< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

97/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلو اصلاب/ بحث رجالی ابن ابی عمیر

خروج مؤمنان از صلب کافرانادامه بررسی سند روایت دوم

ادامه بررسی اعتبار مراسیل ابن ابی عمیر:

آیة الله سبحانی در کتاب کلیات فی علم رجال‌شان به این مسئله پرداختند، ایشان ابتدا به بررسی شخصیت ابن ابی عمیر می‌پردازند.

محمد بن ابی عمیر:

نظر شیخ طوسی:

و كان‌ من‌ أوثق‌ الناس‌ عند الخاصّة و العامّة، و أنسكهم نسكا، و أورعهم، و أعيدهم. و قد ذكره الجاحظ في كتابه في فخر قحطان على عدنان بهذه الصفة الّتي وصفناه، و ذكر أنّه كان (أوحد أهل زمانه) في الأشياء كلّها، أدرك من الأئمّة ثلاثة: أبا إبراهيم موسى بن جعفر علیهما‌السلام، و لم يرو عنه، و روى عن أبي الحسن الرضا (علیه السلام)‌. و روى عنه أحمد بن محمّد بن عيسى كتب مائة رجل من رجال أبي عبد اللّه (علیه السلام).[1]

« او از موثق‌ترین، با ورع‌ترین و عابدترین افراد نزد خاصه و عامه بود و جاحظ[2] در کتابش ذکر کرد: او یگانه زمانش در همه چیز بود و سه امام را درک کرد: امام موسی (علیه السلام) ولی از او روایت نکرد و از امام رضا (علیه السلام) روایت کرد و احمد بن محمد بن عیسی از او روایت کرده تقریرات صد نفر از کسانی که از امام صادق (علیه السلام) نقل حدیث می‌کردند.»

نظر مرحوم نجاشی:

لقى ابا الحسن موسى (علیه السلام) و سمع منه احاديث كنّاه فى بعضها فقال يا ابا احمد و روى عن الرّضا (علیه السلام) جليل القدر عظيم المنزلة فينا و عند المخالفين الجاحظ يحكى عنه فى كتبه و قد ذكره فى المفاخرة بين العدنانيّة و القحطانيّة و قال فى البيان و التبيين حدثنى ابراهيم بن داحية عن ابن ابى عمير و كان وجها من وجوه الرّافضة و كان حبس فى ايام الرّشيد فقيل ليلى القضاء و قيل انّه ولى بعد ذلك و قيل بل ليدل على مواضع الشّيعة و اصحاب موسى بن جعفر (علیه السلام) و روى انّه ضرب اسواطا (ای لاجل ان یقبل منصب القضاء) بلغت منه فكاد ان يقّر لعظيم الألم فسمع محمد بن يونس بن عبد الرحمن و هو يقول اتّق اللّه يا محمد بن ابى عمير فصبر ففرج اللّه عنه و روى انه حبسه المأمون حتى ولاه قضاء بعض البلاد و قيل ان اخته دفنت كتبه فى حال استتاره و كونه فى الحبس اربع (1) سنين فهلكت الكتب و قيل تركها فى غرفة فسال عليها المطر فحدّث من حفظه و ممّا كان سلف له فى ايدى النّاس فلهذا اصحابنا يسكنون الى مراسيله و قد صنف كتبا كثيرة منها المغازی. مات محمد بن ابى عمير سنة سبع عشرة و مأتين.[3]

« او با امام موسی (علیه السلام) ملاقات داشت و از او احادیثی شنید و در بعضی آن‌ها او به کنیه ابو احمد صدا می‌زد و از امام رضا (علیه السلام) روایت می‌کرد، او جلیل القدر و دارای منزلت بزرگی نزد اصحاب ما و مخالفین بود، جاحظ در کتاب‌هایش از او حکایت می‌کند و او در مفاخره بین عدنانیه و قحطانیه ذکر کرده و در البیان و التبیین گفت: او شخصیتی از رافضه بود و در ایام رشید حبس شد پس گفته شده تا قضاوت را به عهده گیرد.

و گفته شده است بعد از آن عهده‌دار شد و گفته شده است: تا مکان‌های شیعه و اصحاب امام موسی (علیه السلام) را برملا کند و روایت شده که به تازیانه زده شد و به جهت درد و شکنجه بسیار نزدیک بود که اقرار کند. ولی صدای محمد بن یونس عبد الرحمن را شنید که می‌گوید: ای محمد بن ابی عمیر تقوا پیشه کن. لذا صبر کرد و خداوند برای او گشایشی کرد و روایت شده مأمون او را حبس کرد تا اینکه قضاوت بعض بلاد را عهده‌دار شود و گفته شده است خواهر او کتب او را در حال مخفی بودن او دفن کرد و او چهار سال در زندان بود پس کتب از بین رفت و گفته شده است: کتب را در اتاقی قرار داد پس آب باران بر آن جریان پیدا کرد پس از حفظ حدیث کرد و از کسانی که در دست‌شان روایت داشت به همین جهت اصحاب ما به مراسیل او اعتماد می‌کنند.»

پس مرحوم نجاشی و مرحوم کشی و شیخ طوسی شهادت به عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر می‌دهند. مرحوم شیخ طوسی می‌فرماید: اجمع اجماع الإصابة علی تصحیح ما یصح عن جماعة

مرحوم نوری در خاتمه مستدرک الوسائل به طور مشروح به این مسئله می‌پردازند.

آیة الله سبحانی می‌فرماید:

فقد أتى المحّدث المتتبّع النوري بأسماء و تصريحات عدّة من هذه الثّلّة ممّن صرّحوا بالقاعدة، و نحن نأتي بما نقله ذلك‌ المتتبّع‌، بتصرّف يسير، مع تعيين مصادر النقل بقدر الإمكان.

1- قال السّيد عليّ بن طاووس (المتوفّي عام 664، في فلاح السائل بعد نقل حديث عن أمالي الصّدوق، بسند ينتهي إلى محمّد بن أبي عمير، عمّن سمع أبا عبد اللّه (علیه السلام) يقول: ما أحبّ اللّه من عصاه ...): «رواة الحديث ثقات بالاتّفاق و مراسيل محمّد بن أبي عمير كالمسانيد عند أهل الوفاق»

2- قال المحقّق في المعتبر في بحث الكرّ: «الثالثة: رواية محمّد بن أبي عمير عن بعض أصحابنا، عن أبي عبد اللّه (علیه السلام) قال: الكرّ ألف و مائتا رطل، و على هذه عمل الأصحاب و لا طعن في هذه بطريق الإرسال، لعمل الأصحاب بمراسيل ابن أبي عمير».

3- و قال الفاضل الآبي في كشف الرّموز الّذي هو شرح للمختصر النافع في رواية مرسلة لابن أبي عمير: «و هذه و إن كانت مرسلة، لكنّ الأصحاب تعمل بمراسيل ابن أبي عمير، قالوا: لأنّه لا ينقل إلّا معتمدا». و ممّن صرّح بصحّة القاعدة من علماء القرن الثّامن:

4- العلّامة في النهاية قال: «الوجه المنع إلّا إذا عرف أنّ الراوي فيه لا يرسل إلّا عن عدل كمراسيل محمّد بن أبي عمير في الرواية».

5- و عميد الدين الحلّي ابن اخت العلّامة الحلّي و تلميذه (المتوفّي عام 754) في كتابه «منية اللّبيب في شرح التّهذيب» المطبوع في بلاد الهند. قال في بحث المرسل: «و اختيار المصنّف المنع من كونه حجّة ما لم يعلم أنّه لا يرسل إلّا عن عدل كمراسيل محمّد بن أبي عمير من الاماميّة».

6- و قال الشّهيد (المتوفّي 786) في الذكرى في أحكام أقسام الخبر: «أو كان مرسله معلوم التحرّز عن الرواية عن مجروح، و لهذا قبلت الأصحاب‌. مراسيل ابن أبي عمير، و صفوان بن يحيى، و أحمد بن أبي نصر البزنطي لأنّهم لا يرسلون إلّا عن ثقة»[4]

« ما آنچه این متتبع ( مرحوم نوری) نقل کرده را با کمی تصرف می‌آوریم:

1. سید علی بن طاووس گفت: روات حدیث به اتفاق ثقه هستند و مراسیل محمد بن ابی عمیر مانند مسانید او نزد اهل وفاق است .

2. محقق در معتبر در بحث آب کر گفت: سوم: روایت محمد بن ابی عمیر از بعض اصحاب ما از امام صادق (علیه السلام) که فرمود: کر هزار و دویست رطل است، و بر این اصحاب ما عمل کردند و طعنی در مرسل بودن آن نیست به جهت عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر.

3. فاضل آبی در کشف الرموز گفت: این اگر چه مرسل است لکن اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر عمل کردند، گفتند: چون او جز از مورد اعتماد نقل نمی‌کند. و از کسانی که تصریح کردند به این قاعده از علمای قرن هشتم:

4. علامه در نهایه گفت: وجه منع است مگر اینکه شناخته شود که راوی ارسال نمی‌کند مگر از عدل مانند مراسیل ابن ابی عمیر در روایت.

5. عمید الدین حلی در بحث مرسل گفت: اختیار مصنف منع است از بودن آن حجت مادامی که دانسته نشود که ارسال نمی‌کند مگر از عدل مانند مراسیل محمد بن ابی عمیر از امامیه

6. شهید در ذکری در احکام اقسام خبر گفت: « یا مرسل مشخص باشد که روایت از مجروح نیست و به همین جهت اصحاب مراسیل ابن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و احمد بن ابی نصر بزنطی را قبول کردند چون آن‌ها جز از ثقه ارسال نمی‌کردند.»

مرحوم نوری و آیة الله سبحانی به همین صورت قرن به قرن شهادت علما بر عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر را نقل می‌کنند. لذا نمی‌توانیم بگوییم نظر مرحوم شیخ طوسی باطل است و به آن خدشه وارد کنیم.


[2] جاحظ کسی ایت که کتاب در تفضیل معاویه بر علی بن ابی طالب نوشت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo