< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

94/02/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شیوه‌ی قضاوت امام زمان × در دوران ظهور

نظر علامه مجلسی در مورد قضاوت‌های ائمه علیهم‌السلام:

علامه مجلسی در ذیل روایاتی که در کافی شریف در ارتباط با حکم ائمه علیهم‌السلام به حکم داود است، می‌فرماید:[1]

و اعلم أن‌ الظاهر من‌ هذه‌ الأخبار أن القائم علیه‌السلام إذا ظهر يحكم بما يعلم في الواقعة لا بالبينة، و أما من تقدمه من الأئمة علیهم‌السلام فقد كانوا يحكمون بالظاهر، و قد كانوا يظهرون ما كانوا يعلمون من باطن الأمر بالحيل، كما كان أمير المؤمنين علیه‌السلام يفعله في كثير من الموارد، و هذا الاختلاف في سيرهم علیهم‌السلام ليس من قبيل النسخ حتى يرد أن لا نسخ بعد نبينا، بل إما

باعتبار التقية في بعضها، أو اختلاف الأوضاع و الأحوال في الأزمان فإنه يمكن أن يكون النبي صلی‌الله علیه و آله أمر الإمام بالحكم بالواقع إذا لم يصر سببا لتفرق الناس و رجوعهم عن الحق و بالحكم بالظاهر إذا صار سببا لذلك، أو يقال: أنه علیه‌السلام أمر بأمر الله سبحانه كل إمام بحكم يخصه كما مر في خبر الصحيفة النازلة من السماء فإذا كان جميع ذلك بأخبار النبي صلی‌الله علیه و آله في وقت واحد لم يكن نسخا، و إنما النسخ تجدد حكم يوجب رفع حكم ظاهره الاستمرار.

بدان ظاهر از این اخبار این است که قائم علیه‌السلام هنگامی که ظهور کند طبق علم به واقع خویش حکم کند نه به بینه و اما آنچه مقدم شد که ائمه علیهم‌السلام به ظاهر حکم می‌کنند، گاهی هم طبق واقع عمل می‌کردند ولی آن را اظهار می‌کردند به گونه‌ای که گویا به بینات و ایمان حکم کردند همچنان که امیر المومنین علیه‌السلام در موارد بسیاری این گونه عمل کردند، و این اختلاف در سیره‌ی ائمه علیهم‌السلام از قبیل نسخ نیست تا اینکه گفته شود بعد از پیامبر صلی‌الله علیه و آله نسخی نخواهد بود

بلکه یا بعضی از موارد از باب تقیه است، یا اینکه وضعیت و شرائط طوری بود که حضرت به واقع عمل بکنند پس ممکن است پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله امام علیه‌السلام را امر به حکم به واقع کرده بوده به شرطی که موجب تفرقه در بین مردم نشود و موجب بازگشت آنان از حق نشود و به ظاهر حکم کند هنگامی که سبب آن شود. یا گفته شود: امام علیه‌السلام دستور از جانب خداوند دارند که هر کدام طبق وضعیت و شرائط عمل بکنند همچنان که در خبر صحیح گذشت پس هنگامی که تمام آن به دستور پیامبر صلی‌الله علیه و آله باشد دیگر نسخ نیست، نسخ این است که حکمی بیان شده که ظاهر آن استمرار تا قیامت است و حکم دیگر بیاید و آن را بردارد.

قضات حضرت جزو سیصد وسیزده نفرند:

عن ابی بصیر، عن ابی عبد الله علیه‌السلام قال:...

فهؤلاء ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، يجمعهم اللّه عز و جل بمكة في ليلة واحدة

فقال أبو بصير: جعلت فداك ليس على ظهرها مؤمن غير هؤلاء قال: بلى و لكن‌ هذه‌ العدة التي يخرج فيها القائم علیه‌السلام و هم النجباء و الفقهاء و هم الحكام و هم القضاة الذين يمسح بطونهم و ظهورهم فلا يشكل عليكم حكم.[2]

ابو بصير از امام صادق علیه‌السلام پرسيد: فدایت شوم آيا جز اين گروه (سى‌صد و سيزده نفر) افراد ديگرى در روی زمین نيستند؟ حضرت فرمود: «آرى، مؤمنان ديگرى نيز هستند؛ ولى اين گروه که امام با آنان قیام می‌کند و آن‌ها نجیب‌ها و فقها، نخبگان، حاكمان و قاضيانى خواهند بود كه پيش رو (سينه) و پشت سرشان را حضرت دست مى‌گذارد و مسح مى‌كند و در پى آن، هيچ قضاوتى بر آنان دشوار نخواهد بود.

[تفسير العياشي‌] عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى الْحَلَبِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه‌السلام:

ثُمَ‌ يَرْجِعُ‌ إِلَى‌ الْكُوفَةِ فَيَبْعَثُ الثَّلَاثَمِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا إِلَى الْآفَاقِ كُلِّهَا فَيَمْسَحُ بَيْنَ أَكْتَافِهِمْ وَ عَلَى صُدُورِهِمْ فَلَا يَتَعَايَوْنَ فِي قَضَاءٍ [3]

عيّاشى به سند خود از عبد الاعلى حلبى آورده است كه گفت: حضرت ابو جعفر امام باقر علیه‌السلام فرمود: ...سپس آن حضرت به كوفه بازمى‌گردد و آن سى‌صد و ده و چند نفر را به تمامى‌ جاها مى‌فرستد. ميان شانه‌ها و بر روى سينه‌هاى ايشان دست مى‌كشد؛ چنان‌كه در هيچ حكمى درمانده و عاجز نمى‌شوند.

پس طبق این روایت سیصد و اندی نفر جزء قضات هستند و با روایاتی که بیست و هفت نفر را می‌گفت، تعارضی ندارد. امّا در مورد شناخت خود این افراد، این سیصد و سیزده نفر معمولا مجهول هستند و به نظر ما اسم‌های آن‌ها هم اسم‌های رمزی و مستعار است اما بعضی از روایات مشخص می‌کند که قضات چه کسانی هستند. روایات قبل اشاره داشت که از قضات سلمان فارسی و مالک اشتر است.

حضرت عیسی علیه‌السلام:

1. عن ابو قرره عن النبی صلی‌الله علیه و آله:

و الّذي‌ نفسي‌ بيده‌ ليوشكنّ أن ينزل فيكم ابن مريم حكما عدلا مقسطا[4]

قسم به آنکه جانم در دست او است، عیسی بن مریم به زودی از آسمان به عنوان حاکم عادل می‌آید.

2. سمعت عمرو بن عبد اللّه الحضرمي، يقول: سمعت أبا امامة الباهلي يقول:

قال رسول الله صلی‌الله علیه و آله: فيكون‌ عيسى‌ بن‌ مريم‌ في امّتي حكما عادلا[5]

در مورد ایشان در روایات چنین آمده است که ایشان بعد از ظهور از آسمان فرود می‌آید، روایات عامه تاکید دارد که محل فرود ایشان بیت المقدس است ولی ظاهرا همان مسجد الحرام می‌باشد چون تا فرود می‌آیند، مشغول طواف و اعمال می‌شوند در حالی که بیت المقدس طواف و اعمال ندارد.

اصل مهدویت از زمان پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله مطرح بود به طوری که قابل انکار نبود از این رو معاویه که دشمن اهل بیت علیهم‌السلام بود، سعی می‌کرد که مسیر آن را عوض کند و این حدیث جعلی «لا مهدی الا عیسی» از ایشان است، تلاش می‌کرد که آن مهدی موعود که قابل انکار هم نیست، ربطی به اهل بیت ندارد و آن یکی از انبیاء است و به تبع او دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام نیز چنین کردند، آنچنان به کارهای حضرت عیسی علیه‌السلام در زمان ظهور را بزرگ جلوه می‌دهند که گویا محوریت با حضرت عیسیعلیه‌السلام است و حضرت مهدی در حاشیه است، همه کار دست ایشان است.

3. الفاضل عمر بن إبراهيم الأوسي[6] ‌ في كتابه:

عن رسول اللّه صلی‌الله علیه و آله قال: ينزل عيسى بن مريم عليه السلام

و يقبض أموال القائم علیه‌السلام و يمشي خلفه اهل الكهف و هو الوزير الايمن‌ للقائم علیه‌السلام و حاجبه، و نائبه.

عمر بن ابراهیم اوسی در کتاب خود از رسول الله صلی‌الله علیه و آله نقل می‌کند که فرمودند: حضرت عیسی علیه‌السلام هنگام طلوع فجر صادق از آسمان نازل می‌شوند...

ایشان مسئول امور مالی امام علیه‌السلام است، اهل کهف هم پشت سر حضرت عیسی علیه‌السلام هستند و او وزیر دست راست حضرت مهدی است و دربان (رئیس دفتر ایشان) و نائب خاص حضرت می‌باشد.

4. فيقول (عیسیعلیه‌السلام): بل أنت فصل لأصحابك، فقد رضى اللّه عنك، فإنما بعثت‌ وزيرا، و لم أبعث أميرا[7]

پس طبق نقل عامه یکی از کسانی که جزء قضات و حکام و بلکه حاکم مطلق است، حضرت عیسی علیه‌السلام است ولی طبق روایات ما حضرت عیسی علیه‌السلام چنین مسئولیتی ندارد، مسئولیت ایشان وزارت، حاجب و نائب و مسئولیت امور مالی با ایشان است.

حضرت سلمان علیه‌السلام:

1. رجال الكشي جَبْرَئِيلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: قَالَ لِي تَرْوِي‌ مَا يَرْوِي النَّاسُ أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ فِي سَلْمَانَ أَدْرَكَ عَلِمَ الْأَوَّلِ وَ عِلْمَ الْآخِرِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَدْرِي مَا عَنَى قَالَ قُلْتُ يَعْنِي عِلْمَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ عِلْمَ النَّبِيِّ ص قَالَ فَقَالَ لَيْسَ هَكَذَا وَ لَكِنْ عِلْمَ النَّبِيِّ ص وَ عِلْمَ عَلِيٍّ علیه‌السلام وَ أَمْرَ النَّبِيِّ ص وَ أَمْرَ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا[8]

2. و منها: ما في رجال الكشّي‌، عن الفضل بن شاذان، أنّه قال: ما نشأ في الإسلام رجل من‌ كافّة الناس‌ كان‌ أفقه‌ من‌ سلمان الفارسي.[9]

فضل بن شاذان گوید: رشد نکرد در اسلام از همه‌ی مردم کسی که افقه از سلمان فارسی باشد.

مالک اشتر:

1. بی همتایی مالک اشتر نزد امیر المومنین علیه‌السلام:

وَ لَيْتَ فِيكُمْ مِثْلَهُ اثْنَيْنِ بَلْ لَيْتَ فِيكُمْ مِثْلَهُ وَاحِداً

اى كاش در ميان شما، دو تن چون او مى‌بودند، بلكه كاش در ميان شما، يك تن مى‌بود

2. مالک اشتر از کوه عظیم‌تر و از سنگ سخت‌تر:

قال الكشي: ذكر أنه لما نعي الأشتر مالك بن الحارث النخعي إلى أمير المؤمنين علیه‌السلام تأوه حزنا و قال: رحم الله مالكا و ما مالك عز علي به هالكا لو كان صخرا لكان صلدا و لو كان جبلا لكان فندا و كأنه قد مني قدا

کشی می‌گوید: هنگامی که خبر شهادت مالک به امیر المؤمنین علیه‌السلام رسید، آه کشید و فرمودند: خدا مالک را رحمت کند و شهادت هیچ کس همچون مالک برای من سخت نبود اگر سنگ بود سنگ سخت بود و اگر کوه بود از آن کوه‌های عظیم بود.

3. جایگاه مالک اشتر نزد امیر المومنین علیه‌السلام:

و قال فيه بعد موته‌ رحم الله مالكا فلقد كان لي كما كنت لرسول الله صلی‌الله علیه و آله

امیر المؤمنین علیه‌السلام بعد از شهادت مالک فرمودند: خدا مالک را رحمت کند، برای من چنان بود که من برای رسول الله صلی‌الله علیه و آله بودم.

4. مالک اشتر فرمانده بی نظیر امیر المؤمنین علیه‌السلام:

ابن قتیبه گوید: شخصی مالک اشتر را مذمت کرد پس او گفت: ساکت شو! کسی را بدگویی می‌کنی که تا زنده بود شامی‌ها متحمل فرار و شکست و عقب نشینی بودند و زمانی هم که شهید شد عراقی‌ها شکست را پذیرفتند.

5. بصیرت مالک اشتر:

مالک اشتر در ساقط کردن حکومت عثمان نقش داشت و از انقلابیون بود و وقتی حکومت قبل ساقط شد، در کوفه سخنرانی کرد و مردم را به امیر المؤمنین علیه‌السلام دعوت می‌کرد و می‌گفت: ای مردم این وصی اوصیاء و وارث علم انبیاء است. کسی که کتاب خدا به ایمان او شهادت داده است و پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله بهشت و رضوان الهی را برای او شهادت داده است. در او فضائل کامل است و هیچ کس در سوابق و علم و فضیلت او شک نمی‌کند.

6. بیان شخصیت مالک اشتر در نامه امام علی علیه‌السلام به مالک اشتر:

أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ‌ عَلَى‌ إِقَامَةِ الدِّينِ وَ أَقْمَعُ بِهِ نَخْوَةَ الْأَثِيمِ وَ أَسُدُّ بِهِ الثَّغْرَ الْمَخُوف

اما بعد، تو از كسانى هستى كه در بر پاى داشتن دين پشتيبانيش را مى‌جويم و گناهكارانى را كه باد غرور در سر دارند به او فرو مى‌كوبم و رخنه‌هاى مرزهاى ملك را كه از آنها بيم تجاوز دشمن است به او فرو مى‌بندم‌.

7. تعبیر معاویه از مالک اشتر در قتل ایشان:

وقتی که خبر به معاویه رسید که امیر المؤمنین علیه‌السلام ایشان را برای مصر فرستاده است پس به یکی از اهل خراج پیام داد که مالک را زهر بده من از تو مالیات نمی‌گیرم پس او هم به مالک زهر داد و مالک شهید شد، خبر که به معاویه رسید سخنرانی کرد: علی علیه‌السلام دو بازو داشت که یکی از آن دو در روز صفین قطع شد و دومی آن امروز قطع شد.

8. معرفی مالک اشتر در نامه‌ی امام علی علیه‌السلام به اهل مصر[10]

فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ لَا يَنَامُ أَيَّامَ الْخَوْفِ وَ لَا يَنْكُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْعِ أَشَدَّ عَلَى الْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ النَّارِ وَ هُوَ مَالِكُ بْنُ الْحَارِثِ أَخُو مَذْحِجٍ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا أَمْرَهُ فِيمَا طَابَقَ الْحَقَّ فَإِنَّهُ سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللَّهِ لَا كَلِيلُ الظُّبَةِ وَ لَا نَابِي الضَّرِيبَةِ فَإِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا وَ إِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تُقِيمُوا فَأَقِيمُوا فَإِنَّهُ لَا يُقْدِمُ وَ لَا يُحْجِمُ وَ لَا يُؤَخِّرُ وَ لَا يُقَدِّمُ إِلَّا عَنْ أَمْرِي وَ قَدْ آثَرْتُكُمْ بِهِ عَلَى نَفْسِي لِنَصِيحَتِهِ لَكُمْ وَ شِدَّةِ شَكِيمَتِهِ عَلَى عَدُوِّكُم‌

پس از ستايش پروردگار! من بنده‌اى از بندگان خدا را به عنوان استاندار به سوى شما فرستادم، كه در روزهاى وحشت، نمى‌خوابد، و در لحظه‌هاى ترس از دشمن روى نمى‌گرداند، بر بدكاران از شعله‌هاى آتش تندتر است، او مالك پسر حارث مذحجى‌ است .

آنجا كه با حق است، سخن او را بشنويد، و از او اطاعت كنيد، او شمشيرى از شمشيرهاى خداست، كه نه تيزى آن كند مى‌شود، و نه ضربت آن بى اثر است. اگر شما را فرمان كوچ كردن داد، كوچ كنيد، و اگر گفت بايستيد، بايستيد، كه او در پيشروى و عقب نشينى و حمله، بدون فرمان من اقدام نمى‌كند.

مردم مصر! من شما را بر خود برگزيدم كه او را براى شما فرستادم، زيرا او را خير خواه شما ديدم، و سر سختى او را در برابر دشمنانتان پسنديدم‌.

9. شهادت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله به ایمان مالک اشتر:

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله به ایمان و صلاحیت او شهادت دادند.

حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّخَعِيُّ الشَّافِعِيُّ السَّمَرْقَنْدِيُّ، عَنْ أَبِي أَحْمَدَ الطَّرْسُوسِيِّ، قَالَ حَدَّثَنِي خَالِدُ بْنُ طُفَيْلٍ الْغِفَارِيُّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ حُلَامِ بْنِ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ، وَ كَانَتْ لَهُ صُحْبَةٌ، قَالَ‌ مَكَثَ أَبُو ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ بِالرَّبَذَةِ حَتَّى مَاتَ فَلَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ قَالَ لِامْرَأَتِهِ اذْبَحِي شَاةً مِنْ غَنَمِكِ وَ اصْنَعِيهَا فَإِذَا نَضَجَتْ فَاقْعُدِي عَلَى قَارِعَةِ الطَّرِيقِ، فَأَوَّلُ رَكْبٍ تَرَيْنَهُمْ قُولِي يَا عِبَادَ اللَّهِ الْمُسْلِمِينَ هَذَا أَبُو ذَرٍّ صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله قَدْ قَضَى نَحْبَهُ وَ لَقِيَ رَبَّهُ فَأَعِينُونِي عَلَيْهِ وَ أَجِيبُوهُ! فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله أَخْبَرَنِي أَنِّي أَمُوتُ فِي أَرْضِ غُرْبَةٍ وَ أَنَّهُ يَلِي غُسْلِي وَ دَفْنِي وَ الصَّلَاةَ عَلَيَّ رِجَالٌ مِنْ أُمَّتِي صَالِحُونَ.

و روايت شده است كه ابوذر در ربذه مدتی تبعيد بود و همان جا درگذشت. چون مرگش فرا رسيد به همسرش گفت: گوسفندى از گوسفندانت را ذبح کن و آن را بپز و چون پخته شد، بر كنار راه بنشين. نخستين سواران (كاروانى) كه ديدى به ايشان بگو: اى بندگان صالح خداوند! اين ابوذر صحابى پيامبر خداست كه در گذشت و به ديدار خداى خود شتافت. بر من براى تجهيز او كمك كنيد و دعوتش را بپذيريد، كه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به من خبر داده است من در زمين غربت مى‌ميرم و گروهى از صالحان امت آن حضرت عهده‌دار غسل و كفن و دفن من مى‌شوند

قضاوت عادلانه امام زمان علیه‌السلام:

در نهایت باید گفت که قضاوت حضرت به هر شکلی باشد، قطعا عدالت را برقرار خواهد کرد و حق را به حق‌دار خواهد رساند. آنچه مردم از یک حاکم عادل می‌خواهند، همین است. اما اینکه از چه راهی حقوق رعایت شود؛ بستگی به شرایط دوران حضرت دارد.

1. عن تفسیر العیاشی عن الباقر علیه‌السلام قال: یخرج المهدی علیه‌السلام لایترک مظلمة لاحد من الناس الا ردها[11]

امام باقر علیه‌السلام فرمودند: مهدی علیه‌السلام قیام می‌کند، حقی از کسی ترک نمی‌کند مگر اینکه آن را برمی‌گرداند.

2. حدّثنا نعيم، حدّثنا معتمر بن سليمان عن جعفر بن سيار الشامي، قال: يبلغ‌ من‌ ردّ المهدي‌ المظالم حتى لو كان تحت ضرس إنسان شي‌ء انتزعه حتى يردّه‌[12] .

جعفر بن سیار شامی گوید: بازپس‌گیری حقوق مردم در دادگاه‌های حضرت مهدی به حدی است که اگر حتی حق کسی زیر دندان کسی باشد، آن را بگیرد تا برگرداند.

 


[1] مرآة العقول، ج4، ص301.
[2] الملاحم و الفتن في ظهور الغايب المنتظر، ص205.
[3] بحار الأنوار، ج‌52، ص341.
[4] صحیح بخاری، ج2، ص774.
[5] الملاحم لابن منادى، ص251.
[6] تقدّم أنّه كان حيّا في سنة (683) ه و كتابه سمّي بزهر الكمام.
[7] الفتن ابن حماد، ص387.
[8] بحار الأنوار، ج‌22، ص350.
[9] تنقيح المقال في علم الرجال، ج‌32، ص250.
[10] تاریخ طبری، ج5، ص96.
[11] العیاشی، ج1، ص62.
[12] فتن ابن حماد، ص98.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo