< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

97/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلو اصلاب/ بحث سندی

خروج مؤمنان از صلب کافران

ادامه بررسی سند روایت اول:

حسن بن محبوب:

نام ایشان در کامل الزیارات در ثواب زیارت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است، طبق مبنای مرحوم خوئی این توثیق عام است چون ابن قولویه در مقدمه کتاب راویانی که از آن‌ها روایت نقل می‌کند را توثیق می‌کند البته مرحوم خوئی از این مبنای خود برگشتند.

نظر شیخ طوسی:

كوفي، ثقة، روى عن أبي الحسن الرضا ( علیه السلام)، و روى عن ستّين رجلا من أصحاب أبي عبد اللّه ( علیه السلام). و كان جليل القدر، يعدّ في الأركان‌ الأربعة في‌ عصره‌. له كتب كثيرة أخبرنا بجميع كتبه و رواياته عدّة من أصحابنا.[1] قد عدّه الشيخ رحمه اللّه‌ تارة: من أصحاب الكاظم عليه السلام قائلا: الحسن بن محبوب السراد، و يقال: الزراد، مولى، ثقة. انتهى.[2]

« او کوفی و ثقه است، او از امام رضا ( علیه السلام) روایت نقل کرده است و 60 نفر از اصحاب امام صادق ( علیه السلام) روایت کرده است. او جلیل القدر و یکی از ارکان اربعه در عصرش شمرده می‌شود. او تألیفات بسیاری دارد و عده‌ای از اصحاب ما به جمیع کتب و روایات او خبر دادند. مرحوم شیخ او را در رجالش از اصحاب امام کاظم ( علیه السلام) شمرده و گفته است: حسن بن محبوب سراد ثقه است.»

نظر مرحوم کشی: أجمع أصحابنا على تصحيح ما يصحّ عن هؤلاء.[3] « او جزء اصحاب اجماع است.»

مرحوم نجاشی از ایشان صحبتی نکردند، لذا مرحوم خوئی می‌فرماید:

بقي هنا شي‌ء و هو: أن النجاشي لم يتعرض لترجمة الحسن بن محبوب و لا يظهر وجه لذلك، إلا أن يكون قد غفل عن ذلك، أو أنه سقطت‌ ترجمته‌ عن نسخة المستنسخ لكتابه، و إلا فلا يحتمل أن النجاشي لم يطلع على كتاب الحسن بن محبوب، كيف و قد ذكر في ترجمة جعفر بن بشير أن له كتاب المشيخة مثل كتاب الحسن بن محبوب، إلا أنه أصغر منه‌. قد وقع بهذا العنوان في أسناد كثير من الروايات تبلغ ألفا و خمسمائة و ثمانية عشر موردا.[4]

«نجاشی متعرض ترجمه حسن بن محبوب نشده است و وجهی برای آن ظاهر نیست مگر اینکه او را فراموش کرده باشد یا اینکه ترجمه او از نسخه مستنسخ ساقط شده باشد و الا محتمل نیست که نجاشی بر کتاب حسن بن محبوب اطلاع نیافته باشد، چگونه در حالی که در ترجمه جعفر بن بشیر ذکر کرده که برای او کتاب مشیخه مانند کتاب حسن بن محبوب است الا اینکه از آن کوچک‌تر است. و به این عنوان در اسناد بسیاری از روایات (هزار و پانصد و هجده مورد ) واقع شده است.»

از ایشان در تفسیر قمی هم روایت نقل شده است یعنی توثیق عام مرحوم قمی را دارد البته ایشان توثیق خاص دارد. پس ایشان هم ثقه است.

احمد بن محمد:

ایشان بین دو نفر مشترک است: احمد بن محمد بن عیسی و احمد بن محمد بن خالد.

اگر احمد بن محمد بن عیسی باشد، او شیخ قمی‌ها و شخصیت آن‌ها است و مجموع روایات ایشان در کتب اربعه دو هزار و سیصد روایت است و اگر احمد بن محمد بن خالد باشد، او ثقه است اما از ضعفا روایت نقل می‌کند و از او در کتب اربعه هشتصد و سی روایت نقل شده است.

احمد بن محمد بن خالد:

نظر مرحوم نجاشی:

أبو جعفر أصله كوفي- و كان جده محمد بن علي، حبسه يوسف بن عمر بعد قتل زيد عليه السلام، ثم قتله، و كان خالد صغير السن، فهرب مع أبيه عبد الرحمن إلى برقروذ و كان‌ ثقة في‌ نفسه‌، يروي‌ عن‌ الضعفاء و اعتمد المراسيل. و صنف كتبا. أخبرنا بجميع كتبه الحسين بن عبيد الله.‌[5]

« ابو جعفر اصالتا او کوفی است و جد او محمد بن علی بود یوسف بن عمر بعد از قتل زید بن علی او را حبس کرد سپس او را به قتل رساند و خالد در سنین کودکی بود، پس همراه پدرش عبد الرحمن به برقروذ فرار کرد و او فی نفسه ثقه بود، از ضعفا روایت می‌کرد و به مراسیل اعتماد می‌کرد. و کتابهایی تالیف کرد که به همه‌ی کتب او حسین بن عبید الله خبر داد.»

نظر مرحوم شیخ طوسی:

و كان ثقة في نفسه، غير أنّه أكثر الرواية عن الضعفاء، و اعتمد المراسيل، و صنّف كتبا كثيرة.[6] « او فی نفسه ثقه بود غیر اینکه اکثرا از ضعفا روایت می‌کرد و به مراسیل اعتماد می‌کرد و کتب زیادی تالیف کرد.»

مرحوم علامه حلی ایشان را در قسم اول خلاصة الاقوال می‌آورد و کلام ابن غضائری را نقل می‌کند:

قال ابن الغضائري: طعن عليه القميون، و ليس‌ الطعن‌ فيه‌، إنما الطعن في من يروي عنه، فإنه كان لا يبالي عمن يأخذ، على طريقة أهل الأخبار، و كان أحمد بن عيسى أبعده عن قم، ثم أعاده إليها و اعتذر إليه، و قال: وجدت كتابا فيه وساطة بين أحمد بن محمد بن عيسى، و أحمد بن محمد بن خالد، لما توفي مشى أحمد بن محمد بن عيسى في جنازته حافيا، حاسرا، ليبرئ نفسه مما قذفه به.[7]

« قمی‌ها بر او طعن زدند و ایراد گرفتند و طعن در مورد خود او نیست بلکه در مورد کسانی است که از آن‌ها روایت نقل می‌کرد، برای او مهم نبود از چه کسی روایت اخذ می‌کند، او بر طزیقه‌ی اخباری‌ها بود، احمد بن عیسی او را از قم بیرون کرد سپس او را برگرداند و از او عذرخواهی کرد، و گفت: نامه‌ای یافتم که در آن وساطت احمد بن محمد بن عیسی و احمد بن محمد بن خالد بود و چون وفات یافت احمد بن محمد بن عیسی در تشییع او پابرهنه شرکت کرد تا خود را از آنچه به او نسبت داده بود تبرئه کند.»

مرحوم کلینی روایتی را از احمد بن محمد بن خالد نقل می‌کند:

ثم إنه قد روى الكليني، في الكافي‌: عن أبي جعفر الثاني ع، تتضمن شهادة الخضر ع عند أمير المؤمنين ع، بالأئمة الاثني عشر، مع تسمية كل واحد منهم، حتى انتهى إلى الحجة المنتظر سلام الله عليه، فقال: «و أشهد على رجل من ولد الحسن ع لا يكنى و لا يسمى حتى يظهر أمره، فيملأها عدلا كما ملئت جورا[8]

« از امام جواد( علیه السلام) روایتی را نقل می‌کند که متضمن شهادت حضرت خضر ( علیه السلام) نزد امیر مؤمنان ( علیه السلام) است به ائمه اثنی عشر همراه نام بردن هر یک از آن‌ها تا اینکه منتهی می‌شود به حضرت حجت ( علیه السلام) پس فرمود: و شهادت مى‌دهم بر [امامت‌] مردى از اولاد حسن‌ كه كنيه و اسمش برده نمى‌شود، تا اين‌كه امرش [قيام و ظهورش واقع شده‌] غلبه كند، و زمين را پر از عدل‌وداد كند همچنان‌كه پر از ظلم و جور شده است‌.»

پس اگر احمد بن محمد بن خالد باشد طعنی در مورد خود او نیست بلکه طعن در راویانی است که از آن‌ها روایت نقل می‌کند.

احمد بن محمد بن عیسی:

نظر مرحوم کشی:

شيخ القميين، و وجيههم، و فقيههم غير مدافع‌، و كان أيضا الرئيس الذي يلقى السلطان. و لقي الرضا ( علیه السلام). و له كتب، و لقي أبا جعفر الثاني ع، و أبا الحسن العسكري[9]

« او شیخ قمی‌ها و بزرگ شخصیت آن‌ها و فقیه بلاشبیه بود و رئیسی بود که با سلطان ملاقات می‌کرد. او با امام رضا ( علیه السلام) ملاقات کرد و برای او کتبی است و ابو جعفر ثانی و امام حسن عسگری علیهما‌السلام را ملاقات کرد.»

پس اگر مراد احمد بن محمد بن عیسی هم باشد سند مشکلی ندارد.

 


[1] فهرست كتب الشيعة، ص122.
[2] رجال الشيخ: 347.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo