقرار مى‌گردد كه چهارمين آن‌ها به دست مردى از خاندان هرقل است و سالها (دو سال) بطول مى‌انجامد و مردى از عبد القيس بنام سئودد بن غيلان پرسيد: در آن روز پيشواى مردم چه كسى خواهد بود؟ فرمود: مهدى از فرزندانم، او چهل ساله است گویا وجه او کوکب دری است در سمت راست صورت او خالی سیاه است گویا از مردان بنی اسرائیل است ، او گنج‌ها را استخراج می‌کند و شهرهای شرک را فتح می‌کند."»

بررسی روایت:

روایت اولی که ایشان نقل می‌کند از بحار الانوار است و مرحوم مجلسی این روایت را از کشف الغمه مرحوم اربلی نقل می‌کند. مرحوم اربلی هم معمولا مستندات عامه را نقل می‌کند و در مورد این روایت هم تصریح می‌کند که روایاتی که حافظ ابو نعیم جمع آوری کرده را بدون تصرف نقل می‌کنم و به ذکر راوی از پیامبر کفایت می‌کنم لذا سند این روایت عامی است.

    2. و عن حذيفة بن اليمان قال: (قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله):) يكون بينكم و بين بني الأصفر هدنة، فيغدرون بكم في حمل امرأة، يأتون في ثمانين غاية في البر و البحر، كل غاية اثنا عشر ألفا، فينزلون بين يافا و عكا، فيحرق صاحب مملكتهم سفنهم، يقول لأصحابه قاتلوا عن بلادكم، فيلتحم القتال و يمد الأجناد بعضهم بعضا، حتى يمدكم من بحضرموت اليمن، فيومئذ يطعن فيهم الرحمان برمحه، و يضرب فيهم بسيفه، و يرمي فيهم بنبله، و يكون منه فيهم الذبح الأعظم) (مخطوطة ابن حماد ص 141).[2]

« از حذيفة بن يمان منقول است كه گفت: "پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: بين شما و بنى اصفر (زردپوستان) صلحى برقرار مى‌شود كه آنها به مدت باردارى زنى (بعد از 9 ماه) به شما خيانت مى‌كنند و با هشتاد لشكر از راه زمين و دريا به شما حمله‌ور مى‌شوند كه هر لشكر شامل دوازده هزار سرباز است كه بين يافا و عكّا فرود مى‌آيند و فرمانرواى آنها كشتى‌هايشان را به آتش مى‌كشاند و به ياران خود دستور مى‌دهد از سرزمين و كشورتان دفاع و مبارزه كنيد، آنگاه جنگ و كشتار از دو طرف آغاز مى‌شود. و سربازان و سپاهيان به كمك يكديگر مى‌شتابند حتى كسانى كه در حضرموت يمن هستند به يارى شما مى‌آيند. در آن روز خداوند با نيزه و شمشير و تير خود آنها را ضربه و آسيب مى‌رساند و به سبب آن در ميان آنها بزرگترين كشتار واقع مى‌گردد"»

بررسی روایت:

این روایت را هم از نسخه خطی ابن حماد نقل می‌کند که هم مولف و هم کتاب او معتبر نمیباشد.

    3. ففي مخطوطة ابن حماد ص 142 عن أرطاة قال: (يكون بين المهدي و طاغية الروم صلح بعد قتله‌ السفياني‌ و نهب كلب، حتى يختلف تجاركم إليهم و تجارهم إليكم، و يأخذون في صنعة سفنهم ثلاث سنين. حتى ترسي الروم فيما بين صور إلى عكا، فهي الملاحم).[3]

« در روايت ابن حماد بنقل از ارطات آمده است: "بين مهدى و فرمانرواى طغيانگر روم پس از كشته شدن سفيانى و به غنيمت درآمدن هستى قبيله كلب، صلحى برقرار مى‌شود. بگونه‌اي كه بازرگانان شما و آن‌ها به كشورهاى يكديگر رفت و آمد مى‌كنند و آنها سه سال به ساختن كشتى‌هاى خود مى‌پردازند تا آنكه كشتى‌هاى روميان در سواحل بين صور تا عكّا لنگر مى‌اندازند و آنجا صحنه كارزار خواهد بود."»

بررسی روایت:

این روایت را هم از نسخه خطی ابن حماد نقل می‌کند که اولا روایت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت داده نشده است ثانیا سند آن عامی است و ثالثا بحث ما در مورد عدم تعهد حضرت علیه‌السلام به حکام ظالم قبل از ظهور بود. لذا این سه روایت ناقض بحث ما نمی‌باشد، علاوه بر اینکه کل جهان پس از ظهور تحت حکومت ایشان خواهد بود.

بیعت یا مصالحهی امام حسنعلیه‌السلام:

الكافي 8/ 345 و روى الترمذي في تفسير سورة القدر ج 4/ 115 بإسناده عن يوسف بن سعد قال: «قام رجل الى الحسن بن عليّ بعد ما بايع معاوية فقال: سودت وجوه المؤمنين- أو- يا مسود وجوه‌ المؤمنين‌ فقال: لا تؤنبنى- رحمك اللّه- فان النبيّ (صلی الله علیه و آله) أرى بنى أميّة على منبره فساءه ذلك فنزلت‌ ﴿إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ﴾ يا محمد- يعنى نهرا في الجنة، و نزلت‌ ﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾ يملكها بعدك بنو أميّة يا محمد، قال القاسم: فعددناها فإذا هي ألف شهر لا تزيد يوما و لا تنقص.[4]

«ترمذی در تفسیر سوره قدر به اسنادش از یوسف بن سعد روایت می‌کند که گفت: بعد از بیعت امام حسن علیه‌السلام با معاویه فردی به امام حسن علیه‌السلام گفت: ای سیاه‌کننده صورت‌های مومنان پس امام علیه‌السلام فرمود: مرا سرزنش نکن خدا تو را رحمت کند! پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در عالم رؤیا بنی امیه را بر منبرش دید. پس آن ایشان را محزون کرد پس ﴿إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ﴾ نازل شد ای محمد – یعنی نهری در بهشت، و نازل شد ﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾ ای محمد بنی امیه آن را بعد از تو مالک می‌شوند. قاسم گفت: پس آن را شمردیم، آن هزار ماه نه یک روز بیشتر و نه یک روز کمتر.»

مرحوم صدوق روایاتی را در مورد نبودن امام زمانعلیه‌السلام تحت بیعت طواغیت زمان نقل می‌کند:

روایت دوم

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ غَزْوَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ تَعْمَى وِلَادَتُهُ عَلَى هَذَا الْخَلْقِ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ.[5] « ابو بصير از امام صادق علیه‌السلام روايت كند كه فرمود: ولادت صاحب الأمر بر اين خلق پوشيده است تا چون ظهور كند بيعت احدى بر گردنش نباشد.»

روایت سوم

حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ‌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: يُبْعَثُ الْقَائِمُ وَ لَيْسَ‌ فِي‌ عُنُقِهِ‌ بَيْعَةٌ لِأَحَدٍ.[6] «جميل بن صالح از امام صادق علیه‌السلام روايت كند كه فرمود: قائم مبعوث شود و بيعت هيچ كس بر گردنش نباشد.»

روایت چهارم

حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ وَ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِيفٍ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: يَقُومُ الْقَائِمُ علیه‌السلام وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ.[7] «هشام بن سالم از امام صادق علیه‌السلام روايت كند كه فرمود: قائم علیه‌السلام قيام كند و بيعت هيچ كس بر گردنش نباشد.»

روایت پنجم

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه‌السلام أَنَّهُ قَالَ: كَأَنِّي بِالشِّيعَةِ عِنْدَ فَقْدِهِمُ الثَّالِثَ‌ مِنْ وُلْدِي كَالنَّعَمِ يَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا يَجِدُونَهُ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ إِمَامَهُمْ يَغِيبُ عَنْهُمْ فَقُلْتُ وَ لِمَ قَالَ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا قَامَ بِالسَّيْفِ.[8]

«حسن بن علىّ بن فضّال از امام رضا علیه‌السلام روايت كند كه فرمود: گويا شيعيان را مى‌بينم كه در فقدان سومين از فرزندانم مثل گله در طلب چراگاه برآيند امّا آن را نيابند، گفتم: اى فرزند رسول خدا! براى چه؟ فرمود: براى آنكه امامشان از آنها نهان شود، گفتم: براى چه؟ فرمود: براى آنكه چون با شمشير قيام كند بيعت هيچ كس بر گردنش نباشد.»

روایت ششم

حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو الْكَشِّيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَبْرَئِيلُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ غَزْوَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ تَغِيبُ وِلَادَتُهُ عَنْ هَذَا الْخَلْقِ كَيْ لَا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ وَ يُصْلِحُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ.[9]

« ابو بصير از امام صادق علیه‌السلام روايت كند كه فرمود: ولادت صاحب الأمر بر اين مردم نهان است تا چون خروج كند بيعت هيچ كس بر گردنش نباشد و خداى تعالى امر وى را در يك شب اصلاح فرمايد.»

 


[2] كورانى، على، عصر الظهور (عربى)، 1جلد، دار الهدى - قم (ايران)، چاپ: 12، 1430 ه.ق.
[3] عصر الظهور ؛ ص251.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo