< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

97/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سوره ی توبه آیات 12 و 13

خداوند در آیه ی دوازدهم از سوره ی توبه می فرماید: ﴿وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا في‌ دينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ[1]

اگر این افراد پیمان خود را بشکنند بعد از آنکه پیمان بسته اند و آئین شما را مورد طعن و مسخره قرار دهند در این صورت پیشوایان کفر را بکشید زیرا آنها عهدی ندارند شاید دست بر دارند.

﴿وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ﴾ «أیمان» جمع یمین است که همان دست راست می باشد. به پیمان، «یمین» می گویند زیرا کسانی که پیمان می بندند با دست راست پیمان می بندند و با هم دست می دهند. این از باب مجاز مرسل است و از باب حالّ و محلّ می باشد.

در ﴿فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ﴾ دو احتمال است: یکی اینکه همه را بکشید زیرا هر فرد کافری که پیمان شکسته است جزء سران کفر هستند و لانّ الکفر ملة واحدة. احتمال دیگر این است که فقط سران و پیشوایان را بکشید تا دیگران عبرت بگیرند.

حال باید دید که مصداق آیه چیست؟

در اینجا چند قول وجود دارد:

    1. صاحب کشاف می گوید که این آیه مربوط به ماقبل است آنجا که خداوند می فرماید: اگر توبه كنند، نماز را برپا دارند، و زكات را بپردازند، برادر دينى شما هستند و در این آیه ادامه می دهد که و الا اگر پیمان شکنی کردند سران آنها را بکشید.

نقول: اگر واقعا این آیه مربوط به ما قبل باشد، می گوییم: آنها وقتی نماز خوان شوند و توبه کنند و زکات بپردازند مسلمان هستند و دیگر معنا ندارد که عمل به پیمان کنند. پیمان هنگامی بسته می شود که آنها کافر باشند. اگر کسی توبه کند و بعد توبه را بشکند نمی گویند که او پیمان را شکسته است زیرا در این وسط اسلام فاصله شده است.

    2. ابن عباس می گوید: این آیه مربوط به سران قریش است.

نقول: این آیه در سال نهم نازل شده و حال آنکه در سال هشتم که رسول خدا (ص) مکه را فتح کرده است قریش یا ایمان آوردند و یا کشته شدند و یا مسلمان شدند. به عنوان نمونه ابو سفیان هم به ظاهر اسلام را قبول کرده بود.

    3. این مربوط به آینده است یعنی زمانی که مسلمانان با رومیان و ایرانیان می جنگند.

نقول: این نیز صحیح نیست زیرا روم و ایران با رسول خدا (ص) پیمانی نبسته بودند تا سخن از نقض آن باشد.

    4. این آیه مربوط به مرتدین است زیرا وقتی رسول خدا (ص) از دنیا رفت گروهی از قبائل عرب که اسلام آورده بودند مرتد شده بودند.

نقول: همان اشکال که بر وجه اول وارد کردیم بر این وجه هم وارد است زیرا اگر اعراب اسلام آورده بودند دیگر معنا ندارد که سخن از نقض پیمان باشد.

    5. در تفسیر روح المعانی آمده که فردی از رسول خدا (ص) نقل می کند که هنوز مورد این آیه نیامده است یعنی این آیه ناظر به آینده است. صاحب روح المعانی می گوید که نمی دانیم مقصود رسول خدا (ص) چیست.

نقول: اگر این حدیث صحیح باشد می تواند مراد از آن این باشد که رسول خدا (ص) قبل از رحلت به امیر مؤمنان ع فرمود که بعد از او با سه گروه می جنگد که عبارتند از: ناکثین، قاسطین و مارقین. در همان اوائل بیعت ناکثین و پیمان شکنان توسط طلحه و زبیر روی کار آمدند و با علی علیه السلام وارد جنگ شدند. صاحب تفسیر عیّاشی روایتی نقل می کند: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‌ دَخَلَ‌ عَلَيَ‌ أُنَاسٌ‌ مِنْ‌ أَهْلِ‌ الْبَصْرَةِ فَسَأَلُونِي عَنْ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ فَقُلْتُ لَهُمْ كَانَا إِمَامَيْنِ مِنْ أَئِمَّةِ الْكُفْرِ إِنَّ عَلِيّاً يَوْمَ الْبَصْرَةِ لَمَّا صَفَّ الْخُيُولَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ لَا تَعْجَلُوا عَلَى الْقَوْمِ حَتَّى أُعْذَرَ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَهُمْ فَقَامَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ يَا أَهْلَ الْبَصْرَةِ هَلْ تَجِدُونَ عَلَيَّ جَوْراً فِي حُكْمٍ (آیا در داوری ظلم و بی عدالتی ای از من رخ داد؟) قَالُوا لَا قَالَ فَحَيْفاً فِي قَسْمٍ (در قسمت بیت المال ستم کرده ام؟) قَالُوا لَا قَالَ فَرَغْبَةٌ فِي دُنْيَا أَصَبْتُهَا لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي دُونَكُمْ (آیا دنیایی را به خودم اختصاص داشتم و از شما دریغ داشتمخ) فَنَقَمْتُمْ عَلَيَّ فَنَكَثْتُمْ عَلَيَّ بَيْعَتِي قَالُوا لَا قَالَ فَأَقَمْتُ فِيكُمُ الْحُدُودَ وَ عَطَّلْتُهَا عَنْ غَيْرِكُمْ قَالُوا لَا قَالَ فَمَا بَالُ بَيْعَتِي تُنْكَثُ وَ بَيْعَةُ غَيْرِي (که سه خلیفه ی قبل بودند) لَا تُنْكَثُ إِنِّي ضَرَبْتُ الْأَمْرَ أَنْفَهُ وَ عَيْنَيْهِ وَ لَمْ أَجِدْ إِلَّا الْكُفْرَ أَوِ السَّيْفَ ثُمَّ ثَنَى إِلَى أَصْحَابِهِ (به سوی اصحابش آمد) فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ‌ وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ‌ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ (و انسان را آفریده) وَ اصْطَفَى مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَأَصْحَابُ هَذِهِ الْآيَةِ وَ مَا قُوتِلُوا مُنْذُ نَزَلَتْ (از آن زمانی که آیه آمده مصداقی پیدا نکرده است و مصداقش الآن به وجود آمده است).[2]

نقول: این آیه نمی تواند ناظر به اهل بصره باشد زیرا آنها مسلمان بودند و کافر نبودند بنا بر این سخن از پیمان در کار نیست. زیرا باید کافری در کار باشد و پیمان بسته باشد و بعد آن را بشکند ولی کسی که مسلمان است اصلا لازم نیست پیمانی بسته باشد.

بنا بر این روایت فوق می تواند از باب جری و تطبیق باشد. یعنی نظر حضرت از باب جنبه ی استدلالی نبوده است بلکه از این باب بوده که چون ذهن مردم نسبت به چیزی استیناس داشته است در مورد مشابه از همان استفاده کرده اند. یعنی چون آنها پیمان و بیعت خود را با امام علیه السلام شکستند امام علیه السلام آن را همانند شکستن پیمان مشرکان با مسلمانان دانسته است.

    6. این آیه ناظر به اوایل سوره است آنجا که خداوند در آیه ی چهارم می فرماید: ﴿إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى‌ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ[3] و در این آیه ادامه می دهد که اگر پیمان خود را نقض کردند سران کفر را بکشید. (به نظر ما این احتمال بیشتر به ذهن می آید.)

سپس در خاتمه می فرماید: ﴿لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ﴾ ممکن است این سؤال مطرح شود که «لعلّ» برای ترجی است و ترجی مربوط به کسی است که جاهل است یعنی از آینده بی خبر است همان گونه که تمنی نیز مربوط به انسان عاجز است مثلا کسی که پیر است و تمنا می کند که جوان می کند.

پاسخ این است که ترجی در اینجا از باب استعمال، ترجی است نه از لحاظ جدی. و به عبارت دیگر این ترجی از دیدگاه مخاطب است نه از دیدگاه متکلم.

سپس خداوند در آیه ی سیزدهم می فرماید: ﴿أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ[4]

یعنی چرا با پیمان شکنان جنگ نمی کنند زیرا آنها هم پیمان شکنی کردند و هم پیغمبر را از مکه بیرون کردند زیرا می خواستند حضرت را ترور کنند که حضرت شبانه از مکه بیرون رفت. اینها در جنگ بدر ابتدا جنگ را شروع کردند. آیا از اینها می ترسید و حال آنکه سزاوارتر آن است که از خدا بترسید اگر ایمان دارید.

واقعیت این است که اگر مؤمنین با هم وحدت کلمه و اتحاد داشته باشند می توانند بر دشمنان خود پیروز شوند.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده این آیه را تفسیر می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo