< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

94/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام جدید در دوران ظهور امام زمان #

ادامه‌ی بررسی سند روایت دوازدهم

فضل بن شاذان:

طریق شیخ طوسی به فضل بن شاذان:

مرحوم شیخ طوسی در مشیخه در آخر کتاب تهذیب الاحکام[1] طریقش را بیان می‌کند، و به فضل بن شاذان طریق صحیح دارد.[2]

عبد الرحمن بن ابی هاشم: اگر شیخ طوسی مستقیما از عبد الرحمن بن ابی هاشم نقل می‌کرد، طریق شیخ طوسی به او ضعیف است.[3] ولی ایشان به واسطه‌ی محمد بن یعقوب از علی بن ابراهیم از پدرش و محمد بن اسماعیل از فضل نقل می‌کند.

اما ایشان اگر با همین عنوان باشد، ظاهرا توثیقی ندارد ولی اگر مقصود عبد الرحمن بن محمد بن ابی هاشم باشد، ایشان توثیق دارد.[4]

ظاهرا این دو یکی باشند لذا سند روایت مشکلی ندارد.

د) دلالت روایت

در این روایت چنین نقل شده که امام زمان علیه‌السلام دستور به تخریب چهار مسجد می‌دهند البته روایات دیگری داریم که امام علیه‌السلام نسبت به نوع بنا و سقف مساجد دیگر نظر دیگری دارند که در واقع همان نظر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است یعنی سقف‌های آن‌ها را برمی‌دارد و اگر مُشرِف باشد، بلندی‌های آن‌ها را برمی‌دارد و تخریب می کند.

حال این سوال پیش می‌آید که آیا این مساجدی که در طول تاریخ ساخته شده و وجود داشته به سبک معماری اسلامی بوده است یعنی به خواست و نظر معصوم ساخته شده است یا نه مساجدی است که با معماری امویین و عباسین ساخته شده است؟

ظاهر این روایت این است که زمانی که امام علیه‌السلام ظهور کنند، دستور به تخریب چهار مسجد داده که به اساس برسد و تنها یک سایبانی برای مسجد می‌گذارند، و این مشکلی ندارد و کار جدیدی نیست، تخریب مسجد در زمان خود پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله بوده و ایشان دستور تخریب مسجد ضرار را دادند:

روایات مساجد غیر مبارکه:

1.تخریب مسجد ضرار:

قال الطبرسي قدس الله روحه‌ في قوله تعالى‌ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً : قال المفسرون إن بني عمرو بن عوف اتخذوا مسجد قباء و بعثوا إلى رسول الله صلی‌الله علیه و آله أن يأتيهم فأتاهم فصلى فيه فحسدهم‌ جماعة من‌ المنافقين‌ من بني غنم بن عوف فقالوا نبني مسجدا نصلي فيه و لا نحضر جماعة محمدصلی‌الله علیه و آله و كانوا اثني عشر رجلا و قيل خمسة عشر رجلا منهم ثعلبة بن حاطب و معتب بن قشير و نبتل بن الحارث فبنوا مسجدا إلى جنب مسجد قباء فلما فرغوا منه أتوا رسول الله صلی‌الله علیه و آله و هو يتجهز إلى تبوك فقالوا يا رسول الله صلی‌الله علیه و آله إنا قد بنينا مسجدا لذي العلة و الحاجة و الليلة المطيرة و الليلة الشاتية و إنا نحب أن تأتينا فتصلي لنا فيه و تدعو بالبركة فقال صلی‌الله علیه و آله إني على جناح السفر و لو قدمنا أتيناكم‌ إن شاء الله فصلينا لكم‌ فلما انصرف رسول الله من تبوك نزلت عليه الآية في شأن المسجد ضِراراً.

فَوَجَّهَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله عِنْدَ قُدُومِهِ مِنْ تَبُوكَ عَاصِمَ بْنَ عَوْفٍ الْعَجْلَانِيَّ وَ مَالِكَ بْنَ الدُّخْشُمِ وَ كَانَ مَالِكٌ مِنْ بَنِي عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ فَقَالَ لَهُمَا انْطَلِقَا إِلَى هَذَا الْمَسْجِدِ الظَّالِمِ أَهْلُهُ فَاهْدِمَاهُ وَ حَرِّقَاهُ. وَ رُوِيَ‌ أَنَّهُ بَعَثَ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ وَ وَحْشِيّاً فَحَرَّقَاهُ وَ أَمَرَ بِأَنْ يُتَّخَذَ كُنَاسَةً تُلْقَى فِيهِ الْجِيَفُ. ثم نهى الله نبيه أن يقوم في هذا المسجد فقال‌ لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً أي لا تصل.[5]

طائفه بنی عمرو در محله قبا مسجدی ساختند و از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله خواستند که برای افتتاح آن تشریف بیارند. پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمدند و در آن نماز خواندند. پس جماعتی از منافقین از بنی غنم بن عوف بر آن‌ها حسادت کردند پس گفتند: ما هم مسجد می‌سازیم و در آن نماز می‌خوانیم و در جماعت محمد صلی‌الله علیه و آله حاضر نمی‌شویم و دوازده نفر بودند و گفته شده است که پانزده نفر بودند، و ثعلبة بن حاطب و معتب بن قشیر و نبتل بن حارث از آنان بودند پس مسجدی در کنار مسجد قباء ساختند. چون از آن فارغ شدند نزد رسول الله صلی‌الله علیه و آله آمدند و ایشان برای رفتن به تبوک آماده می‌شدند. گفتند: ای پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله ما مسجدی بنا کردیم برای کسانی که بیمارند و حاجتی و شب‌های بارانی و شب‌های سرد زمستانی و دوست داریم که تشریف بیاورید و در آن نماز بخوانید و به برکت دعا کنید پیامبرصلی‌الله علیه و آله فرمودند: من الآن مسافر هستم و اگر آمدم نزد شما می‌آیم انشاء الله پس برای شما نماز بخوانم پس چون پیامبر صلی‌الله علیه و آله از تبوک برگشتند، آیه در شأن مسجد ضرار نازل شد: «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً».

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وقتی که از تبوک برگشتند، عاصم بن عوف عجلانی و مالک بن دخشم را فرستادند و فرمودند: به سوی این مسجدی روید که اهل آن ظالم هستند، آن را ویران کنید و آتش بزنید. و روایت شده که پیامبر صلی‌الله علیه و آله عمار بن یاسر و وحشی را فرستاد و دستور دادند که آن را محل زباله‌دان کنند. سپس خداوند پیامبرش را از اینکه در این مسجد نماز خوانده شود نهی کرد. مساجدی هم که امام زمان دستور به تخریب آن خواهند داد از این قبیل مساجد می‌باشد و روایت صحیح السند از امام باقر علیه‌السلام نیز این مطلب را تایید می‌کند:

2.چهار مسجدی که به شکرانه قتل امام حسین در کوفه بنا شد:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ سُلَيْمَانَ‌ بْنِ هِشَامٍ عَنْ سَالِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: جُدِّدَتْ أَرْبَعَةُ مَسَاجِدَ بِالْكُوفَةِ فَرَحاً لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام- مَسْجِدُ الْأَشْعَثِ وَ مَسْجِدُ جَرِيرٍ وَ مَسْجِدُ سِمَاكٍ وَ مَسْجِدُ شَبَثِ بْنِ رِبْعِيٍّ لَعَنَهُمُ اللَّهُ.[6]

امام باقر علیه‌السلام فرمودند: چهار مسجد در کوفه تجدید بنا شد به جهت اظهار شادی و خوشنودی در شهادت امام حسین علیه‌السلام: مسجد اشعث و مسجد جریر و مسجد سماک و مسجد شبث بن ربعی لعنت خداوند بر آن‌ها باد.(این کلمه لعنت از متن روایت است.)

پس امام علیه‌السلام یک دید کلی نسبت به مساجد دارد که مسقف نباشد و مُشرِف نباشد ولی معنای این روایت این نیست که امام علیه‌السلام دستور تخریب همه‌ی مساجد را بدهد، در این روایت اشاره به چهار مسجد است و «ال» در «المساجد» ال عهد است یعنی همین مساجدی که برای اظهار سرور و شادی در قتل امام حسین علیه‌السلام تجدید بنا شدند و چنین کاری (تجدید بنا برای اظهار خوشنودی قتل فرزند رسول خدا) جز از منافق سر نمی‌زند[7] و حکم مساجدی هم که به دست منافقین ساخته شده باشد، در زمان پیامبرصلی‌الله علیه و آله مشخص و روشن است و آن تخریب و به آتش کشیدن آن است. همچنان که در مورد مسجد ضرار بیان شد.

حال کسی که مسجد برای اظهار شادی از قتل امام حسین علیه‌السلام بسازد، از اشد نواصب و منافقین است و چنین مسجدی، مسجدی نیست که بر اساس تقوا ساخته شده باشد بلکه این همان مسجد ضرار است، پس تخریب مسجد طبق همان سنت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است و دستور الهی است.

پس این روایت اصلا بیانگر حکم جدیدی نیست بلکه همان سنت رسول الله صلی‌الله علیه و آله است. و برای اینکه مشخص شود که امام علیه‌السلام مساجد چه کسانی را تخریب می‌کنند، به شرح حال جریر می‌پردازیم.

شخصیت جریر بن عبد الله بجلی:

مرحوم مامقانی می‌فرماید:[8]

قد عدّه الشيخ رحمه‌الله‌ تارة: من أصحاب رسول اللّه صلی‌الله علیه و آله، قائلا: جرير بن عبد اللّه أبو عمرو، و يقال: أبو عبد اللّه البجلي، سكن الكوفة، و قدم الشام برسالة أمير المؤمنين علیه‌السلام إلى معاوية، و أسلم في السنة التي قبض فيها النبي صلی‌الله علیه و آله. و قيل: إنّ طوله كان ستة أذرع، ذكره محمد بن إسحاق‌. انتهى‌ و اخرى‌؛ من أصحاب أمير المؤمنين علیه‌السلام، قائلا: جرير بن عبد اللّه البجلي. انتهى. و قال في القسم الأوّل من الخلاصة: جرير بن عبد اللّه البجلي، قدم الشام برسالة أمير المؤمنين علیه‌السلام إلى معاوية. انتهى.

و قال الشهيد الثاني رحمه اللّه في تعليقته على الخلاصة معترضا عليه أنّ رسالة أمير المؤمنين علیه‌السلام و إن دلّت على مدح أوّلا، لكن‌ مفارقته‌ له علیه‌السلام، و لحوقه بمعاوية ثانيا- كما هو معلوم مشهور- يدفع ذلك المدح، و يخرجه عن هذا القسم، و سيرته و تخريب عليّ علیه‌السلام داره بالكوفة بعد لحوقه بمعاوية لعنه اللّه مشهور. انتهى. و هو اعتراض موجّه متين‌ و منها: روايته عن النبي صلی‌الله علیه و آله رؤية اللّه سبحانه، و قد خلط في أواخر عمره. و منها: ما مرّ في الأشعث بن قيس الكندي من أنّه و جريرا بايعا ضبّا بعد ندائهما إيّاه بأبي الحسن‌. و منها: ما حكاه في البحار عن ابن أبي الحديد، أنّه حكى عن جماعة من مشايخه البغداديّين، أنّ جرير بن عبد اللّه البجلي، كان يبغض عليّا علیه‌السلام و هدم عليّ علیه‌السلام داره. و منها: ما رواه ابن أبي الحديد، عن الحارث بن الحصين: أنّ النبي صلی‌الله علیه و آله دفع إلى جرير بن عبد اللّه نعلين من نعاله، و قال: «احتفظ بهما فإنّ ذهابهما، ذهاب دينك!». فلمّا كان يوم الجمل ذهبت إحداهما، فلمّا أرسله علي علیه‌السلام إلى معاوية ذهبت الأخرى، ثمّ فارق عليّا علیه‌السلام، و اعتزل الحرب. و منها: ما رواه في الخصال‌ في الصحيح، عن صفوان [بن يحيى‌]، عمّن ذكره، عن أبي عبد اللّه علیه‌السلام [قال:] إنّ أمير المؤمنين علیه‌السلام نهى‌ عن الصلاة في خمسة مساجد بالكوفة: مسجد الأشعث بن قيس [الكندي‌]، و مسجد جرير بن عبد اللّه البجلي، و مسجد سماك بن مخرمة، و مسجد شبث ابن ربعي، و مسجد تيم. قال: و كان أمير المؤمنين علیه‌السلام، إذا نظر إلى مسجدهم، قال: «هذه بقعة تيم». و معناه أنّهم قعدوا عنه، لا يصلّون معه عداوة [له‌] و بغضا. فتبيّن من ذلك كلّه أنّ الرجل ضعيف غاية الضعف، ملعون لا يعتمد على روايته بوجه.

شیخ طوسی او را از اصحاب پیامبر صلی‌الله علیه و آله شمرده است، و فرموده است: اوساکن کوفه بود، پیام کتبی امیر المومنین علیه‌السلام را برای معاویه برد، اسلام او سال رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله بود.[9] دارای قد بلندی بود.

مرحوم شهید ثانی در اشکال بر علامه حلی که چرا نام او را در قسم اول آورده است، می‌فرماید: "او نامه‌رسان امام علیه‌السلام بود هر چند بگوئیم نامه رسان بودن امام علیه‌السلام دلالت برمدح دارد لکن جدا شدن او از امام علیه‌السلام و ملحق شدنش به معاویه آن مدح را از بین می‌برد و او را از این قسم (عدول) خارج می‌کند و روش او و تخریب خانه‌ی او در کوفه توسط امیر المومنین علیه‌السلام بعد از ملحق شدنش به معاویه مشهور است."

و این اعتراضی متین و موجه است. جریر از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله دیدن خداوند را نقل می‌کند. در مورد اشعث کندی و جریر گفته شده است: این دو بعد از اینکه فراخوانده شدند به ابو الحسن علیه‌السلام با یک سوسمار بیعت کردند و او را خطاب قرار دادند که (نعوذ بالله) تو ابو الحسنی بیا با تو بیعت کنیم.

اشعث بن قیس کندی و جریر بن عبد الله بجلی بغض علی علیه‌السلام را داشتند و علی علیه‌السلام خانه‌ی جریر را خراب کرد. در حالی که پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمودند: بغض تو را ندارد مگر منافق پس او منافق بود و حکم مسجدی که منافق بنا کند نیز روشن است. و اسماعیل بن جریر گفت: علی علیه‌السلام دو بار خانه‌ی ما را خراب کرد. و حارث بن حصین روایت کرده است: رسول الله صلی‌الله علیه و آله به جریر بن عبد الله نعلین دادند و فرمودند: این دو را حفظ کن پس بدرستی که از دست دادن این دو از دست رفتن دین تو است پس روز جمل یکی از این دو از دستش رفت پس چون علی علیه‌السلام او را نزد معاویه فرستاد، دیگری از دست او رفت سپس از علی علیه‌السلام جدا شد. پس فاصله گرفتن از علی بن ابی طالب علیه‌السلام فاصله گرفتن از دین است، در زیارت غدیر به سند معتبر از امام هادی علیه‌السلام نقل شده که می‌فرماید: « السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ‌... أَشْهَدُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الشَّاكَّ فِيكَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِينِ‌ صلی‌الله علیه و آله»[10]

در خصال صدوق از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: امیر المومنین علیه‌السلام از نماز در پنج مسجد نهی کردند: مسجد اشعث بن قیس و مسجد جریر و مسجد سماک و مسجد شبث بن ربعی و مسجد تیم. هر گاه امیر المومنین علیه‌السلام به مسجد جریر نگاه می‌انداختند، می‌فرمودند: این بقعه‌ی تیم است. و معنای آن این است که آن‌ها جزء حزب قاعدین بودند، همراه علی علیه‌السلام نماز نمی‌خواندند به جهت دشمنی و بغضی که نسبت به ایشان داشتند.

پس از همه‌ی آنچه نقل کردیم ظاهر می‌شود که او در نهایت ضعف و ملعون است و به هیچ وجه نمی‌توان بر روایت او اعتماد کرد.

مرحوم میرزا می‌فرماید:[11]

قلت‌: و ذم‌ مسجده‌ و أنّه من المساجد الملعونة، و ممّا بني فرحا بقتل الحسين عليه السلام! .. في التهذيب و الكافي مذكور، مع أنّ في دلالة مطلق الارسال على المدح إشكال.

ذم مسجد جریر و اینکه آن از مساجد ملعونه است، و از آن مساجدی است که برای اظهار خشنودی از قتل حسین علیه‌السلام بنا شد. این مطلب در کافی و تهذیب ذکر شده است، علاوه بر این حکم بر اینکه هر پیام رسانی ممدوح است، مورد اشکال است.

ابن ابی الحدید نقل می‌کند:[12]

و ممن فارقه علیه‌السلام حنظلة الكاتب خرج هو و جرير بن عبد الله البجلي من الكوفة إلى قرقيسيا و قالا لا نقيم‌ ببلدة يعاب فيها عثمان. و أما هذا الأكثف عند الجاهلية يعني جرير بن عبد الله البجلي فهو يرى‌ كل‌ أحد دونه‌ و يستصغر كل أحد و يحتقره قد ملئ نارا و هو مع ذلك يطلب رئاسة و يروم إمارة و هذا الأعور يغويه و يطغيه إن حدثه كذبه و إن قام دونه نكص عنه فهما كالشيطان‌ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِين‌[13]

او به همراه حنظله از کوفه به عنوان اعتراض و نارضایتی از حکومت امیر المومنین علیه‌السلام به طرف قرقیسیا بیرون رفتند، گفتند: ما در شهری که به عثمان عیب می‌گیرند، نمی‌مانیم. امیر المومنین علیه‌السلام فرمودند: این شخص در دوران جاهلیت یعنی جریر بن عبد الله بجلی پس او هر کسی را پائین‌تر از خود می‌بیند و هر کسی را کوچک می‌کند و تحقیر می‌کند، درونش مملو از آتش حقد و کینه است و با این وجود ریاست را می‌طلبد و این اعور (مراد اشعث است) او را گمراه می‌کند پس این دو مانند شیطان هستند.

امیر المومنین علیه‌السلام چند نفر را برای دستگیری شخصی فرستاد، او را دستگیر کردند آوردند که در راه به رئیس پلیس برخورد کردند، گفت: اینجا حوزه‌ی استحفاظی من است او را رها کنید گفتند: ما طبق دستور امیر المومنین علیه‌السلام او را دستگیر کردیم گفت: او را رها کنید تا با من هماهنگی شود، آن‌ها هم نزد امام علیه‌السلام برگشتند، امام علیه‌السلام فرمود: چه شد؟ گفتند: دستگیرش کردیم، این رئیس پلیس مانع از آوردن او شد فرمودند: خود او را بیاورید، او را آوردند امام علیه‌السلام فرمودند: چرا آزادش کردی؟ شلاقش بزنید، چند شلاقی که به او زدند، نگاهی به امیر المومنین علیه‌السلام انداخت و گفت: نمی‌دانم با شما چه کار کنم، اگر کنار شما بمانم، در اجرای قانون ، همه‌ی افراد، با هر رتبه‌ای، نزد تو یکسان هستند و اگر از تو جدا شوم کافر شده‌ام، امام علیه‌السلام فرمود: آزادش کنید. (الغارات)

و قال في طبقات ابن سعد 6/ 21 بسنده: .. عن زياد بن علاقة، قال: سمعت جرير ابن عبد اللّه حين مات المغيرة بن شعبة يقول: استغفروا لأميركم فإنه كان يحبّ العافية.[14]

وقتی مغیره به هلاکت ‌رسید، جریر گفته است: برای امیرتان طلب استغفار کنید، او عافیت طلب بود.

فرزند مرحوم مامقانی می‌فرماید:[15]

إنّ المترجم له من أعداء أمير المؤمنين و إمام المتقين و خليفة رسول ربّ العالمين عليه أفضل الصلاة و السلام، فهو ببيعته للضبّ و عدائه و نصبه لسيد الوصيين علیه‌السلام زنديق كافر، فعليه و على من شاكله لعنة اللّه و الملائكة و الناس أجمعين.

همانا مترجم (جریر) از دشمنان امیر المومنین علیه‌السلام و امام متقین و خلیفه‌ی رسول رب العالمین که بر او بهترین سلام و صلوات باد، بوده است، پس بیعت او با سوسمار و دشمنی او با سید الوصیین علیه‌السلام او را از زنادقه و کفار قرار داده، پس لعنت خداوند و ملائکه و مردم بر او و مانند او باد.

مرحوم شوشتری می‌فرماید:[16]

كما أنّ قوله: «إنّه و الأشعث بايعا ضبّا بعد ندائهما إيّاه بأبي الحسن» غلط. فقد عرفت ثمّة أنّهما نادياه «أبا حسل» و أبو حسل كنية الضبّ. هذا، و قال المسعودي: خرج جرير إلى بلاد قرقيسيا، و كتب إلى معاوية يعلمه ما نزل به و أنّه أحبّ مجاورته و المقام في داره، فكتب إليه معاوية بالمسير إليه‌ و ذكر مثله سبط ابن الجوزي في تذكرته

قول مصنف که جریر و اشعث با سوسمار بیعت کردند بعد از اینکه آن را ابو الحسن صدا زدند، غلط است، آن دو صدا زدند: ابا حسل و ابو حسل کنیه‌ی سوسمار است.

مسعودی گفته است: جریر به سوی قرقیسیا بیرون رفت، و نامه‌ای به معاویه نوشت که او را از آن جهت که از کوفه خارج شده است و بر اینکه همجواری و مقام در حکومت او را دوست دارد، آگاه کند، پس معاویه نامه به او نوشت که به سوی او بیاید و مانند این مطلب را سبط بن جوزی در تذکره‌اش ذکر کرده است.

پس مساجدی که امام زمان دستور به تخریب آن می‌دهند دارای یک چنین سابقه‌ای و از یک چنین افرادی با نیات پلید که داشتند، می‌باشد و مساجدی است که منافقین ساختند و تخریب مساجد منافقین سابقه داشته است و خود پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله مسجد ضرار را تخریب کردند.


[1] .تهذیب الاحکام «مشیخه»، ص50.
[2] معجم رجال الحدیث، ج19، ص299.
[3] معجم رجال الحدیث، ج9، ص305 و 347.
[4] معجم رجال الحدیث، ج14، ص47.
[5] بحار الأنوار، ج‌21، ص252.
[6] تهذيب الأحكام، ج‌3، ص250- ملاذ الاخیار، ج5، ص471 مرحوم مجلسی می‌فرماید: صحیح.
[7] . در مورد حکم صوم روز عاشورا بحث است، نظر ما بر حرمت صوم در این روز است، مرحوم خوئی در موسوعه در بحث‌های استدلالی‌شان قائل به استحباب هستند و می‌فرماید: منظور ما از استحباب این نیست که کسی از باب اظهار شادی قتل امام حسین علیه‌السلام. روزه بگیرد و کسی که چنین کاری بکند از اشد نواصب است
[8] تنقيح المقال في علم الرجال، ج‌14، ص318.
[9] علمای عامه او را که چهل روز قبل از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله اسلام آورد را صحابی عادل می‌دانند و حال انکه حضرت ابو طالب علیه‌السلام. که سال‌ها، قریب پنجاه سال از پیامبر حمایت کردند و از بعثت تا دو سال قبل هجرت را درک کرد را نعوذ بالله کافر می‌دانند
[10] . هدیه الزائرین، زيارت حضرت امام على نقى عليه السلام در روز غدیر، وکتاب مفاتیح الجنان- بخشی از زیارت حضرت علی علیه السلام در روز عید غدیر.
[11] تنقيح المقال في علم الرجال، ج‌14، ص321.
[12] شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‌4، ص93.
[13] شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‌20، ص287.
[14] تنقيح المقال في علم الرجال، ج‌14، ص323.
[15] تنقيح المقال في علم الرجال، ج‌14، ص326.
[16] قاموس الرجال، ج‌2، ص586.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo