< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

94/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شیوه‌ی قضاوت امام زمان × در دوران ظهور

روایت دهم:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبَانٍ قَالَ سَمِعْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام يَقُولُ‌ لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى‌ يَخْرُجَ‌ رَجُلٌ‌ مِنِّي‌ يَحْكُمُ بِحُكُومَةِ آلِ دَاوُدَ وَ لَا يَسْأَلُ بَيِّنَةً يُعْطِي كُلَّ نَفْسٍ حَقَّهَا.[1]

ابان گوید: شنیدم امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: دنیا به پایان نمی‌رسد تا اینکه یک نفر از نسل من قیام می‌کند، طبق حکومت و قضاوت آل داود حکم می‌کند و از بینه سوال نمی‌کند و حق هر کسی را به او می‌دهد.

روایت یازدهم:

الف) متن روایت

وَ رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: إِذَا قَامَ‌ قَائِمُ‌ آلِ‌ مُحَمَّدٍ علیهم‌السلام حَكَمَ بَيْنَ النَّاسِ بِحُكْمِ دَاوُدَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى بَيِّنَةٍ يُلْهِمُهُ اللَّهُ تَعَالَى فَيَحْكُمُ بِعِلْمِهِ وَ يُخْبِرُ كُلَّ قَوْمٍ بِمَا اسْتَبْطَنُوهُ وَ يَعْرِفُ وَلِيَّهُ مِنْ عَدُوِّهِ بِالتَّوَسُّمِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى‌ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيم‌[2]

عبد اللّه بن عجلان از امام صادق علیه‌السلام روايت مى‌كند كه فرمودند:

وقتی قائم آل محمد علیهم‌السلام قيام ‌كند، بين مردم همانند حضرت داوود علیه‌السلام حكم كند. احتياج به شاهد و دليل ندارد، خداوند احكام واقعى را به او الهام مى‌كند. پس به علم واقعى حكم مى‌كند و از هرچه كه مردم در دلهاى خود پنهان كرده‌اند، آن حضرت خبر مى‌دهد، دوستانش را از دشمنانش با نگاه به چهره‌ی افراد تشخیص می‌دهد جدا مى‌كند، خداوند مى‌فرمايد: «به راستى در اين، نشانه‌هايى است براى هوشمندان، آنان كه در راه راست پايدارند.

ب) منابع روایت

1. الارشاد، ج2، ص 386

2. روضة الواعظين، ص 266

3. إعلام الورى، ص 433

4. الصراط المستقيم، ج 2 ص 254

5. كشف الغمة، ج 3 ص 256

6. البرهان، ج 2 ص 351

7. بحار الانوار، ج 52 ص 339

8. نور الثقلين، ج 3 ص 24

9. ينابيع المودّة، ص 177

10. معجم الأحاديث الإمام المهدي، ج‌7، ص300

روایت دوازدهم:

وَ رَوَى‌ عَلِيُ‌ بْنُ‌ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ علیه‌السلام حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ وَ آمَنَتْ بِهِ السُّبُلُ وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ بَرَكَاتِهَا وَ رُدَّ كُلُّ حَقٍّ إِلَى أَهْلِهِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ دِينٍ حَتَّى يُظْهِرُوا الْإِسْلَامَ وَ يَعْتَرِفُوا بِالْإِيمَانِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ‌ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ‌[3] وَ حَكَمَ بَيْنَ النَّاسِ بِحُكْمِ دَاوُدَ علیه‌السلام وَ حُكْمِ مُحَمَّدٍ صلی‌الله علیه و آله...[4]

و روايت كند على‌ بن‌ عقبه‌ از پدرش كه گفت: هر گاه قائم علیه‌السلام ظهور كند، به عدل حکم كند و جور در ايام او برطرف شود و راهها به دولت او امن گردد و زمين بركات خود را بیرون آرد، و هر حق را به اهل آن برمی‌گرداند، و باقى نماند اهل دينى تا ظاهر گرداند اسلام را و معترف شود به ايمان (ولایت آل محمد علیهم‌السلام)، آيا نشنيده‌اى قول حق جل و علا را كه‌ « آيا جز دين خدا را مى‌جويند با آنكه هر كه در آسمانها و زمين است‌خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوى او بازگردانيده مى‌شويد» و حكم كند در ميان مردم به حكم داود نبى علیه‌السلام و حكم محمد صلی‌الله علیه و آله...

آنچه وهابی‌ها جوسازی می‌کنند که قضاوت امام زمان شیعه طبق قضاوت حضرت داود علیه‌السلام است، اشکالی بر ما نیست، قضاوت حضرت داود علیه‌السلام قضاوت از جانب خداوند است و این نقطه‌ی ضعف نیست بلکه نقطه‌ی قوت است یعنی تمام جزئیات حکومت امام زمان الهام از جانب خداوند است.

این روایت مرسل است و عبارت (سألته) هم ندارد تا مضمره باشد لذا نمی‌توان آن را به عنوان روایت از امام قبول کرد مگر اینکه قرائن و شواهدی بر نقل آن از امام باشد.

مضمرات: در مورد مضمرات هم بحث است، بعضی از مضمرات در اصل تقطیع است و اصلا مضمره نیست مثلا علی بن جعفر (در مسائل علی بن جعفر) یک بار می‌گوید از امام کاظم علیه‌السلام سوال کردم و در روایات دیگر تنها می‌گوید: سئلته، مانند این اصلا مضمرات نیستند. امّا آنجا که روایت مضمره باشد، سه نظر در مورد مضمرات است:

1. مضمرات همه‌ی ثقات مقبول است.

2. هیچ مضمره‌ای اعتبار ندارد.

3. بین روات فرق است، مضمرات بعضی از آن‌ها را مقبول است چون کسانی هستند که از غیر امام نقل نمی‌کنند مانند: مضمرات سماعه

با توجه به این روایت که در زمان امام زمان علیه‌السلام جور بر طرف می‌شود و امنیت کامل برقرار می‌گردد، امام زمان شهید می‌شوند یا به مرگ طبیعی از دنیا می‌روند؟

به نظر ما امام زمان به مرگ طبیعی از دنیا می‌روند. رحلت ایشان هیچ منافاتی با مقام حضرت ندارد. البته مقام شهادت را دارند؛ چون کسی که بر ولایت ایشان بمیرد، شهید از دنیا رفته است؛ چه رسد به خود ایشان. کسی راجع به شهادت و نحوه ی شهادت امام بحث نمی‌کند؛ مگر در کتاب‌هائی که از قرن دوازده به بعد نگارش یافته است:

یکی از آنها کتاب آقای احسائی است، که هم مشکل اعتقادی دارد و هم مدرک ارائه نمی دهد (که زنی حضرت را با هاون می کشد). بعد از او صاحب الزام الناصب شهادت را نقل می‌کند و ایشان هم مدرک ارائه نمی‌دهد. بعد هم مرحوم صدر در تاریخ ما بعد الظهور از همین منابع نقل می‌کند. ما هم در کتاب نشانه‌هایی از دولت موعود از همین منابع نقل و رد کردیم.

مرحوم حر عاملی در کتاب‌شان الایقاظ می‌فرماید: روایات زیادی داریم[5] که امام شهید می‌شوند؛ در حالی که ما یک روایت هم پیدا نکردیم. بله در کتاب فتن ابن حماد نقل می‌کند که حضرت در درگیری با اروپائی‌ها (روم) همراه با دو هزار نفر از فرماندهانشان شهید می‌شوند؛ در حالی که روایتی داریم که بیان می‌کند که امام زمان به مرگ طبیعی از دنیا می‌روند. امام زمان تا چهل روز قبل از قیامت می‌باشند و روایات صحیح السند این مطلب را بیان می‌کند، و به قول مرحوم شیخ مفید و مرحوم طبرسی قطع داریم و اگر این باشد، چهل روز قبل از قیامت دوران قیامت و بعث و نشور است.

نظر ما این است که امام زمان تا آخر دنیا هستند و این هیچ منافات با رجعت ائمهعلیهم‌السلام ندارد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله و أئمهعلیهم‌السلام برمی‌گردند؛ ولی لازمه رجوع و بازگشت این نیست که تشکیل حکومت بدهند. چون حکومت برقرار است. برگشت آنان یا برای حکومت یا برای تشریفات یا امر دیگری است؛که حقیقت آن را ما نمی‌دانیم. مدت حکومت امام زمان تا چهل روز قبل از قیامت می‌باشند.

روایت سیزدهم:

وَ بِإِسْنَادِهِ رَفَعَهُ إِلَى جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: أَوَّلُ مَا يَبْدَأُ الْقَائِمُ علیه‌السلام بِأَنْطَاكِيَةَ فَيَسْتَخْرِجُ مِنْهَا التَّوْرَاةَ مِنْ غَارٍ فِيهِ عَصَا مُوسَى وَ خَاتَمُ سُلَيْمَانَ قَالَ وَ أَسْعَدُ النَّاسِ بِهِ أَهْلُ الْكُوفَةِ وَ قَالَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْمَهْدِيَّ لِأَنَّهُ‌ يُهْدَى إِلَى أَمْرٍ خَفِيٍّ حَتَّى إِنَّهُ يُبْعَثُ إِلَى رَجُلٍ لَا يَعْلَمُ النَّاسُ لَهُ ذَنْباً فَيَقْتُلُهُ حَتَّى إِنَّ أَحَدَهُمْ يَتَكَلَّمُ فِي بَيْتِهِ فَيَخَافُ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْهِ الْجِدَارُ.[6]

علامه مجلسى نيز از سيد على بن عبد الحميد و او از جابر نقل كرده است كه حضرت باقر علیه‌السلام فرمود: مهدى علیه‌السلام از آن رو مهدى ناميده شده است كه به كارى پنهانى هدايت مى‌كند تا آنجا كه كسى را مى‌فرستد كه مردى را بكشد در حالى كه مردم او را بى‌گناه مى‌شمرند و كسى در خانه‌اش سخنى مى‌گويد ولى مى‌ترسد كه ديوار عليه او گواهى دهد.


[1] الكافي، ج‌1، ص397.
[2] الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‌2، ص386.
[3] آل عمران 3: 83.
[4] الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‌2، ص384.
[5] . الایقاظ.
[6] بحار الأنوار، ج‌52، ص390.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo