< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

98/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قرعه

مجموع روایاتی که در مورد قرعه وارد شده و در وسائل و مستدرک آمده است 62 روایت است که ما آنها را در شش طائفه تقسیم کرده ایم.

الطائفة الاولی (از روایات خاصه): من له القَسَم

عَنِ الْحُسَینِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ کانَ عَلِی ع إِذَا أَتَاهُ رَجُلَانِ بِشُهُودٍ عَدْلُهُمْ سَوَاءٌ وَ عَدَدُهُمْ أَقْرَعَ بَینَهُمْ عَلَى أَیهِمَا تَصِیرُ الْیمِینُ (و هر کس قرعه به نامش می آمد می بایست قسم بخورد) وَ کانَ یقُولُ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ أَیهُمْ کانَ لَهُ الْحَقُّ فَأَدَّاهُ إِلَیهِ ثُمَّ یجْعَلُ الْحَقَّ لِلَّذِی یصِیرُ عَلَیهِ الْیمِینُ إِذَا حَلَفَ[1]

الطائفة الثانیه: وطء کنیز

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ عَنِ الْحَلَبِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا وَقَعَ الْحُرُّ وَ الْعَبْدُ وَ الْمُشْرِک عَلَى امْرَأَةٍ فِی طُهْرٍ وَاحِدٍ وَ ادَّعَوُا الْوَلَدَ أُقْرِعَ بَینَهُمْ وَ کانَ الْوَلَدُ لِلَّذِی یقْرَعُ[2]
در اینجا این سؤال مطرح می شود که اگر سه نفر با زنی مواقعه کنند و بچه ای از آنها به وجود آید آن بچه ولد الزنا است.

علامه مجلسی در پاسخ می گوید که شاید مورد در جایی بود که آن سه نفر مالک آن زن بوده باشند و در نتیجه وطی مزبور وطی به شبهه است.

 

الْحَکمِ بْنِ مِسْکینٍ عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا وَطِئَ رَجُلَانِ أَوْ ثَلَاثَةٌ جَارِیةً فِی طُهْرٍ وَاحِدٍ فَوَلَدَتْ فَادَّعَوْهُ جَمِیعاً أَقْرَعَ الْوَالِی بَینَهُمْ فَمَنْ قُرِعَ کانَ الْوَلَدُ وَلَدَهُ وَ یرُدُّ قِیمَةَ الْوَلَدِ عَلَى صَاحِبِ الْجَارِیةِ قَالَ فَإِنِ اشْتَرَى رَجُلٌ جَارِیةً فَجَاءَ رَجُلٌ فَاسْتَحَقَّهَا وَ قَدْ وَلَدَتْ مِنَ الْمُشْتَرِی رَدَّ الْجَارِیةَ عَلَیهِ وَ کانَ لَهُ وَلَدُهَا بِقِیمَتِهِ[3]
در اینجا آن دو یا سه نفر مالک نبوده اند. در نتیجه وطی مزبور به شبهه بوده است.

 

الطائفة الثالثة: عتق اول عبد یملکه

الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ سَیابَةَ وَ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ جَمِیعاً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی رَجُلٍ قَالَ أَوَّلُ مَمْلُوک أَمْلِکهُ فَهُوَ حُرٌّ فَوَرِثَ ثَلَاثَةً قَالَ یقْرَعُ بَینَهُمْ فَمَنْ أَصَابَهُ الْقُرْعَةُ أُعْتِقَ قَالَ وَ الْقُرْعَةُ سُنَّةٌ[4]
فرق تعارض و تزاحم در قرعه به این معنا است که در تعارض حق معینی فی الواقع وجود دارد و برای ما مخفی است ولی در تزاحم مانند حدیث فوق واقع معینی در کار نیست.

 

الطائفة الرابعة: وصیت

کسی وصیت کرده بود که ثلث مالش را آزاد کنند و سه عبد داشت و مشخص نیست کدام فرد باید آزاد شود که قرعه کشیده می شود.

 

الطائفة الخامسة: اشتباه الحر بالمملوک

عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَبِي حَنِيفَةَ يَا بَا حَنِيفَةَ مَا تَقُولُ فِي بَيْتٍ سَقَطَ عَلَى قَوْمٍ وَ بَقِيَ مِنْهُمْ صَبِيَّانِ أَحَدُهُمَا حُرٌّ وَ الْآخَرُ مَمْلُوكٌ لِصَاحِبِهِ فَلَمْ يُعْرَفِ الْحُرُّ مِنَ الْمَمْلُوكِ فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ يُعْتَقُ نِصْفُ هَذَا وَ يُعْتَقُ نِصْفُ هَذَا وَ يُقْسَمُ الْمَالُ بَيْنَهُمَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَيْسَ كَذَلِكَ وَ لَكِنْ‌ يُقْرَعُ‌ بَيْنَهُمَا فَمَنْ أَصَابَتْهُ الْقُرْعَةُ فَهُوَ الْحُرُّ وَ يُعْتَقُ هَذَا فَيُجْعَلُ مَوْلًى لَهُ (در ارث چیزی وجود دارد به نام ولاء عتق و معنایش این است که ولاء عتق مال کسی است که آن را آزاد کرده است).[5]

 

الطائفة السادسة: میراث خنثای مشکل

مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَنْ أَبِی عَلِی الْأَشْعَرِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِیعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکانَ عَنْ إِسْحَاقَ الْعَرْزَمِی قَالَ سُئِلَ وَ أَنَا عِنْدَهُ یعْنِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مَوْلُودٍ وُلِدَ وَ لَیسَ بِذَکرٍ وَ لَا أُنْثَى وَ لَیسَ لَهُ إِلَّا دُبُرٌ کیفَ یوَرَّثُ قَالَ یجْلِسُ الْإِمَامُ (کسی که قضاوت می کند و مراد امام معصوم نیست) وَ یجْلِسُ مَعَهُ نَاسٌ فَیدْعُو اللَّهَ وَ یجِیلُ السِّهَامَ عَلَى أَی مِیرَاثٍ یوَرِّثُهُ مِیرَاثِ الذَّکرِ أَوْ مِیرَاثِ الْأُنْثَى فَأَی ذَلِک خَرَجَ وَرَّثَهُ عَلَیهِ ثُمَّ قَالَ وَ أَی قَضِیةٍ أَعْدَلُ مِنْ قَضِیةٍ یجَالُ عَلَیهَا بِالسِّهَامِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَى یقُولُ فَساهَمَ فَکانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ‌[6]

این ظاهرا از قبیل تعارض است نه تزاحم زیرا واقع معینی دارد که ما نمی شناسیم.

 

الطائفة السابعة: روایات متفرقه ای که تحت عنوان واحد نیست.

یک روایت در مورد نصب حجر الاسود است: کعبه قدری ویران شد و قریش کل آن را خراب کردند و از نو ساختند. وقتی قرار شد حجر الاسود را در جای خود بگذارند چهار طائفه از قریش با هم نزاع کردند که ما باید حجر را نصب کنیم. یک نفر در آن میان گفت که اولین کسی از این در داخل می شود در مورد ما تصمیم بگیرد. در اینجا بود که رسول خدا (ص) وارد شد در حالی که 24 سال داشت. حضرت مسأله را از طریق قرعه حل کرد و کیفیت آن در روایت وارد شده است.

روایت دیگر در مورد اموال عمومی است: از اصفهان اموالی آوردند و هفت فرمانده داشت و امام معصوم آن را میان هفت فرمانده تقسیم کرد. بعد دیدند که در میان اموال یک قرص بزرگ نان بود که امام علیه السلام آنها را هفت قسمت کرد. قهرا این بخش ها کمی با هم تفاوت داشت از این رو حضرت بین آن هفت نفر قرعه کشید و هر کسی مالی که قرعه به آن اصابت کرده بود را برداشت.

صحیح بخاری هم در روایتی می نویسد: رسول خدا (ص) هر وقت به سفر می رفت یکی از زن های خود را به همراه می برد و برای انتخاب آنها قرعه می کشید.

بخاری در روایت دیگر می گوید که اگر مردم می دانستند در روز جمعه صف اول جماعت چه ثواب عظیمی دارد با هم نزاع می کردند و کار به قرعه کشید می شد که چه کسانی در صف اول حاضر شوند.

به هر حال، تمام روایات قرعه یا مربوط به تعارض است و یا تزاحم.

تنها یک روایت وجود دارد که با گفته ی ما تعارض دارد و آن اینکه یک غنم از میان یک گله موطوئه است. گوشت این حیوان حرام است و باید قرعه بکشند. در این مورد ظاهرا تنازع وجود ندارد. البته شاید این مورد که از باب شبهه ی غیر محصوره است لازم نبود برای آن قرعه بکشند و اگر حضرت قرعه کشیده است برای تطییب قلوب بوده است.

 

جالب اینکه شهید در شرح قرعه چون اعتقاد داشت که در هر امر مشکلی می توان قرعه کشید قائل شد فقط باید در جایی قرعه کشید که اصحاب قرعه کشیده اند و الا تخصیص اکثر لازم می آید.

ولی ما گفتیم که قرعه فقط در جایی است که تنازع و تزاحمی در کار باشد در نتیجه اصلا کار به تخصیص کشیده نمی شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo