< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

94/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی منابع روایت سوم/ باز یا بسته بودن درب توبه در زمان ظهور امام زمان(ع)

ب) بررسی منابع روایت:

اولین منبع، غیبت نعمانی، در قرن چهارم است. لکن طبق تتبعی که داشتیم از قرن چهار تا قرن یازده (زمان مرحوم فیض) احدی این روایت را نقل نکرده است و در این مدت کسی را که از این سنخ روایات که مفادش عدم قبول توبه است نقل کند، ندیدیم. مرحوم فیض این روایت را به نقل از غیبت نعمانی در نوادر الاخبار، ص274، ح13، با اندک تفاوتی آورده[1] .

بعد از آن مرحوم شیخ حرعاملی در کتاب شریف اثبات الهداه، چاپ سه جلدی، ج3، ص539، باب 32، فصل27، ح500، از غیبت نعمانی نقل می‌کنند. البته ایشان روایت را به سند دیگری هم از نعمانی نقل می‌کنند. یا باید بگوییم نسخه دیگری از غیبت نعمانی در دست ایشان بوده است که به هر دو سند بوده است یا بگوییم سهو قلم است.

بعد از آن مرحوم بحرانی در کتاب حلیة الابرار، چاپ جدید، ج5، ص 32، ح2، از غیبت نعمانی با مقداری نقص نقل می‌کنند. بعد از آن هم مرحوم مجلسی در بحار الانوار، جلد 52، ص353، ح109، از غیبت نعمانی نقل می‌کنند.

در میان معاصران فقط آیت الله صافی در منتخب الاثر، ص302، این روایت را نقل می‌کنند.

اما از عامه، سلمی (در قرن هفتم) در کتاب عقد الدرر، ص 385، مرسل و ناقص از زراره نقل می‌کند و مرحوم مرعشی نجفی در ملحقات احقاق الحق، ج29، ص600، این روایت را از عقد الدرر نقل می‌کند؛ چون بنای این کتاب استفاده از کتب اهل سنت است.

ما در کتاب معجم احادیث الامام المهدی، ج4، ص472، این روایت را از نعمانی نقل کردیم.

پس این روایت یک منبع بیشتر ندارد؛ آن هم مرحوم نعمانی در غیبت است.

ج) بررسی سند روایت:

عباراتی که در سلسله سند وجود دارد هر کدام معنای خاص خود را دارد، مثلا حدثنی با اخبرنی با عن فلان متفاوت است. وقتی در سند این روایت آمده است عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ الرَّازِيِّ یعنی احتمال ارسال هست وخودش بلاواسطه نشنیده اما وقتی می‌گوید حدثنی یعنی به خودم نقل کرده و هیچ شبهه ارسالی در آن نیست. وقتی میگوید حدثنا یعنی در جمعی این روایت نقل شده و من جزء آنها بودم. اینها دقت نظر بزرگان در نقل روایات است.

همان طور که ملاحظه می‌کنید در سند این روایت چند بار عن فلان آمده است که جای بحث دارد.

عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ

در این شخص دو احتمال وجود دارد: آیا مراد مسعودی صاحب مروج الذهب است یا مراد ابن بابویه (صدوق) است. اگر مراد مرحوم صدوق باشد که مشکلی نداریم. مشکل جایی است که ایشان مسعودی باشد واتفاقا این احتمال بعید نیست؛ چون مرحوم نعمانی در همین کتاب در چند مورد قید می‌زنند علی بن الحسین المسعودی. در اینجا مطلق است؛ لذا هر دو احتمال هست.

برخی تلاش دارند احتمال دوم را نفی کنند و می‌گویند به قرینه "بقم" که در روایات دیگر آمده، منظور نعمانی از علی بن الحسین به هیچ عنوان مسعودی نیست؛ چون مسعودی اصلا قم نیامده است. لکن این حرف جایی درست است که کلمه "بقم" آمده باشد و در این روایت نیامده است؛ لذا احتمال باقی است.

حالا اگر مسعودی باشد اشکالش چیست؟

نسبت به مسعودی چند نظر است. مرحوم مامقانی در تنقیح المقال (چاپ سنگی)، ج2، ص282، بحث مفصلی راجع به مسعودی دارد. خود ایشان ابتدا نظر میدهد: "امامیٌ ثقهٌ، و هو الحق الحقیق بالاتباع". حق این است که ایشان شیعه اثنی عشری است و ثقه است. اگر فرمایش مامقانی مستند باشد حرفی نیست؛ لکن مشکل اینجا است که قدما هیچ حرفی و توثیقی راجع به ایشان ندارند. اولین کسی که متعرض نام ایشان شده است مرحوم علامه حلی است و نام شریف ایشان را در قسمت اول آورده است؛ یعنی عادل است.

اینجا بحث است که آیا نظر متأخرین را بپذیریم؟ برخی می‌گویند نمی‌توان پذیرفت؛ زیرا حدسی است و توثیق باید حسی باشد؛ لذا نظر قدما پذیرفته می‌شود.

محقق داماد نیز در حاشیه می‌فرماید "الشیخ الجلیل الثقة الثبت المأمون فی الحدیث عند العامه و الخاصه المضبوط و یؤیده انه شیخ اجازة الشیبانی".

برخی دیگر راجع به ایشان گفته اند امامی ممدوح، که نظر مرحوم مجلسی است.

برخی گفته اند ضعیف است. این نظر مرحوم جزائری است؛ البته مبنای ایشان این است که هر یک از روات اگر نصی از سلف در ارتباطش نباشد، ضعیف است، برخلاف مبنای اصالة العدالة.

نجل آیت الله بهبهانی می‌فرماید عامی است. البته اگر ثقه باشد مشکلی نیست.

اینها مجموعه نظرات راجع به ایشان است که اگر قائل به نظرات مامقانی یا مرحوم محقق داماد یا مجلسی شدیم مشکلی در کار نیست؛ مگر اینکه ندانیم منظور از علی بن الحسین کدام است. ولی طبق نظر جزائری و فرزند وحید باید از اشتراک خارج شود، تا بتوانیم نظر بدهیم؛ چون مسعودی معتبر و ثقه نیست.

نظر ما همان نظر استاد ماست؛ یعنی ایشان را ثقه می‌دانیم. چون علامه حلی او را جزء عدول قرار داده است و جرحی هم نسبت به ایشان نشنیده ایم؛ لکن یک مسئله وجود دارد و آن اینکه امامی بودن ایشان مورد بحث است و از اینکه در طبقات الشافعیه سبکی اسم ایشان را آورده است و این کتاب ممحض در نقل علمای شافعی می‌باشد، مشخص می‌شود شافعی است. لذا ایشان شافعی و ثقه است و مشکلی ندارد.

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ

ایشان قطعا مشکلی ندارد و از بزرگان مذهب است.

مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ الرَّازِيِّ

نظر مرحوم خویی :

قال النجاشي: محمد بن حسان الرازي أبو عبد الله الزينبي (الزبيبي) يعرف و ينكر، بين، بين، يروي عن الضعفاء كثيرا له كتب، منها: كتاب العقاب، كتاب ثواب أنزلناه، كتاب ثواب الأعمال، كتاب الشيخ و الشيخة، كتاب ثواب القرآن.[2]

توضیح یعرف و ینکر:

در نتائج مقباس الهدایه (هفت جلدی) جلد هفتم، چند وجه برای «یعرف و ینکر» آورده است. بعضی گفته اند" من الالفاظ مفیده للذم فی الحدیث و فی افادتها القدح خلاف" یعنی حدیث ایشان مشکل دارد و قدح خودشان نیست. اگر معنا همین باشد ما روایت ایشان را رد می‌کنیم. بعضی گفته اند " یوخذ به تارة و یرد به تارة اخری" احادیث ایشان برخی عمل می‌شود و برخی عمل نمی‌شود. اگر این باشد دلالت بر قدح یا جرحی نمی‌کند. بعضی گفته اند "بعض الناس یأخذونه و بعضهم یرده" بعضی عمل می‌کنند و بعضی عمل نمی‌کنند "اما لضعفه و اما لضعف حدیثه ولا دلالة فیها علی قدح و لا جرح" دلالتی بر قدح و جرح نمی‌کند. بعضی گفته اند مراد به منکر اعاجیب است؛ یعنی حرف های عجیب میزند. بعضی گفته اند مراد از این عبارت مضطرب الالفاظ است. بعضی گفته اند: برخی از احادیث ایشان را عقل می‌پذیرد و موافق کتاب و سنت است و برخی اینطور نیست.

حال نتیجه چیست؟ بیشتر احتمالاتی که نقل شد دلالت بر قدح راوی نمی‌کند؛ بلکه روایتش مشکل دارد.

عبارت "بین بین" هم دنباله یعرف و ینکر است.

عبارت "يروي عن الضعفاء كثيرا": مشکل ما این عبارت است؛ که در آینده درباره آن صحبت می‌کنیم.

 


[1] یسیر بالمن را یسیر باللین آورده است.
[2] معجم‌رجال‌الحديث، ج15، ص190.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo