< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

90/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

روايات سفياني
پروردگارا، در روز شروع اين درس در اين سال سال تحصيلي، از تو مي‌خواهيم که ما را در اداي رسالت وخدمت به فرهنگ مهدوي ونشر معارف اهل بيت ياري و موفق بداري.
بررسي روايات حتمي بودن سفياني:
در اصل سفياني بحثي نيست، رواياتي از فريقين و از طرق اهل بيت به ما رسيده است. ولي بحث در حتميت و خصوصيات سفياني است فعلاً بحث ما روي اين محور است که آيا علامت بودن سفياني حتميت دارد يا نه؟
روايات در اين خصوص متعارض هستند که سه دسته مي‌شوند يک سري روايات فقط اشاره به علاميت دارد نه چيز ديگري. در روايات ديگر علامت سفياني در ذيل علاماتي که حتميت ندارد آمده، شايد به دليل وحدت سياق بتوانيم بگوييم آن هم حتميت ندارد. اما دسته سوم رواياتي هستند که به صراحت حتميت سفياني را تأکيد دارند که دراين دسته سوم هم رواياتي است که مي‌گويد علاوه بر اينکه حتميت دارد ممکن است بَداء هم در آن حاصل شود. ولي با دقت در همه اين روايات مي‌توانيم بگو ييم که اينها همه مثبت هستند و تعارضي ندارند و مي‌توانيم آنهارا با هم جمع کنيم. اکنون روايات هر گروه را بررسي ميکنيم.
دسته اول:
ازدسته رواياتي که اشاره به اصل سفياني دارد نه به حتميت و ظاهراً به غير حتميت است همانند روايت امام باقر علیه‌السلام است که مرحوم صدوق در کتاب کمال الدين به طريق خود آورده که بحث سندي آن در بخشهاي قبل[1] گذشت. و تنها مشکلي که داشت همان اسماعيل ابن علي قزويني است که مهمل است.
روايت اول:
حدثنا محمد بن محمد بن عصام رضي الله عنه قال حدثنا محمد بن يعقوب الكليني قال حدثنا القاسم بن العلاء قال حدثني إسماعيل بن علي القزويني قال حدثني‌ علي بن إسماعيل عن عاصم بن حميد الحناط عن محمد بن مسلم الثقفي قال سمعت أبا جعفر محمد بن علي الباقر ع يقول «القائم منا منصور بالرعب مؤيد بالنصر تطوى له الأرض و تظهر له الكنوز يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله عز و جل به دينه على الدين كله و لو كره المشركون فلا يبقى في الأرض خراب إلا قد عمر و ينزل روح الله عيسى ابن مريم ع فيصلي خلفه قال قلت يا ابن رسول الله متى يخرج قائمكم قال إذا تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال و اكتفى الرجال بالرجال و النساء بالنساء و ركب ذوات الفروج السروج و قبلت شهادات الزور و ردت شهادات العدول و استخف الناس بالدماء و ارتكاب الزناء و أكل الربا و اتقي الأشرار مخافة ألسنتهم و خروج السفياني من الشام و اليماني من اليمن و خسف بالبيداء و قتل غلام من آل محمد ص بين الركن و المقام اسمه محمد بن الحسن النفس الزكية و جاءت صيحة من السماء بأن الحق فيه و في شيعته فعند ذلك خروج قائمنا فإذا خرج أسند ظهره إلى الكعبة و اجتمع إليه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا و أول ما ينطق به هذه الآية بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ثم يقول أنا بقية الله في أرضه و خليفته و حجته عليكم فلا يسلم عليه مسلم إلا قال السلام عليك يا بقية الله في أرضه فإذا اجتمع إليه العقد و هو عشرة آلاف رجل خرج فلا يبقى في الأرض معبود دون الله عز و جل من صنم و وثن و غيره إلا وقعت فيه نار فاحترق و ذلك بعد غيبة طويلة ليعلم الله من يطيعه بالغيب و يؤمن به» [2]
شاهد ما در اين است که اينها از علامات حتميه نيستند وخروج السفياني در کنار اينها ذکر شده است پس به وحدت سياق، همه اينها حتميت ندارند، مگر اينکه کساني به عکس عمل کنند بگويند که چند علامت يماني، قتل نفس زکيه، صيحه آسماني از علاما ت حتمي هستند به اين قرينه باقي علامات هم حتمي است.
دسته دوم:
ديگر روايات به صراحت دارد که سفياني از علامت حتمي است.
روايت دوّم: روايت نعماني در الغيبه
«أخبرنا ابن عقدة، عن علي بن الحسن، عن العباس بن عامر، عن عبد الله بن بكير، عن زرارة، عن عبد الملك بن أعين قال: كنت عند أبي جعفر علیه‌السلام فجرى ذكر القائم علیه‌السلام فقلت له: أرجو أن يكون عاجلا ولا يكون سفياني، فقال: لا والله إنه لمن المحتوم الذي لابد منه.»[3]
روایت بعدی از فضل بن یسار از عبد الملک بن اعین است می‌گوید: نزد امام بودیم صحبت از حضرت قائم عج الله تعالی فرجه الشریف شدو گفتیم: دیگر خسته شدیم امیدواریم که آقا زودتر بیاید ولا یکون السفیانی، امام فرمود: اصلاًعجله نکنید سفیانی از حتمیاتی است که چارهای از او نیست.»
بررسي سند:
ابن عقده (احمدبن محمدبن سعيد): فردي موثق است اگرچه زيدي ست (مرحوم نعماني اورادرمقدمه توثيق ميکنند) . اما عباس بن عامر درباره او گفته اند: «الشيخ الصدوق الثقه کثيرالحديث» (قاموس الرجال چ6ص14)
أما علي بن الحسن: مشترک است که اگر بتوانيم اورا از اشتراک در بياوريم روايت مشکل ديگري ند ارد. أما عبدالملک بن أعين: برادر زراره ميباشد که زراره، از او نقل ميکند.
دسته سوم:
روایاتی که فقط خروج سفیانی را به عنوان علامت ثابت می‌کند نه چيز ديگري. که یکی از آن روایات روايتي از امام صادق (عليه السلام) در کتاب شريف کافي است که متضمن مطالب مهمي در خصوص بحث امامت وآشنا شدن مردم با خط ولايت مي‌باشد. البته شاهد ما آخر روايت ميباشد که ميفرمايند: «وکفاکم بالسفياني علامه» «براي شما ظهور سفياني که علامت باشد کافي است»که علاوه بر علاميت وحتميت، شايد انحصار هم دارد.
روايت سوم: عيص بن قاسم از امام صادق علیه‌السلام
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَوَ اللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكُونُ لَهُ الْغَنَمُ فِيهَا الرَّاعِي فَإِذَا وَجَدَ رَجُلًا هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي هُوَ فِيهَا يُخْرِجُهُ وَ يَجِي‌ءُ بِذَلِكَ الرَّجُلِ الَّذِي هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي كَانَ فِيهَا وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ يُقَاتِلُ بِوَاحِدَةٍ يُجَرِّبُ بِهَا ثُمَّ كَانَتِ الْأُخْرَى بَاقِيَةً فَعَمِلَ عَلَى مَا قَدِ اسْتَبَانَ لَهَا وَ لَكِنْ لَهُ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَ اللَّهِ ذَهَبَتِ التَّوْبَةُ فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لِأَنْفُسِكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى‌اي شَيْ‌ءٍ تَخْرُجُونَ وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لِيَنْقُضَهُ فَالْخَارِجُ مِنَّا الْيَوْمَ إِلَى‌اي شَيْ‌ءٍ يَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ أَنَّا لَسْنَا نَرْضَى بِهِ وَ هُوَ يَعْصِينَا الْيَوْمَ وَ لَيْسَ مَعَهُ أَحَدٌ وَ هُوَ إِذَا كَانَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَلْوِيَةُ أَجْدَرُ أَنْ لَا يَسْمَعَ مِنَّا إِلَّا مَعَ مَنِ اجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَةَ مَعَهُ فَوَ اللَّهِ مَا صَاحِبُكُمْ إِلَّا مَنِ اجْتَمَعُوا عَلَيْهِ إِذَا كَانَ رَجَبٌ فَأَقْبِلُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَتَأَخَّرُوا إِلَى شَعْبَانَ فَلَا ضَيْرَ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَصُومُوا فِي أَهَالِيكُمْ فَلَعَلَّ ذَلِكَ أَنْ يَكُونَ أَقْوَى لَكُمْ وَ كَفَاكُمْ بِالسُّفْيَانِيِّ عَلَامَة[4]ً
عيص بن قاسم گفت: از امام صادق علیه‌السلام شنيدم كه مي‌فرمود:
"بر شما باد به تقواي خداوند يكتا كه شريكي براي وي نيست، و مواظب جانهاي خود باشيد; به خدا سوگند كسي كه براي گوسفندان خود چوپاني دارد هنگامي كه چوپان ديگري را مي‌يابد كه بهتر از اولي گوسفندانش را نگهداري مي‌كند، گوسفندان را از اولي گرفته و به دومي مي‌سپارد، چه نيكو بود اگر هر يك از شما داراي دو جان مي‌بود، با يكي جنگيده و تجربه مي‌اندوختيد و با ديگري از تجربيات حاصله استفاده مي‌كرديد، لكن انسان يك جان بيشتر ندارد و هنگامي كه از دست رفت ديگر راه بازگشت وجود ندارد، پس سزاوار است از جانهاي خودتان در جهت خير استفاده نماييد. هنگامي كه كسي براي قيام به سراغ شما آمد توجه و دقت كنيد كه براي چه هدفي قيام مي‌كنيد.
نگوييد زيد هم خروج كرد، زيد فردي عالم و بسيار راستگو بود و شما را به حاكميت و رياست خودش دعوت نمي‌كرد، او شما را به آنچه رضاي آل محمد است فرا مي‌خواند، و اگر پيروزي و ظفر مي‌يافت به وعده هايش وفا مي‌كرد، وي عليه يك قدرت متمركزي [حكومت بني اميه ] خروج كرد تا آن را شكسته و متلاشي كند، اما ببينيد آن كسي كه امروز از خانواده ما قيام كرد [ محمد بن عبدالله ] شما را به چه چيز مي‌خواند؟ آيا به رضاي آل محمد (ص) ؟ كه ما شهادت مي‌دهيم به دعوت او راضي نيستيم. او امروز كه تنها و بي‌ياور است ما را نافرماني مي‌كند. پس هنگامي كه عَلَم و پرچمها برافراشت و افرادي اطراف او را گرفتند، چگونه از ما اطاعت خواهد كرد؟ به خدا سوگند رهبر و صاحب شما نيست مگر كسي كه تمام فرزندان فاطمه (س) بر گرد او اجتماع كنند. اگر تمام فرزندان فاطمه بر كسي اجتماع كردند و ماه رجب بود با نام خدا براي قيام و ياري او حركت كنيد و اگر خواستيد تا ماه شعبان تأخير بيندازيد، و اگر ماه رمضان را هم در شهر و خانواده خود روزه گرفتيد و پس از ماه مبارك آماده قيام شديد شايد براي تقويت نيروي شما بهتر باشد، و خروج سفياني براي شناسايي چنين قيامي به عنوان علامت شما را است."[5]


[1]. کتاب روايات اليماني الرواية الثانيه ص29وکتاب نشانه هاي ظهورنفس زکيه روايت 11ص55.
[2]. كمال‌الدين، ج 1، ص 331؛ معجم احاديث المهدي،ج7،ص261.
[3]. الغيبة لنعماني، ص301؛ بحار، ج52، ص249..
[4]. الكافي، ج 8، ص.264
[5].الکافي،جلد 8، ص264، ح381.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo