< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

97/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سوره ی توبه آیه 19

خداوند در آیه ی نوزدهم سوره ی توبه می فرماید: ﴿أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ[1]

این آیه عطف به دو آیه ی قبلی است. در آن دو آیه به دو طائفه اشاره شده بود که مسجد را می سازند و تعمیر می کنند اما یکی آن را برای بتکده کردن می سازند و طائفه ی دوم برای خدا. سپس خداوند حق تعمیر مسجد را از طائفه ی اول سلب کرده و برای طائفه ی دوم ثابت دانسته است.

در آیه ی محل بحث نیز دو طائفه ی دیگر با هم مقایسه می شوند. طائفه ی اول کسانی هستند که در ایام حج به زائران خانه ی خدا آب می دادند. این کارِ بسیار مهمی بود زیرا مکه محل خشکی بود و آب در آنجا اهمیت بسیاری داشت. در عین حال، این طائفه فاقد ایمان بودند. این گروه همچنین مسجد الحرام را آباد و تعمیر می کردند.

طائفه ی دوم عبارت است از: ﴿كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ﴾ که هم به خدا و روز جزا اعتقاد دارند و هم مجاهد هستند.

سپس می فرماید: ﴿لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ﴾ یعنی این دو طائفه با هم مساوی نیستند.

علت اینکه گفتیم طائفه ی اول که به حجاج آب می دادند و مسجد را آباد می کردند ایمان به خدا و روز جزا نداشتند این است که قید ایمان برای طائفه ی دوم ذکر شده است و اگر این قید برای طائفه ی اولی هم وجود داشت دیگر فرقی بین این دو طائفه نبود.

نکته ی دوم این است که هنگام تشبیه، یا فعل را به فعل تشبیه می کنند و مثلا می گویند ضربت فلانی مانند ضربت فلان کس نیست و یا ذات را بر ذات مثلا زید مانند عمرو است ولی دیده نشده است که فعل را بر ذات تشبیه کنند ولی می بینیم که در آیه فعل بر ذات تشبیه شده است و خداوند می فرماید: ﴿أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ

﴿سِقايَةَ﴾ سه معنا دارد: گاه به انباری گفته می شود که متعلق به عباس بود و محل آب بود. این انبار سابقا در کنار زمزم بود ولی سعودی ها که بنا نداشتند چیزی از آثار اسلامی باقی بماند آن را خراب کردند. جناب عباس در آنجا اتاقکی داشت که مرکز سقایت او بود.

گاه به معنای سیراب کردن می آید.

گاه به معنای ظرف می آید همان گونه که در سوره ی یوسف می خوانیم: ﴿فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقايَةَ في‌ رَحْلِ أَخيهِ[2]

در آیه ی محل بحث ﴿سِقايَةَ﴾ به معنای دوم است.

به هر حال فعل آب دادن که فعل است به ذات تشبیه شده است و حال آنکه از نظر ادبی صحیح نیست. از این رو مفسرین در کلمه ای را مقدر می کنند که یا در اول آیه است و یا در بخش دوم است مثلا می گویند: «اجعلتم من یسقی الحجاج و یعمر المساجد کمن آمن بالله» ولی بهتر این است که در دومی کلمه از را مقدر کنیم و بگوییم: «کأیمان من آمن بالله» که هر دو، فعل باشد.

به هر حال آیه می گوید که این دو با هم قابل مقایسه نیست و اولی به پای دومی نمی رسد.

سپس خداوند در آخر آیه می فرماید: ﴿وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ﴾ این خود شاهد دیگری بر این است که گروه اول فاقد ایمان هستند.

حال باید دید که مراد خداوند از طائفه ی اول و دوم چه فرد یا افرادی هستند. چه کسی اهل مسجد را سیراب می کرد و چه کسی ایمان داشت و مجاهد بود. در اینجا احادیثی وارد شده است:

قَالَ الْعَبَّاس رَضِي الله عَنهُ حِين أسر يَوْم بدر: إِن كُنْتُم سبقتمونا بالإِسلام وَالْهجْرَة وَالْجهَاد لقد كنت نعمر الْمَسْجِد الْحَرَام ونسقي الْحَاج ونفك العاني فَأنْزل الله أجعلتم سِقَايَة الْحَاج الْآيَة[3]

یعنی در جنگ بدر که در سال دوم هجرت رخ داد عباس، عموی پیغمبر اکرم (ص) اسیر شد زیرا همراه مشرکان آمده بود (ولی مشخص نیست که واقعا مشرک بود یا نه به هر حال در این جنگ هفتاد نفر اسیر شدند و هفتاد نفر کشته شدند و مابقی هم فرار کردند) عباس در آن حال گفت: اگر شما بر ما به وسیله ی اسلام و هجرت به مدینه پیشی جستید من هم صاحب فضائلی هستم و آن اینکه من مسجد الحرام را تعمیر می کردم و حاجیان را آب می دادم و اسیران را آزاد می کردم. اینجا بود که آیه ی محل بحث نازل شد.

نقول: بعید است که این حدیث صحیح باشد و آیه ی محل بحث نمی تواند ناظر به آن روایت باشد زیرا اولا جنگ بدر در سال دوم هجرت بعد از هفده ماه از هجرت رسول خدا (ص) رخ داد ولی آیه ی محل بحث در سال نهم هجرت نازل شده است زیرا سوره ی مبارکه ی توبه در سال نهم نازل شده است.

اضافه بر آن، جناب عباس یک مقام داشت و آن اینکه ساقی حاجیان بود ولی مسجد الحرام را تعمیر نمی کرد و اسیر را آزاد نمی کرد.

بله این حدیث از یک حیث مناسب است و آن اینکه طائفه ی اولی فاقد ایمان بودند.

در حدیث دیگر می خوانیم: وَأخرج ابْن جرير عَن مُحَمَّد بن كَعْب الْقرظِيّ رَضِي الله عَنهُ قَالَ: افتخر طَلْحَة بن شيبَة (که خانواده ی او کلید دار مکه بودند) وَالْعَبَّاس وَعلي بن أبي طَالب فَقَالَ طَلْحَة: أَنا صَاحب الْبَيْت معي مفتاحه وَقَالَ الْعَبَّاس رَضِي الله عَنهُ: أَنا صَاحب السِّقَايَة والقائم عَلَيْهَا: فَقَالَ عَليّ رَضِي الله عَنهُ: مَا أَدْرِي مَا تَقولُونَ: لقد صليت إِلَى الْقبْلَة قبل النَّاس وَأَنا صَاحب الْجِهَاد فَأنْزل الله أجعلتم سِقَايَة الْحَاج الْآيَة كلهَا[4]

نقول: اشکال این حدیث در این است که آنها همه هنگام مذاکره و افتخار کردن بر یکدگر مسلمان بودند و حال آنکه ما گفتیم در آیه قرائنی است که بیان می کند طائفه ی اولی مشرک بودند.

در حدیث سوم می خوانیم: وروى الحاكم أبو القاسم الحسكاني: بإسناده عن ابن بريدة، عن أبيه، قال: بينا شيبة والعباس يتفاخران، إذا مر بهما علي بن أبي طالب عليه السلام، فقال: بماذا تتفاخران؟ فقال العباس: لقد أوتيت من الفضل ما لم يؤت أحد: سقاية الحاج. وقال شيبة: أوتيت عمارة المسجد الحرام. فقال علي عليه السلام، استحييت لكما، فقد أوتيت على صغري ما لم تؤتيا! فقالا: وما أوتيت يا علي؟ قال: ضربت خراطيمكما بالسيف حتى آمنتما بالله ورسوله! فقام العباس مغضبا يجر ذيله حتى دخل على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، وقال: أما ترى إلى ما يستقبلني به علي؟ فقال: ادعوا لي عليا، فدعي له، فقال: ما حملك على ما استقبلت به عمك؟ فقال يا رسول الله! صدمته بالحق، فمن شاء فليغضب، ومن شاء فليرض! فنزل جبرائيل عليه السلام، فقال: يا محمد! إن ربك يقرأ عليك السلام، ويقول أتل عليهم: (أجعلتم سقاية الحاج) الآيات. فقال العباس: إنا قد رضينا ثلاث مرات.[5]

نقول: اشکالی که بر حدیث دوم وارد کردیم بر این حدیث نیز وارد است.

به هر حال همه معتقد هستند که مراد از طائفه ی دوم در آیه امام علی بن ابی طالب ع می باشد و آیه ی ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ‌ يَشْري‌ نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ[6] می تواند شاهد دیگری باشد که مراد از آیه ی محل بحث امام علیه السلام می باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo