< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

97/03/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سوره ی توبه آیه ی 36 و 37

﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في‌ كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ[1]

این آیه با این خلاصه گویی حاوی مطالب مهمی است. اولا می فرماید: سال، دوازده ماه است (چه شمسی باشد و چه قمری البته تفاوت بین این دو در هر سال حدود یازده روز است. یعنی سال قمری 354 روز است و سال شمسی 365 روز می باشد. بنا بر این بعد از هر 33 سال یک سال از هم فاصله می گیرند.)

همچنین این دوازده ماه، قراردادی نیست بلکه از همان زمان که خداوند آسمان ها و زمین را آفریده است این مسأله وجود داشته است. در جلسه ی گذشته گفتیم اگر سال شمسی باشد مراد از ﴿كِتابِ اللَّهِ﴾ تکوینی است یعنی عالم آفرینش به گونه ای است که هر سال دوازده ماه است. اما اگر مراد از آن سال قمری باشد، ﴿كِتابِ اللَّهِ﴾ به معنای تشریعی است.

سپس می فرماید: در هر سال چهار ماه حرام داریم که دین خداوند است و جنبه ی قراردادی نمی باشد بلکه ﴿ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ﴾ است. از این رو اینکه بعضی می گویند که عرب ها ماه های حرام را پایه گذاری کردند صحیح نیست. این ماه های حرام شاید از زمان حضرت ابراهیم بوده باشد.

سپس می فرماید: ﴿فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ﴾ کأنه ظالم و مظلوم در اینجا نفس واحده ای هستند و در نتیجه خداوند هر دو را مورد خطاب قرار می دهد و به جامعه ی مسلمین می گوید که به خویشتن ستم نکنید.

مشابه آن در آیه ی ﴿فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ‌ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً[2] دیده می شود. مراد از این آیه این نیست که وقتی وارد خانه شدید بر خودتان سلام کنید بلکه معنای آن این است که بر صاحب خانه سلام کنید. کأنه صاحب خانه و خود انسان نفس واحده ای هستند.

به هر حال گاه زمان و مکان به سبب یک رشته عوارض دارای اهمیت می شوند. مثلا ماه رمضان از لحاظ شب و روز با دیگر ماه ها فرقی ندارد. همین گونه است در مورد لیالی قدر ولی در عین حال، مشاهده می کنیم که خداوند در مورد شب قدر می فرماید: ﴿لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ[3] در آیه ی محل بحث هم ماه حرام دارای حرمت بیشتری می شود در نتیجه ظلم هرچند بد است ولی در این ماه بدتر می باشد. مانند اینکه کسی که گناه می کند گاه آن را در خانه انجام می دهد و گاه در ملأ عام و گاه در مسجد. گناه همان گناه است ولی به سبب عوارضی که به آن ملحق می شوند زشت تر و ناپسندتر می گردد. بنا بر این عبارت ﴿فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ﴾ نشان می دهد که اگر کسی به دیگری ستم کرده باشد در واقع به خود ستم کرده است زیرا ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‌ إِخْوَةٌ[4]

از این بیان روشن می شود که چرا اگر انسانی در ماه های حرام کسی را بکشد دو جریمه باید پرداخت کند: یکی جریمه ی قتل است و جریمه ی دیگر تغلیظ دیه است یعنی یک سوم به آن اضافه می شود چون احترام ماه را از بین برده است.

عین همین مسأله در حَرَم است. کسانی که مشرک هستند نباید وارد حرم شوند. در حرم نمی شود شکار کرد و شکار بر مُحرِم و غیر مُحرِم حرام است زیرا مکانِ مزبور احترام دارد. حال اگر کسی در حرم انسانی را بکشد دیه ی او تغلیظ می شود و یک سوم بیشتر می گردد.

سپس می فرماید: ﴿وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً﴾ یعنی هرچند شما نباید دست به جنگ بزنید ولی اگر مشرکین در ماه حرام دست به جنگ زدند شک نیست که باید دفاع کنید.

و در خاتمه می فرماید: ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ﴾ متقی کسی است که احترام ماه حرام را حفظ کند و به کسی در ماه حرام ستم نکند.

نکته ای جالب: ما در هر جای قرآن که بنگریم مشاهده می کنیم که نمایندگان انبیاء دوازده نفر بوده اند. مثلا در یک آیه می خوانیم: ﴿وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ بَني‌ إِسْرائيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ‌ عَشَرَ نَقيباً[5] بنی اسرائیل دوازده نقیب داشت یعنی دوازده گروه بودند که هر کدام برای خود رئیسی داشتند.

هنگامی که از موسی بن عمران خواستند به آنها آب بدهد در قرآن آمده است: ﴿وَ إِذِ اسْتَسْقى‌ مُوسى‌ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً[6] موسی هر وقت عصای خود را بالای سنگ می گذاشت دوازده چشمه از آن جاری می شد و هر یک از طوائف دوازده گانه از یک چشمه بهره می گرفت.

حواری عیسی بن مریم نیز دوازده نفر بودند. در قاموس مقدس آمده است: اختار من تلامیذه و اتباعه اثنی عشر لیکون تلامیذه المقربین و قد علّم هؤلاء و درّبهم لیکونوا رسله. قرآن در آخر سوره ی صف از حواریون تعریف می کند و می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ كَما قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ‌ أَنْصاري‌ إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَني‌ إِسْرائيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذينَ آمَنُوا عَلى‌ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرينَ[7]

اتفاقا در روایاتی که مسلم در صحیح خود نقل کرده است رسول خدا (ص) نیز کلمه ی دوازده نفر را ذکر می کند. حدود ده روایت در مسلم است که می گوید: إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حَتَّى يَمْضِيَ فِيهِمِ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً، قَالَ: ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَّ، قَالَ: فَقُلْتُ لِأَبِي: مَا قَالَ؟ قَالَ: «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ.[8]

در روایت دیگر آمده است: لَا يَزَالُ الْإِسْلَامُ عَزِيزًا إِلَى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً»، ثُمَّ قَالَ كَلِمَةً لَمْ أَفْهَمْهَا، فَقُلْتُ لِأَبِي: مَا قَالَ؟ فَقَالَ: «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ.[9]

سؤال می کنیم که این دوازده خلیفه چه کسانی هستند؟ اسلام با شرایع پیشین هماهنگ است. اگر چهار خلیفه ی اول اهل سنت را کنار بگذاریم ما بقی چه کسانی هستند تا به دوازده نفر برسد؟ زیرا بعد از آنها امویان و عباسیان هستند که فساد آنها بسیار روشن است. امویان آنقدر فساد کردند که یک خیزش اساسی در کشورهای اسلامی ایجاد شد و همه را از بین بردند.

ولی اگر زندگی دوازده امام که از امام علی بن ابی طالب ع شروع می شود و به حضرت حجت (عج) ختم می شود را در نظر بگیریم همه اسوه و بزرگوار هستند.

داستانی جالب: جناب آقای فاضل میلانی در انگلستان روحانی شیعیان است که نقل می کند شنیدم زنی در آمریکا مسیحی بود و مسلمان شد و مذهب اهل سنت را اختیار کرد و بعد شیعه شد. برای من این فکر پدید آمد که او چرا اسلام آورد و چرا بعد شیعه شده است.

برای مأموریتی به آمریکا رفتم و به سراغ آن زن رفتم و با او مصاحبه کردم و علت را جویا شدم. او گفت من کتاب های مسلمانان را درباره ی پیغمبر اکرم (ص) خواندم و متوجه شدم که او همان خاتم الانبیاء است که کتب پیشین از وجود او خبر داده اند در نتیجه مسلمان شدم.

پرسیدم چرا تشیع را انتخاب کردی؟ او گفت من دیدم که انبیاء پیشین دارای دوازده نماینده بودند ولی در اسلامی که من انتخاب کرده بودم چهار نفر بیشتر نبودند. مدتی گذشت و یک نفر به من گفت که در میان مسلمانان کسانی هستند که معتقد به دوازده امام هستند. من کتاب های آنها را مطالعه کردم و متوجه شدم این همان افرادی هستند که رسول خدا (ص) به عنوان نماینده معرفی کرده است.

کسی که مانند ما در کنار دریا است قدر آب را نمی داند ولی کسانی که در کویر هستند قدر یک قطره آب را می دانند و خانه های خود را در کنار جاهایی که آب جمع می شود بنا می کنند. ما که در کنار دریای معارف اهل بیت هستیم غالبا ارزش آنها را درک نمی کنیم ولی آن زن آمریکایی آن را درک می کند.

به همین دلیل قرآن در آیه ی 34 تمامی اهل کتاب را تخطئه نمی کند بلکه از اکثر تعبیر کرده می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ[10]

در آیه ی بعد می خوانیم: ﴿إِنَّمَا النَّسي‌ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ[11]

یکی از کارهای زشتی که متولیان و سدنه ی کعبه می کردند این بود اشهر الحرم را جابجا می کردند. ماه های حرام عباتند از: رجب، ذی القعده، ذی الحجة و محرم. ماه های حرام که شروع می شد گاه قبائلی از عرب مشاهده می کردند که در فلان جا غنیمتی وجود دارد و آنها اگر جنگ کنند می توانستند آن را به دست آورند در نتیجه مبلغی به سدنه ی کعبه می دادند تا آنها نسیء کنند و مثلا محرم را از اشهر الحرم بیرون آورده و صفر را به جای آن قرار دهند و قرآن می فرماید: این گونه جابجا کردن بازی با دین خداوند و زیادتی در کفر است.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده این آیه را تفسیر می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo