< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

97/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غیبت انبیاء/ حضرت الیاس (علیه السلام)

اسرار و علل غیبت امام زمان (عج)

شباهت غیبت امام زمان(عج) با غیبت انبیاءعلیهم‌السلام

غیبت حضرت الیاس(علیه السلام)

مرحوم والد می‌فرماید:

«العاشر»: الياس النبي (علیه السلام) غاب عن قومه سبع سنين متواريا في الصحارى و الفلوات و في ج 1 ص 72 من الكامل يقول: لما توفي حزقيل كثرت الأحداث في بني اسرائيل و انكروا عهد اللّه و عبدوا الأوثان، فبعث اللّه اليهم الياس بن ياسين بن فنحاص بن العزار بن هارون بن عمران نبيا، و كان الياس مع ملك من ملوكهم يقال له (عج)اخاب) و كان يسمع منه و يصدقه و كان الياس يقيم له أمره و كان بنو اسرائيل اتخذوا صنما يعبدونه يقال له (عج)بعل)، فجعل الياس يدعوهم الى اللّه و هم لا يسمعون إلا من ذلك الملك، و كان للملك جار صالح مؤمن يكتم ايمانه و له بستان‌ الى جانب دار الملك و الملك يحسن جواره و للملك زوجة عظيمة الشر و الكفر، فقالت له ليأخذ بستان الرجل فلم يفعل فكانت تخلف زوجها إذا سار عن بلده و تظهر للناس فغاب مرة فوضعت امرأته على صاحب البستان من شهد عليه انه سب الملك فقتلته و أخذت بستانه، فلما عاد الملك غضب من ذلك و استعظمه و أنكره فقالت فات أمره فاوحى اللّه الى الياس يأمره أن يقول للملك و امرأته أن يردا البستان على ورثة صاحبه فان لم يفعلا غضب عليهما و أهلكهما في البستان و لم يتمتعا به إلا قليلا، فأخبرهما الياس بذلك فلم يرجعا الحق فلما رأى الياس ان بني اسرائيل قد أبوا إلا الكفر و الظلم دعا عليهم فامسك اللّه عنهم المطر ثلاث سنين فهلكت المواشي و الطيور و الهوام و الشجر و جهد الناس‌ جهدا شديدا و استخفى الياس خوفا من بني اسرائيل فكان يأتيه رزقه.[1] محل الاستدلال تحقق الغیبة لالیاس النبی لعبارة «و استخفی الیاس» و لم یعین مقداره لکن المبین فی اخبارنا انه کان سبع سنین عن قومه.

«دهم: الیاس نبی که هفت سال از قوم خود غائب بود و در بیابان‌ها متواری بود و در جلد1 صفحه 72 از کامل می‌گوید: محل استدلال تحقق غیبت حضرت الیاس نبی است و شاهد ان عبارت "و استخفی الیاس" و مقدار غیبت را معین نکرده است لکن مقدار ان در روایات ما هفت سال معین شده است.»

شخصیت و نسب حضرت الیاس:

مرحوم طبرسی می‌فرماید:

و اختلف فيه فقيل‌ هو إدريس‌ عن ابن مسعود و قتادة و قيل هو من أنبياء بني إسرائيل من ولد هارون بن عمران ابن عم اليسع عن ابن عباس و محمد بن إسحاق[2] و غيرهما قالوا إنه بعث بعد حزقيل لما عظمت الأحداث في بني إسرائيل و كان يوشع لما فتح الشام بوأها بني إسرائيل و قسمها بينهم فأحل سبطا منهم ببعلبك و هم سبط إلياس بعث فيهم نبيا إليهم فأجابه الملك ثم إن امرأته حملته على أن ارتد و خالف إلياس و طلبه ليقتله فهرب إلى الجبال و البراري و قيل إنه استخلف اليسع على بني إسرائيل و رفعه الله تعالى من بين أظهرهم و قطع عنه لذة الطعام و الشراب و كساه الريش فصار إنسيا ملكيا أرضيا سماويا و سلط الله على الملك و قومه عدوا لهم فقتل الملك و امرأته و بعث الله اليسع رسولا فآمنت به بنو إسرائيل و عظموه و انتهوا إلى أمره عن ابن عباس و قيل إن إلياس صاحب البراري و الخضر صاحب الجزائر يجتمعان في كل يوم عرفة بعرفات و ذكر وهب[3] أنه ذو الكفل.[4]

«و در مورد الیاس اختلاف شده است. بعضی می‌گویند: او همان ادریس است و این قول ابن مسعود[5] و قتاده[6] است و گفته شده است: او از انبیاء بنی اسرائیل از فرزندان هارون بن عمران بن عم الیسع است، اما ابن عباس و محمد بن اسحاق و غیر این دو گفتند: او بعد از حزقیل مبعوث شد چون حوادث در بنی اسرائیل بزرگ شد و یوشع چون شام را فتح کرد بنی اسرائیل را در آنجا مکان داد و بین آن‌ها تقسیم کرد و گروهی از آنان را به بعلبک فرستاد و آنان فرزندان الیاس بودند و پیامبری را نزد آن‌ها فرستاد پس پادشاه به او ایمان آورد، ولی همسرش او را وادار کرد که مرتد شود و با الیاس مخالفت کند و او را دستگیر کند تا به قتل برساند پس او به کوه‌ها و بیابان‌ها فرار کرد و گفته شده است: او الیسع را جانشین بر بنی اسرائیل نهاد و خداوند او را به آسمان برد و لذت طعام و شراب از او قطع شد و به او لباس پوشاند. او انسانِ فرشته و زمینیِ آسمانی شد و خداوند بر ملک و قوم او دشمن آن‌ها را مسلط کرد پس ملک و زن او کشته شدند و خداوند الیسع را رسول مبعوث کرد پس بنی اسرائیل به او ایمان آوردند و او را بزرگ شمردند و امر او را پذیرفتند این قول ابن عباس[7] است و گفته شده است: الیاس صاحب بیابان‌ها است و خضر صاحب جزائر است و هر دو در روز عرفه در عرفات جمع می‌شوند. و وهب می‌گوید: او همان ذو الکفل است.»

مرحوم مجلسی روایتی را در مورد ملاقات حضرت الیاس با امام باقر نقل می‌کند و در مورد سند این روایت می‌فرماید:

الحديث الأول: ضعيف‌. على‌ المشهور بالحسن بن العباس، لكن يظهر من كتب‌ الرجال أنه لم يكن لتضعيفه سبب إلا رواية هذه الأخبار العالية الغامضة التي لا يصل إليها عقول أكثر الخلق، و الكتاب كان مشهورا عند المحدثين و أحمد بن محمد روى هذا الكتاب مع أنه أخرج البرقي عن قم بسبب أنه كان يروي عن الضعفاء، فلو لم يكن هذا الكتاب معتبرا عنده لما تصدى لروايته و الشواهد على صحته عندي كثيرة.[8]

«حدیث اول بنا بر نظر مشهور به جهت حسن بن عباس ضعیف است لکن از کتب رجال ظاهر است که سببی یرای تضعیف او نمی‌باشد مگر روایت کردن این اخبار عالی که عقول بیشتر خلق به آن‌ها نمی‌رسد، و کتاب نزد محدثین مشهور است و احمد بن محمد این کتاب را روایت کرده است با وجود اینکه مرحوم برقی او را از قم خارج کرد به علت اینکه از ضعفا روایت می‌کند، اگر این کتاب نزد برقی معتبر نبود روایات آن را نقل نمی‌کرد و شواهد بر صحت آن نزد من زیاد است.»

بیان روایت در جلسه بعد.

 


[1] الشيعة و الرجعة، ج‌1، ص337.
[2] تاریخ ابن اسحاق از قوی‌ترین تواریخ است امّا عامه سعی در معدوم کردن آن داشتند چون در آن افشاگری زیادی بود، جریان ترور پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در مسیر برگشت از تبوک را نقل می‌کند و نام 13 منافقی که نقشه ترور پیامبر صلی‌الله علیه و آله. را کشیدند می‌برد
[3] ایشان وهب بن منبه است که مورد قبول مانیست امّا نزد عامه شخصیت مهمی است.
[5] ابن مسعود از نظر ما مقبول نیست اگر چه مرحوم مامقانی تلاش می‌کنند که ایشان را تأیید کنند، ابن مسعود ( لم یوالی علی و مال الی القوم ).
[6] قتادة متهم به نصب است، او بحثی با امام باقر علیه‌السلام. داشت، وقتی در برابر امام می‌نشیند می‌گوید: من با اصحاب و علما و بزرگان زیادی نشستم، این اضطرابی که الآن به من دست داده در هیچ یک از ملاقات‌ها چنین نبود، امام فرمود: می‌دانی کجا نشسته‌ای؟
[7] اگر طریق روایت به ابن عباس صحیح باشد، روایات او مقبول است چون ابن عباس کلام رسول الله صلی‌الله علیه و آله را از امیر المومنین علیه‌السلام نقل می‌کند.ایشان شاگرد امیر المومنین علیه‌السلام بود و به امامت حضرت اعتقاد داشت، در صحیح بخاری سن ایشان هنگام رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله ده سال بیان شده در حالی که دو هزار روایت از او نقل شده است لذا ایشان روایات را از حضرت امیر المومنین علیه‌السلام. تعلیم می‌دیده است. ابن عباس هنگام رحلتش درخواست می‌کند که بسترش را بیرون برده و به سمت آسمان چنین دعا می‌کند: خدایا مرا به ولایت امیر المومنین علی بن ابی طالب بمیران

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo