< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

93/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام جدید در دوران ظهور امام زمان #

روایت پنجم

الف) متن روایت

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الدَّقَّاقُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ‌ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حُكَيْمٍ عَنْ ثَوْرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مَكْحُولٍ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه‌السلام لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ صلی‌الله علیه و آله أَنَّهُ لَيْسَ فِيهِمْ رَجُلٌ لَهُ مَنْقَبَةٌ إِلَّا وَ قَدْ شَرِكْتُهُ فِيهَا وَ فَضَلْتُهُ وَ لِي سَبْعُونَ مَنْقَبَةً لَمْ يَشْرَكْنِي فِيهَا أَحَدٌ مِنْهُمْ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَأَخْبِرْنِي بِهِنَّ فَقَالَ علیه‌السلام إِنَّ أَوَّلَ مَنْقَبَةٍ لِي أَنِّي لَمْ أُشْرِكْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لَمْ أَعْبُدِ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ الثَّانِيَةُ أَنِّي لَمْ أَشْرَبِ الْخَمْرَ قَط...

وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ وَ الْخَمْسُونَ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَنْ‌ یَذْهَبَ بِالدُّنْيَا حَتَّى يَقُومَ مِنَّا الْقَائِمُ يَقْتُلُ مُبْغِضِينَا وَ لَا يَقْبَلُ الْجِزْيَةَ وَ يَكْسِرُ الصَّلِيبَ وَ الْأَصْنَامَ وَ يَضَعُ‌ الْحَرْبُ أَوْزارَها وَ يَدْعُو إِلَى أَخْذِ الْمَالِ فَيَقْسِمُهُ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَعْدِلُ فِي الرَّعِيَّةِ و...[1]

مكحول گويد: حضرت علىعلیه‌السلام فرمود: حافظين اصحاب پيغمبر صلی‌الله علیه و آله مي‌دانند كه در ميان آن‌ها كسى نيست كه فضيلتى داشته باشد جز آنكه من با او شريكم و بر او برترى دارم ولى من هفتاد منقبت دارم كه هيچ كدام از آنان را در او شركتى نيست[2] عرض كردم يا امير المؤمنين مرا از آنها آگاه كن فرمود:

1- حتی به مقدار زمان يك چشم بهم زدن هم مشرك به خدا نبودم و لات و عزى را نپرستيدم.

2- هرگز شراب ننوشيدم.[3]

و اما ویژگی پنجاه و سوم: براستى خداى تبارك و تعالى دنيا را از ميان نَبَرد تا قائم خاندان ما ظهور كند مبغضین و دشمنان ما را بكشد جزيه نپذيرد صليب‌ها و بت‌ها را بشكند و جنگ جهان را به پايان رساند و اموال را ضبط كند و برابر تقسيم نمايد و در ميان رعايا به عدالت رفتار كند.

ب) منابع روایت

1. الخصال، ج‌2، ص 579

2. بحار الانوار، ج31، ص432

3. اثبات الهداة، ج3، ص 496

ج) بررسی سند روایت

این روایت نیاز به بررسی سندی ندارد، در بحث کلام این مطلب را متعرض شده و بیان کردیم که در دورانی که نقل فضائل امیر المومنین علیه‌السلام در اثر حاکمیت نواصب، جرم بوده و ناقل تحت تعقیب قرار می گرفته و حتی محکوم به اعدام می‌شده است، انگیزه‌ای برای جعل حدیث نیست. لذا کشف می شود که احادیثی که در فضائل امیر المومنین علیه‌السلام نقل شده است مخصوصا آن‌هائی که درمنابع صحیح است، قابل رد نیست. مرحوم مظفر در دلائل الصدق[4] این مطلب را آورده و استدلال آن را به زیبایی بیان می‌کند.

علاوه بر این که راوی این روایت مکحول است که در شرح حال او چنین آمده است:

کان من المبغضین لعلی بن ابی طالبعلیه‌السلام [5] از کسانی که نسبت به حضرت بغض می‌ورزید، یک چنین شخصی روایت را نقل می‌کند و علاوه بر این متن شواهد صدق دارد.

طرقی که ما برای اطمینان به صدور روایت به آن توجه می‌کنیم، وثاقت راوی، یا اینکه روایت در کتب معتبر مکرر نقل شده باشد، و یا اینکه شهرت فتوایی و عملی مطابق آن باشد، و یا اینکه شواهد متعددی مطابق آن باشد.

اما راجع به این روایت، روایات متعددی داریم که این متن را تائید می‌کند؛ لذا نیازی به بررسی و بحث سندی نسبت به این متن نمی‌باشد.

د) دلالت روایت

اشکال:

ظاهر متن این روایت این است که امام زمانعلیه‌السلام از اهل کتاب جزیه نمی‌پذیرد، و این خلاف آیه شریفه «حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُون‌» است.

جواب:

اولا: در صورت وجود این اشکال، اختصاص به این روایت ندارد و روایات دیگری هم وجود دارد.

ثانیا: با قطع نظر از آن روایات خصوص این روایت را که متنش را پذیرفتیم چون قوت متن داشت، در این روایت ندارد که از اهل کتاب جزیه نمی‌پذیرد.

پذیرش جزیه در فقه اسلامی از اهل کتاب است و از غیر اهل کتاب پذیرفته نیست. مراد از عدم پذیرش جزیه در این روایت عدم پذیرش جزیه از غیر اهل کتاب است به قرینه عبارت قبل «یقتل مبغضینا» که منظور از آن مبغضین و نواصب هستند. نواصب و خوارج حظی از اسلام ندارند و نواصب غیر از اهل سنت هستند. نواصب بسیار نادر و محدودند و آن‌ها کسانی هستند که «یستحل سفک دم اهل البیت علیهم‌السلام» آن‌ها با اهل بیت علیهم‌السلام دشمنی دارند و سعی در تنقیص امیر المومنین علیه‌السلام و اهل بیت علیهم‌السلام دارند. در دوران امام زمانعلیه‌السلام از آنها جزیه پذیرفته نمی‌شود چون آن‌ها موضوع برای جزیه نبوده و اهل کتاب نیستند، لذا یا باید اسلام را بپذیرند و یا تسلیم نابودی شوند.

اما ادامه این روایت که می‌فرماید: «یکسر الصلیب» مشکلی ندارد، خود پیامبرصلی‌الله علیه و آله وقتی که هیئت نصاری خدمتشان می‌ رسیدند، دست می‌بردند و صلیب را که مظهر شرک است، می‌شکستند.

 

روایت ششم

الف) متن روایت

قال رسول اللّه صلی‌الله علیه و آله: «يخرج‌ المهدي‌ حكما عدلا، فيكسر الصليب، و يقتل الخنزير، و يطاف بالمال في أهل الحواء فلا يوجد أحد يقبله. [6]

پيامبر خدا صلی‌الله علیه و آله مى‌فرمايد: «حضرت مهدى به عنوان فرمانروايى دادگر ظهور مى‌كند و صليب‌ها را مى‌شكند و خنزیر را مى‌كشد و دستور مى‌دهد كارگزارانش مال و ثروت را برداشته، در شهرها بگردند تا هركس نيازمند است، از آن بردارد؛ ولى كسى پيدا نمى‌شود كه اظهار نيازمندى كند.

در شرح حال حضرت ابوذر آمده که بعد از ظلم‌هائی که به ایشان کردندو او را به ربذه تبعید کردند، حاکم مدینه کسی را همراه پولی پیش او فرستاد که از او دلجویی کند. ابوذر گفت: من چه نیازی به مال دارم و امروز از غنی ترین مردم هستم. آن مأمورگفت: تو در جائی که نشستی تکه پارچه‌ای بیشتر نداری؟ ابوذر گفت: زیر همین پارچه را نگاه کن، چند تکه نان خشک است که چند روز است که آنجاست و هنوز آن را مصرف نکردم، مگر چقدر می‌خواهم بمانم، همان مرا کفایت می‌کند. مأمور رفت و برگشت به او گفت: خلیفه می‌گوید: به خدا قسم این از ملک شخصی خود من است و این مال از بیت المال نیست، ابوذر گفت: او به همه افراد چنین پولی را داده یا برای من فرستاده است؟ گفت: فقط برای توست. ابوذرگفت: نه نمی خواهم.

به نظر ما در دوران ظهور، امام زمانعلیه‌السلام قبل از اینکه مسائل مالی را حل کنند، مشکلات اخلاقی را رسیدگی می‌کند «وضع یده علی روس العباد و کملت عقولهم احلامهم اخلاقهم»، دست بر سر بندگان خداوند می‌گذارد پس عقول و آرزوها و اخلاق آنان کامل می‌شود. امروز مشکل جامعه دوری از اخلاق و معنویت است و در اثر این دوری، غیر اخلاقی می‌شود. امروز بسیاری از افراد دنبال آنند که به هر قیمتی به منافع خود برسند. برای منافع و نفت ده میلیون ازجمعیت 24 ملیونی سوریه را آواره می‌کند. یا اینکه مازاد گندم را در دریا می‌ریزند تا قیمت آن پایین نیاید. اینها مشکلات بشرند وگام اول امام زمانعلیه‌السلام این است که این مشکل را حل می کند، بعد از آن اعلام می‌کند اگرکسی پول می‌خواهد بیاید که به غیر یک نفرکسی نمی‌آید. وآن یک نفر به مکان مشخصی می رود و به او می‌گویند که دامن را باز کن و با بیل طلا در دامنش می‌ریزند « يَحْثُو الْمَالَ حَثْواً وَ لَا يَعُدُّهُ‌ عَدّاً» دامنش پر پول می‌شود. پس از اینکه بیرون می‌آید، با خود فکر می‌کند که آیا کسی غیر از من نبود که اعلام نیاز کند؟ لذا وجدانش را ملامت می‌کند، و بر می‌گردد و می‌گوید: پول را نمی‌خواهم و به او می‌گویند که پول داده شده پس گرفته نمی‌شود. و این عطایای آل محمدصلی‌الله علیه و آله است.

باید بر این نکته تاکید شود، وقتی که این مسئله حل شد، واضح می‌گردد که چطور یطاف بالمال، وفلا یوجد احد یقبله. یعنی واقعا در خانه همه چیز است و یا نه احساس بی‌نیازی می‌کند؟

حضرت امام امیرالمومنین علیعلیه‌السلام یک تکه کدو را پخته بودند و مصرف کردند بعد دست روی شکم مبارک گذاشتند و فرمودند: شکمی که با یک تکه کدو سیر شود این شکم انسان را به جهنم بکشاند!!

امام زمانعلیه‌السلام قبل از اینکه به مسائل مالی بپردازد، مسائل اخلاقی را حل می‌کند و به معنویت جامعه می‌پردازد. جامعه‌ای که بزرگ به کوچک رحم نمی‌کند و کوچک به بزرگ احترام نمی گذارد، همسایه فکر همسایه نیست، معنویتی نیست و نتیجه آن میشود کسی که پنج بچه دارد می گوید که ای کاش چهار بچه داشتم و کسی که سه بچه دارد می‌گوید که ای کاش دو تا داشتم و آن کسی که بچه‌ای ندارد می‌گوید ای کاش خانه و زن نداشتم، تا جایی که می رود کنار قبر برادرش و می‌گوید ای کاش جای تو بودم. اینها اثرات دوری از مسائل معنوی است که مرده شده است و دوران امام زمانعلیه‌السلام دوران احیای مسائل معنوی است.

به نظر ما این روایت به جز بحث قتل خنزیر مشکلی ندارد. که آن هم شاید کنایه از این باشد که امروز خنزیر گوشت مصرفی غیر مسلمین است که جلوی این منکر را می‌گیرد. شکستن صلیب هم که شخص پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله انجام می‌دادند.

ب) منابع روایت

1. عقد الدرر، سلمی (از علمای قرن هفتم)، ص166[7]

2. القول المختصر، احمد بن حجر الهیثمی ولی اصل آن از البعث و النشور بیهقی است، پس روایت عامی است.

این روایت در کتب شیعه نیست ولی به نظر نمی‌رسد متن آن ایرادی داشته باشد.


[1] الخصال، ج‌2، ص: 579.
[2] این پاسخ دگراندیشانی است که تاکید می‌کنند افضل صحابه بعد از رسول اللهصلی‌الله علیه و آله فلانی و فلانی هستند و امیر المومنینعلیه‌السلام. رتبه چهارم است. و می گویند اگر شیعه غیر از این را بگوید، غالی است
[3] خدا از بعضی مفسرین دگراندیش نگذرد که برای اینکه بار سنگین شرب خمر را از بعضی بردارند می‌گویند: «و لا تقرب الصلاه و انتم سکاری» نزلت فی علی علیه‌السلام و امام علی علیه‌السلام. را متهم می‌کنند
[4] . جلد 4.
[5] قاموس الرجال، ج10 ص235.
[6] عقد الدرر، ص166.
[7] کتاب عقدالدرر اولین بار در مصر چاپ شد و هر کسی که آن را چاپ کرده، کپی چاپ مصر است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo