< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

93/05/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سوره زمر آیه ی 53 تا 59
خداوند در آیه ی 53 می فرماید: ﴿قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ[1]
در ﴿أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ﴾، ﴿عَلى﴾ علامت اسراف در گناه است یعنی گناه بعد از گناه کرده اند. ﴿عَلى﴾ علاوه بر اینکه معنای ضرر را می رساند معنای تحمل را نیز می رساند.
خداوند می فرماید: اینها نیز از رحمت خداوند مأیوس نباشند که خداوند همه ی گناهان را می بخشد.
دو چیز موجب بخشودن گناهان می شود: توبه و شفاعت
فرق این دو در این است که توبه موجب بخشودن تمامی گناهان می شود حتی شرک ولی شفاعت در مورد شرک بی اثر است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاء[2]
در اینجا سؤالی مطرح می شود و آن اینکه توبه یک نوع چراغ سبزی برای مجرمین است که گناه می کنند و بعد امید به توبه دارند بنا بر این توبه به نفع بشر نیست بلکه جرأت بشر را بالا می برد. زیرا اگر بشر بداند که توبه اش قابل قبول نیست کمتر گناه می کند.
جواب این است که اگر کسی گناه کند و بداند و که گناهش هرگز بخشوده نمی شود این کار به ناامیدی و عقده ای شدن او می انجامد. بنا بر این خداوند برای گشودن این عقده وعده ی مغفرت می دهد.
جواب دیگر این است که توبه موجب قلّت جرائم می شود نه کثرت آن. زیرا اگر انسان گناه کند و بداند راه برگشت بسته است تصمیم می گیرد در گناه طغیان کند زیرا می گوید وقتی قرار است به جهنم بروم چرا خود را از لذائذ این دنیا محروم کنم. ولی او اگر بداند که راه برگشت باز است سعی می کند که خود را از آلودگی گناهان پاک کند و یا لا اقل کمتر گناه کند.
بر این اساس در قوانین زندان این قانون وجود دارد که اگر کسی قوانین زندان را رعایت کند ممکن است مورد عفو قرار گیرد. این موجب می شود که زندانی در زندان جرمی را مرتکب نشود.
البته مخفی نماند که توبه ی واقعی به صرف گفتن استغفر الله نیست بلکه شرایط مختلفی. امیر مؤمنان علی علیه السلام به شش شرط از آن در کلماتی قصار خود اشاره کرده است: قَالَ ع لِقَائِلٍ قَالَ بِحَضْرَتِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّيِّينَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ
أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِي الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ...[3]
اول اینکه انسان از گذشته اش واقعا پشیمان شود. مادامی که پشیمانی حاصل نشده است استغفار معنا ندارد.
دوم اینکه در آینده تصمیم بگیرد هرگز گناه نکند. واضح است که رقم توبه موجب کاهش گناه می شود. مستشکل که اشکال فوق را مطرح کرده است تصور کرده است که توبه صرف گفتن استغفر الله است.
سوم اینکه حقوقی که از خداوند و مردم بر گردنش است ادا کند. بنا بر این کسی که توبه می کند باید گذشته اش را ترمیم کند.
سپس خداوند در آیه ی بعد می فرماید: ﴿وَ أَنيبُوا إِلى‌ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ[4]
یعنی به سوی خداوند باز گردید.
انابه به نام رجوع است. دعایی است که امام سجاد علیه السلام در ماه رمضان آن را بیشتر تکرار می کرد و آن اینکه می فرمود: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ (یعنی خدایا به من توفیق بده که من از خانه ای که انسان را گول می زند کنار بروم. تجافی به این است که انسان که می خواهد بخوابد بستر را ترک کند.) وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ (و متوجه به خانه ی دائمی شوم که همان آخرت باشد. این جهان جاودانی نیست ولی در آخرت سخن از ابدیت است. حتی برزخ هم دائمی نیست.) وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْت‌. (و آماده برای مرگ شوم قبل از آنکه فرصت از دست برود.)[5]
سپس خداوند بعد از انابه به سوی او می فرماید: ﴿وَ أَسْلِمُوا لَهُ﴾ یعنی باید مطیع خداوند هم باشید. آن هم نه هر وقتی بلکه ﴿مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ
یعنی قبل از اینکه عذاب بیاید که در آن زمان دیگر کسی شما را کمک نمی کند. روز قیامت ناگهانی فرا می رسد در نتیجه انسان باید از قبل آماده باشد و کارهایش را انجام داده باشد.
سپس در آیه ی عبد می فرماید که شرط دیگر این است که باید تابع قرآن باشیم: ﴿وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ[6]
در آیه ی قبل فرمود: ﴿مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ﴾ و در این آیه می فرماید: ﴿مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ﴾ یعنی ناگهان می آید و شما متوجه نمی شویم. مثلا ممکن است در عرض چند ثانیه زلزله ای بیاید و کار انسان به پایان برسد. زلزله ی روز قیامت هم ناگهان فرا می رسد. انسان برای کار دفعی که از قبل پیشبینی نمی کند نمی تواند کاری انجام دهد. مانند مهمان بسیاری که سرزده موقع غذا خوردن سر می رسند و گرسنه اند و انسان هم به اندازه ی کافی پول و غذا ندارد.
سپس در سه آیه ی بعد می فرماید: ﴿أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‌ عَلى‌ ما فَرَّطْتُ في‌ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرينَ[7]
﴿أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَداني‌ لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقينَ[8]
﴿أَوْ تَقُولَ حينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لي‌ كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنينَ[9]
در این آیات سه مرتبه کلمه ی ﴿تَقُولَ﴾ تکرار شده است یعنی انسان باید آماده باشد مبادا این عبارات را بگوید و نگوید: ﴿يا حَسْرَتى‌ عَلى‌ ما فَرَّطْتُ في‌ جَنْبِ اللَّهِ﴾ وای بر من که چقدر در مورد خداوند و احکام آن سهل انگاری کردم. تفریط به معنای اهمال کاری است. همچنین حسرت می خورد که چرا انبیاء و واعظین را مسخره می کرد: ﴿وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرينَ
و نگوید اگر خداوند مرا هدایت می کرد من جزء متقین بودم. ﴿أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَداني‌ لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقينَ
واقعیت این است که خداوند هدایت کرده است ولی او از هدایت خداوند بهره نگرفت. او در واقع با این کار می خواهد به خداوند افتراء ببندد زیرا در اوج بیچارگی است.
و یا اینکه مبادا وقتی اقیانوسی از آتش و عذاب الهی را دید بگوید: ﴿أَوْ تَقُولَ حينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لي‌ كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنينَ﴾ ای کاش من کرّة و فرارگاهی داشتم یا و از نیکوکاران باشم.
سپس خداوند در آیه ی بعد پاسخ آنجا که فرد به خداوند افتراء می زند و می گوید: (اگر خداوند مرا هدایت می کرد من هم از پارسایان بودم) را می دهد و می فرماید: ﴿بَلى‌ قَدْ جاءَتْكَ آياتي‌ فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرينَ[10]
یعنی انبیاء و اولیاء آمدند و حرف حق را به گوش تو رساندند ولی تو خودت را بالاتر از آنها دانستی و تکبر ورزیدی و آنها را انکار کردی.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo