< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

91/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه
بحث ما درباره ادله اثبات ولادت امام زمان# می باشد. این موضوع از نظر ما روشن است و نیازی به بررسی ندارد ولی به خاطر القاء شبهات و ایجاد تشکیک از طرف گروه های وهابی و تکفیری، به این موضوع پرداختیم. در جلسه قبل بیان کردیم که موضوع ولادت امام زمان# از اختصاصات شیعه نمی باشد، بلکه بسیاری از بزرگان اهل سنت اعتراف به داشتن فرزندی برای امام عسکری× داشته‌اند. بعضی از اهل سنت سن شریف امام زمان# را هنگام شهادت پدر بزرگوارشان هم، ذکر کرده‌اند.
نسبت دروغ ابن تیمیه به طبری
ابن تیمیه به عنوان نظریه پرداز وهابیت، به دروغ می گوید که طبری و عبد الباقي بن قانع و غیر این دو قائل اند که امام عسکری از خود فرزندی به جای نگذاشته است.
شما در همه کتاب تاریخ طبری عبارت «...أن الحسن بن علي العسكري لم يكن له نسل...» را نمی یابید و این مطلب، از دروغ های ابن تیمیه نسبت به طبری است. اگر به فرض هم که طبری چنین مطلبی را بیان می کرد، قولش مخالف ده‌ها قول دیگر بزرگان اهل سنت بود و اعتباری نداشت.
جمله «لم یعقب الحسن» در کتاب ملحقات تاریخ طبری که معروف به صله التاریخ است، ذکر شده است و مراد از حسن: محمد ابن الحسن ابن علی ابن موسی بن جعفر (نوه امام رضا×) است و ربطی به امام عسکری × ندارد.
کلامی در مورد ابن تیمیه
شخصیت ابن تیمیه به گونه ای است که از دروغ ابایی ندارد. شاید دروغگویی جزء دیانتش باشد. وی در منهاج السنه خود، تصریح دارد که رافضه مثل یهود هستند و رافضی‌ها [شیعیان دوازده امامی] با جبرئیل دشمنند؛ زیرا معتقدند که بنا بود جبرئیل وحی را بر علی بن ابیطالب× نازل کند، ولی بر پیامبر| نازل نمود.[1]
کتاب منهاج السنه ابن تیمیه، رد بر منهاج الکرامه علامه حلی است و اعتقادات او را رد می کند. در کجای کتاب علامه حلی و یا منابع دیگر شیعه، چنین مطلبی آمده است که ایشان در مقام رد آن برآمده است.
ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان، ضمن معرفی علامه حلی، جملاتی در مورد ابن تیمیه ذکر می کند که تا حدودی، گویای شخصیت ابن تیمیه می باشد. ابن حجر می گوید:
«یوسف والد الحسن بن يوسف بن علي بن المطهر الحلي الرافضي المشهور وكان رأس الشيعة الإمامية في زمانه وله معرفة بالعلوم العقلية شرح مختصر بن الحاجب الموصلي شرحا جيداً بالنسبة إلى حل الفاظة وتوضيحه [2](علامه حلی از بزرگان شیعه در زمان خودش و آشنای به علوم عقلی که مختصر ابن حاجب را شرح خوبی نموده است) و صنف كتابا في فضائل علي رضي الله عنه نقضه الشيخ تقي الدين ابن تيمية في كتاب كبير...(علامه حلی، کتابی در فضائل علی× تصنیف نموده که ابن تیمیه ردی بر آن نوشته است)
لكن وجدته كثير التحامل إلى الغاية في رد الأحاديث التي يوردها ابن المطهر وان كان معظم ذلك من الموضوعات والواهيات (اگر چه بیشتر کتاب علامه حلی از موضوعات است ولی ابن تیمیه، بیش از حد در برابر آن‌ها موضع گرفته است) لكنه رد في رده كثيرا من الأحاديث الجياد التي لم يستحضر حالة التصنيف مظانها لأنه كان لاتساعه في الحفظ يتكل على ما في صدره والإنسان عامد للنسيان وكم من مبالغة لتوهين كلام الرافضي ادته أحيانا إلى تنقيص علي رضي الله عنه [3]
(ابن تیمیه در هنگام رد علامه حلی، احادیث معتبری را مردود دانسته، زیرا در هنگام تألیف کتاب خود، مطلع به آن‌ها نبوده و بر حافظه خود اعتماد می کرده است [اهل دقت و تحقیق و مراجعه به منابع نبوده است] و چه بسیار در اهانت به شیعیان زیاده روی کرده تا جایی که [ چنین مبالغه در اهانت] در بعضی مواقع، منجر به اهانت علی× شده است.[4]
پس ابن تیمیه، قابل اعتماد و اعتنا نمی باشد و چه خوب علامه حلی در مورد او فرموده است: «لو كان‌ يفهم‌ ما أقول أجبته»
مولف کتاب صله التاریخ
مولف کتاب، شخصی بنام عريب بن سعد القرطبي می باشد. تا جایی که بنده تتبع کردم، مجهول است.
فقط آقای «الزرکلی» صاحب کتاب «ألاعلام » در مورد او می گوید:
عريب بن سعد القرطبي(م. 369 )، طبيب مؤرخ من أهل قرطبة (طبیب و مورخ است) من أصل نصراني (اسبانيولي) أسلم آباؤه واستعربوا(اجدادش مسلمان شدند و جزء عرب‌ها شدند) وعرفوا ببني التركي. استعمله الناصر (سنة 331) على كورة أشبونة. واستكتبه المستنصر (الحكم) وارتفعت منزلته عند الحاجب المضور (أبي عامر) فسماه «خازن السلاح » (استاندار از طرف ناصر و نویسنده شد و بعد مسئولیت انبارداری اسلحه به او داده شد.) واختصر «تاريخ الطبري » وأضاف إليه أخبار إفريقية والاندلس، فسمي «صلة تاريخ الطبري»[5] (تاریخ طبری را مختصر کرده و اخبار افریقا و اندلس را به آن اضافه کرده و نام آن را صله تاریخ طبری نامیده است)
بررسی شخصیت عبدالباقی ابن قانع
عبدالباقی ابن قانع، یکی دیگر از کسانی است که ابن تیمیه در منهاج السنه می گوید که او هم قائل است که امام عسکری× از خود فرزندی به جای نگذاشته است. ابن تیمیه نگفته است که عبدالباقی در چه منبعی چنین سخنی را ذکر کرده است، ضمن اینکه باید بررسی شود که عبدالباقی، چه اندازه از اعتبار برخوردار است؟ ذهبی در سیر أعلام النبلاء در مورد او چنین می گوید:
«ابن قانع، الامام الحافظ البارع الصدوق - إن شاء الله - القاضي أبو الحسين عبد الباقي بن قانع بن مرزوق بن واثق الاموي مولاهم، البغدادي، صاحب كتاب " معجم الصحابة " الذي سمعناه...
قال البرقاني: البغداديون يوثقونه، وهو عندي ضعيف.
وقال الدارقطني: كان يحفظ، ولكنه يخطئ ويصر. (اصرار بر اشتباه داشت)
وروى الخطيب عن الازهري، عن أبي الحسن بن الفرات، قال: كان ابن قانع قد حدث به اختلاط قبل موته بنحو من سنتين، فتركنا السماع منه، وسمع منه قوم في اختلاطه»[6]
نتیجه: عبدالباقی ابن قانع، مشکل دارد.
تصریح بعضی از علمای اهل سنت به ولادت امام زمان #
در مقابل ادعای ابن تیمیه، بعضی از علمای بزرگ اهل سنت، تصریح به ولادت امام زمان# کرده‌اند.این‌ها قائلند،امام زمانی# که از نسل پیامبر| و فرزندان علی^ و امام عسکری× می باشد، به دنیا آمده است [گرچه بعضی، این امام را همان مهدی موعود ندانند که این خود بحث دیگری است].
شمس الدين الذهبی(673 - 748 ) که از متعصبین است در سه کتابش: سیر أعلام النبلاء، تاریخ الاسلام و العبر ذکر می کند که محمد فرزند عسکری متولد شده است.
بیان ذهبی در کتاب العبر
«وفيها (سنة خمس وستين ومائتين ) محمد بن الحسن العسكري بن علي الهادي بن محمد الجواد بن علي الرضا بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق العلوي الحسيني أبو القاسم. الذي تلقبه الرفضة : الخلف الحجة وتلقبه بالمهدي وبالمنتظر وتلقبه بصاحب الزمان وهو خاتمة الاثنتي عشر وظلال الرافضة ما عليه مزيد. فإنهم يزعمون أنه دخل السرداب الذي بسامراَ فاختفى. وإلى الآن وكان عمره لما عدم تسع سنين أو دونها»[7]
ذهبی در مورد القاب امام زمان، قول را منتسب به شیعیان می داند ولی در مورد ولادت امام زمان، تصریح دارد که محمد فرزند عسکری در تاریخ 265 متولد شده است. [ البته، تاریخ ولادت، اشتباه است و 255 یا 256 است]
بیان ذهبی در کتاب تاریخ الاسلام
«أبو محمد الهاشمي الحسيني أحد أئمة الشيعة الذين تدعي الشيعة عصمتهم ويقال له الحسن العسكري لكونه سكن سامراء، فإنها يقال لها العسكر. وهو (حسن عسکری) والد منتظر الرافضة. توفي إلى رضوان الله بسامراء في ثامن ربيع الأول سنة ستين، وله تسع وعشرون سنة. ودفن إلى جانب والده. وأمهُ أمة.) وأما ابنه محمد بن الحسن الذي يدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة، فولد سنة ثمان وخمسين، وقيل: سنة ست وخمسين. عاش بعد أبيه سنتين ثم عدم (مفقود) ولم يعلم كيف مات. وأمه أم ولد. وهم يدعون بقاءه في السرداب من أربعمئة وخمسين سنة، وأنه صاحب الزمان، وأنه حيّ يعلم علم الأولين والآخرين، ويعترفون أن أحداً لم يره أبداً، فنسأل الله أن يثبت علينا عقولنا وإيماننا»[8]
بیان ذهبی در کتاب سیر أعلام النبلاء
ذهبی در این کتاب، چندین صفحه راجع به دوازده امام شیعیان و با تجلیل صحبت می کند[ البته در بعضی موارد، جملاتی خلاف حقیقت هم بیان می کند، به هرحال او شاگرد ابن تیمیه است و بيش از اين توقع نمي‌رود] اما بیان او:
«المنتظرالشريف أبو القاسم محمد بن الحسن العسكري بن علي الهادي بن محمد الجواد بن علي الرضى بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زين العابدين بن علي بن الحسين الشهيد بن الامام علي بن أبي طالب، العلوي الحسيني خاتمة الاثني عشر سيدا، الذين تدعي الامامية عصمتهم - ولا عصمة إلا لنبي – و محمد هذا هو الذي يزعمون أنه الخلف الحجة، وأنه صاحب الزمان، وأنه صاحب السرداب بسامراء، وأنه حي، لا يموت حتى يخرج، فيملأ الارض عدلا وقسطا، كما ملئت ظلما وجورا. فوددنا ذلك - والله –
وهم في انتظاره من أربع مئة وسبعين سنة، ومن أحالك على غائب لم ينصفك، فكيف بمن أحال على مستحيل ؟ ! والانصاف عزيز فنعوذ بالله من الجهل والهوى.[9]
ذهبی بعد از این جملات، نام دوازده امام ما را با تجلیل و احترام نقل می کند و از آن بزرگواران به شایستگی یاد می کند و آن‌ها را لایق برای خلافت و امامت می داند.
فمولانا الامام علي: من الخلفاء الراشدين، المشهود لهم بالجنة - رضي الله عنه - نحبه أشد الحب، ولا ندعي عصمته، ولا عصمة أبي بكر الصديق.
وابناه الحسن والحسين: فسبطا رسول الله | و سيدا شباب أهل الجنة، لو استخلفا لكانا أهلا لذلك.
وزين العابدين: كبير القدر، من سادة العلماء العاملين، يصلح للامامة (ذهبی هم قبول دارد که او شایستگی برای امامت دارد) وله نظراء، وغيره أكثر فتوى منه، وأكثر رواية.[10]
وكذلك ابنه أبو جعفر الباقر: سيد، إمام، فقيه، يصلح للخلافة (شایستگی برای خلافت دارد)
وكذا ولده جعفر الصادق: كبير الشأن، من أئمة العلم، كان أولى بالامر من أبي جعفر المنصور.
وكان ولده موسى: كبير القدر، جيد العلم، أولى بالخلافة من هارون، وله نظراء في الشرف والفضل
وابنه علي بن موسى الرضا: كبير الشأن، له علم وبيان، ووقع في النفوس، صيره المأمون ولي عهده لجلالته، فتوفي سنة ثلاث ومئتين.
وابنه محمد الجواد: من سادة قومه، لم يبلغ رتبة آبائه في العلم والفقه.
وكذلك ولده الملقب بالهادي: شريف جليل.
وكذلك ابنه الحسن بن علي العسكري رحمهم الله تعالى...»[11]
نتیجه: پس اصل ولادت امام زمان# را ذهبی قبول دارد هر چند که عصمت ائمه طاهرین و غیبت امام زمان را نمی پذیرد.


[1] منهاج السنه، ابن تیمیه، ج1، ص11 (...كذلك الرافضة واليهود تبغض جبريل ويقولون هو عدونا من الملائكة وكذلك الرافضة يقولون غلط جبريل بالوحي على محمد × ).
[2] لسان الميزان، ابن حجر العسقلاني، ج6، ص319.، ح1144.
[3] لسان الميزان، ابن حجر العسقلاني، ج6، ص319.
[4]الكافي، الشيخ الكليني، ج2، ص36 )مگر پیامبر خدا نفرموده است که:«‌ سِبَابُ‌ الْمُؤْمِنِ‌ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ كُفْرٌ وَ أَكْلُ لَحْمِهِ مَعْصِيَةٌ وَ حُرْمَةُ مَالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ» امروزه وهابیت به پیروی از ابن تیمیه کتاب هایی پراز سب و توهین به ساحت مقدس امیرالمومنین علیه السلام و دیگر ائمه طاهرین^ با قیمتی ارزان چاپ و توزیع می کنند. مگر علی علیه السلام خلیفه چهارم این ها نمی باشد؟ گویا علی# را «نعوذ بالله» مسلمان نمی دانند؟.
[5]الاعلام، الزرکلی، ج4، ص227.
[6]سیر اعلام النبلاء، الذهبي، شمس الدين، ج15، ص227.
[7] العبر، الذهبي، شمس الدين، ج1، ص381.
[8] تاریخ الاسلام، الذهبي، شمس الدين، ج19، ص113.
[9] سير اعلام النبلاء ط الرساله ن،الذهبي، شمس الدين، ج13، ص120.
[10]سير اعلام النبلاء ط الرساله ن،الذهبي، شمس الدين، ج13، ص120.
[11]سير اعلام النبلاء ط الرساله ن،الذهبي، شمس الدين، ج13، ص120. و 122

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo