< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

97/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سوره توبه آیه 24

﴿قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في‌ سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ[1]

ارتباط این آیه با ما قبل روشن است. در آیه ی قبل آمده بود که مؤمنان نباید کافران را ولیّ خود بدانند تا به آنها اجازه دهند در کارشان مداخله کنند که اگر چنین شود مسلمانان وابسته به کافران خواهند شد.

این آیه می فرماید نه تنها نباید آنها را به عنوان ولیّ انتخاب کنیم حتی بالاتر از آن، نباید محبت ما به آنها مانع از جهاد با آنها باشد.

این آیه هشت مورد را متذکر می شود که محبت آنها گاه سبب می شود که مسلمانان از جهاد عقب بمانند. این موارد از قویّ شروع می شود تا ضعیف. این موارد عبارتند از: پدران، فرزندان، برادران، همسران، بستگان دور، اموالی که جمع کرده اید، تجارتی که می ترسید کساد شود و مسکن های شما.

پنج مورد اول عبارتند از بستگان نسبی و سببی و سه مورد دیگر عوامل دیگر است. (پدر، فرزند و برادر، نسبی نزدیک است و عشیره، نسبی دور و ازواج، سببی می باشد.)

به هر حال اگر این موارد موجب شود که در راه خدا جهاد نکنید در نتیجه ﴿فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ

شأن نزول آیه این است: هنگامی که امیر مؤمنان ع آن آیات را در روز حج اکبر خواندند (شانزده آیه ی اول سوره ی توبه) مسلمانان ضعیف الایمان ناله کردند که مشرکین در شبه جزیره در اکثریت هستند و اگر آنها وارد مکه و مدینه نشوند زندگی ما به هم می خورد و تجارت ما کساد می شود و از لحاظ اقتصادی شکست می خوریم. آنها به جای اینکه به خدا تکیه کنند بر مشرکین تکیه کرده بودند. بنا بر این خداوند می فرماید: اگر این هشت علاقه مانع از آن شود که در راه خدا جهاد کنید و این موارد از خدا و رسول برای شما محبوب تر است پس صبر کنید تا فرمان خداوند در آینده بیاید.

ممکن است سؤال شود که محبت به این افراد امری طبیعی و غریزی است چگونه خداوند می فرماید که به آنها محبت نورزید؟

پاسخ این است که خداوند نمی فرماید به آنها محبت نکنید بلکه می فرماید: محبت به آنها نباید مانع از جهاد باشد و محبت آنها نباید بیش از محبت به خدا و رسول باشد. بنا بر این می توان به آنها محبت کرد ولی اگر امر دائر مدار محبت و جهاد با آنها شد، جهاد مقدم است. قابل توجه اینکه ﴿أَحَبَّ﴾ افعل تفضیل است یعنی به آنها می توانید محبت داشته باشید ولی محبت خدا و رسول باید در دل شما بیشتر باشد بنا بر این اگر دیدید که دین خداوند در خطر است مگر اینکه با پدر و برادر مشرک بجنگید، دین مقدم بر آنها و مقدم بر اموال و تجارت و مساکنی است که ساخته اید تا از اجاره و امکانات آنها استفاده کنید.

خداوند در سوره ی فرقان می فرماید: ﴿وَ إِنْ جاهَداكَ‌ عَلى‌ أَنْ تُشْرِكَ بي‌ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفا[2] یعنی فقط اگر ابوین کافر شما، شما را به شکر دعوت کردند نپذیرید ولی با آنها به معروف و به شکل پسندیده رفتار کنید.

امیر مؤمنان می فرماید: ما در زمان رسول خدا (ص) اگر دین خدا در خطر بود با بستگان خود می جنگیدیم: وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص نَقْتُلُ‌ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيما[3]

حال باید دید مراد از ﴿فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ﴾ چیست؟

مفسرین این بخش از آیه را به دو گونه معنا می کنند: معنای اول این است که یعنی صبر کنید عذاب خداوند بر شما نازل شود. بنا بر این امر خداوند به معنای عذاب است.

نقول: این معنا صحیح نیست زیرا آنها مؤمن هستند و بعید است خداوند آنها را در دنیا عذاب کند بلکه معنای دوم صحیح است که علامه طباطبایی به آن پرداخته است و آن اینکه یعنی صبر کنید، بعد از شما مسلمانانی می آیند و دین را بر همه چیز مقدم می دارند. همان گونه که خداوند در آیات مختلف به این امر اشاره کرده است از جمله می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ‌ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ‌ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ[4]

یعنی اگر شما مرتد شوید خداوند افراد دیگری را به جای شما می آورد که خدا آنها را دوست دارد و آنها هم خدا را دوست دارند و در مقابلِ مؤمنان، متواضع و در برابر کافران، گران تمام می شوند و برای خدا جهاد می کنند.

در روایات آمده است که رسول خدا (ص) دست بر شانه ی سلمان زده است و فرمود مراد این دسته هستند. البته ایرانیان از زمانی که اسلام وارد ایران شد غالبا در خدمت اسلام بودند و با قلم و گفتار و گاه جنگ به اسلام کمک کرده اند.

سپس خداوند در خاتمه می فرماید: ﴿وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ﴾ در سابق هم گفتیم که کلمه ی فاسق در اصطلاح ما غیر از فاسق در اصطلاح قرآن است در قرآن، فاسق به معنا خروج چیزی از دیگری است یعنی این جمع از اطاعت خداوند و رسول او خارج شده اند.

این آیه نشان می دهد که وابستگی به آباء و اخوان و فرزندان نباید مانع از جهاد در راه خدا باشد. یعنی وابستگی ها نباید مانع از تضعیف دین باشد. امروزه نیز نباید ترس از قطع رابطه با کشورهای بیگانه که ظالم و متجاوز هستند موجب ترس ما شود. باید امید ما همواره به خداوند باشد و بدانیم که زندگی ما به دست مشرکان نیست که اگر با آنها قطع رابطه کنیم به مشکل لا ینحل برخورد کنیم. بلکه جوانانی در کشور پیدا می شوند که کشور را با علم و درایت خود به سمت خودکفایی می برند.

نتیجه ی دومی که از آیه به دست می آید این است که محبت به پیغمبر اکرم (ص) یکی از اصول اسلام است. دوستی رسول خدا (ص) به این معنا است که اگر ایشان را دوست داریم باید از راه او پیروی کنیم و اوامر و نواهی او را محترم بشماریم. اضافه بر آن، محبت به رسول خدا (ص) موجب ایجاد فضیلتی برای ما می شود. انسان اگر فرد وارسته ای را دوست بدارد این موجب کمالی برای نفس انسان می شود. همچنین هر چیزی که مظهر حب النبی ص می باشد آن هم مظهر کمال است بنا بر این اگر در و دیوار و ضریح رسول خدا (ص) را می بوسیم اینها هم مظاهر کمال هستند. یعنی چون دستمان به رسول خدا (ص) نمی رسد چیزهایی که متعلق به اوست را دوست داریم مانند پدری که فرزندش به مسافرت رفته است که وقتی برای پدرش نامه می نویسد پدر، نامه را می بوسد.

به همین دلیل اگر در روز میلاد و بعثت رسول اکرم (ص) مجالس جشن بر پا می کنیم و به فضائل حضرت اشاره می کنیم همه برای نشان دادن نوعی محبت به ایشان می باشد. این همان چیزی است که وهابی ها آن را نوعی بدعت می شمارند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo