< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعده ی تجاوز و فراغ

گفتیم دخول در غیر لازم است تا قاعده ی تجاوز جاری شود چه کلمه ی «غیر» در روایات باشد یا نباشد و از آن به «مضیّ» تعبیر کرده باشند. تمام شدن سوره موجب نمی شود کلمه ی «مضیّ» صدق کند مگر اینکه انسان وارد عمل دیگر شود.

حال باید دید مراد از «غیر» چیست؟

قول اول این است که مشکوک، حکم منسیّ را دارد یعنی مادامی که نمازگزار به رکن بعدی وارد نشده است باید برگردد بنا بر این اگر کسی در تشهد شک کند در حالی که ایستاده و تسبیحات اربعه را می خواند باید برگردد.

این قول را رد کردیم و گفتیم نمی توان مشکوک را به منسیّ قیاس کرد زیرا در منسیّ یقین داریم عمل را نیاورده ایم ولی در مشکوک چنین نیست. از این رو قیاس این دو با هم مع الفارق است.

قول دوم این است که نمازگزار وارد اجزاء اصلیه ی واجبه شود. بنا بر این مقدمات عمل مانند «هویّ به سجود» خارج می شود یا هنگامی که انسان نیم خیز است و سر از رکوع بر می دارد. بنا بر این، این مقدمات موجب دخول در غیر نیست. بنا بر این اگر کسی در هویّ است و شک کند رکوع کرده است یا نه باید برگردد.

همچنین اجزاء، باید واجبه باشد از این رو اگر کسی در سوره شک کند در حالی که در حال رکوع است باید برگردد.

شیخ انصاری این قول را ذکر می کند و برای آن به روایت اسماعیل بن جابر تمسک می کند که حضرت می فرماید: إِنْ شَک فِی الرُّکوعِ بَعْدَ مَا سَجَدَ فَلْیمْضِ وَ إِنْ شَک فِی السُّجُودِ بَعْدَ مَا قَامَ فَلْیمْضِ کلُّ شَی‌ءٍ شَک فِیهِ مِمَّا قَدْ جَاوَزَهُ وَ دَخَلَ فِی غَیرِهِ فَلْیمْضِ عَلَیهِ[1]
در اینکه حضرت اسمی از «هویّ» به میان نیاورده است مشخص می شود که میزان، اجزاء واجب اصلی است.

یلاحظ علیه: این فرمایش از نظر ما دو اشکال دارد:

اولا: اگر امام علیه السلام به «هویّ» اشاره نکرده است به سبب این است که این قسم نادر است و کم پیش می آید که انسان در حال رفتن به سجده باشد و در رکوع شک کند زیرا فاصله ی بین این دو بسیار کم است. عدم ذکر حضرت شاید به علت نادر بودن این قسم از شک باشد.

ثانیا: دو روایت است که حضرت در آنها به مقدمات اکتفاء کرده است:

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ أَهْوَى إِلَى السُّجُودِ فَلَمْ یدْرِ أَ رَکعَ أَمْ لَمْ یرْکعْ قَالَ قَدْ رَکعَ[2]
عبد الرحمان بن ابی عبد الله از علماء بصره و از شاگردان امام صادق علیه السلام است.

 

فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنِ الْفُضَیلِ بْنِ یسَارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَسْتَتِمُّ قَائِماً فَلَا أَدْرِی رَکعْتُ أَمْ لَا (یعنی می بینیم از حالت خمیدگی راست می شوم ولی نمی دانم رکوع را انجام داده ام یا نه) قَالَ بَلَى قَدْ رَکعْتَ فَامْضِ فِی صَلَاتِک فَإِنَّمَا ذَلِک مِنَ الشَّیطَانِ[3]

 

ان قلت: در روایت اول که از عبد الرحمان بن ابی عبد الله است روایت دیگری ضد آن روایت از همان راوی نقل شده است:

عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ رَفَعَ رَأْسَهُ عَنِ السُّجُودِ فَشَک قَبْلَ أَنْ یسْتَوِی جَالِساً فَلَمْ یدْرِ أَ سَجَدَ أَمْ لَمْ یسْجُدْ قَالَ یسْجُدُ قُلْتُ فَرَجُلٌ نَهَضَ مِنْ سُجُودِهِ فَشَک قَبْلَ أَنْ یسْتَوِی قَائِماً فَلَمْ یدْرِ أَ سَجَدَ أَمْ لَمْ یسْجُدْ قَالَ یسْجُدُ[4]
قلت: این دو روایت متناقض است و تساقط می کنند و روایت اول را اخذ می کنیم که ارجح است زیرا اولا با اطلاقاتی همانند «مَضَی» و «دَخَلَ» موافق است. ثانیا: روایت اول به روایت فضیل بن یسار تأیید می شود.

تا اینجا ما هویّ را از باب دخول در غیر می دانیم ولی می گوییم: روایت اول عبد الرحمان و روایت فضیل بن یسار را رد می کنیم به این گونه که آن دو روایت در مورد انسان وسواسی و کثیر الشک بوده است. بنا بر این اگر امام علیه السلام می فرماید: «بلی قد رکعت» به سبب این بوده که امام می خواست وسواسیِ او را با عمل نکردن به شک برطرف کند قرینه بر این قول این است که امام علیه السلام در ذیل آن روایت فرمود: فَإِنَّمَا ذَلِک مِنَ الشَّیطَانِ

نتیجه اینکه ما قول شیخ انصاری را قبول کرده ایم. با این فرق که می گوییم لازم نیست اجزای اصلیه، واجبه هم باشد بلکه مستحبی را هم شامل می شود همان گونه که در قول سوم خواهد آمد.

قول سوم این است که اجزاء باید اصلیه باشد ولی اعم از اینکه واجب باشد یا مستحب (ما این قول را انتخاب می کنیم) بنا بر این اگر کسی در قنوت باشد و شک در سوره کند نباید اعتنا کند.

قول چهارم می گوید که هم سابق باید مترتب بر لاحق باشد و هم لاحق مترتب بر سابق. بنا بر این قنوت از آنجا که مترتب بر قبل است ولی قبل مترتب بر قنوت نیست نمی تواند به معنای غیر باشد.

بنا بر این اگر کسی در حال نماز شک کند که وضویش صحیح است یا نه باید برگردد زیرا هرچند صحت نماز متوقف بر وضو است ولی صحت وضو متوقف بر نماز نیست. بنا بر این با انتخاب این قول، کار کمی مشکل می شود.

یلاحظ علیه: ما دلیلی بر این قول در روایات پیدا نکردیم.

 

المقام الثامن: ما هو المراد من المحل

گفتیم که اگر در وجود شک کردیم باید از محل تجاوز کرده باشیم ولی اگر شک در صحت کردیم باید تجاوز از خود عمل محقق شود.

در اینجا چهار نظر وجود دارد:

اول اینکه بعضی می گویند که مراد از «محلّ» محل شرعی است. هر جزئی از اجزاء نماز، وضو و یا حج برای خود محلی دارد.

قول دوم اینکه مراد از محلّ محل عقلی است. محل عقلی این است که کسی که می گوید: اهدنا الصراط المستقیم، صاد قبل از راء است و راء قبل از الف و هکذا.

قول سوم این است که مراد، محل عرفی باشد. مثلا اگر کسی بین حمد و سوره فاصله ی زیادی بیندازد عرفا می گویند که از محل حمد گذشته است.

قول چهارم که آن را قبول نداریم محل عادی است. مثلا کسی به حمام رفته است و از حمام خارج شده است شک دارد که غسل کرده است و حال آنکه عادة غسل می کرد و یا در حال نماز است و نمی داند وضو گرفته است یا نه و حال آنکه غالبا وضو می گرفت.

در اینجا سؤالی مطرح می شود و آن اینکه کلمه ی «محلّ» در روایات نیامده است از این رو چرا در مورد محلّ بحث می کنیم. در روایات فقط تجاوز و مانند آن آمده است نه عبارت «تجاوز عن المحل»

در پاسخ می گوییم: این لفظ هرچند در روایات نیست ولی لازمه ی روایات است. اگر کسی شک در اصل خواندن سوره کند معنا ندارد از آن تجاوز کرده باشد بنا بر این چاره ای نداریم که بگوییم مراد از آن، همان محل است.

بله در شک در صحت چون می دانیم عمل را آورده ایم عبور از خود شیء باید محقق شود.

اما قول اول: خداوند برای اجزاء نماز جایی مخصوص بیان کرده و فرموده حمد قبل از سوره است و سوره قبل از رکوع و در وضو نیز غسل الوجه قبل از غسل الیدین است. همچنین در حج، لبیک و احرام قبل از طواف است و طواف قبل از نماز طواف است و هکذا.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده این بحث را ادامه می دهیم و نظر خود را بیان می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo