< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

95/04/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیات 101 تا 111

در آیات قبلی که مربوط به برزخ بود از افراد فاسق این قول نقل شده بود که آنها می خواستند خداوند آنها را به دنیا برگردد تا اعمال صالح انجام دهند ولی خداوند پاسخ منفی به آنها می داد.

سپس خداوند وارد مسأله ی معاد می شود و می فرماید: ﴿فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ[1]

«صور» در لغت به معنای بوق است اما ماهیّت واقعی صور در قرآن به چه معنا بوده است برای ما مشخص نیست زیرا الفاظ بشر نمی تواند واقعیت ها را برای ما منعکس کند.

از آیات قرآن استفاده می شود که دو نوع نفخ وجود دارد. در اولی همه می میرند و در دومی همه زنده می شوند: ﴿وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَ‌ نُفِخَ‌ فيهِ أُخْرى‌ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ[2]

صعق به معنای شهقه زدن است که غالبا ملازم با مرگ است. در آیه ی فوق به هر دو نفخ اشاره شده است.

به هر حال، خداوند در آیه ی محل بحث به نفخ دوم اشاره می کند و می فرماید: هنگامی که در صور دمیده شود و آنها زنده شوند دیگر انسابی بین آنها نیست.

جمله ی ﴿فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ﴾ دو معنا دارد که یکی از آن دو معنا صحیح نیست. یکی این است که نسب ها در آن روز گم می شود و دیگر پدر و مادر و پسری وجود ندارد. این معنا صحیح نیست و حق این است که نسب در آنجا هست ولی به کار نمی آید. مثلا می گویند: لا صلاة لمن لا طهور له یعنی بدون طهور نماز، نماز فایده داری نیست. به همین دلیل در قرآن مبارکه می خوانیم: ﴿يَوْمَ‌ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ * وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ * وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيه[3] این آیه دلالت دارد که انساب هست ولی به کار نمی آید.

اهل سنت از رسول خدا (ص) نقل می کنند که فرمود: كُلُ‌ سَبَبٍ‌ وَ نَسَبٍ‌ مُنْقَطِعٌ‌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا سَبَبِي وَ نَسَبِي‌[4]

این حدیث با آیه ی فوق تطبیق ندارد زیرا آیه ی مزبور می گوید که هیچ نسبی در آن روز فایده ندارد ولی حدیث فوق سبب و نسب رسول خدا (ص) را استثناء می کند. البته ممکن است حدیث را به نحو دیگری تفسیر کرد تا با آیه تطبیق کند.

نکته ی دیگر این است که قرآن می فرماید: ﴿وَ لا يَتَساءَلُونَ یعنی در آن روز چنان وحشت سر تا پای افراد را می گیرد که از هم سؤال نمی کنند. این در حالی است که آیاتی از قرآن دلالت دارد که سؤال و جوابی در آن روز هست مثلا: ﴿وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ‌ عَلى‌ بَعْضٍ‌ يَتَساءَلُونَ[5]

یا در آیه ی دیگر می خوانیم: ﴿وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى‌ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ[6]

پاسخ این است که زمان این دو با هم فرق دارد. آیه ی محل بحث در زمانی است که از قبر بلند شده اند و قبل از حساب و کتاب است و مردم وحشت زده اند ولی دو آیه ی فوق که می گوید آنها از هم سؤال می کنند بعد از حساب و کتاب است و هنگامی است که کافران وارد جهنم شده اند و از هم سؤال می کنند.

سپس خداوند می فرماید: ﴿فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[7]

«موازین» جمع میزان است و به معنای ترازو می باشد یعنی هر کس ترازویش سنگین باشد او از رستگاران است. در سابق می گفتند که در یک طرف اعمال خوب را می گذارند و اعمال بد را در طرف دیگر و اگر کفه ی اعمال خوب بیشتر باشد او رستگار است. ولی به نظر ما مسأله چیز دیگری است و مراد از میزان، موزون است یعنی کشیده شده نه کشنده. یعنی اگر اعمال صالح کسی زیاد باشد او از رستگاران است.

در روایات آمده است که زیارت امیر مؤمنان علی علیه السلام بگوییم: السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَال‌[8] یعنی اگر کسی بخواهد میزان اعمالش پر باشد سعی کند خود را شبیه امام علیه السلام گرداند. به تعبیر بهتر، یعنی امام علیه السلام الگو برای شناسایی بهشتیان از دوزخیان می باشد.

در آیه ی بعد می فرماید: ﴿وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ في‌ جَهَنَّمَ خالِدُونَ[9]

کسانی که اعمالشان کم باشد خود را زیانکار کرده اند و در جهنم خالد خواهند بود

سپس می فرماید: ﴿تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُونَ[10]

مراد از ﴿تَلْفَحُ﴾ سوزاندن است و اینکه خداوند صورت را ذکر می کند نه سینه و جای دیگر را به سبب آن است که وجه اشرف اعضاء انسان است به همین دلیل اگر آتشی به سراغ صورت انسان بیاید انسان دست خود را جلو می آورد تا لا اقل صورتش سالم بماند. در واقع خداوند می فرماید که شریف ترین عضوتان در آتش می سوزد.

«کالح» در لغت یعنی کسی که مأیوس است و در نتیجه دهانش باز است.

سپس می فرماید: ﴿أَ لَمْ تَكُنْ آياتي‌ تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ[11]

قرآن همواره هنگام ذکر یک مسأله دلیل آن را نیز ذکر می کند به همین دلیل سبب خسران این عده و سوخته شدن صورت و مأیوس بودن آنها را بیان می کند و آن اینکه هرچند خداوند ارحم الراحمین است ولی آیات خدا بر آنها خوانده می شد ولی آنها آن آیات را تکذیب می کردند.

دوزخیان در جواب این سؤال خداوند می گویند: ﴿قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ[12]

یعنی می گویند: بدبختی ما بر ما غلبه کرد. آنها شقوة را به خودشان نسبت می دهند و نمی گویند که خداوند ما را شقیّ کرده است. اساس آفرینش هرچند بر پاکی است ولی سعادت و شقاوت ساخته ی عمل انسان است و الا هیچ کس بالذات سعید یا شقی نیست. بنا بر این آنچه مشهور است که می گویند: السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه معنای صحیحی ندارد مگر اینکه مراد از آن سعادت و شقاوت دنیوی باشد یعنی همان صحت بدن و بیماری بدن باشد یعنی پدر و مادر سالم بچه شان نیز سالم است و الا نیست.

سپس می گویند: ﴿وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ ما خودمان گمراه بودیم. این علامت آن است که اهل دوزخ نیز بازجویی می شوند.

باید دید این سؤال از ناحیه ی خداوند مطرح می شود یا از طرف ملائکه. ظاهر این است که خداوند آن خطاب را خلق می کند

مجرمان سپس می گویند: ﴿رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ[13]

یعنی خدایا ما را از اینجا خارج کن که اگر دوباره اعمال خود را تکرار کردیم جزء ستمگران خواهیم بود. این علامت آن است که دوزخیان نیز به رحمت خدا امیدوارند و این حکایت از رحمت وسیع الهی دارد.

در خطاب به آنها گفته می شود: ﴿قالَ اخْسَؤُا فيها وَ لا تُكَلِّمُونِ[14]

یعنی ساکت باشید و سخن نگویید زیرا: ﴿إِنَّهُ كانَ فَريقٌ مِنْ عِبادي يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمينَ[15]

چشم شما به انبیاء و اولیاء می افتاد که می گفتند: ﴿ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمينَ

ولی شما در مقابل آنها را مسخره می کردید و بد زبانی داشتید: ﴿فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْري وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ[16]

﴿إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ[17] آن انبیاء و اولیاء امروز جزای خیر داده می شوند زیرا صبر کردند.

از این آیه استفاده می شود که ریشه ی همه ی اعمال صبر است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo