< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

88/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

روایات در ارتباط مثبت بودن چهره یمانی 2طریق داشت.گاهی از طریق شیعه بود وما ضمن بررسی سندی و دلالی دریافتیم که این روایات مبتلا به اشکالاتی است.
بعضی روایات هم از طرق اهل سنت رسیده که عمده ان فتن ابن حماد است ودر بررسی این شخص مشخص شد کسی از شیعه جز ابن طاووس به او اعتنائی نکرده است.[1]
روایات دیگر را مقاتل و کعب الاحبار نقل میکنند:
اما نسبت به کعب الاحبار: در جلسات گذشته چند روایت از او خواندیم.این شخص ظاهرا نه از نظر شیعه و نه از نظر اهل سنت قابل اعتماد نیست.
از نظر شیعه تنها کسی که متعرض ایشان شده آقاي تستری[2] میباشد. ایشان درابتدا مطلبی از ابن ابی الحدید نقل میکند:
[و روى جماعة من أهل السير (مورخین) أن عليا علیه‌السلام كان يقول عن كعب الأحبار إنه لكذاب وکان منحرفا عنه ][3]
[وله فی مجلس عثمان مع ابی ذر مخاصمه (ابوذربا چوب به سرش زد و گفت) فقال له أبو ذر يا ابن اليهودیه تعلمنا ديننا][4]
سپس مطلبی را از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌نماید (رک قاموس ج8 ص575) امام می‌فرمایند: کذب کعب الاحبار اینها در مذمت کعب است.آقای تستری میگوید: اما مناقب (ابن شهرآشوب) روایتی از محمد ابن مسعود نقل میکند که ظاهرا تمایل کعب به امیرالمومنین علیه‌السلام را میرساند.
[ولکن عن المناقب عن محمد بن مسعود: إن عمرقال لکعب حدثنا عن شیء من التوراة[5]فی هذه الامة فقال کعب: لا یدخل الجنة من امة محمد صل الله علیه وآله وسلم الا القلیل من الذین اتوا بعده فقال له علی علیه‌السلام : ویحک (کلمة رحمة) یا کعباتدری ماقلتَ؟
قال نعم قال ولم لا یدخلون الجنة و هم یشهدون ان لااله الا الله وان محمدا (ص) رسو له و یصومون و یصلون؟
فقال یا علی علیه‌السلام اِ نک لتعلم ذلک و هو انهم سیظلمون صد یق هذه الامة و عالمها الاکبر و خلیفة نبیه من بعده حقَه و رکب حماره منطلقا الی قبا، فقال عمر عهد الله علی اِن لم یخرج مما قال لاضربن عنقه،ایتونی به الساعة فلما جی ء به و جلس عنده قال له فی ذلک فقال کنتُ علی اَن اَ کتمه و لا اَذکره (تصمیم داشتم این مطلب را مخفی کنم) و اِن اَردتَ صدقتک و بحت به فقال اَصدقنی و بح به بینی و بینک فقال هو والله علی بن ابی طالب فقال عمر کذلک لقد ضلت امة محمد و عموا من بده و ما حفظوا وصیته
اقول (تستری) علی فرض صحة الخبر لیس فیه اثر لدفع ا لطعن عنه لان نطقه فی موضع بالحق-کنطق عمر بالحق-بلا ثمر بعد کون قوله و عمله فی سا ير المواضع علی خلافه و انما صدور مثله من مثلهما من اتمام الحجة علی الناس]
ما بیش از این در کتب شیعه در مورد کعب نداریم، ولی آیا این مطلب دلالت بر اعتبار کعب دارد؟
{نکته‌ای که بایه به آن توجه کرد این است که اگر روایاتی متن آن قوی باشد ماآن را کنار نمی‌گذاریم مثل زیارت جامعه ولی فعلا بحث ما در سند است و اینکه آیا کعب را که در سلسله سند قرار گرفته قبول کنیم یا نه؟ }
اما نظر اهل سنت نسبت به کعب الاحبار:
ابن کثیر شاگرد ابن تیمیه است و انحراف این دو از اهل بیت: بر کسی پوشیده نیست.
ابن کثیر در تفسیر خود درذیل ایه 44 سوره نمل «وکشفت عن ساقیها...» می‌گوید:
و الأقرب في مثل هذه السياقات (تفسیرها) أنها متلقاة عن أهل الكتاب (اسرائیلیات) مما وجد في صحفهم كروايات كعب و وهب سامحهما اللّه تعالى فيما نقلاه إلى هذه الأمة من أخبار بني إسرائيل من الأوابد و الغرائب و العجائب مما كان و ما
لم يكن و مما حرف و بدل و نسخ.و قد أغنانا اللّه سبحانه عن ذلك بما هو أصح منه و أنفع و أوضح و أبلغ و للّه الحمد و المنة.[6] (این عبارت از ابن کثیر ذ م کعب را میرساند)
واما شاگرد دوم ابن تیمیه ذهبی در کتاب خویش میگوید: [كعب الاحبار * (د، ت، س) (یعنی از صحاح سته 3 نفر از او نقل میکنند؛ابو داوود- ترمذی- نسایی)
هو كعب بن ماتع الحميري اليماني العلامة الحبر، الذي كان يهوديا فأسلم بعد وفاة النبي صلى الله عليه وسلم، وقدم المدينة من اليمن في أيام عمر رضي الله عنه، فجالس أصحاب محمد صلى الله عليه وسلم، فكان يحدثهم عن الكتب الاسرائيلية، ويحفظ عجائب، ويأخذ السنن عن الصحابة.وكان حسن الاسلام،
متين الديانة، من نبلاء العلماء.
حدث عن: عمر، وصهيب، وغير واحد.
حدث عنه: (شاگردان کعب) ؛ أبو هريرة، ومعاوية، وابن عباس، وذلك من قبيل رواية الصحابي عن التابعي، وهو نادر عزيز.
وحدث عنه: أيضا: أسلم مولى عمر، وتبيع الحميري ابن امرأة كعب (پسر خوانده وی)، وأبو سلام الاسود، وروى عنه عدة من التابعين، كعطاء بن يسار، وغيره مرسلا.
وكان خبيرا بكتب اليهود، له ذوق في معرفة صحيحها من باطلها في الجملة.
وقع له رواية في سنن أبي داود، والترمذي، والنسائی[7]
بعد قضيه‌ای را نقل ميکند که خود ذهبی تعجب ميکند؛ هنگام مرگ کعب الاحبار، دستمالی را که در آن چيزی بودطلبيد و گفت: ميخواهم آن را درآب رودخانه بيندازم؛ازاو سوال شد که چه چيزی در آن است؟
فقال كعب: إنها التوراة كما أنزلها الله على موسى ما غيرت ولا بدلت، (تورات صحيح در بين مردم درزمان خليفه دوم بوده است) ولكن خشيت أن يتكل على ما فيها، ولكن قولوا: لاإله إلا الله، ولقنوها موتاكم.
هكذا رواه ابن أبي خيثمة في " تاريخه " عن هدبة، عن همام.
وهذا القول من كعب دال على أن تيك النسخة ما غيرت ولا بدلت، وأن ما عداها بخلاف ذلك. فمن الذي يستحل أن يورد اليوم من التوراة شيئا على وجه الاحتجاج معتقدا أنها التوراة المنزلة؟ كلا والله]‌[8]
(چه کسی ميتواند چيزی از تورات بعنوان تورات صحيح بياورد وبه آن احتجاج کند به خدا قسم کسی نميتواند اين کار را بکند ولی کعب اين کار را کرد)
بنده (استاد) کسی از اهل سنت جز معاويه را نديدم که ايشان را توثيق کند؛هرچند دست اندرکاران حکومت وقت، به کعب اجازه فعاليت فرهنگی ميدادندو افرادی مثل ابوذر اجازه حرف زدن نداشتند.
اما در مورد مقاتل: در روايت ذيل نصير اهل اليمن رابر يمانی تطبيق داده‌اند ولی در سند آن مقاتل قرار گرفته است
450 / 54 - وأخبرني أبو عبد الله الحسين بن عبد الله، قال: حدثني أبو محمد هارون بن موسى بن أحمد التلعكبري، قال: حدثني أبو علي الحسن بن محمد النهاوندي، قال: حدثنا علي بن محمد بن نهيد الحصيني، قال: حدثنا أبو علي الشهرياري، قال: حدثنا إبراهيم بن عبد الرحمن، عن جعفر بن قرم، عن هارون بن حماد، عن مقاتل، عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام)، قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): يا علي، عشر خصال قبل يوم القيامة، ألا تسألني عنها؟ ‹ صفحه 466 › قلت: بلى، يا رسول الله.قال: اختلاف وقتل أهل الحرمين، والرايات السود، وخروج السفياني، وافتتاح الكوفة، وخسف بالبيداء، ورجل منا أهل البيت: يبايع له بين زمزم والمقام، يركب إليه عصائب أهل العراق وأبدال الشام، ونجباء أهل مصر، وتصير أهل اليمن عدتهم عدة أهل بدر، فيتبعه بنو كلب يوم الأعماق.قلت: يا رسول الله صل الله علیه وآله وسلم، ما بنو كلب؟ قال: هم أنصار السفياني، يريد قتل الرجل الذي يبايع له بين زمزم والمقام، ويسير بهم فيقتلون وتباع ذراريهم على باب مسجد دمشق، والخائب من غاب عن غنيمة كلب ولو بعقال ][9]
(هر چند اين متن ممکن است با روايات ديگر مطابقت داشته باشد ولی مقاتل موجود در سند اين روايت، مشکل دارد)
ذهبی در کتاب خويش در مورد مقاتل اينگونه بيان ميدارد:
سير أعلام النبلاء – الذهبي ج7 ص 202
مقاتل * * كبير المفسرين، أبو الحسن، مقاتل بن سليمان البلخي.
يروي - على ضعفه البين.....
قال ابن المبارك - وأحسن -: ما أحسن تفسيره لو كان ثقة...
قال البخاري: مقاتل لا شئ البتة.
قلت: (ذهبی) أجمعوا على تركه.[10]
و اما در ميان شيعيان گمان نمی‌کنم کسی ايشان را توثيق کرده باشد.


[1]. نظر استاد ما(آيت الله وحيد دامت بركاته) در مورد صوم عاشورا،حرمت علي الاحوط وجوبا است واستنا د وي ظاهرا به روايت عبدالملک است که روايت ازلحاظ سند مشکل دارد ولي استاد ما اعتماد ابن طاووس به اينشخص را براي وثاقت کافي ميداند؛ پس درصورت محقق بودن صغري( اعتماد ابن طاووس ) ميتوان اين مبنا را پذيرفت و الا مشکل موجوداست.
[2] . قاموس الرجال ج8 ص576.
[3].شرح نهج‌البلاغة ابن‌أبي‌الحديد ج 4، صفحه‌ى 77.
[4].شرح‌نهج‌البلاغة ابن‌أبي‌الحديد ج 3، صفحه‌ى 54).
[5]. شش روايت در مجمع الزوائد در باب تورات خواندن خليفه دوم در زمان پيامبر.6 آ مده است.
[6]. القرآن العظيم ابن كثير ج‌3، ص: 379، ذيل آيه نكروا لها عرشها، سوره نمل، دارالمعرفة، بيروت.
[7]. سير اعلام النبلاء ج3 ص 489، رقم الترجمه111.
[8]. صحاح سته با اينکه روايات آن به نه هزار نمي‌رسد؛پنج هزار از ابو هريره و2200از ابن عباس نقل ميکنند که هر دو اينان ازشاگردان کعب بوده اند-تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل-).
[9].دلائل الامامة - محمد بن جرير الطبري ( الشيعي) - ص 465 - 466.
[10] . سير اعلام النبلاء، 7/202، رقم الترجمه79.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo