< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

89/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

روایت یازدهمی که مورد بحث بود حدیثی بود از امام باقر علیه السلام که در این حدیث عبارتی آمده بود که تایید یمانی بود. باید در این حدیث دوباره تامل کنیم، که در کتابهای ما با چه سندی وبا چه متنی نقل شده است؟
نقل عیاشی یفر المهدی والمنصور داشت. گفتیم این متن بیش از اینکه مدح یمانی باشد تنقیصی است برای یمانی وحضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف از این رو دوباره به این حدیث برگشته آنرا بررسی می‌کنیم.
الزم الارض ولا تحرکنَّ یدک ولا رجلک ابدا حتی تری علامات
این حدیث به دو منبع اصلی بر می‌گردد:
یک: تفسیر عیاشی (ج1ص64 ح117) از جابر بن یزید جعفی، به صورت کامل ومفصل
عیاشی همین حدیث را در دوجای دیگر از تفسیرش نقل می‌کند:
(ج1ص224) از جابربن یزید جعفی و نقل قسمتی از حدیث،
(ج2ص261) بدون ذکر نام جابرازابراهیم بن عمر ونقل قسمتی از حدیث[1]،
دوم: غیبت نعمانی که تقریبا معاصر با عیاشی است، نعمانی چهار طریق برای این روایت ذکر می‌کند:
طریق اول: أخبرنا أحمد بن محمد بن سعيد عن هؤلاء الرجال الأربعة[2] عن ابن محبوب قال...
طریق دوم وسوم: أخبرنا محمد بن يعقوب الكليني أبو جعفر قال حدثني علي بن إبراهيم بن هاشم عن أبيه قال وحدثني محمد بن عمران قال حدثنا أحمد بن محمد بن عيسى قال وحدثني علي بن محمد و غيره عن سهل بن زياد جميعا عن الحسن بن محبوب قال:...
طریق چهارم: حدثنا عبد الواحد بن عبد الله الموصلي عن أبي علي أحمد بن محمد بن أبي ناشر عن أحمد بن هلال عن الحسن بن محبوب عن عمرو بن أبي المقدام عن جابر بن يزيد الجعفي[3]قال:...
همه این طرق قوی هستند (؟ )
متنی که نعمانی نقل می‌کند همان متن عیاشی است، قال ابوجعفر علیه السلام: الزم الارض ولاتحرکن یدک ولا رجلک... شاهد بحث این فراز است: و يبعث السفياني بعثا إلى المدينة فينفر المهدي منها إلى مكة...
برفرض بگوئیم منصور همان یمانی باشد: اگرکسی بخواهد مثبت بودن چهره یمانی را از روایت جعفی ثابت کند باید به طریق عیاشی استناد کند نه نعمانی چون درنقل نعمانی سخنی از منصور (یمانی) به میان نیامده است، ازطرفی استناد به طریق عیاشی به علت ارسال درسند، امکان پذیر نیست.
اکنون ببینیم کدام یک از این دو نقل مورد توجه قرار گرفته است:
تا زمان علامه مجلسی وحر عاملی وسید هاشم بحرانی ظاهرا کسی به روایتی که به نقل عیاشی است توجهی نکرده است، اگر اعتنا وتوجهی است به نقل نعمانی است.
سیر زمانی نقل روایت مذکور:
الاختصاص شیخ مفید[4] همین نقل نعمانی را از عمرو بن ابی المقدام مطرح می‌کند[5].
ارشاد شیخ مفید همین طریق عمرو بن ابی المقدام را و تنها ابتدای روایت را نقل می‌کند[6].
شیخ طوسی در غیبت با نقل از ارشاد (یعنی همان نقل نعمانی) [7].
اعلام الوری به نقل ازارشاد[8].
خرائج وجرائح قطب راوندی به نقل ازغیبت شیخ طوسی[9].
کشف الغمة به نقل از ارشاد[10].
مستجاد به نقل از ارشاد[11].
فصول المهمة به نقل ازارشاد.[12]
منتخب الانوار نیلی، ازراوندی (نقل غیبت وارشاد) [13]
تاویل الآیات شرف الدین به نقل ازمفید[14].
تا اینجا روایت مذکور به نقل نعمانی مطرح می‌شده واصلا توجهی به نقل عیاشی نداشته‌اند، از قرن 12 نقل عیاشی در کتابهائی که به جمع آوری روایات می‌پردازند، مطرح می‌شود.
اثبات الهداة حر عاملی بعض روایات عیاشی را نقل می‌کند[15]، درص727ح51 به نقل ازغیبت طوسی ودرص732 به نقل از اعلام الوری.
المحجةدردوجابه نقل از عیاشی[16]
حلیة الابرار به نقل از نعمانی[17]
غایة المرامبه نقل از نعمانی[18]
بحار الانوار هردو نقل را ازعیاشی ونعمانی بیان می‌کند[19].
نورالثقلین، معاصر با مجلسی به نقل از عیاشی[20]
مستدرک الوسائل، به نقل از نعمانی[21]
تفسیربرهان درپنج جا ازنعمانی وفقط دریکجا از عیاشی[22] نقل می‌کند.
درکتب اهل سنت، ظاهرا نقل عیاشی نیامده، اما در مورد نقل نعمانی:
عقد الدرر به نقل از ارشاد[23] ونقل ازنعمانی[24]
ینابیع به نقل از المحجة[25]
نتیجه گیری:
از مجموع بحث، این نتیجه به دست می‌آید که آن نقلی که بیشتر مورد توجه بوده نقل نعمانی وبه نقل عیاشی تا قرن دوازده هیچ توجهی نشده وبعد ازآن هم اگر نقلی صورت گرفته عمدتا درکتبی بوده که به جمع آوری روایات پرداخته‌اند، علاوه بر این نقل عیاشی از حیث سند ارسال نیز دارد.
از طرفی نقل عیاشی «یفر المهدی والمنصور» داشت ولی نقل نعمانی ینفرالمهدی، آنهم بدون ذکرمنصور دارد. همانگونه که معلوم است کلمه یفرّ بار منفی دارد، اما ینفر بار مثبت داشته وبه معنای حرکت به سوی مواجهه درجنگ است. لسان العرب در معنای نفر می‌گوید:
النَّفْرَةُ و النَّفْرُ و النَّفِيرُ: القومُ يَنْفِرُونَ معك و يَتَنافَرُونَ في القتال[26]
نگاهی به روایت مذکوردرکتب اهل سنت ونوع متن وسندآن:
در کتاب الفتن نعیم ابن حماد چاپ انتشارات مکتبه الحیدریه ص244وص253این روایت ذکرشده است.
در ص244این متن آمده است:
روایت دوازدهم: حدثنا الحكم بن نافع عن جراح عن أرطاة، (سند این روایت به نظر اهل سنت مشکل ندارد)
قال يدخل السفياني الكوفي فيسبيها ثلاثة أيام ويقتل من أهلها ستين ألفا ثم يمكث فيها ثمانية عشر ليلة يقسم أموالها ودخوله مكة بعدما يقاتل الترك والروم بقرقيسياء[27] ثم ينفتق عليهم خلفهم فتق فترجع طائفة منهم إلى خراسان فتقبل خيل السفياني ويهدم الحصون حتى يدخل الكوفة ويطلب أهل خراسان ويظهر بخراسان قوم يدعون إلى المهدي ثم يبعث السفياني إلى المدينة فيأخذ قوما من آل محمد حتى يرد بهم الكوفة ثم يخرج المهدي ومنصور من الكوفة[28] هاربين[29] ويبعث السفياني في طلبهما فإذا بلغ المهدي ومنصور مكة نزل جيش السفياني البيداء فيخسف بهم ثم يخرج المهدي حتى يمر بالمدينة فيستنقذ من كان فيها من بني هاشم وتقبل الرايات السود حتى تنزل على الماء فيبلغ من بالكوفة من أصحاب السفياني نزولهم فيهربون ثم ينزل الكوفة حتى يستنقذ من فيها من بني هاشم ويخرج قوم من سواد الكوفة يقال لهم العصب[30] ليس معهم سلاح إلا قليل وفيهم نفر من أهل البصرة فيدركون أصحاب السفياني فيستنقذون ما في أيديهم من سبي الكوفة وتبعث الرايات السود بالبيعةإلى المهدي.[31]


[1]. يفر المهدي والمنصور دراين نقل عياشي است. نکته ديگر در مورد اين نقل مرسله بودن آن است، زيرا نقل ابراهيم بن عمر عمن سمعه است.
[2]. ابن مفضل، ابن اسحاق، ابن حسين و ابن احمد بن الحسن.
[3].الغيبة للنعماني. ص288باب14ح67
[4]. دربحث کتابشناسي نسبت اين کتاب به شيخ مفيد رابررسي خواهيم کرد.
[5]. الاختصاص، ص255.
[6]. الارشاد، ج2ص372.
[7].الغيبة للطوسي، ص441ح 434 چاپ معارف قم.
[8]. اعلام الوري، ص427 باب1فصل 1.
[9]. الخرائج والجرائح، ج3ص1156 ح62.
[10]. کشف الغمة، ج3ص249.
[11]. المستجار ص276.
[12].الفصول المهمة.، ص301فصل 12
[13].منتخب الانوار المضيئة.، ص33 فصل3
[14]. تاويل الآيات، ج1ص82.
[15].اثبات الهداة، ج3ص548ح 545 وص549ح554 بانقل قسمتي ديگرازروايت.
[16].المحجة في مانزل في الحجة، ص22وص25، علت اينکه صاحب اين کتاب نقل عياشي را به عنوان المحجة درکتابش آورده اينست که روش ايشان اين بوده که رواياتي را درذيل آيات بياورد که مرتبط با امام عصر عج الله تعالي فرجه الشريف بوده ومفسر آيات مربوط به حضرت مهدي ع باشد.
[17].حلية الابرار.، ج5ص311
[18].غاية المرام.، ج3ص271
[19]. بحارالانوار ج51ص56 به نقل از عياشي، ج52ص212به نقل ازطوسي وارشاد، ج52ص222به نقل ازنقل عياشي، ج52ص237به نقل ازنقل نعماني، و سرور اهل الايمان.
[20]. نورالثقلين، ج1ص485.
[21]. مستدرک الوسائل، ج11ص37.
[22]. البرهان، ج1ص163.
[23]. عقدالدرر، ص79 باب 4فصل1،.
[24]. همان، ص124.
[25].ينابيع المودة.، ج3ص
[26]. لسان العرب ج3 ص500.
[27]. جريان قرقيسيا (برخي به اشتباه برآرماگدون تطبيق مي‌دهند) از جنگهائي است که کشتار عجيب وغريبي قبل از ظهور درآن اتفاق مي‌افتد، ولذا بايد ازآن بحث شود.
[28]. اصلا نقل جريانات کوفه درروايات ما غير از نقلي است که اهل سنت دارند.
[29]. اصلا حضرت مهدي کوفه نمي‌آيند زيراآمدن ايشان به کوفه يعني ظهور اعلام شده وحضرت کوفه را پايتخت خود قرار داده است آن وقت چگونه حضرت ازپايتخت خود فرار مي‌کنند.
[30]. عصبة، الجماعه من الرجال نحوالعشرة وفي عشره الي اربعة، جمعها عصب، کالغرفة والغرف، اخذا من الشد کانه يشد بعضهم بعضا شد الاعصاب، الاعصاب اطناب المفاصل کما في الآيه ونحن عصبه اي جماعة اغنياء.
[31] . الفتن، ص224.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo