< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

95/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیات 1 تا 3

ماه رمضان ماهی است که در آن قرآن نازل شده است و ما امسال به سراغ سوره ی مؤمنون می رویم و آن را تفسیر می کنیم.

به عنوان مقدمه حدیثی را در مورد ماه مبارک نقل می کنیم. رسول خدا (ص) در آخرین جمعه ی ماه شعبان خطبه ای خواند. امیر مؤمنان علی علیه السلام در وسط خطبه برخاست و پرسید: مَا أَفْضَلُ‌ الْأَعْمَالِ‌ فِي‌ هَذَا الشَّهْر رسول خدا (ص) فرمود: يَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‌.[1] بنا بر این باید سعی کنیم که در این ماه گناه نکنیم و باید تصمیم به تهذیب نفس بگیریم.

 

سوره ی مؤمنون:

هنگامی که سوره را به مؤمنون اضافه می کنند باید بگویند: سورة المؤمنین ولی مع الوضع به صورت المؤمنون می گویند و این به سبب حکایت است یعنی حکایت از آیه ی اول است که می فرماید: ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ[2] با این حال می توان به شکل المؤمنین هم گفت. بعضی نام این سوره را ﴿قَدْ أَفْلَحَ﴾ می دانندو این به سبب آن است که اسماء سور توقیفی نیست. صحابه و دیگران نام این سوره را گاه المؤمنون و گاه ﴿قَدْ أَفْلَحَ﴾ گذاشته اند. البته در ترتیب سور اختلاف است و بعضی آن را توقیفی می دانند و بعضی نمی دانند و همچنین ترتیب آیات بالاتفاق توقیفی می باشد. به همین دلیل گاه اسامی سور اسامی مناسبی نیست مانند سورة البقرة که باید گفت: سورة ذُکر فیها قصة البقرة. همچنین است در مورد سورة النمل.

تعداد آیات این سوره 118 آیه است. اما در برخی از شمارش ها به 119 بالغ می شود. این به سبب آن است که کوفی ها با بصری ها آن را متفاوت خوانده اند و بصری ها در بعضی از موارد وقف نکرده اند و آن را به 119 آیه رسانده اند.

هدف سوره: تمامی سور قرآن هدفی دارد یعنی مجموع سوره یک روحی دارد و هدف واحدی را دنبال می کند و آیات همه حول و حوش آن هدف است.

اگر انسان آیات سوره ی مؤمنون را مطالعه کند متوجه می شود که هدف آن کوبیدن بت

پرستی است. همچنین، اعتقاد به معاد نیز مورد توجه قرار می گیرد. ما بقی مسائل ذکر شده در این سوره یا جنبی است یا یک نوع ارتباطی به این دو اصل دارد.

این سوره مکی است. برای شناسایی سور مکی از مدنی راههایی وجود دارد از جمله اینکه سوره های مکی غالبا روی اصول عقائد تکیه می کند و مسأله ی فروع در آنها مطرح نیست. این سوره ها بیشتر مربوط به خداشناسی، معاد و قصص انبیاء که با بت پرستی مبارزه کرده اند می باشد. اما سوره های مدنی بیشتر حاوی مناظره با اهل کتاب است و دارای احکام شرعیه و مسائل فرعی می باشد.

با این حال هرچند این سوره مکی است ولی در آن امر به نماز آمده است ﴿الَّذينَ هُمْ في‌ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ[3] همچنین در آن در مورد زکات بحث شده است: ﴿وَ الَّذينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ[4] و حال آنکه زکات در سال دوم هجرت تشریع شد.

علت آن این است که اولا نماز در مکه نیز بود زیرا نماز در معراج بر رسول خدا (ص) لازم شده است و معراج در سال دهم بعثت بوده است. اما در مورد زکات می گوییم که زکات در اینجا به معنای مطلق تزکیه است و صدقه را نیز شامل می شود نه خصوص زکاتی که دارای نصاب می باشد.

 

﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ[5]

(فلح) در لغت عرب به معنای (شقّ) است. انسانی که لب شکری می باشد و لب او شکاف دارد به او (افلح) می گویند. ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ یعنی مؤمنین پیروز شده اند. علت آن این است که پیروزی با شق مناسب است زیرا کسی که پیروز می شود مشکلات را می شکافد تا به هدف برسد. بنا بر این نباید ترجمه کرد که مؤمنین رستگار شده اند.

 

﴿الَّذينَ هُمْ في‌ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ[6]

در آیه نمی فرماید که نمازگزاران پیروز شده اند بلکه اصل نماز خواندن را مسلم فرض می کند. روح نماز خشوع است و خشوع آن است که انسان در حالتی باشد که غیر از خدا کسی او را مشغول به خود نکند. کمتر می شود انسان بتواند نمازی بخواند که از ابتدا تا انتها بجز خدا کسی در آن نباشد.

یکی از آقایان نقل کرد که روزی امام قدس سره به او گفت که آیا تا به حال نمازی خوانده ای که در آن بجز خدا کسی نباشد و او نتوانست پاسخ بگوید.

در روایتی از رسول خدا (ص) می خوانیم: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَأَى رَجُلًا يَعْبَثُ‌ بِلِحْيَتِهِ‌ فِي صَلَاتِهِ فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ لَوْ خَشَعَ قَلْبُهُ لَخَشَعَتْ جَوَارِحُهُ.[7] رسول خدا (ص) فردی را دید که در نماز با محاسن خود بازی می کرد و فرمود: اگر قلب او خاشع بود جوارح او نیز تابع می بود. بنا بر این مرکز خشوع قلب انسان است و اگر قلب انسان خاشع باشد ما بقی اعضاء نیز از آن تبعیت می کنند و اگر جوارح انسان خاشع نباشد علامت آن است که قلب فرد نیز خاشع نمی باشد و در قلب او غیر از خدا چیز دیگری نیز وجود دارد.

نماز روح دارد و روح آن خشوع است و راست و دولا شدن مَظهر می باشد. آنی که ﴿تَنْهى‌ عَنِ‌ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ[8] است آن است که قلب انسان خاشع باشد و غیر از خدا را در نظر نگیرد. بنا بر این گاه سؤال می شود که چرا می گویند ﴿إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ‌ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ[9] و حال آنکه افرادی هستند که نماز می خوانند ولی اهل گناه نیز می باشند. در پاسخ، جواب هایی مطرح شده است که آنچه گفته شده است یکی از آن جواب ها می باشد.

ابن ابی الحدید در مورد خشوع امیر مؤمنان علی علیه السلام جمله ای دارد و آن اینکه می گوید: امیر مؤمنان کسی است که در لیلة هریر که شبی بود که داد و فغان از دو طرف در جنگ صفین بالا رفته بود می خواست نماز بخواند (نماز عشاء یا نماز شب) در آنجا فرشی انداختند و امیر مؤمنان در وسط جنگ در حالی که از کنار او رد می شد نماز خواند و کوچکترین تکانی نمی خورد: و ما ظنك برجل يبلغ من محافظته على‌ ورده‌ (یعنی بر نمازش) أن يبسط له نطع (سفره ای از جلد حیوان را برای او پهن کردند) بين الصفين ليلة الهرير فيصلي عليه ورده و السهام تقع بين يديه (تیرها از جلوی او رد می شد) و تمر على صماخيه (و از کنار دو گوش او رد می شد) يمينا و شمالا فلا يرتاع لذلك (و او اصلا تکان نمی خورد) و لا يقوم حتى يفرغ من وظيفته.[10]

الآن زمامدارانی که در عربستان هستند و وهابی ها در اول وقت نماز خود را می خوانند ولی در کنار آن، آن همه کشتار را انجام می دهند. این به سبب آن است که در قلب آنها خشوع وجود ندارد و قلب آنها توسط خدا تسخیر نشده است.

 

﴿وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ[11]

در قرآن واژه های (لغو)، (لهو) و (لعب) به کار برده شده است. (لغو) به کار بی فایده گفته می شود و کاری که در دنیا و آخرت هیچ اثری بر آن بار نمی شود. البته گاه انسان هایی هستند که با هم شوخی می کنند این کار لغو نیست زیرا موجب ایجاد سرور در قلب مؤمن می شود. امیر مؤمنان علی علیه السلام در این مورد می فرماید: لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ سَاعَةٌ يُنَاجِي‌ فِيهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ يُحَاسِبُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ يَخْلُو فِيهَا بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّتِهَا[12] شادی کردن باید به گونه ای باشد که لغو نباشد.

بازی کردن با محاسن و بدون ذکر تسبیح زدن از جمله کارهای لغو است.

علت اینکه خداوند لفظ ﴿مُعْرِضُونَ﴾ را به کار برد و مثلا نفرمود: (مجتنبون) این است که اجتناب به این معنا است که فرد میل دارد ولی خود را کنار می کشد مثلا فرد از خوردن غذایی اجتناب می کند. ولی در اعراض، این گونه است که فرد هیچ علاقه ای ندارد و گویا از انجام کار لغو متنفر است.

تا اینجا دو علامت از هفت علامت مؤمنین را خواندیم که عبارتند از خشوع در نماز و اعراض از لغو.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo