< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

96/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سرنوشت یهود در عصر ظهور

ادامهی بررسی سند روایت دوم

عبد الله بن قاسم بطل:سه نفر به نام عبد الله بن قاسم وجود دارد: عبد الله بن قاسم بطل، عبد الله بن قاسم حارثی و عبد الله بن قاسم حضرمینظر ابن غضائری:عبد اللَّه بن القاسم الحضرمي، كوفي‌، ضعيف‌، غال‌، متهافت لا ارتفاع به‌او کوفی، ضعیف و غالی و متهافت است.

مرحوم خوئی حرف ابن غضائری را نمیپذیرند چون انتساب کتاب به او را قبول ندارند و میفرماید: بطل همان حضرمی است که نجاشی فرمودند. این هم باشد جزء غلات است.

نظر مرحوم نجاشی:

عبد الله بن القاسم الحضرمي‌ المعروف بالبطل، كذاب‌، غال‌، يروي عن الغلاة، لا خير فيه و لا يعتد بروايته.[1]

عبد الله بن قاسم حضرمی معروف به بطل دروغگو، غالی و از غلات روایت میکرد، خیری در او نیست و اعتمادی بر روایات او نیست.

نظر مرحوم خوئی:

ابن قولویه او را توثیق کرده امّا توثیق او با تضعیف نجاشی معارض است پس وثاقت او ثابت نمیباشد.

پس در این روایت سه فرد ضعیف وجود دارد.دلالت روایت:

مرحوم مجلسی میفرماید:

الحديث الخمسون و المائتان‌: ضعيف. قوله تعالى:" وَ قَضَيْنا إِلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ‌" قال البيضاوي: و أوحينا إليهم، وحيا مقضيا مبتوتا" فِي الْكِتابِ‌" في التوراة" لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ‌" جواب قسم محذوف أو قضينا على إجراء القضاء المبتوت مجرى القسم‌" مَرَّتَيْنِ‌" إفسادتين أولاهما مخالفة أحكام التوراة، و قتل شعياء. و ثانيهما قتل زكريا و يحيى و قصد قتل عيسى علیه‌السلام‌" وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً" و لتستكبرن عن طاعة الله أو لتظلمن الناس‌" فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما" وعد عقاب أولاهما" بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا" بخت نصر عامل لهراسف على بابل و جنوده، و قيل: جالوت الجزري، و قيل: سنجاريب من أهل نينوى‌" أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ" ذوي قوة و بطش في الحرب شديد" فَجاسُوا" ترددوا لطلبكم، و قرئ بالحاء المهملة، و هما أخوان‌" خِلالَ الدِّيارِ" وسطها للقتل و الغارة، فقتلوا كبارهم و سبوا صغارهم، و حرقوا التوراة و خربوا المسجد. و المعتزلة لما منعوا تسليط الله الكافر على ذلك، أولوا البعث بالتخلية و عدم المنع‌" وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا" و كان وعد عقابهم لا بد أن يفعل‌" ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ" أي الدولة و الغلبة" عَلَيْهِمْ‌" على الذين بعثوا عليكم، و ذلك بأن ألقى الله في قلب بهمن بن إسفنديار لما ورث الملك من جده كشتاسف بن لهراسف شفقة عليهم، فرد أسراهم إلى الشام و ملك دانيال عليهم، فاستولوا على من كان فيها من أتباع بخت نصر، بأن سلط داود على جالوت فقتله،" وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً" مما كنتم و النفير من ينفر مع الرجل من قومه، و قيل: جمع نفر، و هم المجتمعون للذهاب إلى العدو.

قوله عليه السلام:" قتل علي بن أبي طالب علیه‌السلام" اعلم أنه لما قال تعالى:" وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا*" و بين الرسول أن كلما وقع في بني إسرائيل يقع مثله في هذه الأمة حذو النعل بالنعل‌ فكلما ذكر تعالى من أحوال بني إسرائيل فظاهره فيهم، و باطنه في هذه الأمة بما سيقع من نظيره فيهم فإفساد هذه الأمة مرتين إشارة إلى قتل أمير المؤمنين علیه‌السلام و طعن الحسن علیه‌السلام بعده في ساباط المدائن.

قوله عليه السلام:" فإذا جاء نصر دم الحسين علیه‌السلام" لعل المراد على هذا وعد أولى الطائفتين اللتين قضى الله أن تسلطا عليهم بسبب قتلهم الحسين علیه‌السلام. قوله علیه‌السلام:" وترا" الوتر: بالكسر الجناية أي صاحب وتر و جناية على آل محمد علیهم‌السلام. قوله علیه‌السلام:" خروج القائم" و في تفسير العياشي‌[2] " قبل خروج القائم علیه‌السلام" و لعله أظهر. قوله علیه‌السلام:" خروج الحسين" على هذا التفسير لعل المخاطب هنا غير المخاطب سابقا، و يحتمل على بعد أن يكون الخطاب في صدر الآية إلى الشيعة الذين قصروا في نصرة أئمة الحق حتى قتلوا، و ظلموا فسلط الله عليهم من خرج بعد قتل الحسين كالحجاج و أبي مسلم و بني العباس، فالكرة لأئمة هؤلاء المخاطبين على المخالفين، و الظاهر أنه عليه السلام فسر الكرة هيهنا بالرجعة. قوله علیه‌السلام:" لكل بيضة وجهان" لعل المراد أنها صقلت و ذهبت في موضعين أمامها و خلفها. قوله علیه‌السلام:" المؤدون" أي هم المؤدون. قوله علیه‌السلام:" الحسين بن علي علیه‌السلام" إنما يغسله الحسين علیه‌السلام، لأنه من بين الأئمة علیهم‌السلام شهيد في المعركة لا يجب عليه الغسل، و إن مات بعد الرجعة أيضا.[3]

حدیث 250 ضعیف است. قول خداوند متعال : وَ قَضَيْنا إِلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ بیضاوی گفته است: «و به آنان وحی کردیم، وحی قاطع «در کتاب » در تورات « در زمین فساد میکنید» جواب قسم محذوف است یا قضینا بر اجرای قضای حتمی جاری مجرای قسم است؛ مرتین» یعنی دو افساد که افساد اول آنها همان مخالفت با احکام تورات است و کشتن شیعاء است و افساد دوم آنها کشتن زکریا و یحیی و تصمیم بر کشتن عیسی علیهم‌السلام است؛ و ‌" وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً" یعنی از طاعت خداوند تکبر ورزند یا اینکه به مردم ظلم میکنند.

" فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما"[4] یعنی وعدهی عقاب فساد اولی" بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا" یعنی بخت نصر عامل هراسف بر بابل و جنود او، و گفته شده: جالوت جزری، و گفته شده: سنجاریب از اهل نینوا ‌" أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ" یعنی صاحب قوت در جنگ شدید" فَجاسُوا" یعنی تردد میکنند برای طلب شما، و به حاء هم قرائت شده، و آن دو برادر هستند ‌" خِلالَ الدِّيارِ" وسط خانهها برای قتل و غارت، پس بزرگان آنها را بکشند و کودکان آنها را به اسیری گیرند، و تورات را آتش زنند و مسجد را خراب کنند، و معتزله چون تسلیط خداوند کافر را بر مسلمان منع کنند، "بعثنا" را به تخلیه و عدم منع تأویل برند. ‌" وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا" یعنی وعدهی عقاب آنها چارهای از انجام آن نیست‌" ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ" یعنی دولت و غلبه" عَلَيْهِمْ‌" یعنی بر کسانی که بر شما برانگیخته شدند، و آن به این است که خداوند در قلب بهمن بن اسفندیار القا کند هنگامی که وارث ملک از جدش گشتاسف بن لهراسف شد بر آنان دلسوزی کرد، پس اسرای آنها را به شام برگرداند و دانیال را بر آنها قرار داد، پس بر هر کسی که از اتباع بخت نصر در شام بود استیلاء پیدا کردند، به اینکه داود را بر جالوت مسلط کردند پس او را کشت،،" وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً" یعنی بیش از آنچه بودید، شدید. نفیر از ینفر و گفته شده: جمع نفر، و آنها کسانی که اجتماع کردند برای رفتن به سوی دشمن.

قول امام علیه‌السلام :" قتل علي بن أبي طالب علیه‌السلام" بدان آن به جهت قول خداوند« و هرگز برای سنت خدا تبدیلی نمییابی» و پیامبر صلی‌الله علیه و آله تبیین کردند که هر آنچه در بنی اسرائیل واقع شد، مانند آن در این امت نیز واقع شود تابع نعل به نعل، پس همهی آنچه خداوند در مورد احوال بنی اسرائیل ذکر کرد، ظاهر آن در آنها است و باطن آن در این امت است به اینکه به زودی نظیر آن واقع شود پس افساد این امت دو مرتبه اشاره به کشتن امیر المومنین علیه‌السلام و پس از آن زدن نیزه به امام حسن علیه‌السلام در ساباط مدائن است.

قول امامعلیه‌السلام :" فإذا جاء نصر دم الحسين علیه‌السلام" شاید مراد از این وعدهی طائفهی اول به اینکه خداوند حتم کرد که به سبب قتل امام حسین بر آنها آن دو را مسلط کند.

قول امامعلیه‌السلام :" وترا" به کسر جنایت یعنی صاحب وتر و جنایت بر آل محمد علیهم‌السلام

قول امامعلیه‌السلام :" خروج القائم" و در تفسیر عیاشی "قبل خروج قائم" آمده و شاید آن ظاهر تر باشد.

قول امامعلیه‌السلام :" خروج الحسين علیه‌السلام" بنابر این تفسیر شاید مخاطب در اینجا غیر از مخاطب سابق باشد، و احتمال بعیدی هم داده میشود که خطاب در صدر آیه به شیعیانی باشد که در یاری ائمهی حق کوتاهی کردند تا کشته شدند، و ظلم کردند پس خداوند کسانی را که بعد از قتل حسین علیه‌السلام خروج کردند مانند حجاج، ابو مسلم و بنی عباس را بر آنها مسلط کرد، پس کرة برای ائمه که مخاطب بر مخالفین هستند، و آنچه ظاهر است اینکه امام علیه‌السلام کرة را در اینجا به رجعت تفسیر کرده است.

قول امامعلیه‌السلام :" لكل بيضة وجهان" شاید مراد این است که دو طرف کلاه خود صیقلی و طلاکاری شده است.

قول امام علیه‌السلام: "المؤدون" یعنی هم مؤدون

و قول امامعلیه‌السلام :" الحسين بن علي علیه‌السلام" امام حسین علیه‌السلام حضرت مهدی را غسل میدهند، زیرا او در بین ائمه علیهم‌السلام، شهید در معرکه بود که غسل بر او واجب نیست، و اگر بعد از رجعت هم از دنیا بروند همچنین نیاز به غسل ندارند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo