< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

93/05/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سوره ی زمر آیه ی 49 تا 53
خداوند در آیه ی 49 سوره ی زمر می فرماید: ﴿فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون‌[1]
یعنی گاه بعضی از مردم دچار مشکلاتی می شوند به خداوند روی می آورند ولی وقتی مشکل آنها برطرف شد ادعا می کنند که خودشان از روی آگای خودشان توانستند مشکلشان را برطرف کنند و لطف خداوند را انکار می کنند.
خداوند در جواب می فرماید: این یک نوع فتنه و امتحان بوده است تا ارزش فرد مشخص شود ولی مشخص شده است که او فرد بی ارزش و ناشکری است.
سپس خداوند در آیه ی بعد می فرماید: این نوع حرف زدن قبل از ایشان هم سابقه داشت ﴿قَدْ قالَهَا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ[2]
این آیه اشاره به قارون دارد. او هنگامی که به طلا و نقره ی بسیاری دست یافت به او گفتند که نیکی کن و به فقراء کمک کن ولی او امتناع ورزید و گفت من خودم با توانایی خودم اینها را به دست آوردم: ﴿وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدين‌ * قالَ إِنَّما أُوتيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدي‌[3]
او می بایست می دانست که چه کسی آن عقل و هوش و درایت را به او داد تا بتواند به آن ثروت و قدرت برسد.
اینجا بود که خداوند هارون و سرمایه اش را زیر خاک کرد ﴿فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْض﴾‌[4]
با این حال خداوند قریش را مانند قارون به زمین فرو نبرد ولی وجه تشبیه آنها به قارون در این است که ثروت قریش هم مانند قارون به کارشان نخواهد آمد.
سپس می فرماید: ﴿فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزينَ[5]
در آیه عبارت ﴿فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا﴾ به قارون راجع است و عبارت ﴿ وَ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ﴾ اشاره به قریش دارد که قرآن در مورد آنها می گوید﴿سَيُصيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزينَ﴾ که مشرکان قریش هم مانند قارون بدی اعمال خود را می بینند و نمی توانند ما را عاجز کنند تا کار خود را انجام ندهیم. اینجا بود که کفار قریش در جنگ بدر به هلاکت رسیدند و ثروتشان به کارشان نیامد.
این آیه نیز در عصر ما معنای بسیار شفافی دارد و آن اینکه غرب، با این همه پیشرفت در علم که می توانند وارد کره ی ماه شوند و امثال آن باید بدانند که همه را از ناحیه ی خداوند دریافت کرده اند. حال آیا آنها از این وسائل در مسیر خدمت به بشریت مورد استفاده قرار می گیرد؟
به هر حال این قانون کلی خداوند است که به بشر نعمتی را می دهد، اگر بشر آن را در راه خدا استفاده کند خداوند به او برکت می دهد و الا آن را از دستش می گیرد.
بنا بر این وقتی انسان به نعمتی دست یافت باید شاکر باشد. گاه دادن چیزی نعمت است مانند ثروت و گاه گرفتن چیزی نعمت است مانند فقر. انسان باید در هر حال مطیع و شاکر باشد.
سپس خداوند می فرماید: ﴿أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ في‌ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[6]
یعنی آیا نمی دانند که خداوند است که روزی را به هر کس که بخواهد بسط می دهد و تنگ می کند برای هر کسی که بخواهد.
﴿يَقْدِرُ﴾ به معنای تنگ گرفتن است کما اینکه در مورد ذاالنون می خوانیم: ﴿وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْه‌[7] یعنی گما کرد نمی توانیم بر او تنگ بگیریم.
ارتباط این آیه به ما قبل واضح است و آن اینکه در آیه ی قبل در مورد قارون و مشرکان سخن گفت که مال و منالی داشتند ولی آن را از ناحیه ی خداوند نمی دانستند و خداوند هم آنها را از دستشان گرفت.
این آیه نیز می گوید که همان خدایی که آن نعمت را داده است می تواند آن را از دست انسان بگیرد. بنا بر این ﴿يَبْسُطُ الرِّزْقَ﴾ به ﴿خَوَّلْناهُ نِعْمَةً﴾ و ﴿يَقْدِرُ﴾ به ﴿فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ‌﴾ راجع است.
در خاتمه ی آیه نیز می فرماید: ﴿إِنَّ في‌ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾ یعنی انسان باید ایمان داشته باشد تا بتواند بهره مند شود.
برخی از فقرها و غناها مربوط به ظلم جامعه است یعنی هیئت حاکمه گاه نظامی دارد که بر اساس آن برخی همواره ذلیل و برخی رفیع می شوند. این ارتباطی به خداوند ندارد کما اینکه می گویند هشتاد درصد ثروت درصد در دست دو هزار نفر است. این اختلاف طبقاتی ارتباطی به خداوند ندارد. اما خداوند هم در درجه ی اول روزی برخی را گسترش می دهد و روزی برخی را کم می کند و همه بر اساس مصلحت و واقعیت است هرچند ما در بسیاری از موارد از آن خبر نداریم.
داستان هایی وجود دارد که افرادی نزد رسول خدا (ص) آمدند و در خواست غنا داشتند ولی ثروت به مصلحت آنها نبود در نتیجه به تدریج مسجد و نماز اول وقت را فراموش کردند.
سپس خداوند در آیه ی بعد وارد بخش جدیدی از آیات می شود و می فرماید: ﴿قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ[8]
اضافه ی عباد به یاء که به خداوند بر می گردد نهایت محبت خداوند به بندگانش را می رساند. بعد می فرماید: ﴿أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ﴾، ﴿عَلى﴾ علامت اسراف در گناه است یعنی گناه بعد از گناه کرده اند. اینها نیز از رحمت خداوند مأیوس نباشند که خداوند همه ی گناهان را می بخشد.
اهل سنت قائلند که امیدبخش ترین آیه در قرآن این آیه است. ولی اهل بیت می گویند که آیه ی دیگری وجود دارد که آن امیدبخش تر است.
در اینجا سؤالی مطرح می شود و آن اینکه توبه یک نوع چراغ سبزی برای مجرمین است که گناه می کنند و بعد امید به توبه دارند و خیالشان هم راحت است. بنا بر این این توبه بر خلاف عقلانیت است.
این اشکال در حالی مطرح می شود که آنها معنای توبه را نمی دانند. ان شاء الله در جلسه ی بعد جواب آن را مطرح می کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo