< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

93/04/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زمر، آیات 36 و 37
بحث در تفسیر سوره ی زمر است و به آیه ی 36 رسیده ایم که خداوند می فرماید: ﴿أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ[1]
خداوند در آیه ی قبل فرمود که کافران را و مؤمنان هر دو را مطابق عملشان جزا می دهیم. حال این سؤال را مطرح می شود که جزاء دادن کافران و مؤمنان توانایی و قدرت می خواهد. اینجاست که خداوند در آیه ی فوق می فرماید: ﴿أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ﴾ یعنی آیا خداوند برای انجام این کار در قبال بندگان قادر نیست؟
احتمال دیگر این است که کفار گاه و بیگاه شایعه می کردند که ممکن است بت ها رسول خدا (ص) را در معرض ضرر قرار داده باشند و او را ممکن است مجنون کنند. کما اینکه گاه در میان عوام شایع است که می گویند فلان کار را نکن شاید بد ببینی. خداوند در جواب می فرماید: آیا خدا برای حفظ بنده اش که رسولش است کافی نیست؟
معنای دوم از معنای اول بهتر است و شاهدی هم دارد که فقره ی ما بعد است: ﴿وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذينَ مِنْ دُونِهِ﴾یعنی ای رسول! کفار تو را به وسیله ی بت هایی که ارزششان پائین تر از خداست می ترسانند. با این حال تهدید آنها بی اثر است زیرا خداوند حافظ و نگهبان توست.
به هر حال معنای فقره ی اول می تواند عام باشد بر این اساس: خداوند نگهبان قرآن است،: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ[2] نگهبان دین اسلام است و نگهبان تشیع می باشد و هرقدر دشمنان تلاش کنند نمی توانند اهداف خود را به نتیجه برسانند. خلاصه اینکه خداوند نگهبان حق است و اگر نگهبان رسول خدا (ص) است به سبب آن است که رسول خدا (ص) حق است. به همین دلیل هر آنچه حق باشد مانند قرآن و اسلام و تشیع همه تحت حفاظت خداوند هستند.
البته گاه دیده می شود که در کتب نوشته شده است که رسول خدا (ص) خالد بن ولید را برای شکستن بت عزّی به یکی از قبائل عرف فرستاد. نگهبان آن بت خالد را هشدار داد که مبادا آن را بشکند زیرا بت غضب می کند و او را از بین می برد. خالد اعتنا نکرد و بت را شکست و مطلبی که نگهبان بت گفت را به گوش حضرت رساند و آیه ی فوق نازل شد. در نتیجه، آیه ی فوق در شأن خالد نازل شده است.
نقول: این جریان دروغ است زیرا خالد در مدینه در سال هفتم هجرت اسلام آورد و آیه ی فوق در مکه نازل شده است و حدود ده سال بین آیه ی فوق و اسلام خالد فاصله است.
مضافا بر اینکه ضمیر کاف در ﴿يُخَوِّفُونَكَ﴾ به رسول خدا بر می گردد و اگر قرار بود که آیه در شأن خالد باشد می بایست (یخفونه) باشد.
نکته ی دیگر در آیه ی فوق حول عبارت ﴿وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ﴾ است یعنی کسی که خداوند او را گمراه کند کسی نمی تواند او را هدایت کند مضافا بر اینکه خداوند در آیه ی بعدش می فرماید: ﴿وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِل‌[3]
ممکن است کسی قائل شود که این دو آیه دلیل بر عقیده ی جبر است و اینکه دست ما بسته است و خداوند گروهی را گمراه می کند و گروهی را نیز هدایت می کند.
جواب این است که: برای معنای آیه ی فوق باید آیات دیگر را نیز به آن ضمیمه کنیم. مسأله ی هدایت و ضلالت باید بعد از بررسی همه ی آیات مربوط به هدایت و ضلالت انجام شود. این مانند کسی است که می گوید (لا اله) و (الا الله) را نمی گوید.
جواب تفصیلی این است که خداوند سه نوع هدایت و یک نوع ضلالت دارد:
هدایت تکوینی: این هدایت مخصوص همه ی مخلوقات است و همان است که خداوند در قرآن از زبان موسی می فرماید که به فرعون گفت: ﴿قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى[4]
عبارت است از اینکه انسان می تواند راه را پیدا کند بدونا اینکه خودش کوچکترین نقشی در آن داشته باشد. این هدایت مربوط به آفرینش است مانند اینکه هر انسان بالطبع خداشناس است:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ الْأَعْوَرِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْ مَوْلُودٍ يُولَدُ إِلَّا عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِهِ وَ يُمَجِّسَانِه‌[5]
بنا بر این اگر مکتب های گمراه کننده ای نباشد، همه ی افراد از همان دوران طفولیت خداجو هستند. به همین دلیل انسان هنگام خطر به آن فطرت متوجه می شود و به سمت خدا می رود.
این هدایت اختصاص به انسان ندارد بلکه حیوانات هم از آن برخوردارند. مثلا اینکه زنبور عسل فرسخ ها راه می رود و شیره ی گیاه را می گیرد و بعد بر می گردد و در میان کندوهای بسیار وارد کندوی خودش می رود و کارهایی را انجام می دهد که به تولید عسل می انجامد همه را مطابق این نوع هدایت انجام می دهد.
یا مثلا مورچه ها در فصل تابستان فعالیتشان بیشتر است و برای این است که برای زمستان آذوغه جمع کنند.
هدایت تشریعی: این هدایت مخصوص انسان است ولی در همه ی افراد بشر وجود دارد. این هدایت گاه به وسیله ی عقل است و گاه به وسیله ی انبیاء و اولیاء و ائمه ی اهل بیت. گاه به وسیله ی معلم ها و واعظان و مصلحان است. این هدایت هم شامل موسی است و هم شامل فرعون. برخی از این هدایت تشریعی بهره می برند در نتیجه مشمول هدایت سوم می شوند که خارج از اختیار است.
هدایت خاص: خداوند در سوره ی کهف می فرماید: ﴿إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً[6] ایمان اصحاب کهف به خداوند همان هدایت دومی است یعنی اینها به حرف انبیاء و اولیاء گوش دادند بعد می فرماید: ما هدایت آنها را که توفیق مازاد است به آنها دادیم و این همان هدایت خاص است.
و در آیه ی دیگر می خوانیم: ﴿وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ[7] مراد از ﴿اهْتَدَوْا﴾ هدایت دوم است و مراد از زیاد کردن هدایت، هدایت سوم.
بنا بر این وقتی خداوند در آیه ی محل بحث می فرماید: ﴿وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِل‌﴾ یعنی کسی که مشمول هدایت سوم شد، دیگر کسی نمی تواند او را گمراه کند. بر این اساس مراد از اضلال در ﴿وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ﴾ کسی است که از هدایت دوم بهره نگرفته است. این مانند کسی است که آدرس حرم را از انسان می پرسد و ما به او می گوییم این مسیر را مستقیم برود و از بقالی که در آنجاست بپرسد و او راهنمایی اش می کند. او اگر از هدایت اول بهره بگیرد و مستقیم برود، هدایت دوم که هدایت بقال است نصیبش می شود و الا اگر از هدایت اول را استفاده نکند از هدایت دوم هم بی بهره می شود. بنا بر این ضلالت در آیه ی مزبور ضلالت تشریعی و یا تکوینی نیست بلکه محروم شدن از هدایت سوم است.
خداوند سپس در انتهای آیه می فرماید: ﴿أَ لَيْسَ اللَّهُ بِعَزيزٍ ذِي انْتِقامٍ
عزیز به معنای کسی است که قاهر است و مغلوب نمی شود و ذو انتقام است و قدرت آن را هم دارد. این بخش از آیه ناظر به آیه ی 35 است که خداوند وعده داده است که می تواند مجرمین را کاملا مجازات کند و ثواب مؤمنین را هم بیشتر از آنچه لیاقت دارند بدهد. ﴿لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذي عَمِلُوا وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذي كانُوا يَعْمَلُون‌[8] یعنی حتی اگر عمل انسان کم ارزش باشد اجر با ارزش را به آن می دهد. بنا بر این عزت خداوند به این است که در مقابل عمل خوب اجز احسن می دهد و در مقابل ذو انتقام است زیرا از کافران انتقام می گیرد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo