< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

97/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غیبت انبیاء/ حضرت موسی (علیه السلام)

اسرار و علل غیبت امام زمان (عج)

شباهت غیبت امام زمان(عج) با غیبت انبیاءعلیهم‌السلام

حضرت موسی(علیه السلام)منابع روایت اول:

1. كمال الدين، ج 1 ص 145 ب 6 ح 12

2. تفسیر کنز الدقائق، ج1، ص418

3. بحار الانوار، ج 13 ص 36 ب 2 ح 7-

4. نور الثقلين، ج 1 ص 78 ح 192

5. نور المبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، ج1، ص223

6. البرهان، ج4، ص756

7. معجم الأحاديث الإمام المهدي (علیه السلام)، ج‌1، ص328

بررسی سند روایت:حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ الْآدَمِيُّ الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ آدَمَ النَّسَائِيُ‌ عَنْ أَبِيهِ آدَمَ بْنِ أَبِي إِيَاسٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْمُبَارَكُ بْنُ فَضَالَةَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍحسین بن احمد بن ادریس:

مرحوم مامقانی می‌فرماید:

قال الشيخ رحمه اللّه في باب من لم يرو عنهم علیهم‌السلام من رجاله‌: الحسين بن أحمد بن إدريس القمي الأشعري، يكنّى: أبا عبد اللّه، روى عنه التلعكبري، و له منه إجازة. انتهى. و ظاهره أنّه إماميّ، و إذا انضمّ إلى ذلك امور ذكرها في التعليقة كان من الحسان أقلّا. قال في التعليقة: إنّ كونه من مشايخ الإجازة يشير إلى الوثاقة .. و الصدوق رحمه اللّه قد أكثر الرواية عنه‌، و كلّما ذكره ترحّم عليه و ترضّى، و قال جدّي- يعني المجلسي الأوّل-: ترحّم عليه عند ذكره أزيد من ألف مرّة فيما رأيت من كتبه. انتهى. و هذا يشير إلى غاية الجلالة، و كثرة الرواية تشير إلى القوّة، و كذا مقبوليّة الرواية، و كذا رواية الجليل عنه .. إلى غير ذلك مما هو فيه، و سيجي‌ء في ترجمة: الحسين الأشعري احتمال توثيقه من الخلاصة. انتهى ما في التعليقة بتغيير يسير في العبارة. فظهر أنّ الرجل إن لم يكن ثقة فلا أقل من أنّه من الحسان‌.[1]

«مرحوم شیخ طوسی ایشان را در باب کسانی که روایت از ائمه علیهم‌السلام نقل نکردند، آورده است. و تلعکبری از او روایت کرده است و از او اجازه دارد. ظاهر کلام شیخ این است که او امامی است، و اگر آنچه در تعلیقه ذکر کرده را هم به آن ضمیمه کنیم، او جزو حسان است. در تعلیقه گفته است: اینکه او از مشایخ اجازه هست اشاره به وثاقت او دارد. و مرحوم صدوق روایات زیادی از او نقل کرده است و هر گاه او را ذکر کرده بر او ترحم و ترضی کرده است، و جدم (عج)مجلسی اول) گفت: بر او بیش از هزار مرتبه ترحم کرده است. (عج)پس مرحوم وحید بهبهانی به سه جهت ایشان را توثیق می‌کنند: 1. شیخ اجازه بودن امثال تلعکبری 2. فراوانی روایت مرحوم صدوق از او 3. ترحم و ترضی.) و این اشاره به غایت جلالت او دارد، و کثرت روایت اشاره به قوت دارد و همچنین به مقبولیت روایت اشاره دارد و همچنین روایت شخص جلیل از او شاهد قوت او است، و به زودی می‌آید در ترجمه حسین اشعری احتمال توثیق او از خلاصه. پس ظاهر شد که ایشان اگر ثقه نباشد پس لااقل جزء حسان است.»

فرزند مرحوم مامقانی می‌فرماید:

ما تحقّق لدينا اتحاد المعنون مع الآتي فله حكمه.[2] «ایشان با حسین بن احمد بن ادریس متحد است و حکم او را دارد که یا حسن است یا ثقه و جلیل است که مختار ما هم همین است.»

به هر حال ما عبارتی که دال بر توثیق ایشان باشد، نیافتیم البته لازم نیست حتما از کلمه «ثقة» در مورد او استفاده شود لذا در صورت پذیرش این شواهد، ثقه نباشد لااقل حسن است.

مرحوم مجلسی اول در روضة المتقین می‌فرماید:

و الظاهر أنه من مشايخ الإجازة و لا يضر جهالته مع اعتماد الصدوق عليه و ترحمه عليه عند ذكره أزيد من ألف مرة فيما رأيته من كتبه، فالخبر قوي كالصحيح، و ذكر الشيخ في الفهرست: له أصل، أخبرنا به الحسين بن عبيد الله، عن أحمد بن محمد بن يحيى، عن أبيه، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن أبي عمير عنه، فالخبر صحيح ظاهرا.[3]

«ظاهرا ایشان از مشایخ اجازه است و مجهول بودن او با اعتماد مرحوم صدوق بر او و ترحم بر او به بیش از هزار مرتبه، ضرر نمی‌زند، پس خبرش قوی مانند صحیح است.»

پس حسین بن احمد بن ادریس حسن است.

احمد بن ادریس:

مرحوم مامقانی می‌فرماید:

قال النجاشي‌- بعد عنوانه بما ذكرنا- ما لفظه: كان ثقة، فقيها في أصحابنا، كثير الحديث، صحيح الرواية، له كتاب نوادر، أخبرني عدّة من أصحابنا إجازة، عن أحمد بن جعفر بن سفيان، عنه. و مات أحمد بن إدريس بالقرعاء، سنة ستّ و ثلاثمائة من طريق مكّة، على طريق الكوفة. انتهى‌. و مثله بعينه في الخلاصة في القسم الأوّل بإسقاط: من طريق مكّة .. إلى آخره‌. و إبداله بقوله: رحمه اللّه، أعتمد على روايته. و مثله .. إلى ثلاثمائة، في رجال ابن داود. و قال ابن شهرآشوب‌: أحمد بن إدريس أبو عليّ الأشعري القمّي ثقة له: [كتاب‌] النوادر، و [هو] كتاب كثير الفائدة، و كتاب المقت و التوبيخ. انتهى. و قال في الفهرست‌: كان ثقة في أصحابنا، فقيها، كثير الحديث صحيحه، و له كتاب النوادر، كتاب كبير كثير الفوائد. انتهى. و عدّه في الحاوي‌ في قسم الثقات، و نقل توثيقات الشيخ، و النجاشي، و .. غيرهما. و وثّقه في الوجيزة، و البلغة، و مشتركات الطريحي‌ و الكاظمي‌ و .. غيرها[4]

«نجاشی گفت: او ثقه و فقیه در بین اصحاب ما بود و احادیث بسیاری نقل کرده است و روایات او صحیح است و برای او کتاب نوادر است که عده‌ای اجازه نقل آن را به من دادند، احمد بن ادریس در قرعاء به سال 360 در راه مکه به کوفه از دنیا رفت. و مانند این مطلب را در خلاصه در قسم اول است و گوید: من بر روایت او اعتماد می‌کنم. و مانند این در رجال ابن داود است. و ابن شهر آشوب گفت: احمد بن ادریس ثقه است، برای او کتاب نوادر است و آن کتابی پر فایده است. و مرحوم شیخ در فهرست گفت: او در بین اصحاب ما ثقه، فقیه و کثیر الحدیث است. و در حاوی او را در قسم ثقات آورده است. و در وجیزه، بلغه و مشترکات طریحی و کاظمی او را توثیق کردند.»

فرزند مرحوم مامقانی می‌فرماید:

وثاقة المترجم و جلالته ممّا اتّفق عليها علماء الرجال من دون غمز فيه، فهو ثقة جليل، و رواياته تعدّ صحاحا من جهته.[5] «وثاقت و جلالت مترجم از اموری است که علمای رجال بر آن اتفاق دارند پس او ثقه و جلیل است و روایات او از جهت او صحیح است.»

پس احمد بن ادریس ثقه هست.

ابو سعید سهل بن زیاد آدمی رازی:

ایشان تضعیف شده است البته با توجه به اینکه از او بیش از دو هزار روایت در کتب اربعه نقل شده و مجموع روایات او شش هزار روایت است، حکم به ضعف او صحیح نمی‌باشد لذا سهل هم از نظر ما مشکلی ندارد.

محمد بن آدم نسائی:

ایشان اگر عبید بن آدم باشد، ما در کتب رجالی مطلبی در مورد او نیافتیم. مزی (عج)از رجال عامه) در تهذیب الکمال[6] از ابو حاتم رازی نقل می‌کند و می‌گوید صدوق است که البته توثیقات عامه برای ما معتبر نمی‌باشد و اگر محمد بن آدم هم باشد، نیز مطلبی در کتب رجالی در مورد او نیافتیم.

آدم بن ابی ایاس:

ایشان نزد عامه شخصیت بزرگی است امّا در معاجم رجالی ما چیزی در مورد او نقل نشده است.

مبارک بن فضاله:

ایشان در کتب عامه مورد بحث واقع شده است. مزی در تهذیب الکمال می‌نویسد: او بصری است و محمد بن سعد صاحب طبقات گفته است: مولی عمر بن خطاب. غیر از صاحب بخاری دیگران از نقل کردند. در مورد او اختلاف است، در مورد او گفته شده است: او تدلیس در روایات داشت و روایاتی که از حسن بصری نقل می‌کند، قبول است. بعضی گفته‌اند: او ضعیف الحدیث است. یحیی بن معین که از بزرگان علم رجال اهل سنت است گفته است: او ضعیف است البته در جای دیگر گفته است: او ثقه است. عجلی گفته است: لا بأس به.

پس این روایت از جهت سند ضعیف است البته متن روایت قابل قبول است و مؤیدات زیادی هم دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo